متن درس
منازل السائرین: باب حسن معاشرت با خلق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 338)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی علمی و دانشگاهی از درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که با محوریت تبیین مفهوم «حسن معاشرت با خلق» در چارچوب سلوک عرفانی ارائه شده است. این اثر، با تکیه بر محتوای اصلی درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، به بررسی زندگی مسالمتآمیز، شناخت مقادیر، نقد جبرگرایی و انفعال مطلق، و تحلیل تاریخی جریانهای اسلامی میپردازد. هدف، ارائه منبعی جامع برای فهم حسن معاشرت، نقد انحرافات فکری و تاریخی، و ترسیم الگوی عالم ربانی بهعنوان نمونهای متعادل در سلوک عرفانی است.
باب اول: مفهومشناسی حسن معاشرت
حسن معاشرت: زندگی مسالمتآمیز و شناخت مقادیر
حسن معاشرت، در عرفان اسلامی، به زندگی مسالمتآمیز با رعایت حقوق و حدود در تعاملات اجتماعی اشاره دارد. این مفهوم، مستلزم شناخت مقادیر، یعنی آگاهی از تفاوتهای خلقی، اخلاقی، و توانمندیهای افراد است. آیتالله نکونام قدسسره، با تمثیلی بدیع، حسن معاشرت را به رودی آرام تشبیه میکنند که با رعایت مرزهای طبیعی، به مقصد خویش جاری میشود. شناخت مقادیر، مانع از اجحاف و ظلم در جامعه شده و عدالت اجتماعی را تضمین میکند. این دیدگاه، با نظریههای جامعهشناسی تعامل، مانند دیدگاه گافمن در باب مدیریت هویت اجتماعی، همراستاست، که بر اهمیت آگاهی از نقشها و تفاوتها در تعاملات تأکید دارد.
برای نمونه، فردی که در صف نانوایی با رفق و مدارا رفتار میکند، حسن معاشرت را به نمایش میگذارد، در حالی که نزاع و تجاوز به حقوق دیگران، نشانه فقدان این فضیلت است. این مفهوم، ریشه در سنت عرفانی خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین دارد، که معاشرت نیکو را از مراتب سلوک میشمارد.
درنگ: حسن معاشرت، زندگی مسالمتآمیز با رعایت حقوق و شناخت مقادیر است که عدالت و صلح اجتماعی را تضمین میکند. |
زندگی شهروندی: جلوهای از حسن معاشرت
حسن معاشرت، در بُعد اجتماعی، به زندگی شهروندی معنا میبخشد، جایی که افراد با رضایت متقابل و بدون تجاوز به حقوق یکدیگر همزیستی میکنند. آیتالله نکونام قدسسره، با تلمیحی شاعرانه، این زندگی را به باغی میمانند که هر گل در آن، با حفظ جایگاه خویش، به زیبایی کل باغ میافزاید. این دیدگاه، بر ضرورت رعایت قواعد و مرزها در جامعه تأکید دارد، تا هرجومرج و بینظمی جای صلح و رضایت را نگیرد.
باب دوم: نقد انحرافات فکری در سلوک
نقد جبرگرایی: رد تقدیر مطلق
جبرگرایی، که هر فعل انسانی را به تقدیر الهی نسبت میدهد، از دیدگاه آیتالله نکونام قدسسره، اعتقادی باطل است که اختیار و مسئولیت انسان را نفی میکند. ایشان، با تمثیلی گویا، جبرگرایی را به قفسی میمانند که انسان را از پرواز自由ی محروم میسازد. این اعتقاد، با توجیه اعمال ناپسند به خواست الهی، به انفعال اجتماعی و حتی ظلم منجر میشود. برای نمونه، کسی که گناهی مرتکب شود و آن را به تقدیر نسبت دهد، از مسئولیت خویش شانه خالی میکند.
این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
(انسان: ۳، : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.»)
این آیه، بر اختیار انسان در انتخاب مسیر شکر یا کفران تأکید دارد، که جبرگرایی را نفی میکند. آیتالله نکونام قدسسره، جبرگرایی را نهتنها از منظر الهیاتی، بلکه از منظر اجتماعی نیز نقد میکنند، زیرا این اعتقاد، جهنم را ظالمانه جلوه داده و انگیزه تلاش و اصلاح را از انسان سلب میکند.
درنگ: جبرگرایی، با نفی اختیار، مسئولیت انسان را سلب کرده و به انفعال و ظلم اجتماعی منجر میشود. انسان مختار است و اعمالش به خودش بازمیگردد. |
نقد انفعال مطلق: رد اهمال و بیتفاوتی
انفعال مطلق، که به بیتفاوتی و اهمال در برابر حقوق و حدود منجر میشود، از دیگر انحرافات فکری است که آیتالله نکونام قدسسره آن را نکوهش میکنند. ایشان، با تمثیلی لطیف، انفعال را به دریای ساکنی میمانند که بدون جریان، به مردابی بدبو تبدیل میشود. انفعال، با نادیده گرفتن مرزهای خوب و بد، به هرجومرج اجتماعی میانجامد و مانع تحقق زندگی مسالمتآمیز میشود.
برای نمونه، در جامعهای که افراد در برابر ظلم یا ناهنجاری سکوت کنند، نظم و عدالت فرومیپاشد. حسن معاشرت، مستلزم اقدام مسئولانه و حفظ مرزهای اخلاقی است، نه بیتفاوتی. این دیدگاه، با فلسفه اخلاق کانتی، که بر وظیفهمداری تأکید دارد، همخوانی دارد.
درنگ: انفعال مطلق، با ترویج بیتفاوتی، به هرجومرج اجتماعی منجر میشود. حسن معاشرت، مستلزم رعایت مرزها و اقدام مسئولانه است. |
نقد حدیث جبرگرایانه
آیتالله نکونام قدسسره، حدیث منسوب به جبرگرایی، که خلقت، اخلاق، رزق، و اجل را غیرقابلتغییر میداند، را جعلی و استعماری میخوانند. ایشان، با تمثیلی کنایی، این حدیث را به نانی مسموم تشبیه میکنند که در سفره مسلمین نهاده شد تا ایمان و تلاش آنان را زایل کند. این حدیث، با ترویج انفعال، کوشش و مسئولیت را بیفایده جلوه داده و با آیه شریفه قرآن کریم ناسازگار است:
لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
(نجم: ۳۹، : «برای انسان جز آنچه کوشیده است نیست.»)
این آیه، بر نقش تلاش و سعي در سرنوشت انسان تأکید دارد. آیتالله نکونام، این حدیث را ابزار سیاسی خلفای اموی برای فلج کردن جامعه اسلامی میدانند، که به رکود و بدبختی مسلمین منجر شد.
درنگ: حدیث جبرگرایانه، جعلی و استعماری است و با ترویج انفعال، به رکود مسلمین انجامید. تلاش و اختیار، کلید تحول سرنوشت است. |
باب سوم: اقتضایی بودن عالم و نقش اختیار
جهان اقتضایی: امکان تحول و تغییر
آیتالله نکونام قدسسره، جهان را اقتضایی، یعنی قابل تغییر و تحول، میدانند، نه جبری. ایشان، با تمثیلی شاعرانه، عالم را به پارچهای میمانند که میتوان تار و پود آن را با تلاش و عقل بازآراست. انسان، با اختیار و کوشش، قادر است رزق، اخلاق، و حتی سرنوشت خویش را تغییر دهد. برای نمونه، فردی که با عقل و تلاش به کسب معرفت و روزی میپردازد، سرنوشت خویش را بهبود میبخشد، در حالی که نادانی و تنبلی، به تباهی میانجامد.
این دیدگاه، با فلسفه ارسطویی، که فضیلت را نتیجه عمل و کوشش میداند، همخوانی دارد. آیتالله نکونام، با تأکید بر اقتضایی بودن عالم، جبرگرایی را رد کرده و انسان را مسئول سرنوشت خویش میخوانند.
درنگ: عالم اقتضایی است و انسان با اختیار و تلاش، میتواند سرنوشت خویش را تغییر دهد. جبرگرایی، مانع رشد و تحول است. |
نقش عقل و تلاش در تحول
آیتالله نکونام قدسسره، عقل را هدیهای الهی میدانند که انسان را از جبر طبیعت رها ساخته و به او قدرت تحول میبخشد. ایشان، با تمثیلی زیبا، عقل را به چراغی تشبیه میکنند که تاریکیهای نادانی را میزداید و راه سعادت را روشن میسازد. برای نمونه، انسانی که با عقل، رزق خویش را مدیریت کند، از فقر و ذلت میرهد، در حالی که بیعقلی، نعمتهای الهی را تباه میسازد.
این تأکید بر عقل و تلاش، با سنت عرفانی ابنعربی، که عقل را یکی از مراتب معرفت میداند، همراستاست. آیتالله نکونام، انسان را دعوت میکنند که با عقل و کوشش، تار و پود سرنوشت خویش را به نیکی ببافد.
باب چهارم: نقد تاریخی جریانهای اسلامی
خلفا و شاهان: استبداد و قلدری
آیتالله نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه، خلفای اموی، عباسی، و شاهان عرب و عجم را به استبداد و قلدری متهم میکنند. ایشان، با تمثیلی تلخ، این گروه را به گرگهایی میمانند که گله امت را به کام خویش کشیدند. خلفا، با خودبرتربینی، دیگران را رعایای خویش پنداشته و با ترویج جبرگرایی، جامعه را به انفعال واداشتند. این سیاست، برای تحکیم قدرت و سرکوب مقاومت مردم بود.
این نقد، با نظریههای جامعهشناسی سیاسی، مانند دیدگاه وبر در باب اقتدار کاریزماتیک و سوءاستفاده از آن، همخوانی دارد. آیتالله نکونام، این جریان را مسئول افول تمدن اسلامی میدانند.
درنگ: خلفا و شاهان، با استبداد و ترویج جبرگرایی، جامعه اسلامی را به انفعال و رکود کشاندند. |
اهل ظاهر: خشونت و سختگیری
آهل ظاهر، شامل فقها و محتسبان، به دلیل خشونت و سختگیری مورد نقد آیتالله نکونام قدسسره قرار میگیرند. ایشان، با تمثیلی کنایی، این گروه را به باغبانانی تشبیه میکنند که به جای پرورش گلها، با تازیانه بر آنها میتازند. خشونت اهل ظاهر، به تصویر منفی از دین منجر شد و در متون عرفانی، مانند اشعار حافظ، مورد نکوهش قرار گرفت.
بااینحال، آیتالله نکونام تأکید دارند که علمای ربانی شیعه، به دلیل تقوا و زهد، از این نقد مستثنا هستند. این دیدگاه، با روشهای علمای اصولی، مانند شیخ انصاری در نقد رفتارهای افراطی، همراستاست.
درنگ: اهل ظاهر، با خشونت و سختگیری، به تصویر منفی از دین دامن زدند، اما علمای ربانی از این نقد مستثنا هستند. |
دراویش و قلندران: اهمال و وابستگی
دراویش و قلندران، به دلیل ترویج اهمال و انفعال، مورد نقد آیتالله نکونام قدسسره قرار میگیرند. ایشان، با تمثیلی گویا، این گروه را به پرندگانی میمانند که به جای پرواز در آسمان معرفت، در قفس وابستگی گرفتار شدند. دراویش، با فرهنگ گدایی و بیخیالی، به وابستگی به استعمار و ماسونری کشیده شدند. بسیاری از خانقاها، تحت نفوذ اجانب قرار گرفتند.
این نقد، با نظریههای جامعهشناسی تاریخی، مانند دیدگاه تویینبی در باب افول تمدنها به دلیل انفعال، همخوانی دارد. آیتالله نکونام، این جریان را مسئول بخشی از بدبختی مسلمین میدانند.
درنگ: دراویش، با ترویج اهمال و گدایی، به وابستگی استعماری کشیده شدند و به بدبختی مسلمین افزودند. |
استقلال علمای شیعه
آیتالله نکونام قدسسره، علمای شیعه را به دلیل استقلال مالی (از طریق خمس) و پایبندی به مکتب اهل بیت، از وابستگی به دولتها و جاسوسی مصون میدانند. ایشان، با تمثیلی لطیف، این علما را به چشمههایی پاک تشبیه میکنند که از آلودگیهای دنیوی به دور ماندند. این استقلال، ریشه در نظام مالی شیعه و فرهنگ زهد علما دارد.
برای نمونه، عالمی مانند مرحوم سید احمد، با قناعت و تقوا، الگویی از عالم ربانی ارائه داد. این دیدگاه، با سنت شیعی، مانند سیره آیتالله بروجردی در استقلال حوزه، همراستاست.
درنگ: علمای شیعه، با استقلال مالی و پایبندی به اهل بیت، از وابستگی و انحراف مصون ماندند. |
باب پنجم: عالم ربانی، الگوی متعادل
ویژگیهای عالم ربانی
عالم ربانی، بهعنوان الگویی متعادل، ظاهر و باطن دین را حفظ کرده و از خشونت و اهمال پرهیز میکند. آیتالله نکونام قدسسره، با تمثیلی شاعرانه، عالم ربانی را به خورشیدی تشبیه میکنند که بر همه، از نیک و بد، یکسان میتابد. این عالم، با تأسی به معصومان، خدمت به دین را سرلوحه قرار داده و از فساد و گناه به دور است.
برای نمونه، مرحوم سید احمد، با تقوا و قناعت، حتی در مرکز مفاسد (تهران)، الگویی متعالی از عالم ربانی بود. ایشان، با رعایت احکام و زهد، نشان داد که عالم ربانی، در هر زمان و مکان، میتواند به دین خدمت کند.
درنگ: عالم ربانی، با حفظ ظاهر و باطن دین، از خشونت و اهمال پرهیز کرده و الگویی متعادل در سلوک عرفانی است. |
نقش عالم ربانی در اصلاح جامعه
عالم ربانی، با حسن سلوک و خدمت به دین، به اصلاح جامعه میپردازد. آیتالله نکونام قدسسره، با تمثیلی زیبا، این عالم را به باغبانی تشبیه میکنند که با لطف و رفق، گلهای ایمان را پرورش میدهد. عالم ربانی، با پرهیز از قلدری و اهمال، به تربیت نفوس و احیای دین کمک میکند.
این دیدگاه، با سیره پیامبر اکرم (ص)، که رحمة للعالمین بودند، همخوانی دارد. آیتالله نکونام، عالم ربانی را دعوت میکنند که با تأسی به انبیا، در خدمت دین و خلق باشد.
باب ششم: نقد فرهنگ گدایی و تصویر نادرست از خدا
نقد فرهنگ گدایی در عرفان
آیتالله نکونام قدسسره، ترویج گدایی بهعنوان کمال عرفانی را نادرست و عامل بدبختی دراویش میدانند. ایشان، با تمثیلی تلخ، گدایی را به زنجیری تشبیه میکنند که دراویش را به ذلت و وابستگی کشاند. گدایی، با روح تلاش و استقلال در اسلام مغایر است و عرفان حقیقی، بر قناعت و کوشش استوار است.
برای نمونه، دراویشی که با کشکول و پیراهنهای بلند، از کار و تلاش بازماندند، به تنبلی و وابستگی استعماری گرفتار شدند. این نقد، با سنت عرفانی مولوی، که بر خودسازی و تلاش تأکید دارد، همراستاست.
درنگ: گدایی، بهعنوان کمال عرفانی، نادرست است و به ذلت و وابستگی دراویش منجر شد. عرفان حقیقی، بر قناعت و تلاش استوار است. |
نقد تصویر خشن از خدا
آیتالله نکونام قدسسره، تصویر خدا بهعنوان «شیر نر خونخوار» را نادرست و وحشتناک میخوانند. ایشان، با تمثیلی لطیف، خدا را به نازنینی دلبر تشبیه میکنند که با لطف و رحمت، خلق را در آغوش میکشد. این تصویر خشن، به فرار مردم از خدا منجر شد و با اوصاف قرآنی، مانند «وَدُود» (هود: ۹۰) و «رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِين» (انبیاء: ۱۰۷)، ناسازگار است.
این نقد، با عرفان غزالی، که خدا را منبع عشق و لطف میداند، همخوانی دارد. آیتالله نکونام، با دعوت به ترسیم چهرهای مهربان از خدا، به جذب خلق به سوی دین تأکید دارند.
درنگ: تصویر خدا بهعنوان شیر نر خونخوار، نادرست است و مردم را از دین گریزان کرد. خدا نازنین و سرشار از لطف و رحمت است. |
باب هفتم: امر به معروف و نهی از منکر با رفق و نصح
اصول امر به معروف و نهی از منکر
آیتالله نکونام قدسسره، امر به معروف و نهی از منکر را با رفق و نصح، نه با خشونت و قلدری، ضروری میدانند. ایشان، با تمثیلی شاعرانه، این اصل را به نسیمیملایم تشبیه میکنند که گلهای ایمان را نوازش میدهد، نه طوفانی که آنها را پرپرست. خشونت در اصلاح، خود منکری است که هدف دین را نابود میکند.
این دیدگاه، با سیره پیامبر اکرم (ص)، که با رحمت و لطف خلق را هدایت کردند، همراستاست. آیتالله تأکید دارند که امر به معروف، با لطف، و نهی از منکر، با خیرخواهی باشد.
درنگ: امر به معروف و نهی از منکر با رفق و نصح، مؤثر است. خشونت در اصلاح، خود منکری است که هدف دین را نابود. |
نقد روشهای خشن در اصلاح
آیتالله نکونام قدسسره، روشهای خشن در امر و نهی، مانند تقلید از محتسبان، را نکوهش میکنند. ایشان، این روشها را به چوبی نیمسوخته تشبیه میکنند که به جای روشنگری، آتش خشم را شعلهور میسازد. اصلاح، نیازمند محبت و صبر است، نه قلدری و عجله.
این نقد، با روشهای تربیتی علمای شیعه، مانند آیتالله بهجت، که بر رفق و محبت تأکید داشتند، همخوانی دارد.
باب هشتم: دعوت به تأسی به معصومان
تأسی به معصومان: راه سعادت
آیتالله نکونام قدسسره، سالکان را به تأسی به معصومان و خدمت به دین دعوت میکنند. ایشان، با تمثیلی زیبا، معصومان را به فانوسهایی تشبیه میکنند که در تاریکیهای دنیا، راه سعادت را روشن میسازند. تأسی به معصومان، انسان را از خودباختگی و انحراف مصون داشته و به دلباختگی عاشقانه به ولایت میرساند.
برای نمونه، عالمی که با تأسی به امیرالمؤمنین (ع)، با خلوص و قناعت به دین خدمت کند، از شرم دیدار معصومان در امان است. این دیدگاه، با سنت شیعی، که ولایت را محور سلوک میداند، همراستاست.
درنگ: تأسی به معصومان، راه سعادت است و انسان را از انحراف و خودباختگی مصون میدارد. |
نقد خودباختگی و واژههای ناپسند
آیتالله نکونام قدسسره، خودباختگی و استفاده از واژههای ناپسند، مانند «سگ» یا «غلام» برای ابراز ارادت به معصومان، را نکوهش میکنند. ایشان، با تمثیلی لطیف، این رفتار را به گلی تشبیه میکنند که به جای شکوفایی در سایه معصومان، در مرداب نادانی پژمرده میشود. معصومان، به دلباختگی عاشقانه نیاز دارند، نه خودباختگی ناآگاهانه.
این نقد، با فرهنگ شیعی، که بر کرامت انسانی تأکید دارد، همخوانی دارد. آیتالله نکونام، سالکان را به عشق آگاهانه و خدمت خالصانه دعوت میکنند.
خاتمه
این اثر، با تدوین درسگفتار سیصد و سی و هشتم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نقشهای جامع برای فهم حسن معاشرت، نقد انحرافات فکری و تاریخی، و ترسیم الگوی عالم ربانی در چارچوب عرفان اسلامی ارائه داد. تبیین حسن معاشرت بهعنوان زندگی مسالمتآمیز، نقد جبرگرایی و انفعال، تحلیل جریانهای تاریخی اسلامی، و تأکید بر نقش عالم ربانی، این متن را به منبعی غنی برای پژوهشگران تبدیل کرده است. تمثیلات ادبی، ارجاعات قرآنی، و ساختار علمی، به غنای این اثر افزوده است. امید است این کتاب، راهنمایی برای اصلاح فردی و اجتماعی در پرتو دین و عرفان باشد.
با نظارت TimberWolf |