متن درس
منازل السائرین: تأملاتی در توحید و جایگاه عبد
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۴۲)
مقدمه: سفری به سوی توحید ناب
در گستره معارف عرفانی و الهیاتی، مباحث توحید و رابطه عبد با خالق، همواره چونان چشمهای زلال، حقیقتجویان را به سوی خود فراخوانده است. این نوشتار، با تأمل در درسگفتار شماره ۳۴۲ از سلسله درسگفتارهای منازل السائرین، به بررسی عمیق مفاهیم توحید، جایگاه عبد، و نقد مفاهیم فلسفی رایج در سنت ارسطویی میپردازد. محور این تأملات، نفی تقسیمبندیهای فلسفی نظیر واجب، ممکن، و ممتنع، و تأکید بر توحید ناب است که خدا را تمامالوجود و عبد را ظهور و تعین الهی میداند.
بخش نخست: نقد مفاهیم فلسفی و بازخوانی توحید
تحسین عبد در پرتو علم به نقصان
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در این درسگفتار، تحسین خلق عبد با خدا را به آگاهی سالک از نقصان ذاتی خود و تعلقش به عالم امکان تفسیر میکنند. این دیدگاه، که ریشه در معارف عرفانی دارد، سالک را به فروتنی در برابر کمال الهی دعوت میکند. عالم امکان، به مثابه جهانی که وجودش وابسته به خالق است، از منظر فلسفی با اصل عدم پیوند خورده است. این عدم، نه موجودی مستقل، بلکه غیاب وجود و نشانهای از وابستگی مخلوقات به ذات باریتعالی است. سالک با درک این حقیقت، به جایگاه خود در نظام هستی آگاه میشود و در مسیر عبودیت گام برمیدارد.
خیر الهی و نقصان انسانی
یکی از اصول بنیادین این درسگفتار، نسبت دادن خیر و کمال به خدا و نقص و شر به عبد است. این اصل، که در توحید افعالی ریشه دارد، بیانگر آن است که هر آنچه از خیر و کمال در عالم یافت میشود، از خالق سرچشمه میگیرد، در حالی که نقص و شر، نتیجه محدودیتهای وجودی عبد و تعلق او به عالم امکان است. این دیدگاه، سالک را به سوی درک تمایز میان کمال بینهایت الهی و محدودیتهای مخلوق هدایت میکند و او را به بازگشت به سوی مبدأ خیر دعوت مینماید.
نقد مفهوم شر به مثابه عدم
درسگفتار با نقدی صریح بر مفهوم شر به عنوان عدم، دیدگاه رایج فلسفی را به چالش میکشد. شر، در این نگاه، نه موجودی مستقل، بلکه صرفاً غیاب خیر است. آیتالله نکونام قدسسره با طنزی عالمانه، این مفهوم را به سخره میگیرند و میفرمایند: «این عدم دیگر کدام جانور است؟» این پرسش، سالک را به بازنگری در مفاهیم فلسفی و بازگشت به معارف ناب قرآنی دعوت میکند.
نقد مواد ثلاث: واجب، ممکن، و ممتنع
یکی از محورهای اصلی این درسگفتار، نقد تقسیمبندی فلسفی مواد ثلاث (واجب الوجود، ممکن الوجود، و ممتنع الوجود) است که در سنت ارسطویی و فلسفه اسلامی رایج شده است. این تقسیمبندی، که خدا را واجب الوجود، مخلوقات را ممکن الوجود، و شر یا غیرممکن را ممتنع الوجود میداند، به دلیل انحراف از توحید ناب مورد نقد قرار میگیرد. آیتالله نکونام قدسسره این مفاهیم را جعلی و تقلیدی میدانند و با بیانی صریح، آنها را به چالش میکشند، زیرا این تقسیمبندیها، خدا را در قالب مفهومی محدود و مخلوقات را از جایگاه ظهورات الهی دور میسازد.
بخش دوم: خدا به مثابه تمامالوجود
بازتعریف خدا به عنوان کل الکمال
در این درسگفتار، خدا نه تنها واجب الوجود، بلکه تمامالوجود و کل الکمال معرفی میشود. این دیدگاه، که ریشه در عرفان اسلامی دارد، خدا را فراتر از تقسیمبندیهای فلسفی میداند و او را مبدأ تمام وجود و کمال معرفی میکند. مخلوقات، در این نگاه، ظهورات و تعینات الهی هستند که وجودشان به خدا وابسته است. این مفهوم، سالک را به درک وحدت وجود دعوت میکند و او را از قید مفاهیم فلسفی محدودکننده رها میسازد.
جهان هستی: یک و نیم ضلع
آیتالله نکونام قدسسره با تمثیلی طنزآمیز، جهان هستی را به «یک و نیم ضلع» تشبیه میکنند: خدا به عنوان وجود کامل و مخلوقات به عنوان تعینات او. این تمثیل، با رد وجود ضلع سوم (مانند ممتنع الوجود)، بر وحدت وجود تأکید دارد. در این نگاه، هیچ موجود مستقلی جز خدا و ظهورات او وجود ندارد. این دیدگاه، سالک را به سوی فهم توحید ناب هدایت میکند و او را از پیچیدگیهای فلسفی غیرضروری رها میسازد.
نقصان عبد: توطئهای علیه توحید
یکی از نکات برجسته این درسگفتار، نقد مفهوم نقصان ذاتی عبد است که به عنوان توطئهای برای تحقیر انسان و دوری او از توحید معرفی میشود. آیتالله نکونام قدسسره با بیانی صریح، این دیدگاه را رد میکنند و تأکید دارند که عبد، به عنوان ظهور الهی، ذاتاً کامل است. نقصان او، نه به ذات، بلکه به افعال و شرایط محیطی مانند لقمه، نطفه، و تربیت بازمیگردد. این دیدگاه، سالک را به اصلاح اعمال و محیط خود دعوت میکند تا به کمال نزدیکتر شود.
بخش سوم: عشق الهی و وصال با هستی
عشق حقیقی در برابر شهوت
درسگفتار با تمثیلی زیبا، تفاوت میان عشق حقیقی و شهوت را تبیین میکند. عشق حقیقی، که ریشه در محبت الهی دارد، پایدار است و با وصال عمیقتر میشود، در حالی که شهوت، پس از ارضا پایان مییابد. آیتالله نکونام قدسسره با مثالی از رابطه انسانی، سالک را به پرورش عشق حقیقی دعوت میکنند که فراتر از تمایلات نفسانی، به وصال با همه هستی به عنوان ظهورات الهی منجر میشود. این عشق، چونان جویباری زلال، سالک را به سوی وحدت با کل هستی هدایت میکند.
وصال با همه هستی
در این درسگفتار، عشق حقیقی به وصال با همه مخلوقات، از جمادات تا انسانها، تعریف میشود، زیرا همه آنها ظهورات الهی هستند. سالک عاشق، با سنگ، دیوار، کوه، و آب وصال برقرار میکند، زیرا همه اینها جلوههای حقاند. این دیدگاه، که چونان آینهای شفاف حقیقت توحید را بازمیتاباند، سالک را به درک وحدت وجود و محبت به همه هستی فرا میخواند.
بخش چهارم: نقد تحریفات استعماری و فلسفی
فلسفه ارسطویی: تقلیدی شرورانه
آیتالله نکونام قدسسره با صراحت، فلسفه ارسطویی و تقلید آن در آثار فیلسوفان اسلامی مانند ابنسینا را مورد نقد قرار میدهند. این فلسفه، به دلیل ایجاد مفاهیم پیچیده و غیرضروری مانند مواد ثلاث، از توحید ناب فاصله گرفته و سالک را به سوی انحراف سوق داده است. این نقد، چونان تیغی برنده، پرده از تحریفات فلسفی برمیدارد و سالک را به بازگشت به معارف قرآنی و عرفانی دعوت میکند.
استعمار و تحریف معارف دینی
درسگفتار به نقش استعمار در تحریف معارف دینی و عرفانی اشاره دارد. استعمار، با ترویج مفاهیمی مانند نقصان عبد و عالم امکان، انسانها را از جایگاه والای خود دور کرده و به ضعف و وابستگی سوق داده است. این تحریفات، که گاه در قالب ادیان جعلی مانند بهاییت و شیخیه ظاهر شدهاند، با هدف سلطه بر انسانها طراحی شدهاند. این دیدگاه، سالک را به بازنگری در معارف دینی و بازگشت به اصول اصیل اسلامی دعوت میکند.
نقش خلفا و علما در تحریف
این درسگفتار به نقش تاریخی خلفا و برخی علما در ترویج مفاهیمی مانند جبر و نقصان عبد اشاره دارد که انسانها را به پذیرش ظلم و تحقیر واداشته است. این تحریفات، که گاه از سر سادگی و ناآگاهی علما بوده، نتیجه سرمایهگذاری استعمار در تحریف معارف دینی است. آیتالله نکونام قدسسره با بیانی صریح، این تحریفات را افشا میکنند و بر ضرورت بازگشت به معارف اهل بیت (ع) تأکید دارند.
بخش پنجم: عبد و رسول به مثابه ظهور حق
عبودیت: جوهره ربوبیت
یکی از مفاهیم کلیدی این درسگفتار، تعریف عبودیت به عنوان جوهره ربوبیت است. عبد و رسول، هر دو ظهورات الهی هستند و عبودیت، نه نشانه نقص، بلکه تجلی کمال الهی است. پیامبر اکرم (ص)، که در قرآن کریم به عنوان «عبده و رسوله» معرفی شده، نمونه کامل این ظهور است. این دیدگاه، سالک را به درک جایگاه والای عبودیت و پیوند آن با ربوبیت دعوت میکند.
نقصان: نتیجه افعال، نه ذات
آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که نقصان عبد، نه به ذات او، بلکه به افعال و شرایط محیطی مانند لقمه، نطفه، و تربیت بازمیگردد. این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم، شر را به افعال انسانی نسبت میدهد، نه به ذات مخلوق. در قرآن کریم آمده است:
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ
(: بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم * از شر آنچه آفریده است). این آیه، شر را به افعال مخلوقات نسبت میدهد، نه به ذات آنها.
بخش ششم: خیر و شر در پرتو توحید
خیر در دست خدا، شر غیر از او
درسگفتار با استناد به دعای پیامبر اکرم (ص) تأکید دارد که خیر تماماً در دست خداست و شر به او نسبت ندارد. این دعا، که در متن نقل شده، چنین است: «وَالْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدَيْكَ وَالشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ». این اصل، که ریشه در توحید افعالی دارد، خیر را به خدا و شر را به افعال ناقص انسانی نسبت میدهد. آیتالله نکونام قدسسره با استناد به توحید مفضل، شر را نتیجه لقمه، نطفه، و تربیت میدانند و تأکید دارند که خدا شر را خلق نکرده، بلکه انسانها با افعال خود آن را پدید آوردهاند.
تناقض منطقی در مفهوم نقصان
یکی از نکات برجسته این درسگفتار، اشاره به تناقض منطقی در مفهوم نقصان عبد است. اگر عبد ذاتاً ناقص باشد، این نقص به فاعل او (خدا) بازمیگردد، که با کمال الهی سازگار نیست. آیتالله نکونام قدسسره با بیانی منطقی، تأکید دارند که خدا، به عنوان تمامالکمال، نمیتواند ناقص بیافریند. بنابراین، عبد به عنوان ظهور حق، ذاتاً کامل است و نقصان او به افعال و شرایط محیطی بازمیگردد.
بخش هفتم: اصلاح چهره عرفانی و انقلابی
نقد ظاهرگرایی در عرفان
درسگفتار با تمثیلی طنزآمیز، به داستان طلبهای اشاره دارد که به دلیل توجه به دکمههای قبای مدرس، از درک کمال او بازمانده است. این داستان، بر ضرورت تمرکز بر معانی عمیق عرفانی به جای ظواهر تأکید دارد. سالک باید از ظاهرگرایی پرهیز کند و با تمرکز بر باطن، به سوی حقیقت گام بردارد.
ضرورت هماهنگی ظاهر و باطن
آیتالله نکونام قدسسره بر اهمیت هماهنگی ظاهر و باطن در سالک تأکید دارند. سالک باید با ظاهری آراسته و باطنی کامل، دیگران را به سوی حقیقت جذب کند. این دیدگاه، که چونان گوهری درخشان در میان درسگفتار میدرخشد، سالک را به اصلاح ظاهر و باطن خود دعوت میکند تا تأثیرگذاری معنوی او بر جامعه افزایش یابد.
نقد تحریف چهره انقلابیون
درسگفتار به تحریف چهره انقلابیون و بسیجیان اشاره دارد که به دلیل ترویج ظاهر نامناسب، از جذابیت معنوی آنها کاسته شده است. این تحریفات، که گاه نتیجه ناآگاهی و تأثیرات استعماری است، مانع از تأثیرگذاری مثبت انقلابیون بر جامعه شده است. آیتالله نکونام قدسسره با بیانی صریح، بر ضرورت اصلاح این چهره و بازگرداندن جذابیت معنوی به انقلابیون تأکید دارند.
جمعبندی: سفری به سوی حقیقت توحید
این درسگفتار، با نقد مفاهیم فلسفی ارسطویی و تحریفات استعماری، سالک را به سوی توحید ناب هدایت میکند. خدا به عنوان تمامالوجود و کل الکمال معرفی شده و عبد، به عنوان ظهور و تعین الهی، ذاتاً کامل دانسته میشود. نقصان عبد، نه به ذات او، بلکه به افعال و شرایط محیطی بازمیگردد. خیر تماماً از خداست و شر، نتیجه افعال ناقص انسانی است. سالک با درک این حقایق، به عشق حقیقی و وصال با همه هستی دعوت میشود و از قید مفاهیم فلسفی و تحریفات استعماری رها میگردد. این نوشتار، چونان چراغی فروزان، مسیر حقیقتجویی را برای سالک روشن میسازد و او را به سوی وحدت با حق فرا میخواند.