در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

منازل السائرین 348

متن درس





منازل السائرین: در باب تواضع

منازل السائرین: در باب تواضع

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۴۸)

مقدمه

تواضع، چونان گوهری است که در سلوک عرفانی، سالک را از پستوی خودبینی به عرش کرامت و رفعت رهنمون می‌سازد. در درس‌گفتار شماره ۳۴۸ منازل السائرین، برگرفته از تعالیم آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، باب تواضع به‌عنوان یکی از ارکان بنیادین اخلاق عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است. این باب، با نقدی عمیق بر تفاسیر سنتی و تبیین تواضع به‌مثابه عملی آگاهانه و کریمانه، راهی نو در فهم این فضیلت اخلاقی می‌گشاید. تواضع، نه تسلیم در برابر قاهریت، بلکه پائین آمدن آگاهانه برای ارتقای خویش و دیگران است که در پرتو قرب الهی معنا می‌یابد.

بخش اول: تبیین مفهوم تواضع در سلوک عرفانی

تواضع: کرامت آگاهانه، نه تسلیم قاهرانه

تواضع، چونان توپی است که با پائین آمدن آگاهانه، به سوی قله‌های رفعت پرتاب می‌شود. درس‌گفتار، با نقد تعریف سنتی تواضع که آن را به پست شدن فرو می‌کاهد، بر این نکته تأکید دارد که تواضع عملی است کریمانه و متعالی، نه تسلیمی ناشی از ترس یا ضعف. برخلاف قاهر و مقهور که در آن فرد از سر ناچاری تسلیم می‌شود، تواضع انتخابی است آگاهانه که سالک را به سوی کمال و قرب الهی سوق می‌دهد.

درنگ: تواضع، پائین آمدن آگاهانه برای رفعت خویش و دیگران است: «من بیام پائین که بروم بالا، این می‌شود تواضع». این عمل، نه از سر صولت یا قاهریت، بلکه از سر کرامت و بزرگواری است.

درس‌گفتار، با تمثیلی زیبا، تواضع را به توپی تشبیه می‌کند که با ضربه‌ای به زمین، به سوی آسمان پرتاب می‌شود. اگر این توپ تهی از باد باشد و به زمین بچسبد، تواضع نیست، بلکه پست شدن است. این تصویر، پویایی و هدفمندی تواضع را نشان می‌دهد که برخلاف تسلیم ناشی از قاهریت، به ارتقای معنوی منجر می‌شود.

تمایز تواضع از خشوع و قاهریت

درس‌گفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، تواضع را از خشوع و قاهریت متمایز می‌سازد. خشوع، حالتی است که در برابر عظمت الهی پدید می‌آید، اما تواضع عملی است که در تعامل با خلق معنا می‌یابد. قرآن کریم، خشوع را مختص حق می‌داند و از خشیت در برابر غیر خدا نهی می‌کند:

وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ (احزاب، [مطلب حذف شد] : و خدا سزاوارتر است که از او بترسید.

این آیه، چونان مشعلی است که راه سالک را روشن می‌سازد: خشیت و خشوع، تنها در برابر حق جایز است. تواضع، اما، عملی است که در خدمت خلق و به نیت قرب الهی انجام می‌شود. درس‌گفتار تأکید دارد که تواضع نسبت به خدا بی‌معناست، زیرا خدا پائین نیست که بالا برده شود و سالک نمی‌خواهد از خدا فراتر رود.

درنگ: تواضع نسبت به خدا بی‌معناست، زیرا خدا پائین نیست که بالا برده شود: «ما نسبت به خدا تواضع معنا ندارد». تواضع، در تعامل با خلق و برای قرب الهی معنا می‌یابد.

جمع‌بندی بخش اول

تواضع، چونان پلی است که سالک را از خودبینی به سوی کرامت و قرب الهی می‌رساند. این فضیلت، نه تسلیم ناشی از ترس، بلکه عملی آگاهانه و کریمانه است که با پائین آمدن برای ارتقای دیگران و خود، به کمال معنوی منجر می‌شود. تمایز تواضع از خشوع و قاهریت، این مفهوم را از تفاسیر نادرست سنتی پالایش می‌دهد و آن را در چارچوبی قرآنی و عرفانی بازتعریف می‌کند.

بخش دوم: نقد تفاسیر سنتی و بازخوانی قرآنی تواضع

نقد ضعف تبیین تواضع در منازل السائرین

درس‌گفتار، با نگاهی نقادانه به متن منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری و شرح کاشانی، ضعف در تبیین علمی تواضع را برجسته می‌سازد. خواجه و شارح، به دلیل محدودیت در فهم لغوی و علمی، تواضع را به قاهریت و صولت الهی نسبت داده‌اند: «التواضع أن یتضع العبد لصولة الحق». این تعریف، تواضع را به تسلیم در برابر اقتدار قاهرانه فرو می‌کاهد، در حالی که تواضع عملی کریمانه و متعالی است.

درنگ: نقد خواجه و شارح: «تواضع را نمی‌توانسته معنا کند». تعریف تواضع به‌عنوان تسلیم در برابر صولت حق، نادرست است، زیرا تواضع عملی کریمانه و نه قاهرانه است.

این نقد، چونان نسیمی است که غبار از چهره حقیقت می‌زداید. درس‌گفتار تأکید دارد که تواضع، نه پست شدن بی‌هدف، بلکه پائین آمدن آگاهانه برای رفعت است. این بازتعریف، تواضع را از چارچوب قاهر و مقهور خارج ساخته و آن را در مسیری عرفانی و انسانی قرار می‌دهد.

نقد استفاده نادرست از آیات قرآنی

درس‌گفتار، استفاده از آیه زیر در باب تواضع را نادرست می‌داند:

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ (انبیاء، [مطلب حذف شد] : بلکه حق را بر باطل فرومی‌افکنیم، پس آن را درهم می‌کوبد و ناگاه آن [باطل] نابود می‌شود.

این آیه، به غلبه حق بر باطل با صولت و قاهریت اشاره دارد، در حالی که تواضع از قاهریت و اقتدار قاهرانه بیگانه است. درس‌گفتار، این انتخاب را نشانه ضعف در فهم علوم قرآنی و لغت‌شناسی می‌داند و بر ضرورت بازخوانی آیات در چارچوب مناسب تأکید دارد.

درنگ: استفاده از آیه «بل نقذف بالحق» در باب تواضع نادرست است، زیرا این آیه به قاهریت حق اشاره دارد، در حالی که تواضع بر کرامت و خیرخواهی مبتنی است.

تواضع در قرآن کریم: از هون تا لا یستکبرون

درس‌گفتار تأکید دارد که واژه «تواضع» به‌صورت صریح در قرآن کریم نیامده، زیرا ماده «وضع» به معنای پست شدن است و قرآن از دلالت بر پست بی‌هدف پرهیز کرده است. در عوض، مفاهیمی مانند «هون» و «لا یستکبرون» برای بیان تواضع به کار رفته‌اند:

لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ (انبیاء، [مطلب حذف شد] : از پرستش او تکبر نمی‌ورزند.

این آیه، نهی از استکبار در برابر حق را بیان می‌کند، اما در مورد خلق ساکت است. این سکوت، نشان‌دهنده آن است که تواضع نسبت به خلق باید بر اساس معیارهای کمال و نه تسلیم بی‌جهت باشد. همچنین، آیه زیر بر خشوع در برابر حق تأکید دارد:

أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ (حدید، [مطلب حذف شد] : آیا برای کسانی که ایمان آورده‌اند هنگام آن نرسیده که دل‌هاشان به یاد خدا خاشع گردد؟

این آیات، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، تواضع را از خشوع متمایز می‌سازند. تواضع، عملی است که در تعامل با خلق و برای قرب الهی انجام می‌شود، در حالی که خشوع، حالتی است در برابر عظمت حق.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد تفاسیر سنتی و بازخوانی قرآنی تواضع، چونان کلیدی است که قفل‌های فهم نادرست را می‌گشاید. درس‌گفتار، با رد تعریف تواضع به‌عنوان تسلیم قاهرانه و تأکید بر کرامت آگاهانه، این فضیلت را در چارچوبی علمی و قرآنی بازتعریف می‌کند. ضعف علوم قرآنی و لغت‌شناسی در تفاسیر سنتی، مانع از تبیین دقیق تواضع شده، اما این درس‌گفتار راهی نو برای فهم آن ارائه می‌دهد.

بخش سوم: تواضع در عمل: مصادیق و نقد فرهنگ تسری‌خوری

مصادیق عملی تواضع

درس‌گفتار، با ذکر مثال‌های عینی، تواضع را به‌زیبایی به تصویر می‌کشد. داستان پوریای ولی، که برای نجات جوان فقیر و مادرش خود را در کشتی مغلوب می‌کند، نمونه‌ای درخشان از تواضع کریمانه است. او با پائین آمدن آگاهانه، نه‌تنها جوان را به رفعت می‌رساند، بلکه خود به قله‌های عزت و کرامت صعود می‌کند.

درنگ: داستان پوریای ولی، نمونه‌ای از تواضع کریمانه است: «وقتی ناله مادر را شنید، خود را به زمین زد تا جوان موفق شود». این عمل، بدون صولت و با هدف خیرخواهی انجام شد.

مثال دیگر، داستان مردی فقیر در اتوبوس است که از ترس مأموران، ساک خود را با ساک دیگری عوض می‌کند. راوی با پذیرش مخاطره، به او کمک می‌کند و این عمل را مصداق تواضع می‌داند، زیرا بدون ترس و با هدف خیرخواهی انجام شده است. این داستان‌ها، چونان آیینه‌هایی هستند که حقیقت تواضع را بازمی‌تابانند: عملی آگاهانه برای ارتقای دیگران و خود.

نقد فرهنگ تسری‌خوری و پلاس بودن

درس‌گفتار، با طنزی ظریف، فرهنگ تسری‌خوری و پلاس بودن را نقد می‌کند: «هر چی خاک تو سر، تو سری خور بشوی، این کمال است؟». این فرهنگ، که تواضع را به پست شدن بی‌جهت فرو می‌کاهد، با کرامت انسانی و عزت نفس در تضاد است. تواضع، باید با آزادی و بزرگواری همراه باشد، نه با تسلیم ناشی از ترس یا ضعف.

درنگ: «نباید پلاس این و آن باشی». تواضع، عملی کریمانه است که با عزت نفس همراه است، نه تسلیم بی‌جهت و پست شدن.

این نقد، چونان هشداری است به سالک که در دام فرهنگ‌های نادرست نیفتد. تواضع، نه خاکساری بی‌هدف، بلکه عملی است که انسان را به عرش کرامت می‌رساند. درس‌گفتار تأکید دارد که حتی غیرمسلمانان می‌توانند تواضع را محقق کنند، زیرا این فضیلت، انسانی و فراتر از مرزهای ایمان است.

تواضع به‌مثابه قرض به خدا

درس‌گفتار، تواضع را به قرض دادن به خدا تشبیه می‌کند:

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا (بقره، [مطلب حذف شد] : کیست که به خدا وامی نیکو دهد؟

تواضع نسبت به خلق به نیت خدا، چونان قرضی است که به حق بازمی‌گردد. این عمل، خیرخواهی برای بندگان را در خدمت قرب الهی قرار می‌دهد. درس‌گفتار تأکید دارد که تواضع، نه برای خدا، بلکه برای خلق به نیت خداست، زیرا خدا نیازی به بالا بردن ندارد.

جمع‌بندی بخش سوم

مصادیق عملی تواضع، چونان چراغ‌هایی هستند که راه سالک را روشن می‌سازند. داستان پوریای ولی و کمک به فقیر، تواضع را به‌عنوان عملی کریمانه و خیرخواهانه به تصویر می‌کشند. نقد فرهنگ تسری‌خوری و تأکید بر تواضع به‌مثابه قرض به خدا، این فضیلت را از تفاسیر نادرست پالایش کرده و آن را در مسیری انسانی و الهی قرار می‌دهد.

بخش چهارم: تواضع و خشیت الهی

خشیت الهی و تمایز آن از تواضع

درس‌گفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، خشیت را مختص خدا می‌داند و از خشیت در برابر خلق نهی می‌کند:

إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ (فاطر، [مطلب حذف شد] : از بندگان خدا تنها دانایان از او می‌ترسند.

درس‌گفتار، با تفسیری طنزآمیز، این آیه را به دو گونه خوانش می‌کند: نخست، خشیت علما از خدا، و دوم، ترس خدا از علما به دلیل سوءاستفاده برخی از دین. این تفسیر، هشداری است به عالمان که از تحریف احکام پرهیز کنند. با این حال، محور اصلی این است که خشیت، مختص خداست و تواضع در برابر خلق معنا می‌یابد.

درنگ: خشیت، مختص خداست: «انما یخشی الله من عباده العلماء». تواضع، عملی است در برابر خلق و برای قرب الهی، نه ترس از غیر خدا.

نقد استکبار و خشوع در برابر خلق

درس‌گفتار، با استناد به آیات، نهی از استکبار در برابر حق را تأیید می‌کند، اما در مورد خلق ساکت است:

لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ (انبیاء، [مطلب حذف شد] : از پرستش او تکبر نمی‌ورزند.

این سکوت، نشان‌دهنده آن است که تواضع نسبت به خلق باید بر اساس معیارهای کمال باشد، نه تسلیم بی‌جهت. درس‌گفتار تأکید دارد که تواضع، عملی است که با عزت نفس و کرامت همراه است و از فرهنگ پلاس بودن و تسری‌خوری به‌دور است.

جمع‌بندی بخش چهارم

خشیت و خشوع، چونان ستون‌هایی هستند که در برابر عظمت الهی استوار می‌مانند، اما تواضع، پلی است که در تعامل با خلق ساخته می‌شود. درس‌گفتار، با تمایز این مفاهیم و نقد استکبار و تسلیم بی‌جهت، تواضع را به‌عنوان فضیلتی انسانی و الهی بازتعریف می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

باب تواضع در منازل السائرین، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان اسلامی است که با بازتعریف علمی و قرآنی، از تفاسیر نادرست پالایش شده است. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقد ضعف‌های سنتی و تأکید بر تواضع به‌عنوان عملی کریمانه و آگاهانه، این فضیلت را در مسیری متعالی قرار داده است. تواضع، نه تسلیم در برابر صولت، بلکه پائین آمدن برای رفعت خویش و دیگران است که در پرتو قرب الهی معنا می‌یابد. مصادیق عملی چون داستان پوریای ولی و کمک به فقیر، این حقیقت را به‌زیبایی به تصویر می‌کشند.

با نظارت صادق خادمی