در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 371

متن درس

منازل السائرین: انبساط در پرتو جلال الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۷۱)

دیباچه

در ساحت عرفان اسلامی، مقام انبساط چون گوهری درخشان، پیوند سالک با معبود را در بستری از انس و گشایش معنوی بازمی‌نماید. این مقام، که در منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری با ظرافتی عمیق کاوش شده، در درس‌گفتار حاضر از مجموعه سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه‌ای با عنوان «منازل نوار شماره ۳۷۱» (مورخ ۱/۱۰/۱۳۹۰) مورد بررسی قرار گرفته است. این درس‌گفتار، با تمرکز بر آیه شریفه أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ۖ إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ (اعراف: ۱۵۵؛ : «آیا ما را به [سزای] آنچه سفیهانمان کرده‌اند هلاک می‌کنی؟ آن جز فتنه تو نیست»)، به نقد تفاسیر عرفانی، به‌ویژه دیدگاه‌های تلمیسانی و کاشانی، و تبیین مفهوم انبساط در نسبت با جلال الهی می‌پردازد.

بخش نخست: تبیین مفهوم انبساط در آیینه قرآن کریم

ماهیت انبساط در آیه شریفه

انبساط، در بستر عرفانی آیه شریفه أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ۖ إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ، به معنای انکار هلاکت جمعی قوم به سبب خطای سفیهان و اسناد فتنه به حکمت الهی، نه سامری، از سر ادب در برابر خداوند تعریف شده است. این نگرش، چونان نسیمی که کرامت الهی را در بر می‌گیرد، موسی علیه‌السلام را در مقام ادب و معرفت نشان می‌دهد که از نسبت دادن هلاکت به خطای سفیهان پرهیز کرده و فتنه را به مشیت الهی بازمی‌گرداند. این تعریف، انبساط را حالتی عرفانی معرفی می‌کند که در آن، سالک با شناخت حکمت آزمون‌های الهی، به گشایش معنوی دست می‌یابد.

درنگ: انبساط، چونان گلی در باغ معرفت، در ادب و شناخت حکمت الهی شکوفا می‌شود؛ نه هلاکت را به سفیهان نسبت می‌دهد و نه فتنه را از مشیت الهی جدا می‌سازد.

پیچیدگی و دشواری مقام انبساط

بحث انبساط، چونان راهی ناهموار در کوهستان معرفت، پر از دست‌اندازهای تفسیری است که نیازمند مهارت و دقت سالک در عبور از آنهاست. عرفا، با احتیاط در تدوین عبارات، از نزدیک شدن بیش از حد به عمق معانی یا ایجاد سوءتفاهم پرهیز کرده‌اند. این احتیاط، ریشه در حساسیت به حفظ ادب در برابر خداوند دارد، اما گاه به پیچیدگی و ابهام در تفاسیر انجامیده است. درس‌گفتار، با تمثیلی از رانندگان ناپخته در جاده‌های پرپیچ‌وخم، بر این نکته تأکید می‌کند که مفسران فاقد مهارت کافی، در تحلیل انبساط دچار خطا می‌شوند. سالک، چونان راننده‌ای حرفه‌ای، باید با معرفت و بصیرت از این موانع عبور کند.

پیشینه تاریخی تفاسیر انبساط

کتاب منازل السائرین کاشانی، که از شرح تلمیسانی بر اثر خواجه عبدالله انصاری اقتباس شده، با اضافات و تغییراتی همراه است که گاه به پیچیدگی یا خطا انجامیده‌اند. درس‌گفتار، با اشاره به مشکلات تفسیری خواجه، تلمیسانی، و کاشانی، بر این نکته تأکید دارد که این چالش‌ها در طول سده‌ها (صد، دویست، یا پانصد سال) رفع نشده‌اند. این تداوم مشکلات، ضرورت بازنگری علمی و دقیق در تفاسیر عرفانی را نشان می‌دهد. تلمیسانی، هرچند شاگردی قوی بوده، و کاشانی، با اقتباس از او، اثر خود را سامان داده، اما هر دو در تبیین انبساط با دشواری‌هایی روبه‌رو بوده‌اند.

بخش دوم: نقد تفاسیر عرفانی انبساط

نقد دیدگاه تلمیسانی

تلمیسانی، با استناد به آیه شریفه، معتقد است که ظاهر آن، انبساط موسی علیه‌السلام را نشان می‌دهد: «ظاهر الآية يقتضي انبساط الكليم». او انبساط را در کلام موسی علیه‌السلام در عبارت إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ می‌جوید. با این حال، درس‌گفتار این دیدگاه را نقد می‌کند، زیرا رفتار موسی علیه‌السلام، که با کشتن هفتاد نفر از قوم و برخورد سخت با هارون و سامری همراه بود، با انبساط عرفانی سازگار نیست. این رفتار، چونان طوفانی جلالی، فاقد گشایش و انس معنوی است. تلمیسانی، با تأویل آیه، از معنای ظاهری آن فاصله گرفته و به خطا رفته است.

درنگ: انبساط، چونان نوری که از انس با معبود ساطع می‌شود، در رفتار جلالی موسی علیه‌السلام دیده نمی‌شود؛ تفسیر تلمیسانی، با واقعیت آیه ناسازگار است.

نقد تأویل فتنه به اختبار

تلمیسانی، فتنه در آیه را به معنای اختبار (آزمایش) تأویل کرده و معتقد است که این تأویل، انبساط را منتفی می‌کند: «وَمَتَى حُمِلَ لَفْظُ الْفِتْنَةِ عَلَى الِاخْتِبَارِ لَمْ يَبْقَ لَهُ مَا يَدُلُّ عَلَى الِانْبِسَاطِ». درس‌گفتار، این تأویل را غیرمستند و نادرست می‌داند، زیرا فتنه در آیه، به معنای ایجاد اختلال و اضطراب است، نه آزمایش ساده. این تأویل، چونان دست‌کاری سندی مقدس، به تحریف معنوی آیه منجر می‌شود. همچنین، تلمیسانی «تَضِلُّ» را به معنای «تَظْهَرُ الضَّلَالَ» (آشکار کردن گمراهی) تفسیر کرده که این نیز از معنای اصلی آیه، یعنی گمراه کردن، دور است. این دست‌کاری‌ها، اعتبار سند قرآنی را مخدوش می‌سازد.

نقد تفسیر کاشانی

کاشانی، با اقتباس از تلمیسانی، فتنه را به اختبار تأویل کرده و انبساط را در این آیه منتفی دانسته است. درس‌گفتار، این دیدگاه را نیز نقد می‌کند، زیرا حتی با پذیرش فتنه به معنای اختبار، انبساط در رفتار موسی علیه‌السلام و هلاکت قوم دیده نمی‌شود. این آیه، چونان آیینه‌ای که جلال الهی را بازمی‌تاباند، با انبساط عرفانی ناسازگار است. کاشانی، با افزودن بر تفسیر تلمیسانی، گاه به خطاهای بیشتری دچار شده، زیرا از دقت لازم در تمایز مفاهیم قرآنی برخوردار نبوده است.

بخش سوم: تمایز مفاهیم فتنه، اختبار، امتحان و ابتلا

امتحان و محنت

امتحان، چونان آزمونی که تحت نظارت دقیق معلم انجام می‌شود، همراه با محنت و سختی است. درس‌گفتار، با تمثیلی از دانش‌آموزی که زیر نگاه چهارچشمی معلم نیمی از آموخته‌هایش را فراموش می‌کند، امتحان را فرآیندی توصیف می‌کند که فشار نظارت، محنت را به همراه دارد. این محنت، بخشی از ماهیت امتحان است که در آن، فرد تحت آزمون قرار گرفته و توانایی‌هایش در شرایط دشوار سنجیده می‌شود. ریشه لغوی امتحان از «محن» (سختی) است که این پیوند را آشکار می‌سازد.

درنگ: امتحان، چونان بستری که سختی و نظارت در آن درهم‌تنیده است، محنت را به سالک تحمیل می‌کند و توانایی او را در شرایط دشوار می‌سنجد.

اختبار و آزادی عمل

اختبار، برخلاف امتحان، آزمونی آزاد و بدون فشار است، مانند نگارش تز در خانه که فرد با آسودگی و آزادی عمل، توانایی‌های خود را بروز می‌دهد. درس‌گفتار، با تمثیلی از دانش‌آموزی که در خانه با آرامش به نگارش می‌پردازد، اختبار را فرآیندی معرفی می‌کند که محنت و نظارت در آن غایب است. این آزادی، امکان ظهور توانایی‌های واقعی فرد را فراهم می‌سازد و از اضطراب امتحان به دور است.

فتنه و اختلال

فتنه، چونان طوفانی که آرامش را برهم می‌زند، به معنای ایجاد اضطراب و اختلال است. درس‌گفتار، با تمثیلی از معلمی که با اظهارات نادرست، دانش‌آموز را گیج و مضطرب می‌کند، فتنه را عملی توصیف می‌کند که فرد را از مسیر صحیح منحرف می‌سازد. فتنه، نه امتحان است و نه اختبار، بلکه لایی‌کشی در مسیر سلوک است که با شعبده‌بازی و اختلال، سالک را به اضطراب می‌کشاند. این تمایز، برای فهم دقیق آیه شریفه ضروری است.

ابتلا و بلا

ابتلا، چونان مسابقه‌ای خطرناک در جاده‌ای پرپیچ‌وخم، آزمونی است که با بلا و مخاطره همراه است. درس‌گفتار، با تمثیلی از مسابقه رانندگی که ممکن است به مرگ منجر شود، ابتلا را متمایز از امتحان و اختبار معرفی می‌کند. برخلاف امتحان که با رفوزگی به پایان می‌رسد و اختبار که با آزادی عمل همراه است، ابتلا خطر بلا را در خود دارد و آزمون الهی را در شرایط بحرانی می‌سنجد.

درنگ: فتنه، اختبار، امتحان و ابتلا، چونان چهار شاخه از درخت آزمون الهی، هر یک معنایی متمایز دارند؛ نادیده گرفتن این تمایز، به تحریف معانی قرآنی می‌انجامد.

نقد ضعف لغوی عرفا

درس‌گفتار، ضعف عرفا در دانش لغوی و اشتقاق را عامل اصلی تأویل‌های نادرست، مانند اشتباه گرفتن فتنه با اختبار، می‌داند. این ناآگاهی، چونان سایه‌ای تاریک، تفاسیر را از اصالت دور کرده و به تحریف معنوی آیات منجر شده است. عرفا، هرچند در مقامات معنوی والا بوده‌اند، گاه به دلیل عدم تسلط بر اشتقاق لغوی، مفاهیم قرآنی را با یکدیگر خلط کرده‌اند. این نقد، بر ضرورت مطالعه دقیق لغوی در تفسیر عرفانی تأکید دارد.

بخش چهارم: جلال الهی و رفتار موسی علیه‌السلام

جلال موسی علیه‌السلام

رفتار موسی علیه‌السلام در آیه شریفه، چونان طوفانی جلالی، با سخت‌گیری و شدت همراه بود. او با کشتن هفتاد نفر از قوم، برخورد سخت با هارون و سامری، و طلبکاری از خداوند، جلالی عمل کرد. درس‌گفتار، این رفتار را فاقد انبساط عرفانی می‌داند، زیرا انبساط، حالتی است که از انس و گشایش با معبود برمی‌خیزد، نه از شدت و سخت‌گیری. موسی علیه‌السلام، با این رفتار، خود را در برابر جلال الهی قرار داد.

درنگ: جلال موسی علیه‌السلام، چونان آتشی فروزان، فاقد انبساط عرفانی است؛ انبساط در انس و گشایش نهفته است، نه در شدت و طلبکاری.

جلال الهی در پاسخ به موسی

خداوند، در پاسخ به رفتار جلالی موسی علیه‌السلام، با جلال رفتار کرد و هفتاد نفر از قوم را هلاک نمود. درس‌گفتار، این هلاکت را نشانه‌ای از جلال الهی می‌داند که در برابر شدت موسی علیه‌السلام اعمال شد. این واقعه، چونان آیینه‌ای که تقابل جلال را بازمی‌تاباند، انبساط را در این آیه منتفی می‌سازد. خداوند، با این عمل، موسی علیه‌السلام را در برابر عذابی عظیم قرار داد تا حرمت بندگانش را به او یادآور شود.

عذاب موسی علیه‌السلام

درس‌گفتار، با اشاره به حال موسی علیه‌السلام پس از هلاکت قوم، او را در آستانه سکتگی و موجی شدن توصیف می‌کند. این حالت، نتیجه طلبکاری و جلالی عمل کردن او بود که خداوند با هلاکت قوم، او را به عذاب کشید. موسی علیه‌السلام، با گفتن أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا، گمان برد که سفیهان عامل هلاکت‌اند، حال آنکه خود با غفلت از قوم، زمینه‌ساز این فتنه شد. این عذاب، درس عبرتی برای سالک است که از طلبکاری در برابر خداوند پرهیز کند.

بخش پنجم: حرمت بندگان خدا و پرهیز از سخت‌گیری

حرمت بندگان، حتی کافران

خداوند، چونان باغبانی که از نهال‌هایش پاسداری می‌کند، حرمت بندگانش را، حتی کافران، حفظ می‌کند و از خطای آنان نمی‌گذرد. درس‌گفتار، با تأکید بر غیرت الهی، سالک را به احتیاط در برخورد با بندگان دعوت می‌کند. خداوند، حتی از شریرترین بندگان، چون شیطان و شمر، به دلیل حرمت خلقتشان دفاع می‌کند. این اصل، سالک را به ملاحظه و کرامت در برابر همه بندگان، فارغ از نیک و بد، فرا می‌خواند.

درنگ: حرمت بندگان خدا، چونان گوهری در خزانه الهی، حتی کافران را در بر می‌گیرد؛ سالک باید با ادب و ملاحظه، از خشم الهی در امان بماند.

پرهیز از لعن مستقیم

درس‌گفتار، با استناد به آیه شریفه قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ (ناس: ۲؛ : «بگو: به خدا پناه می‌برم از وسوسه‌های شیاطین»)، بر پرهیز از لعن مستقیم ظالمان تأکید دارد. به جای گفتن «لعنت بر یزید»، باید گفت: «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ»، تا از درگیری مستقیم با بندگان خدا و تحریک غیرت الهی جلوگیری شود. این ادب، سالک را از خشم الهی مصون می‌دارد.

عواقب سخت‌گیری پیامبران

پیامبرانی که با امت خود سخت‌گیری کردند، مانند موسی علیه‌السلام و یونس علیه‌السلام، گرفتار شدند. درس‌گفتار، با اشاره به موسی علیه‌السلام که قوم، هارون، و سامری را شل و پل کرد و یونس علیه‌السلام که از امتش روی گرداند، سخت‌گیری را عامل گرفتاری پیامبران می‌داند. این امر، سالک را به ملایمت و محبت در برخورد با بندگان دعوت می‌کند. حضرت عیسی علیه‌السلام، با گفتن «ان تَغْفِرْ لَهُمْ وَان تُعَذِّبْهُمْ»، از دخالت در سرنوشت بندگان پرهیز کرد و الگویی برای سالک شد.

داستان نادر قلی

درس‌گفتار، با روایت داستان نادر قلی که فرزندش را کور کرد و سپس پشیمان شد، عواقب سخت‌گیری را نشان می‌دهد. نادر، با دستور کور کردن فرزند و سپس سرزنش جلاد، خود را در چرخه‌ای از پشیمانی گرفتار کرد. این داستان، چونان آینه‌ای، به سالک هشدار می‌دهد که سخت‌گیری، حتی در مقام قدرت، به عذاب و ندامت می‌انجامد.

بخش ششم: انبساط در سیره معصومین علیهم‌السلام

انبساط امیرالمؤمنین علیه‌السلام

امیرالمؤمنین علیه‌السلام، چونان خورشیدی که در جمع با جلال و در خانه با جمال می‌درخشد، در خانه مانند کودکی بازیگوش بود و با انس و گشایش، به بندگان خدا محبت می‌ورزید. درس‌گفتار، با توصیف این انبساط، ایشان را الگویی برای سالک معرفی می‌کند که در عین اقتدار، با انس و محبت، به بندگان خدا نزدیک می‌شود. این رفتار، انبساط حقیقی را نشان می‌دهد که از معرفت و کرامت الهی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: انبساط امیرالمؤمنین علیه‌السلام، چونان نسیمی که در خانه محبت می‌پراکند، الگویی برای سالک در انس و گشایش با بندگان خداست.

بخشش امام حسین علیه‌السلام

امام حسین علیه‌السلام، با کرامت بی‌مانند خود، حتی ممکن است از شمر بگذرد، چنان‌که حر را بخشید. درس‌گفتار، با اشاره به بخشش حر، بر این نکته تأکید دارد که کرامت حسینی، سالک را به بخشش و گذشت، حتی در برابر ظالمان، دعوت می‌کند. این بخشش، چونان آبی زلال، روح را از کینه پاک می‌سازد و به انبساط عرفانی می‌رساند.

نگرش حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، با گفتن «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا»، مصیبت کربلا را خیر الهی دید. درس‌گفتار، این نگرش را اوج انبساط عرفانی معرفی می‌کند که در آن، سالک حتی مصیبت را در آیینه حکمت الهی زیبا می‌بیند. این معرفت، سالک را به تسلیم و رضا در برابر مشیت الهی فرا می‌خواند.

داستان کربلا

فاجعه کربلا، نتیجه تیغ‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دفاع از دین بود. درس‌گفتار، با این دیدگاه، کربلا را پیوندی معنایی با اقدامات معصومین علیهم‌السلام در راه حق می‌داند. این پیوستگی، حکمت الهی را در آزمون‌های بندگان نشان می‌دهد و سالک را به تأمل در عواقب اعمال دعوت می‌کند.

بخش هفتم: نقد خرافات و آمادگی برای ظهور

نقد خرافات درباره امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه

درس‌گفتار، روایات جعلی درباره امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، مانند کشتار گسترده و آسیاب خون، را نقد می‌کند. این خرافات، چونان غباری که حقیقت را می‌پوشاند، تصویر نادرستی از عدالت و کرامت امام ارائه می‌دهند. امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، با ظهور خود، عقل‌ها را پخته می‌کند و دعوا و نزاع را پایان می‌دهد: «جَمَعَ اللَّهُ عُقُولَ الْعِبَادِ». این عقلانیت، به صلح و هم‌زیستی منجر می‌شود، نه خشونت و انتقام.

درنگ: ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، چونان طلوع خورشید عقلانیت، خرافات را زایل و صلح را برقرار می‌سازد؛ نه با خون‌ریزی، بلکه با حکمت و کرامت.

بلایا پیش از ظهور

درس‌گفتار، با اشاره به بلایای پیش از ظهور، بر ضرورت پاک‌سازی جامعه از ناپاکی‌ها تأکید دارد. این بلایا، چونان آبی که ناخالصی‌ها را می‌شوید، زمینه را برای ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه فراهم می‌کنند. این پاک‌سازی، آبرو و کرامت امام را حفظ می‌کند و از درگیری او با ناشایستگان جلوگیری می‌کند.

نقد تنبلی و باورهای صلواتی

اعتقاد به صلواتی شدن امور، خرافاتی است که به تنبلی و سستی منجر می‌شود. درس‌گفتار، با تمثیلی از شاطر نانوا که به صلوات بسنده نمی‌کند، این باور را نقد می‌کند. این خرافات، چونان سایه‌ای که تلاش را می‌پوشاند، مسئولیت‌پذیری و کوشش را تضعیف می‌کنند. سالک باید با تلاش و عمل، در خدمت دین و جامعه باشد.

بخش هشتم: درس‌شناسی و حکمت‌شناسی

داستان آیت الله خمینی

درس‌گفتار، با روایت روش امتحان آیت الله خمینی که از ایجاد محنت در طلاب پرهیز می‌کرد، بر اهمیت انصاف در ارزیابی تأکید دارد. وی با شنیدن قرائت طلبه و گفتن «قبولید»، فشار را از او می‌زدود و امکان بروز توانایی را فراهم می‌کرد. این روش، چونان نسیمی که آرامش را به ارمغان می‌آورد، الگویی برای آموزش و اخلاق است.

درنگ: روش امتحان منصفانه آیت الله خمینی، چونان آیینه‌ای زلال، انصاف و محبت را در آموزش و قضاوت به نمایش می‌گذارد.

ضرورت حفظ اصالت سند قرآنی

دست‌کاری آیات قرآنی، مانند تغییر فتنه به اختبار یا تضل به تظهر، چونان دست بردن در سندی قانونی، غیرجایز است و اعتبار قرآن کریم را مخدوش می‌سازد. درس‌گفتار، با تمثیل سندی که با یک خط خطا اعتبار خود را از دست می‌دهد، بر ضرورت حفظ اصالت آیات تأکید دارد. این آیات، چونان گنجینه‌ای الهی، باید از تحریف معنوی و تأویل‌های غیرمستند در امان بمانند.

بخش نهم: جمع‌بندی و افق‌های پیش‌رو

مقام انبساط در منازل السائرین، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان اسلامی، سالک را به انس و گشایش با معبود فرا می‌خواند. این درس‌گفتار، با تمرکز بر آیه شریفه أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا ۖ إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ، با نقد تفاسیر تلمیسانی و کاشانی، بر ضرورت حفظ اصالت سند قرآنی تأکید کرد. رفتار جلالی موسی علیه‌السلام و جلال الهی در هلاکت قوم، انبساط را در این واقعه منتفی ساخت، اما انبساط در سیره معصومین علیهم‌السلام، به‌ویژه امیرالمؤمنین و امام حسین علیهما‌السلام، چونان مشعلی فروزان، الگویی برای سالک ارائه داد. تمایز فتنه، اختبار، امتحان، و ابتلا، و حرمت بندگان خدا، سالک را به معرفت، ادب، و کرامت دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده