متن درس
منازل السائرین: باب الإرادة و الادب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 403)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی و تحلیل درسگفتار شماره 403 از مجموعه منازل السائرین، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت باب الإرادة و الادب است. این اثر، با نگاهی عمیق به مراتب سهگانه اراده در سلوک عرفانی و انتقال به مقام ادب، راهنمای سالکان طریق معرفت و کمال معنوی است.
بخش نخست: مراتب اراده در سلوک عرفانی
مرتبه نخست: خروج از کثرت
نخستین گام در سلوک عرفانی، خروج سالک از کثرت نفسانی و وصول به وحدت اراده الهی است. این مرتبه، که به مثابه رهایی از پراکندگی افکار و اعمال است، سالک را به سوی اخلاص در نیت و تمرکز بر مقصود الهی هدایت میکند. خروج از کثرت، نیازمند تهذیب نفس و دوری از تشتتهای دنیوی است، چنانکه سالک با رهایی از تعلقات، ارادهاش الهی میگردد.
درنگ: خروج از کثرت، بنیاد سلوک عرفانی است که سالک را از پراکندگی به وحدت اراده الهی رهنمون میسازد. |
مرتبه دوم: وصول به حال
در مرتبه دوم، سالک به حال عرفانی دست مییابد، حالتی که به مثابه گرمای بدن ورزشکار پس از نرمش، روح او را برای حرکت معنوی آماده میسازد. این تمثیل، بر نقش حال در پویایی سلوک تأکید دارد. علم خشک، که فاقد گرمای معنوی است، مانع حرکت سالک میشود، اما حال، او را به سوی انبساط روحی و ارتقای معنوی سوق میدهد.
قبض و بسط: دینامیک روحی سالک
سالک در این مرتبه، میان قبض و بسط در نوسان است. قبض، بازگشت به علم خشک و تنبلی است که سالک را به انقباض و سستی میکشاند. بسط، اما، قوت گرفتن حال و وصول به نور کشف است که روح او را به سوی بالا میبرد. این نوسان، به مثابه حرکت فردی است که «یقدم رجل و یؤخر أخرى»، با تردید میان انجام و ترک، پیش میرود.
درنگ: قبض و بسط، چونان امواج دریا، سالک را میان علم و حال در نوسان نگه میدارند، تا او را برای مرتبه بالاتر آماده سازند. |
قبض، ناشی از «ظهور البقیة» (بقایای کثرت) و «غلبة الحکم العلم» (تسلط علم نظری) است که با اشکالتراشیهایی نظیر «واجب که نیست» سالک را به سستی میکشاند. بسط، اما، از «قوة السلطان الحال» (قدرت حال) و «غلبة نور الکشف» (تسلط نور شهود) سرچشمه میگیرد، که علم را به رویت و گوش را به چشم تبدیل میکند.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ (سوره بقره، آیه ۲۴۵، : «و خدا [روزى را] تنگ مىگرداند و فراخ مىسازد»). این آیه، منشأ الهی قبض و بسط را نشان میدهد، که نوسانات سالک تحت اراده پروردگار و برای تربیت اوست.
تمثیل هندوانه: پارادوکس عرفانی
سالک در قبض و بسط، چونان هندوانهای است که در آب بالا و پایین میرود. پایین آمدن، نشانه اوج و تواضع اوست، و بالا رفتن، نشانه خفت و سبکی. این تمثیل، پارادوکس عرفانی را نشان میدهد که تواضع به عظمت و تکبر به حقارت منجر میشود. امام سجاد علیهالسلام در این باره فرمودند: «أنا أقل الأقلین»، که نشانه تواضع در اوج سلوک است.
مرتبه سوم: ذحول در حق
در مرتبه سوم، سالک از قبض و بسط فراتر رفته و به ذحول در حق میرسد، حالتی که خود را کنار کشیده و همه افعال را به خدا نسبت میدهد. این مقام، با عباراتی چون «بحول الله أقوم و أقعد» و «لا حول ولا قوة إلا بالله» متجلی میشود. ذحول، به مثابه فنای در حق است که سالک جز خدا چیزی نمیبیند.
درنگ: ذحول، کمال اراده است که سالک در آن، خود را زایل کرده و همهچیز را به حق نسبت میدهد. |
جمعبندی مراتب اراده
مراتب سهگانه اراده، سیر تدریجی سالک از پراکندگی نفسانی به اخلاص کامل را نشان میدهند: خروج از کثرت، وصول به حال، و ذحول در حق. این سیر، چونان سفری است از ظلمت نفس به نور الهی، که سالک را به مقام ادب رهنمون میسازد.
بخش دوم: مقام ادب و لوازم آن
انتقال به مقام ادب
پس از وصول به ذحول، سالک به مقام ادب میرسد، جایی که همهچیز را حق میبیند و با احترام و مراعات رفتار میکند. ادب، چونان گلی است که در باغ ذحول میروید و سالک را به تعامل احترامآمیز با خدا، خلق و موجودات ملزم میسازد.
درنگ: ادب، میوه ذحول است که سالک را به احترام به همه هستی وا میدارد. |
نقد علم خشک
علم خشک، که با اشکالتراشیهایی نظیر «چه اشکالی دارد؟ واجب که نیست» همراه است، سالک را به تنبلی و قبض میکشاند. این علم، چونان حجابی است که مانع شهود حق میشود. نقد علم خشک، بر اهمیت معرفت شهودی و حال عرفانی تأکید دارد.
مثال رزمندگان: برتری حال بر علم
در جنگ تحمیلی، رزمندگان با حال عرفانی و بدون علم خشک به جبهه شتافتند، در حالی که برخی علما با اشکالتراشی از حضور در جبهه بازماندند. این مثال، برتری حال بر علم نظری را نشان میدهد، که رزمندگان را به ایثار و شهادت رهنمون ساخت.
فقدان علمای شهید، خسرانی بزرگ بود که اگر محقق میشد، میتوانست تحولات عظیمی در جهان اسلام پدید آورد. این نقد، به مسئولیت اجتماعی علما و ضرورت عمل در کنار علم اشاره دارد.
ادب با موجودات
سالک در مقام ادب، با همه موجودات، حتی سنگ و چوب، با احترام رفتار میکند. این ادب، چونان نوری است که از درک حضور الهی در هستی سرچشمه میگیرد. سالک از انداختن قاشق یا نان ناراحت میشود، چنانکه از آسیب به کودکی آزرده میگردد.
درنگ: ادب با موجودات، نشانه درک عمیق سالک از حضور الهی در همه هستی است. |
تمثیل حساسیت به اشیا
سالک با کفش، پیراهن، و حتی زمین با ادب رفتار میکند، چنانکه گویی با بستگان خود تعامل دارد. این رفتار، چونان رقصی است که سالک با همه هستی در هماهنگی انجام میدهد. او از چشم، گوش، دست و پا برای نگاه، شنیدن و حرکت اجازه میگیرد، که نشانه خودآگاهی عمیق و احترام به امانتهای الهی است.
صفای مشرب
با تهذیب ادب، مشرب سالک صاف و دوستداشتنی میشود. این صفای مشرب، چونان جویباری زلال است که از چشمه اخلاص و ادب جاری میگردد و سالک را به شخصیتی معنوی و محبوب تبدیل میکند.
جمعبندی مقام ادب
مقام ادب، نتیجه طبیعی سلوک عرفانی است که سالک را به احترام به خدا، خلق و موجودات ملزم میسازد. این مقام، چونان قلهای است که سالک پس از عبور از مراتب اراده به آن میرسد و در آن، با همه هستی در هماهنگی و احترام زیست میکند.
بخش سوم: جمعبندی و تأملات نهایی
درسگفتار باب الإرادة و الادب، نمونهای برجسته از تبیین عرفانی مفاهیم اراده و ادب در چارچوب منازل السائرین است. این اثر، با تأکید بر مراتب سهگانه اراده و انتقال به مقام ادب، راه رسیدن به کمال عرفانی را روشن میسازد. نقد علم خشک، تمثیلات کاربردی نظیر هندوانه و رزمندگان، و تأکید بر ادب با موجودات، عمق عرفانی و اخلاقی متن را نمایان میکند. این متن، با ارائه دیدگاهی نظاممند و نقادانه، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات، عرفان و اخلاق است.
با نظارت صادق خادمی |