در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 409

متن درس





منازل السائرین: ادب، میزان سلوک عرفانی

منازل السائرین: ادب، میزان سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 409)

دیباچه

سلوک عرفانی، سفری است که سالک را از ظواهر عالم به باطن حقیقت رهنمون می‌سازد. در این مسیر، ادب چونان چراغی فروزان، قلب و قالب سالک را به سوی تعادل و کمال هدایت می‌کند. درس‌گفتار جلسه 409 از مجموعه منازل السائرین، با تمرکز بر باب الادب، به تبیین مراتب سه‌گانه ادب و نقش آن در تنظیم عواطف و رفتار سالک می‌پردازد.

بخش نخست: مفهوم ادب و مراتب آن

تعریف ادب: رعایت میزان و تعادل

ادب، چونان معیاری زرین، رعایت اندازه در رفتار، گفتار، و قضاوت است. این مفهوم، که در بیت «اندازه نگه دار که اندازه نیکوست» متجلی است، سالک را از افراط و تفریط بازمی‌دارد. زیاده‌روی در ستایش پیامبر یا نکوهش دشمن، و نیز کم‌گویی در حق یا باطل، هر دو بی‌ادبی است. ادب، سالک را به انصاف و عدالت در قضاوت وامی‌دارد تا خوبی‌ها و عیوب را منصفانه و به‌دور از اغراق یا انکار بیان کند.

درنگ: ادب، رعایت میزان در رفتار و قضاوت است که سالک را به انصاف و تعادل رهنمون می‌سازد.

تحلیل و تبیین

ادب، چونان ترازویی دقیق، قلب سالک را از تعصب و یک‌جانبه‌نگری مصون می‌دارد. این اصل، که ریشه در عقلانیت و اخلاق دارد، نه‌تنها در سلوک عرفانی، بلکه در روابط اجتماعی نیز به اصلاح و عدالت منجر می‌شود. انصاف، جوهره ادب است که سالک را به همدلی و قضاوت عادلانه با دیگران ملزم می‌کند، چنان‌که حدیث شریف می‌فرماید: «اجعل نفسک میزاناً بینک وبین غیرک» (خود را به‌جای دیگران قرار ده و منصفانه قضاوت کن).

مراتب سه‌گانه ادب

ادب در سلوک عرفانی، دارای سه مرتبه است که مرتبه نخست، شامل سه عنوان است: منع خوف از تبدیل به یأس، حبس رجاء از خروج به أمن، و ضبط سرور از تبدیل به جرأت. این مراتب، چونان پایه‌های استوار، عواطف سالک را تنظیم می‌کنند تا در مسیر سلوک، از انحراف مصون ماند.

درنگ: مراتب سه‌گانه ادب، عواطف سالک را تنظیم کرده و او را به تعادل در خوف، رجاء، و سرور هدایت می‌کنند.

تحلیل و تبیین

مرتبه نخست ادب، چونان پلی است که سالک را از آشوب عواطف به ساحل آرامش و کمال می‌رساند. کنترل خوف، رجاء، و سرور، قلب سالک را به موتور محرک سلوک تبدیل می‌کند و او را از یأس، بی‌ملاحظگی، و بی‌پروایی حفظ می‌سازد. این تنظیم، نه‌تنها در باطن، بلکه در ظاهر رفتار سالک نیز تجلی می‌یابد.

بخش دوم: مرتبه نخست ادب و تنظیم عواطف

خوف معتدل: ملاحظه و دقت در سلوک

خوف، در مرتبه نخست ادب، ملاحظه و طمأنینه در حرکت است، نه ترس یا بی‌باکی. سالک باید خوف داشته باشد، اما این خوف نباید به یأس منجر شود: «منع الخوف أن یتعدى إلى الإیاس». بی‌باکی، چونان جنونی است که سالک را به انحراف می‌کشاند، و یأس، چونان سدی است که او را از حرکت بازمی‌دارد.

درنگ: خوف معتدل، سالک را به ملاحظه و دقت در اعمال هدایت می‌کند، اما یأس، با توحید و سلوک منافات دارد.

تحلیل و تبیین

خوف، چونان ترمزی دقیق، حرکت سالک را تنظیم می‌کند تا نه به بی‌باکی گرفتار شود و نه به یأس. تمثیلی روشن این مفهوم را آشکار می‌سازد: سالک، مانند کسی است که چکش بر میخ می‌کوبد؛ با دقت و ملاحظه، تا نه به دستش آسیب رساند و نه میخ را کج کند. یأس، مانند خودداری از ازدواج به بهانه احتمال دشمن شدن فرزند، با ایمان و ادب منافات دارد و سالک را از حرکت بازمی‌دارد.

رجاء معتدل: امید متعهدانه

رجاء، امید به رحمت الهی است که سالک را به حرکت وامی‌دارد، اما نباید به أمن (بی‌ملاحظگی) منجر شود: «حبس الرجاء أن یخرج إلى الأمن». بی‌ملاحظگی، چونان گفتن «برو بابا، خدا کریم است»، سالک را به بی‌ادبی و بی‌مسئولیتی سوق می‌دهد.

درنگ: رجاء معتدل، موتور محرک سلوک است، اما أمن، به بی‌ادبی و انحراف می‌انجامد.

تحلیل و تبیین

رجاء، چونان بادبانی است که کشتی سلوک را به پیش می‌راند، اما بی‌ملاحظگی، این کشتی را به صخره‌های گناه و بی‌ادبی می‌کوبد. مثال‌هایی چون قضاوت ناعادلانه یا کاسبی که مال دیگران را به بهانه «عیبی ندارد» تصاحب می‌کند، نشان‌دهنده خطرات أمن است. رجاء معتدل، سالک را به تعهد و مسئولیت در برابر شریعت و حقوق دیگران ملزم می‌کند.

سرور معتدل: شادی متین

سرور، نشانه نشاط معنوی سالک است، اما باید کنترل‌شده باشد تا به جرأت (بی‌پروایی) نرسد: «ضبط السرور أن یضاحي إلى الجرأت». سرور بیش‌ازحد، که به رقص و بی‌قراری منجر شود، نشانه ضعف نفس و بی‌ادبی است.

درنگ: سرور معتدل، با نشاط معنوی سالک سازگار است، اما جرأت، به ضعف نفس و بی‌ادبی می‌انجامد.

تحلیل و تبیین

سرور، چونان چشمه‌ای زلال، قلب سالک را تازه می‌سازد، اما بی‌پروایی، این چشمه را به سیلی ویرانگر بدل می‌کند. عربده‌کشی یا شکستن اشیا در اثر سرور، نشانه عدم کنترل نفس است. سالک، با سرور متین، وقار و متانت خود را حفظ می‌کند و از بی‌ادبی دوری می‌جوید.

جمع‌بندی بخش

مرتبه نخست ادب، چونان سه‌پایه‌ای استوار، خوف، رجاء، و سرور را در قلب سالک تنظیم می‌کند. این تنظیم، سالک را از یأس، بی‌ملاحظگی، و بی‌پروایی مصون می‌دارد و او را به سوی تعادل و کمال هدایت می‌کند. ادب، با تأکید بر کنترل عواطف، چارچوبی نظام‌مند برای سلوک عرفانی ارائه می‌دهد.

بخش سوم: انصاف، جوهره ادب

انصاف: کلید اصلاح عالم

انصاف، چونان گوهر درخشانی در تاج ادب، سالک را به عدالت و همدلی در قضاوت رهنمون می‌سازد. اگر بی‌انصافی از انسان رخت بربندد، عالم اصلاح خواهد شد. حدیث شریف «اجعل نفسک میزاناً بینک وبین غیرک» سالک را به قرار دادن خود در جایگاه دیگران و قضاوت منصفانه دعوت می‌کند.

درنگ: انصاف، جوهره ادب است که روابط اجتماعی و معنوی را اصلاح و به عدالت رهنمون می‌سازد.

تحلیل و تبیین

انصاف، چونان آیینه‌ای صاف، خوبی‌ها و عیوب را بی‌اغراق یا انکار نمایان می‌سازد. این اصل، نه‌تنها در سلوک عرفانی، بلکه در اصلاح جامعه نیز نقشی بنیادین دارد. سالک با انصاف، از تعصب و ظلم دوری می‌جوید و به سوی عدالت و کمال گام برمی‌دارد.

نقد بی‌انصافی در حوزه‌های علمی

حوزه‌های علمی، گاه گرفتار دو آفت‌اند: عدم اشکال‌گیری (خفت) یا اشکال‌گیری بی‌مورد (ناجوانمردی). انصاف، در بیان دقیق خوبی‌ها و عیوب نهفته است. سالک باید با دقت و عدالت، نقاط قوت و ضعف را شناسایی و بیان کند، نه آنکه از نقد بپرهیزد یا به اغراق و ناجوانمردی روی آورد.

درنگ: انصاف در نقد علمی، رشد اخلاقی و علمی حوزه‌ها را تضمین می‌کند.

تحلیل و تبیین

نقد منصفانه، چونان آبی زلال، حوزه علم را از رکود و تعصب پاشیده می‌کند. عدم نقد، به خفت و درجازدن، و نقد بی‌موده، به ناجوانمردی و تخریب می‌انجامد. سالک، با رعایت ادب و انصاف، به رشد علمی و اخلاقی خود و جامعه یاری می‌رساند.

جمع‌بندی بخش

انصاف، چونان قلب تپنده ادب، سالک را به عدالت و اصلاح در قضاوت و رفتار هدایت می‌کند. این اصل، نه‌تنها در سلوک عرفانی، بلکه در حوزه‌های علمی و اجتماعی نیز نقشی کلیدی ایفا می‌کند. سالک با انصاف، چونان ستاره‌ای درخشان، راه کمال و عدالت را روشن می‌سازد.

بخش چهارم: شادی مؤمن و استقامت معنوی

شادی: نشانه حیات ایمانی

مؤمن، چونان گفته حدیث «المؤمن بشٌّ بشاش»، باید شاد و با نشاط باشد. حتی در مصحبت، نباید به خمودگی و غمباری گرفتار شود، زیرا «الباقي هو الحق». شادی مؤمن، ریشه در توکل و رضایت به قضای الهی دارد.

درنگ: شادی مؤمن، نشانه ایمان و توکل است که حتی در سختی‌ها پایدار می‌ماند.

تحلیل و تبیین

شادی، چونان گوهری در قلب مؤمن، او را از خمودگی و ضعف نفس مصون می‌دارد. تمثیل سالک که زیر شمشیر رقص‌کنان می‌چرخد، اوج شجاعت و نشاط معنوی را نشان می‌دهد. این شادی، نه‌تنها با مصحبت منافات ندارد، بلکه نشانه استقامت و ایمان است.

گریه و شادی: دو روی یک سکه

گریه، تخلیه عاطفی و نشانه حیات معنوی است، اما خمودگی و غمباری، با ادب مؤمن سازگار نیست. گریه، چونان خنده‌ای درونی، نشاط می‌آورد و مانعی برای سلوک نیست، اما خمودگی، روح سالک را به رکود می‌کشاند.

درنگ: گریه، نشانه حیات معنوی است، اما خمودگی، با ادب و سلوک عرفانی منافات دارد.

تحلیل و تبیین

گریه و شادی، چونان دو اخوی همزاد، قلب سالک را زنده و پویا نگه می‌دارند. گریه، چونان بارانی بهاری، روح را تازه می‌کند، اما خمودگی، مانند باتلاقی تاریک، سالک را در خود فرو می‌برد. ادب، در حفظ تعادل بین این دو حال است.

جمع‌بندی بخش

شادی مؤمن، چونان نوری الهی، قلب او را به سوی کمال روشن می‌سازد. این شادی، با گریه عرفانی هماهنگ است، اما خمودگی و غمباری را برنمی‌تابد. سالک، با حفظ نشاط و استقامت، ادب خود را در برابر قضای الهی نشان می‌دهد.

بخش پنجم: نقد فرهنگی و تأثیر موسیقی

رپ و راک: ابزار بیداری اجتماعی

موسیقی‌های رنده مانند رپ و راک، چونان داروهایی برای جامعه خمود، مردم را از ترس و رکود خارج کرده و به تظاهرات و حرکت اجتماعی سوق داده‌اند. این موسیقی‌ها، با رحم پرکار، ترس را از دلان مردم رده و آن‌ها را به سوی ستون و عدالت‌خواهی هدایت کرده‌اند.

درنگ: رپ و راک، ابزارهایی برای بیداری اجتماعی و دوری از خمودگی‌اند.

تحلیل و تبیین

رپ و راک، چونان طبلی که در سکوت شباهت می‌نوازد، جامعه را به سوی حرکت و پیام‌آوری دعوت می‌کنند. این موسیقی‌ها، با شکستن زنجیره‌های ترس و خمودگی، مردمی را که زیر سایه استبداد به سکوت کشیده شده بودند، به فریاد و اعتراض واداشتند.

نقد موسیقی سنتی ایرانی

موسیقی سنتی ایرانی، مانند دستگاه‌های ماهور، دشتی، و همایون، غم‌انگیز و گریه‌آور است و مانع حرکت اجتماعی شده است. این موسیقی، با ترویج روحیه خمودگی، نتوانسته نشاط و تحرک لازم را در جامعه ایجاد کند.

درنگ: موسیقی سنتی ایرانی، با ترویج خمودگی، با سرور عرفانی و حرکت اجتماعی ناسازگار است.

تحلیل و تبیین

موسیقی سنتی، چونان آوایی که در غم غوطه‌ور است، قلب را به سوی گریه و نه حرکت می‌کشاند. این محدودیت فرهنگی، جامعه را از نشاط و پویایی محروم ساخته و با سرور عرفانی که لازمه سلوک است، ناسازگار است.

روضه‌خوانی و تأثیر عاطفی

خوانندگان سنتی و مداحان، همگی به نوعی روضه‌خوانی می‌پردازند و گریه را ترویج می‌کنند. این رویکرد، اگر به خمودگی منجر شود، با ادب عرفانی منافات دارد. نمونه‌ای مانند مرضیه، که با روضه‌خوانی تأثیرگذار بود، نشان‌دهنده نفوذ عاطفی موسیقی است، اما انحراف او، خطرات فقدان هدایت را آشکار می‌سازد.

درنگ: روضه‌خوانی، اگر به خمودگی منجر شود، با ادب عرفانی ناسازگار است.

تحلیل و تبیین

روضه‌خوانی، چونان آوایی که قلب را به گریه می‌خواند، می‌تواند تخلیه عاطفی باشد، اما اگر به خمودگی کشیده شود، روح سالک را از نشاط محروم می‌سازد. استعداد، بدون هدایت، چونان کشتی بی‌سکان، به بیراهه می‌رود.

جمع‌بندی بخش

موسیقی، چونان ابزاری دوسویه، می‌تواند جامعه را به سوی بیداری یا خمودگی سوق دهد. رپ و راک، با ایجاد تحرک، و موسیقی سنتی، با ترویج گریه، دو روی متفاوت این ابزار را نشان می‌دهند. سالک، با ادب، باید از خمودگی دوری جسته و به سوی نشاط عرفانی گام بردارد.

بخش ششم: نقد نگارش متون عرفانی

نقد سلبیت در عبارات

شارح در تبیین مرتبه اول ادب، از عبارات سلبی استفاده کرده است: «منع الخوف أن یتعدى إلى الإیاس، وحبس الرجاء أن یخرج إلى الأمن، وضبط السرور أن یضاحي إلى الجرأت». این رویکرد، می‌توانست ایجابی باشد، مانند «الخوف بلا یأس» یا «الرجاء بلا أمن».

درنگ: عبارات ایجابی، معانی عرفانی را شفاف‌تر و مثبت‌تر منتقل می‌کنند.

تحلیل و تبیین

عبارات سلبی، چونان سایه‌ای بر نور معنا، مفهوم را محدود می‌کنند. عبارات ایجابی، مانند نوری زلال، معانی را روشن و دل‌انگیز می‌سازند. این نقد، به اهمیت دقت در نگارش متون عرفانی اشاره دارد که باید معانی را با وضوح و زیبایی منتقل کنند.

ترمز سالک: کنترل دقیق عواطف

سالک، چونان خودرویی با ترمز ABS، باید خوف، رجاء، و سرور خود را با دقت کنترل کند. این کنترل، او را از انحراف و افراط مصون می‌دارد و به تعادل رهنمون می‌سازد.

درنگ: ترمز دقیق عواطف، سالک را در مسیر تعادل و کمال حفظ می‌کند.

تحلیل و تبیین

ترمز سالک، مانند ضربان قلب، او را در مسیر سلوک زنده و پویا نگه می‌کند. این تمثیل، به ضرورت کنترل دقیق و متداوم عواطف اشاره دارد که بدون آن، سالک به یأس، بی‌ملاحظی، یا بی‌پروایی گرفتار می‌شود.

جمع‌بندی بخش

نگارش متون عرفانی، چونان ترسیم تابلویی دقیق، نیازمند دقت و زیبایی است. عبارات ایجابی و تمثیلات روشن، معانی را غنی می‌سازند، و کنترل عواطف، سالک را در مسیر ادب و تعادل نگه می‌دارد.

بخش هفتم: آیات و روایات در تأیید ادب

یأس: بدترین بی‌ادبی

یأس از رحمت الهی، بدترین بی‌ادبی است: «فإنَّ الیأس من رحمة الله أسوأ الأداب». این یأس، با توحید و رجاء منافات دارد و سالک را از سلوک بازمی‌دارد.

درنگ: یأس از رحمت الهی، بدترین بی‌ادبی است که با ایمان و سلوک منافات دارد.

تحلیل و تبیین

یأس، چونان تاریکی مطلق، قلب سالک را از نور امید محروم می‌سازد. این بی‌ادبی، نه‌تنها سلوک را متوقف می‌کند، بلکه سالک را به ظلم به نفس و قطع حدود الهی می‌کشاند.

آیات رحمت الهی

قرآن کریم می‌فرماید: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (سوره اعراف، آیه ۱۵۶، : «و رحمتم هر چیز را فراگرفته است») و «وَلا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» (سوره زمر، آیه ۵۳، : «و از رحمت خدا نومید نشوید»). این آیات، یأس را محکوم و رجاء را ترویج می‌کنند.

درنگ: آیات قرآن کریم، با تأکید بر رحمت بی‌کران الهی، یأس را نفی و رجاء را ترویج می‌کنند.

تحلیل و تبیین

این آیات، چونان نوری الهی، قلب سالک را از تاریکی یأس رهایی می‌بخشند. رحمت بی‌کران الهی، سالک را به امید و حرکت در مسیر سلوک دعوت می‌کند و هرگونه ناامیدی را از او دور می‌سازد.

حدیث رحمت و غضب

حدیث قدسی می‌فرماید: «سبقت رحمتی غضبی» (رحمتم بر غضبم پیشی دارد). این حدیث، اولویت رحمت الهی را نشان می‌دهد و سالک را به دوری از یأس دعوت می‌کند.

درنگ: رحمت الهی بر غضبش پیشی دارد و سالک را به امید و دوری از یأس هدایت می‌کند.

تحلیل و تبیین

این حدیث، چونان نسیمی روح‌افزا، قلب سالک را به سوی امید و رجاء می‌گشاید. اولویت رحمت الهی، سالک را از یأس و بی‌ادبی مصون می‌دارد و او را به سوی سلوک متعادل هدایت می‌کند.

نقد تفاوت خوف در مرید و مراد

دیدگاه نادرست که مرید باید خوف داشته باشد، اما مراد نه. امیرالمؤمنین (ع) بیش از همه به خوف و احتیاط پایبند بودند. خوف، نشانه تقوى و ادب است و برای همه، حتی اولیاء الله، ضروری است.

خوف، نشانه تقوى و ادب است و برای همه، حتی اولیاء، لازم است.

تحلیل و تبیین

خوف، چونان سپری محافظ، قلب سالک و مراد را از خطا مصون می‌دارد. این نقد، بر ضرورت خوف برای همه، حتی اولیاء، تأکید دارد و هرگونه استثنا را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش

آیات و روایات، چونان چراغ‌هایی هدایتگر، ادب را در سلوک عرفانی تبیین می‌کنند. یأس، بدترین بی‌ادبی است که با رحمت بی‌کران الهی منافات دارد. خوف، رجاء، و سرور متعادل، سالک را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

بخش هشتم: اهمیت شناخت واژگان در ادب

شناخت واژگان: پایه فهم ادب

شناخت معنای واژگان، مانند «اندازه»، برای فهم ادب ضروری است. سالک باید بداند که «اندازه» نه به معنای وسط، بلکه معیاری برای تعادل و تناسب است. عدم شناخت واژگان، به سوءتفاهم و انحراف می‌انجامد.

درنگ: شناخت دقیق واژگان، پایه فهم ادب و مفاهیم عرفانی است.

تحلیل و تبیین

واژگان، چونان کلیدهایی برای گشودن درهای معرفت، سالک را به فهم دقیق مفاهیم هدایت می‌کنند. «اندازه»، چونان معیاری دقیق، تعادل را در سلوک عرفانی تضمین می‌کند. عدم شناخت واژگان، مانند گم شدن در تاریکی، سالک را به انحراف می‌کشاند.

نقد حوزه‌ها و دانشگاه‌ها

حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، در فهم واژگان مانند «اندازه»، ناکام‌اند. حوزه‌های علمی، با قدمت هزارساله، باید دانش زبان‌شناسی را بهتر بشناسند تا متون دینی و عرفانی را دقیق‌تر تبیین کنند.

درنگ: حوزه‌های علمی باید زبان‌شناسی را تقویت کنند تا مفاهیم عرفانی را دقیق‌تر تبیین کنند.

تحلیل و تبیین

حوزه‌ها، چونان نگهبانان گنجینه معرف، باید با دانش زبان‌شناسی، متون عرفانی را از غبار سوءتفاهم پاک کنند. این نقد، به ضرورت آموزش زبان‌شناسی در حوزه‌ها برای فهم دقیق متون دینی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش

شناخت واژگان، چونان پایه‌ای استوار، فهم ادب و مفاهیم عرفانی را ممکن می‌سازد. حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، با تقویت دانش زبان‌شناسی، می‌توانند متون عرفانی را با دقت و وضوح تبیین کنند.

جمع‌بندی نهایی

منازل السائرین (جلسه 409)، با تبیین باب الادب، چارچوبی نظام‌مند برای سلوک عرفانی ارائه می‌دهد. ادب، چونان معیاری زرین، سالک را به تعادل در خوف، رجاء، و سرور هدایت می‌کند و او را از یأس، بی‌ملاحظگی، و بی‌پروایی مصون می‌دارد. انصاف، جوهره ادب، روابط اجتماعی و معنوی را اصلاح می‌کند، و شادی مؤمن، نشانه ایمان و استقامت اوست. نقد موسیقی سنتی، حوزه‌ها، و نگارش متون عرفانی، عمق عرفانی و اجتماعی این درس‌گفتار را نمایان می‌سازد. آیات قرآن کریم و روایات، با تأکید بر رحمت الهی، سالک را به امید و دوری از یأس دعوت می‌کنند. این متن، با ارائه دیدگاهی جامع و نقادانه، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه عرفان، کلام، و اخلاق است.

با نظارت صادق خادمی

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده