متن درس
تبیین عين اليقين در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱۵)
دیباچه
این نگاشته، بازآفرینی علمی و فاخر درسگفتار شماره ۴۱۵ از سلسله درسهای منازل السائرین است که به قلم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره نگاشته شده و به تبیین مرتبه عين اليقين، دومین منزل از مراتب یقین در عرفان اسلامی، میپردازد. عين اليقين، چونان مشعلی فروزان، راه سالک را به سوی شهود بیواسطه حقیقت روشن میسازد و او را از بند استدلال و نقل رهایی میبخشد.
بخش نخست: چیستی یقین و مراتب آن
تعریف یقین
یقین، حالتی نفسانی است که سالک را به ساحتی از اطمینان و آرامش رهنمون میسازد، جایی که هیچ شک و تردیدی بر قلب او سایه نمیافکند. این حالت، چونان ریشهای استوار، بنیان سلوک عرفانی را تشکیل میدهد و سالک را از تزلزل و سرگشتگی مصون میدارد. یقین، در حقیقت، پلی است میان ذهن و قلب که انسان را به ادراک حقیقت متصل میسازد.
درنگ: یقین، اطمینانی است که انسان را به مقامی عاری از شک میرساند: «يقين به معناى اصول و اطمينان انسان به مقامى برسد كه شك نداشته باشد». |
این تعریف، یقین را چونان مقصدی والا معرفی میکند که سالک با نیل به آن، از آشوب تردید رهایی یافته و به آرامشی ژرف دست مییابد. یقین، در سلوک عرفانی، نه تنها مبنای پیشرفت معنوی است، بلکه چونان کلیدی است که درهای معرفت الهی را به روی سالک میگشاید.
مراتب یقین
یقین، در عرفان اسلامی، به سه مرتبه متمایز تقسیم میشود: علم اليقين، عين اليقين، و حق اليقين. این مراتب، چونان نردبانی هستند که سالک را از شناخت علمی به سوی شهود عیانی و سپس وصول به حقیقت مطلق سوق میدهند. هر مرتبه، دریچهای است به سوی ادراکی عمیقتر از حقیقت، که سالک را در مسیر قرب الهی پیش میبرد.
درنگ: یقین دارای سه مرتبه است: علم اليقين، عين اليقين، و حق اليقين، که مراحل تکامل یقین در سلوک عرفانی را نشان میدهند. |
این تقسیمبندی، که با سنت عرفانی منازل السائرین همخوانی دارد، یقین را به مثابه فرایندی پویا معرفی میکند که از دانش نظری آغاز شده و به تجربه عینی و سپس اتحاد با حقیقت میرسد. هر مرتبه، چونان گامی است در مسیر تعالی که سالک را به سوی مقصد نهایی هدایت میکند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین چیستی یقین و مراتب آن، بنیان نظری بحث را استوار ساخت. یقین، چونان ستونی است که بنای سلوک عرفانی بر آن استوار است و مراتب سهگانه آن، راهی روشن برای نیل به حقیقت پیش روی سالک مینهد. در ادامه، به بررسی تفصیلی مرتبه علم اليقين و سپس عين اليقين پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: علم اليقين، یقین علمی
تعریف علم اليقين
علم اليقين، مرتبه نخست یقین است که از دانش مستند و استدلال منطقی نشأت میگیرد. این یقین، چونان بنایی است که بر پایههای استوار عقل و نقل ساخته شده و سالک را به اطمینانی مبتنی بر دلایل علمی رهنمون میسازد. علم اليقين، نقطه آغاز سلوک است که با استدلال و اسناد معتبر، راه را برای مراحل بعدی هموار میکند.
درنگ: علم اليقين، یقینی است که از علم مستند نشأت میگیرد: «علم اليقين يعنى اطمينانى كه از سر علم باشد مستند باشد». |
این یقین، با تأکید بر استناد علمی، سالک را از ادعاهای بیاساس و گمانهای سست مصون میدارد. علم اليقين، چونان مشعلی است که تاریکی جهل را میزداید و راه را برای شهود عمیقتر روشن میسازد.
استناد در علم اليقين
هر ادعا یا اعتقادی در علم اليقين باید با قواعد، اصول، و دلایل معتبر پشتیبانی شود. این استناد، چونان زنجیری است که حقیقت را به عقل متصل میسازد و از پراکندگی و خطا جلوگیری میکند. ادعایی که فاقد سند علمی باشد، در مرتبه علم اليقين جایگاهی ندارد و به مثابه بنایی بیپی فرو میریزد.
درنگ: هر ادعا یا اعتقادی در علم اليقين باید مستند باشد: «هر چه كه انسان مىگويد سند علمى داشته باشد». |
این اصل، بر ضرورت دقت علمی و پرهیز از سخنان بیپایه تأکید دارد. سالک در این مرتبه، چونان کاوشگری است که با ابزار عقل و نقل، به جستوجوی حقیقت میپردازد و هر ادعایی را با میزان استدلال میسنجد.
محدودیت استدلال
استدلال علمی، هرچند قدرتمند، تابع اخس مقدمه است. هرچه تعداد مقدمات استدلال افزایش یابد، احتمال شبهه و خطا فزونی میگیرد. این محدودیت، چونان سایهای است که بر استدلال میافتد و سالک را به سوی سادهسازی و وضوح در استدلال سوق میدهد.
درنگ: دلایل علمی تابع اخس مقدمه هستند: «دليل علمى هميشه تابع اخس مقدمه هست». |
این دیدگاه، بر اهمیت ایجاز در استدلال تأکید دارد. استدلالی که با مقدمات اندک و روشن بنا شود، چونان بنایی استوار است که در برابر شبهات مقاومت میکند، در حالی که استدلال پیچیده، چونان ساختمانی بلند اما سست، در معرض فروپاشی است.
مثال قرآنی علم اليقين
قرآن کریم، با بیانی الهی، نمونههایی از علم اليقين ارائه میدهد. یکی از این نمونهها، تعبیر «الجمل فى صم الخياط» است که به شتر در سوراخ سوزن اشاره دارد. این تعبیر، چونان آیینهای است که حقیقت را به صورت علمی منعکس میکند، هرچند معنای دقیق آن برای بشر متشابه باشد.
درنگ: آیه قرآنی «الجمل فى صم الخياط» نمونهای از علم اليقين است: «قران گفته اين ميشود علمى». |
این مثال، بر اعتبار نقل معتبر، یعنی قرآن کریم، در ایجاد علم اليقين تأکید دارد. متشابه بودن این آیه، نه به ذات آن، بلکه به محدودیت فهم بشر بازمیگردد، چنانکه نزد معصومین علیهمالسلام، همه آیات محکماتاند.
متشابهات قرآنی
متشابهات، آیاتی از قرآن کریم هستند که فهم آنها برای بشر دشوار است. این دشواری، نه از ذات آیات، بلکه از ناتوانی عقل بشری در ادراک کامل آنها ناشی میشود. آیات متشابه، چونان گنجهایی هستند که کلید فهم آنها در دست معصومین علیهمالسلام است.
درنگ: متشابهات، آیاتی هستند که ما نمیفهمیم، نه اینکه ذاتاً متشابه باشند: «متشابه وصف ما هست هر جا ايات را ما نفهميديم ميشود ايات متشابه». |
این دیدگاه، با آیه أَحْكَمَتْ آيَاتُهُ (آل عمران: ۷) همخوانی دارد و بر عصمت معصومین در فهم قرآن کریم تأکید میکند. متشابهات، دعوتی هستند به فروتنی در برابر عظمت الهی و جستوجوی حقیقت در سایه هدایت معصومین.
جمعبندی بخش دوم
علم اليقين، چونان پایهای استوار، سلوک عرفانی را آغاز میکند. این مرتبه، با تأکید بر استدلال و نقل معتبر، سالک را به سوی اطمینانی علمی هدایت میکند. محدودیتهای استدلال و نقش متشابهات قرآنی، ضرورت دقت و فروتنی در این مرتبه را برجسته میسازد. در بخش بعدی، به تبیین عين اليقين، مرتبهای شهودی و عیانی، پرداخته خواهد شد.
بخش سوم: عين اليقين، یقین شهودی
تعریف عين اليقين
عين اليقين، مرتبه دوم یقین است که سالک را به شهود بیواسطه حقیقت رهنمون میسازد. این یقین، چونان آفتابی است که حجاب علم را میدرد و حقیقت را در برابر چشمان سالک عیان میکند. عين اليقين، با بینیازی از استدلال و نقل، سالک را به ادراکی مستقیم و رویتی از حقیقت میرساند.
درنگ: عين اليقين، مرتبه دوم یقین است: «والدرجه الثانيه عين اليقين و هو الغنى بالاستدراك عن الاستدلال و عن الخبر بالعيان و خرق الشهود حجاب العلم». |
این تعریف، عين اليقين را چونان منزلگاهی متعالی معرفی میکند که سالک با خرق حجاب علم، از مفاهیم ذهنی فراتر رفته و با حقیقت خارجی متصل میشود. عين اليقين، دروازهای است به سوی عالم قدس که سالک را به مشاهده بیواسطه حقایق رهنمون میسازد.
آیه قرآنی عين اليقين
قرآن کریم، در سوره تکاثر، به عين اليقين اشارهای روشن دارد: كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (: «هرگز، اگر به علم یقین میدانستید، * بیتردید دوزخ را میدیدید»). این آیه، چونان مشعلی است که امکان شهود عوالم غیبی را در مرتبه عين اليقين روشن میسازد.
درنگ: آیه ۵-۶ سوره تکاثر به عين اليقين اشاره دارد: «لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ». |
این آیه، بر ظرفیت سالک برای دیدن جهنم یا بهشت در سایه عين اليقين تأکید دارد. شهود این عوالم، نتیجه تعالی معنوی است که سالک را از علم نظری به تجربه عینی میرساند.
تمایز اصطلاحات عرفانی و قرآنی
اصطلاحات علم اليقين، عين اليقين، و حق اليقين در عرفان اسلامی با آنچه در قرآن کریم آمده، تفاوتهایی دارد. در عرفان، این مراتب به ترتیب باور (تقلید)، روایت ناسوت، و روایت ملکوت تعریف میشوند، حال آنکه قرآن کریم آنها را بهصورت یکپارچه مینگرد.
درنگ: اصطلاحات عرفانی با قرآن متفاوتاند: «غير اصطلاحات قران هست». |
این تمایز، بر ضرورت فهم دقیق اصطلاحات عرفانی تأکید دارد. سالک باید با آگاهی از این تفاوتها، مفاهیم را در چارچوب صحیح آنها ادراک کند تا از بدفهمی و انحراف مصون ماند.
احتمال خطا در عين اليقين
عين اليقين، هرچند متعالی، ممکن است با خطای حسی همراه باشد. همانگونه که در حرکت ماشین، جاده به نظر متحرک میآید، شهود عینی نیز ممکن است به دلیل اختلال حس به خطا رود. این احتمال، چونان هشداری است که سالک را به تصحیح شهود و تطبیق آن با واقع دعوت میکند.
درنگ: عين اليقين ممکن است با خطا همراه باشد: «يقين عينى هم ممكن هست مشكلات داشته باشد». |
این نقد، بر ضرورت دقت در شهود تأکید دارد. سالک باید شهود خود را با میزان عقل و شرع سنجیده و از سادهانگاری در کشف پرهیز کند، تا آنکه شهودش به حقیقت واصل شود.
امکان شهود در عرفان
قرب به خدا، امکان شهود همهچیز را فراهم میسازد. هنگامی که سالک به ساحت قرب الهی نائل آید، چونان چشمی بینا، بهشت، ملائک، انبیا، و آخرت را مشاهده خواهد کرد. این امکان، چونان دری است که با سلوک دشوار گشوده میشود.
درنگ: با قرب به خدا، شهود همهچیز ممکن است: «وقتى خدا را مىشود به ان نزديك بشوى بهشت را نمىشود؟». |
این اصل، بر ظرفیت عرفانی انسان تأکید دارد، اما آن را مشروط به تلاش و سلوک دشوار میداند. شهود، چون گوهری است که تنها با ریاضت و تقرب به دست میآید.
بخش سومارم: نتیجهگیری
عين اليقين، چونان منزلگاهی است که سالک را از علم نظری به شهود عیانی رهنمون میسازد. این مرتبه، با خرق حجاب علم و بینیازی از استدلال، حقیقت را در برابر سالک عیان میکند. آیات قرآنی و نقدهای ارائهشده، بر اهمیت دقت و صحت در شهود تأکید دارند. در بخش بعدی، به نقد انحرافات عرفانی و معیارهای کشف معتبر پرداخته خواهد شد.
بخش چهارم: نقد انحرافات عرفانی و معیارهای کشف
آمیختگی عرفان با درویشی
آمیختگی عرفان با درویشی، چونان آفتی است که عرفان اصیل را مخدوش ساخته و به انحراف کشانده است. درویشی، با ادعاهای غیرمستند و سادهلوحانه، عرفان را به سوی خرافه و توهم سوق داده و از حقیقت آن کاسته است.
درنگ: آمیختگی عرفان با درویشی به انحراف منجر شده است: «عرفان ما قاتى شد با درويش». |
این نقد، بر ضرورت پالایش عرفان از آمیزههای عوامانه تأکید دارد. عرفان اصیل، چونان چشمهای زلال است که باید از آلودگیهای درویشی مصون ماند تا حقیقت آن درخشش خود را حفظ کند.
نقد ادعاهای کاذب کشف
بسیاری از ادعاهای کشف در متون عرفانی و قلندری، فاقد اعتبار و آستند. این ادعاها، چونان سرابهایی هستند که در بیابان حقیقت، راهشکن را به گمراهی میکشانند. نود درصد این ادعاها، به دلیل نبود استناد به شرع و عقل، کاذب و تخیلیاند.
درنگ: نود درصد ادعاهای کشف در کتابهای عرفانی و قلندری کذب است: «نود درصدش دروغ هست». |
این نقد، به آسیبشناسی متون عرفانی پرداخته و بر ضرورت ارزیابی دقیق ادعاهای شهود تأکید دارد. سالک باید با میزان شرع و عقل، کشفیات را سنجیده و از پذیرش ادعاهای بیاساس پرهیز کند.
معیارهای کشف معتبر
کشف معتبر، چونان گوهری است که با سه معیار سنجیده میشود: عدم تعارض با عقل، وحی، و شرع بیپیرایه. هر کشفی که با این معیارها همخوانی نداشته باشد، چونان سایهای است که در برابر نور حقیقت رنگ میبازد.
درنگ: کشف معتبر نباید مخالف عقل، وحی، و شرع باشد: «كشف استاندارد دارد بايد خلاف عقل نباشد». |
این معیارها، چارچوبی علمی برای ارزیابی کشفیات ارائه میدهند و از پذیرش ادعاهای غیرمستند جلوگیری میکنند. سالک با این میزان، چونان کیمیاگری است که زر را از بها باز میشناسد.
حکیم عارف
حکیم عارف، آن است که شرع بیپیرایه و عرفان بیغرض را در وجود خویش به هم آمیزد و با پایبندی به عقل و شهود معتبر، به سلوک اصیل دست یابد. حکیم، چونان دریایی است که امواج شرع، عقل، و عرفان در او به تلاطم درآیند و حقیقت را به ساحل رسانند.
درنگ: حکیم، شرع بیپیرایه و عرفان بیغرض را ترکیب میکند: «حكيميميمى يعنى شريعت بى پيرايه و عرفان بي غرض». |
این تعریف، حکمت را چونان تلفیقی از شرع، عقل، و عرفان معرفی میکند و سالک را به جامعیت و خلوص در سلوک هدایت میکند.
نقد ادعای محیالدین ابن عربی
محیالدین ابن عربی، با ادعای «خشت آخر عالم انسان من بودم»، به خطایی در شهود گرفتار شد. این ادعا، چونان خوابی است که با واقعیت تطبیق ندارد، هرچند از عالمی بزرگ چون او بعید نیست. خطای شهود، در غیرمعصوم، چونان ممکن است که در خواب، حقیقت با توهم درآمیزد.
درنگ: ادعای محیالدین مورد نقد است: «خشت آخرعالم انسان من بودم». |
این نقد، بر خطاپذیری شهود غیرمعصوم تأکید دارد، اما با حفظ حرمت عالم، از تکذیب او پرهیز میکند. حکیم عارف، باید شهود را با واقع سنجد تا از اختلاط حقیقت و توهم مصون ماند.
استمرار نبوت
نبوت، به معنای وحی و شهود، چونان جویباری است که در وجود انسانهای وارسته جاری است. هرچند نبوت تشریعی پایان یافته، اما نبوت به معنای الهام و شهود، چونان صفتی فطری، در انسانهای عارف استمرار دارد.
درنگ: نبوت به معنای شهود همیشه ادامه دارد: «نبوت هم هميشه هست». |
این دیدگاه، بر ظرفیت معنوی انسان برای دریافت الهام تأکید دارد و با نفی ختم نبوت تشریعی، راه را برای کشف عرفانی بازمیگذارد.
وحی و شهود انسانی
وحی، الهام، کشف، و شهود، چونان صفاتی فطری در نهاد انساناند، مانند شعر و عقل. این صفات، چونان گوهرهایی هستند که در طبیعت انسان نهفتهاند و نمیتوان آنها را محدود یا انکار کرد.
درنگ: وحی و شهود صفات ذاتی انساناند: «وحى نبوت الهام كشفاء شهود». |
این اصل، بر فطری بودن ظرفیتهای عرفانی تأکید دارد و آنها را در دسترس همه انسانها قرار میدهد. شهود، چونان شعر، در هر زمان و مکان میتواند ظهور یابد.
ساختار معلومات عارف
معلومات عارف، چونان سه شاخه از یک درخت، به شرع، عقل، و شهود شخصی تقسیم میشود. عارف باید ادعاهایش را با این سه میزان استوار سازد، و شهود غیرمستند را یا تکذیب کند یا نپذیرد.
درنگ: معلومات عارف سه دسته است: مستند به شرع، عقل، یا شهود شخصی: «عارف يك دسته حرفهايش مستند به شريعت بى پيرايه هست». |
این ساختار، چارچوبی علمی برای ارزیابی سخنان عارف ارائه میدهد و از پذیرش ادعاهای بیاساس جلوگیری میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد انحرافات عرفانی و تبیین معیارهای کشف معتبر، راهی روشن برای سلوک اصیل ترسیم کرد. حکیم عارف، با تلفیق شرع، عقل، و شهود، به حقیقت واصل میشود. در بخش بعدی، به نقد لغوی و آسیبشناسی نظام آموزشی حوزه پرداخته خواهد شد.
بخش پنجم: نقد لغوی و آسیبشناسی نظام آموزشی
نقد استدراک
عبارت «الغنى بالاستدراك» در تعریف عين اليقين نادرست است و «بالاستدراج» شایستهتر است. استدراک، چونان مفهومی است که به ذهن و در علم بازمیگردد، حال آنکه استدراج، به معنای صعود به شهود، با عين اليقين همخوانی دارد.
درنگ: عبارت «استدراک» به جای «استدراج» نادرست است: «بايد بگويد بالاستداج». |
این نقد لغوی، بر اهمیت دقت در اصطلاحات عرفانی تأکید دارد. واژگان، چونان ابزارهایی دقیق، باید در جای خود به کار روند تا حقیقت را بیکدورت منتقل کنند.
اشتقاق و فهم
فقدان علم اشتقاق، چونان پردهای است که فهم متون را تیره ساخته است. اشتقاق، کلید گشایش معانی دقیق واژگان است و نبود آن، حوزههای علمی را از حقیقتجویی محروم کرده است.
درنگ: فقدان اشتقاق به بدفهمی منجر شده است: «اشتقاق نخوانده حوزههاى مار را از ان ريشه يابى محروم كردهاند». |
این نقد، بر ضرورت آموزش اشتقاق در حوزههای علمی تأکید دارد. اشتقاق، چونان چراغی است که راه فهم عمیق متون دینی و عرفانی را روشن میسازد.
نقد شکلینگری
شکلینگری در حوزهها، چونان قفسی است که عالمان را از حقیقت دور انداخته است. تأکید بر شکل ظاهری، مانند صرف و نحو، به جای معنا، حوزه را از پویایی علمی محروم ساخته است.
درنگ: حوزهها به دلیل شکلینگری از حقیقت دور شدهاند: «استعمار آمده مارا مبتلا به شكل كردهاند». |
این نقد، بر ضرورت بازگشت به حقیقتجویی تأکید دارد. عالم، چونان باید به جای شکل، به ماده و معنا بپردازد تا حقیقت را در آغوش کشد.
خرق حجاب علم
عين اليقين، با خرق حجاب علم محقق میشود. شهود، چونان تیغی است که پرده مفاهیم را کنار زده و سالک را با حقیقت خارجی متصل میسازد.
درنگ: عين اليقين با خرق حجاب علم محقق میشود: «خرق الشهود حجاب العلم». |
این اصل، عين اليقين را چونان مرحلهای معرفی میکند که سالک از ذهنیت به عینیت میرسد و حقیقت را بیواسطه مشاهده میکند.
تمایز علم و شهود
علم، با غیبت شیء همراه است، اما شهود، حضور و معاینه آن است. علم، چونان سایهای است که در ذهن میافتد، اما شهود، چون خود حقیقت است که در قلب عارف تجلی مییابد.
درنگ: علم با غیبت شیء است، اما شهود حضور آن: «العلم بالشى يكون مع الغيبه عن الشى». |
این تمایز، بر برتری شهود در عين اليقين تأکید دارد. شهود، چونان اتصال نفس به حقیقت است که سالک را از مفاهیم ذهنی رهایی میبخشد.
عارف و دیوانه
عارف، حقیقت را میبیند، اما دیوانه به توهمات خود دل میسپارد. روایت عارف، چونان آیینهای است که واقع را منعکس میکند، حال آنکه توهمات دیوانه، چونان سرابی است که از اختلال نفسانی نشأت میگیرد.
درنگ: عارف حقیقت را میبیند، اما دیوانه توهم: «عارف حقيقت را مىبيند او خيال مى میبیند». |
این تمایز، بر ضرورت سلامت نفسانی در کشف تأکید دارد. سالک باید با قلب و ذهن سالم، حقیقت را از توهم بازشناسد.
نقد ابن سینا
ابن سینا، با استناد به دیوانگان برای اثبات روایت، به خطا رفت. استدلال او، چونان بنیانی سست است که نمیتواند شهود عرفانی را اثبات کند، زیرا توهم دیوانه با شهود عارف متفاوت است.
درنگ: ابن سینا با استناد به دیوانگان خطا کرد: «ديوانه را دليل بياورى بر عرفان؟». |
این نقد، بر ضرورت استدلال دقیق در فلسفه و عرفان تأکید دارد. عارف باید از تعمیمهای نادرست پرهیز کند تا حقیقت را به روشنی ببیند.
پیشنگری در حوزه
حوزههای علمی باید پیشنگر باشند، نه پسنگر. عارف، با شهود، آینده را پیشبینی میکند، نه اینکه به گذشته اکتفا کند. پیشنگری، چونان چراغی است که راه آینده را روشن میسازد.
درنگ: حوزهها باید پیشنگر باشند: «حوزههاى ما بايد پيش نگر باشند». |
این دیدگاه، بر پویایی عرفان و ضرورت سرمایهگذاری در کشف آینده تأکید دارد. حوزهها باید با نگاهی به آینده، راه را برای حقیقتجویی هموار کنند.
فسق مدعی کاذب
عارفی که ادعای کاذب کشف کند، فاسق است. ادعای کشف بدون پایه معتبر، چونان دروغی است که عارف را از اعتبار ساقط میکند. صداقت، چون بنیان عرفان است که بدون آن، سلوک به گمراهی میانجامد.
درنگ: عارفی که ادعای کاذب کند، فاسق است: «ادعا بكند قطعا فاسق ميشود». |
این اصل، با قواعد فقهی همخوانی دارد و بر ضرورت صداقت در ادعاهای عرفانی تأکید میکند. عارف باید با خلوص و راستگویی، حقیقت را به زبان آورد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد لغوی و آسیبشناسی نظام آموزشی، بر اهمیت دقت در اصطلاحات و حقیقتجویی تأکید کرد. خرق حجاب علم، تمایز علم و شهود، و نقد انحرافات، راه را برای سلوک اصیل روشن ساختند.
نتیجهگیری کلی
این نگارش، با بازآفرینی درسگفتار شماره ۴۱۵، عين اليقين را چونان منزل کلیدی در سلوک عرفانی تبیین کرد. عين اليقين، با شهود بیواسطه حقیقت و خرق حجاب علم، سالک را به ادراکی عمیق رهنمون میسازد. نقد انحرافات عرفانی، تأکید بر معیارهای شرع، عقل، و شهود معتبر، و آسیبشناسی نظام آموزشی، راه را برای حقیقتجویی هموار کرد. این اثر، چونان مشعلی فروزان، راهنمای پژوهشگران و سالکان در مسیر حکمت اسلامی است.
با نظارت صادق خادمی |