در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 426

متن درس





منازل السائرین: تأملاتی در مراتب انس (جلسه ۴۲۶)

منازل السائرین: تأملاتی در مراتب انس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۲۶)

دیباچه

کتاب منازل السائرین، اثر گران‌سنگ خواجه عبدالله انصاری، چونان دری گران‌بها در اقیانوس معرفت عرفانی، راهنمای سالکان طریق حق است. در این اثر، مراتب سلوک عرفانی با دقتی بی‌نظیر تبیین شده و هر منزل، چونان پله‌ای از نردبان معراج، سالک را به سوی قرب الهی رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از جلسه ۴۲۶ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مرتبه سوم از مقام انس، یعنی اضمحلال فی شهود الحضرة، می‌پردازد. این مرتبه، که چونان محو شدن ذره‌ای در آفتاب بی‌کران الهی است، اوج شهود و وحدت با حق را به تصویر می‌کشد.

بخش اول: تبیین مرتبه سوم انس

تعریف اضمحلال فی شهود الحضرة

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان، ). درس‌گفتار با این آیه شریفه از قرآن کریم آغاز می‌شود و مرتبه سوم انس را چنین معرفی می‌کند: «الدرجة الثالثة من الأنس هي اضمحلال في شهود الحضرة لا يعبر عن عينه ولا يشار إلى حده ولا يوقف على كنهه». این مرتبه، چونان محو شدن شبنم در برابر آفتاب، سالک را در شهود حضور الهی مضمحل می‌سازد، به‌گونه‌ای که حقیقت او از دسترس عبارات، حدود و کنه‌شناسی عقل فراتر می‌رود. اضمحلال، نه نابودی وجود، بلکه رفع تعینات نفسانی است که سالک را به وحدت با حق می‌رساند. این مقام، چونان قله‌ای رفیع در سلوک عرفانی، سالک را به جایی می‌برد که جز حق نمی‌بیند و جز در حق نمی‌زیَد.

درنگ: مرتبه سوم انس، اضمحلال در شهود حضور الهی است که سالک را از تعینات نفسانی رها ساخته و به شهود محض حق می‌رساند. این مقام، فراتر از عبارات، حدود و کنه‌شناسی عقل است.

تمثیل شکر و آب

برای تبیین اضمحلال، درس‌گفتار از تمثیلی فاخر بهره می‌جوید: شکر در لیوان آب حل می‌شود، اما هنوز اثری از تعین آن باقی است؛ این، مانند انس به فعل یا صفت است. اما وقتی شکر در قابلمه‌ای جوشان به مدت طولانی می‌جوشد، تعینش محو شده و تنها شیرینی‌اش باقی می‌ماند. این، مانند انس به ذات و فنای کلی است که سالک در آن، چونان شکر در آب، در حضور الهی مضمحل می‌شود و جز اثر حق در او باقی نمی‌ماند. این تمثیل، چونان آینه‌ای، مراتب انس را به روشنی بازمی‌تاباند و تفاوت انس نسبی و فنای کامل را نشان می‌دهد.

بخش دوم: نقد شرح عبدالرزاق کاشانی

تفاوت عرفان چکیده و چسبیده

درس‌گفتار، شرح عبدالرزاق کاشانی را نقد می‌کند که به دلیل عرفان چسبیده (اکتسابی و عقلی) نتوانسته عمق کلام خواجه عبدالله انصاری، عارف چکیده (لدنی و شهودی)، را درک کند. خواجه، چونان چشمه‌ای زلال، معرفت را از سرچشمه شهود می‌جوشاند، اما شارح، چونان عالمی که به عرفان روی آورده، در دام تعینات عقلی گرفتار مانده است. این تفاوت، مانند فاصله میان آفتاب و سایه است که اولی نور محض و دومی تنها انعکاسی از آن است.

درنگ: عرفان چکیده، معرفتی لدنی و شهودی است که خواجه عبدالله انصاری را به تبیین جامعیت انس رهنمون ساخته، اما عرفان چسبیده کاشانی، به دلیل محدودیت‌های عقلی، از فهم عمق کلام او بازمانده است.

نقد تفسیر اضمحلال به بطلان

شارح، اضمحلال را به بطلان الرسم تفسیر کرده و آن را نابودی تعینات دانسته است. درس‌گفتار این تفسیر را نادرست می‌خواند: «الاضمحلال ليس بمعنى البطلان بل رفع التعينات». بطلان، نابودی مطلق را تداعی می‌کند، درحالی‌که اضمحلال، چونان محو شدن رنگ در نور، رفع تعینات نفسانی است بدون نابودی وجود. این نقد، مانند چراغی است که تاریکی سوءتفاهم را از میان می‌برد و حقیقت اضمحلال را روشن می‌سازد.

نقد محدود کردن شهود به احدیت

خواجه، شهود را به الحضرة به‌صورت عام بیان کرده، اما شارح آن را به الحضرة الأحدیة محدود ساخته است: «في شهود الحضرة يشمل كل المراتب، لا الأحدية فقط». انس، چونان رودی خروشان، همه مراتب فعل، صفت، ذات، تعین و لاتعین را دربرمی‌گیرد. شارح، با افزودن قید احدیت، مانند کسی است که دریا را در کوزه‌ای محصور کند و از وسعت آن غافل ماند. درس‌گفتار تأکید می‌کند که انس، محدود به احدیت نیست و شامل شهود در همه مراتب الهی است.

درنگ: شهود الحضرة، همه مراتب الهی (فعل، صفت، ذات، تعین و لاتعین) را دربرمی‌گیرد و محدود کردن آن به احدیت، از جامعیت مقام انس می‌کاهد.

بخش سوم: مراتب انس و تبیین عرفانی

مراتب انس

درس‌گفتار، انس را در مراتب گوناگون تبیین می‌کند:

  • انس به فعل: شهود افعال الهی، مانند شعر «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست». این انس، چونان دیدن نور آفتاب در آینه خلقت است.
  • انس به صفت: شهود صفات الهی، مانند رحمت یا جلال، که سالک را به ادراک جمال و جلال حق رهنمون می‌سازد.
  • انس به ذات: شهود ذات حق، که چونان غرق شدن در اقیانوس بی‌کران وحدت است.
  • انس به تعین و لاتعین: شهود در مراتب ظهور و باطن، که سالک را به درک وحدت در کثرت و کثرت در وحدت می‌رساند.

این مراتب، مانند شاخه‌های درختی تنومند، از ریشه واحد انس سیراب می‌شوند و هر یک، جلوه‌ای از قرب الهی را به سالک عرضه می‌کنند.

ویژگی‌های مقام اضمحلال

درس‌گفتار، سه ویژگی مقام اضمحلال را چنین بیان می‌کند:

  • لا یعبر عن عینه: حقیقت سالک، چونان گوهری در صدف، فراتر از عبارات عقلی است و زبان از توصیف آن عاجز می‌ماند.
  • لا یشار إلى حده: حد سالک، مانند نسیمی بی‌کران، قابل اشاره نیست، زیرا در اضمحلال، تعینات او محو شده است.
  • لا یوقف على کنهه: کنه سالک، چونان رازی در دل اقیانوس، غیرقابل احاطه است، زیرا او در حق مضمحل شده و جز حق در او دیده نمی‌شود.

این ویژگی‌ها، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، حقیقت مقام انس را روشن می‌سازند.

درنگ: مقام اضمحلال، سالک را از تعینات نفسانی رها ساخته و او را در شهود محض حق غرق می‌کند، به‌گونه‌ای که حقیقت، حد و کنه او فراتر از عبارات، اشاره و احاطه است.

بخش چهارم: تمایز عرفان محبین و محبوبین

تفاوت در انتقال شهود

درس‌گفتار، میان عرفان محبین و محبوبین تمایز قائل می‌شود. محبین، سالکانی‌اند که به شهود می‌رسند، اما نمی‌توانند آن را منتقل کنند، مانند چشمه‌ای که تنها خود سیراب می‌شود. محبوبین، اولیاء کامل‌اند که نه‌تنها شهود می‌کنند، بلکه چونان خورشیدی، نور شهودشان را به دیگران می‌تابانند. اینان، مانند معصومین علیهم‌السلام، کیمیای معرفت را به دیگران ارزانی می‌دارند. درس‌گفتار، منازل السائرین را در زمره عرفان محبین می‌داند، زیرا شهود آن شخصی است و به انتقال وصولی نمی‌رسد.

درنگ: عرفان محبوبین، شهود را به دیگران منتقل می‌کند، اما عرفان محبین، شهود را در خود محدود می‌سازد. معصومین، کیمیای شهود را به دیگران ارزانی می‌دارند.

انتقال عقلی و وصولی

شهود در دو سطح منتقل می‌شود:

  • انتقال عقلی: نمود شهود، مانند حکایت «خدا را دیدم»، منتقل می‌شود، اما حقیقت آن منتقل نمی‌گردد. این، مانند انعکاس نور در آینه است که تنها سایه‌ای از حقیقت را نشان می‌دهد.
  • انتقال وصولی: خود شهود، چونان نور مستقیم خورشید، به مخاطب القا می‌شود. این مقام، خاص اولیاء کامل است که مانند کیمیاسازان، مس وجود دیگران را به طلای معرفت بدل می‌کنند.

بخش پنجم: دنیا به‌مثابه اسم اعظم الهی

بازتعریف دنیا

درس‌گفتار، دنیا را نه به معنای پستی، بلکه به معنای نزدیکی و اسم اعظم الهی می‌داند: «الدنيا اسم أعظم إلهي». دنیا، مانند آینه‌ای که جمال حق را بازمی‌تاباند، مظهر نزدیکی به خداست، در مقابل آخرت که دوری را نشان می‌دهد. ذکر «یا دنیا»، چونان کلیدی است که قفل مشکلات را می‌گشاید و فقر و پریشانی را برطرف می‌سازد. این دیدگاه، مانند نسیمی تازه، تصورات منفی از دنیا را زدوده و آن را چونان مظهری الهی بازمی‌شناساند.

درنگ: دنیا، اسم اعظم الهی و به معنای نزدیکی است، نه پستی. ذکر «یا دنیا» می‌تواند مشکلات را رفع کند و مظهر جمال الهی را به سالک نشان دهد.

نقد ترس از خدا

درس‌گفتار، ترساندن افراطی مردم از خدا را نقد می‌کند: «خوف الناس من الله حجاب شهوده». این ترس، چونان پرده‌ای ضخیم، مانع انس و شهود حق می‌شود. عرفان ولایی، مانند باغی پرگل، بر عشق و قرب به خدا تأکید دارد و سالک را به سوی انس با حق رهنمون می‌سازد.

بخش ششم: ضرورت تحول در علوم حوزوی

رویکرد علمی و روشمند

درس‌گفتار بر ضرورت علمی و آزمایشگاهی شدن علوم حوزوی تأکید می‌ورزد: «العلوم الحوزوية يجب أن تكون علمية ومنهجية». تفسیرهای متغیر و غیرمنسجم، مانند بادهایی پراکنده، به فهم عمیق متون عرفانی آسیب می‌رسانند. حوزه‌ها باید چونان آزمایشگاه‌هایی دقیق، به تبیین نظام‌مند معارف الهی بپردازند. این تحول، مانند بازسازی بنایی کهن، علوم دینی را از پراکندگی به انسجام می‌رساند.

درنگ: علوم حوزوی باید با رویکردی علمی، روشمند و آزمایشگاهی بازسازی شوند تا معارف عرفانی با دقتی نظام‌مند تبیین گردند.

جمع‌بندی

درس‌گفتار جلسه ۴۲۶ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان چراغی فروزان، مرتبه سوم انس را در منازل السائرین روشن ساخته و با نقد شرح کاشانی، بر جامعیت انس در همه مراتب الهی تأکید می‌ورزد. اضمحلال، چونان محو شدن شبنم در آفتاب، سالک را به شهود محض حق می‌رساند. تمایز عرفان محبین و محبوبین، بازتعریف دنیا به‌مثابه اسم اعظم، و ضرورت تحول علوم حوزوی، از برجسته‌ترین نکات این درس‌گفتار است. این متن، مانند گوهری در صدف، معارف عرفانی را با زبانی فاخر و علمی به مخاطبان عرضه می‌دارد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده