در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 429

متن درس





منازل السائرین: نقد و بازسازی مقام انس سوم در پرتو حقیقت و جلال

منازل السائرین: نقد و بازسازی مقام انس سوم در پرتو حقیقت و جلال

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۲۹)

دیباچه

کتاب *منازل السائرین*، اثر جاودان خواجه عبدالله انصاری، چونان نقشه‌ای دقیق، مسیر سلوک عرفانی را برای سالکان طریق معرفت روشن می‌سازد. این اثر، با تبیین مراتب سلوک از مراحل ابتدایی تا قله‌های رفیع حقیقت، راهنمایی بی‌بدیل برای وصول به حق است. درس‌گفتار جلسه ۴۲۹، محور این نوشتار، به بررسی مقام *انس سوم* با تأکید بر *اضمحلال فی شهود الحضرة* پرداخته و نقدی صریح بر شرح عبدالرزاق کاشانی و استناد نادرست او به کلام منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام ارائه می‌دهد. این نقد، بر ناسازگاری مفهوم *کشف سبحات الجلال* با مقام انس تأکید کرده و ضرورت روشمندی علمی در تفسیر متون عرفانی را برجسته می‌سازد.

بخش نخست: نقد کلی و ضرورت روشمندی در عرفان

نقد شارح و استناد نادرست

درس‌گفتار، با استناد به آیه شریفه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان، )، آغاز می‌شود و مرتبه سوم انس را *اضمحلال فی شهود الحضرة* معرفی می‌کند. با این حال، بلافاصله به نقد شارح (عبدالرزاق کاشانی) و استناد نادرست او به کلام منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌پردازد. این کلام، که به *کشف سبحات الجلال* اشاره دارد، به مقام حقیقت (منزل سیصد) مربوط است و هیچ ارتباطی با باب انس (منزل 130-140) ندارد. این نقد، مانند چراغی است که تاریکی خلط مراتب سلوک را روشن می‌سازد و بر ضرورت انسجام و روشمندی در تفسیر عرفانی تأکید دارد.

نقد شارح:
استناد شارح به کلام منسوب به امیرالمؤمنین درباره *کشف سبحات الجلال*، به دلیل عدم ارتباط با مقام انس، نادرست است. انس، مقام محبت و قرب است، نه حقیقت و جلال.

این نقد، مانند اصلاح نقشه‌ای است که مقصد را نادرست نشان داده و سالک را به بیراهه می‌برد. انس، چونان گلی لطیف است که با محبت و قرب شکوفا می‌شود، اما حقیقت، مانند قله‌ای رفیع است که در آن، هیبت و جلال الهی متجلی می‌گردد.

ضرورت روشمندی در عرفان

درس‌گفتار بر ضرورت روشمندی علمی در مطالعه و تفسیر متون عرفانی تأکید می‌کند. تفسیرهای پراکنده و بی‌سند، مانند پازلی ناقص‌اند که قطعات آن به‌درستی در کنار هم قرار نگرفته‌اند. روش علمی، با تأکید بر سندیت، انسجام، و تمایز مراتب سلوک، از خلط مفاهیم و استنادات نادرست جلوگیری می‌کند. این روش، مانند سدی محکم است که از طغیان خطاها در عرفان محافظت می‌نماید.

روشمندی در عرفان:
علوم عرفانی نیازمند رویکردی علمی و منسجم‌اند تا از خلط مراتب و استنادات بی‌سند جلوگیری شود.

بخش دوم: تفاوت انس و حقیقت

ماهیت انس در سلوک

باب انس، مقامی لطیف در مراتب اولیه سلوک (منزل 130-140) است که با محبت، قرب، و آرامش الهی تعریف می‌شود. این مقام، مانند نوازش نسیمی خنک بر قلب سالک است که او را از اضطراب‌های نفسانی رها می‌سازد. درس‌گفتار، انس را با مثال آرام کردن کودک با پستانک یا شیر توصیف می‌کند؛ عملی که با لطافت و محبت همراه است و قلب را آرام می‌سازد.

انس، مانند باغی سرسبز است که سالک در آن، از سایه‌سار محبت الهی بهره‌مند می‌شود. این مقام، مقدمه‌ای برای ورود به مراتب عمیق‌تر سلوک، مانند ذکر، فقر، و فنا است.

ماهیت انس:
انس، مقام محبت و قرب است که مانند نوازش نسیمی لطیف، قلب سالک را آرام می‌سازد و او را برای مراتب بالاتر سلوک آماده می‌کند.

ماهیت حقیقت و جلال

حقیقت، مقامی رفیع در مراتب نهایی سلوک (منزل سیصد) است که با کشف سبحات جلال و محو موهوم همراه است. این مقام، مانند مواجهه با هیبت قله‌ای عظیم است که سالک را در برابر عظمت الهی فروتن می‌سازد. درس‌گفتار، با مثال مواجهه با شیر، این هیبت را توصیف می‌کند: همان‌گونه که راننده‌ای در کنار شیر از ترس می‌لرزد، سالک در برابر جلال الهی، از خود بی‌خود می‌شود.

حقیقت، مانند آتشی سوزان است که هرچه غیرحق است را محو می‌کند و سالک را به وحدت با حق رهنمون می‌سازد. این مقام، با لطافت انس ناسازگار است و به همین دلیل، استناد به *کشف سبحات الجلال* در باب انس، خطایی فاحش است.

تفاوت انس و حقیقت:
انس، مقام لطافت و محبت است، در حالی که حقیقت، مقام کشف و جلال است. این دو، مانند نسیم خنک و آتش سوزان، از نظر ماهیت و مرتبه کاملاً متمایزند.

بخش سوم: نقد استناد به کلام منسوب به امیرالمؤمنین

متن کلام منسوب

درس‌گفتار، کلام منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نقل می‌کند: «في بيان الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير إشارة لأنه لا حد له فيشار إليه ولا يوقف على كنهه لأنه إذا ظهر لم يبق غيره» (در بیان حقیقت، کشف سبحات جلال بدون اشاره است، زیرا حدی برای او نیست که به آن اشاره شود و کنه‌اش شناخته نمی‌شود، زیرا چون ظاهر شود، غیر او باقی نمی‌ماند). این کلام، در پاسخ به پرسش کمیل بن زیاد درباره حقیقت است و به مقام شهود جلال الهی اشاره دارد.

این کلام، مانند نوری است که حقیقت ذات الهی را روشن می‌سازد، اما به دلیل فقدان حد و کنه، از اشاره عقلی یا حسی خارج است. درس‌گفتار تأکید دارد که این کلام، هیچ ارتباطی با باب انس ندارد.

کلام منسوب:
کلام منسوب به امیرالمؤمنین درباره حقیقت و کشف سبحات جلال است، نه انس. این کلام، به دلیل ناسازگاری با لطافت انس، در این مقام نابجاست.

تحلیل گفت‌وگوی امیرالمؤمنین و کمیل

درس‌گفتار، به گفت‌وگوی میان امیرالمؤمنین علیه‌السلام و کمیل بن زیاد اشاره می‌کند. کمیل می‌پرسد: «ما الحقيقة؟» (حقیقت چیست؟) و حضرت پاسخ می‌دهند: «ما لك والحقيقة؟» (تو را چه به حقیقت؟). کمیل، به‌عنوان شاگرد خاص، اصرار می‌ورزد: «أولست صاحب سرك؟» (آیا من رازدار تو نیستم؟). حضرت می‌فرمایند: «بلي ولكن يرشح عليك ما يطفح مني» (آری، اما آنچه از من سرریز می‌شود، به تو می‌رسد). سپس، حقیقت را چنین توصیف می‌کنند: «محو الموهوم مع سهو المعلوم» (محو آنچه موهوم است با غفلت از آنچه معلوم است)، «هتك الستر لغلبة السر» (پاره کردن پرده به دلیل غلبه راز)، و «نور يشرق من صبح الأزل ويلوح على هياكل التوحيد آثاره» (نوری که از صبح ازل می‌درخشد و آثارش بر هیاکل توحید نمایان است).

این گفت‌وگو، مانند نمایشی است که عظمت حقیقت و محدودیت‌های سالک را نشان می‌دهد. کمیل، با همه عظمتش، تنها به ترشحات معرفت حضرت دست می‌یابد، نه به کنه حقیقت.

گفت‌وگوی کمیل:
گفت‌وگوی امیرالمؤمنین و کمیل، حقیقت را به‌عنوان نوری ازلی و بی‌حد توصیف می‌کند که با لطافت انس ناسازگار است.

نقد سند کلام

درس‌گفتار، سند کلام منسوب را مخدوش می‌داند. این کلام، در جوامع روایی معتبر نیامده و تنها در *مجالس المؤمنین* قاضی نورالله شوشتری، که کتابی غیرروایی است، نقل شده است. این نقد، مانند هشداری است که از استناد به منابع غیرمعتبر در عرفان جلوگیری می‌کند.

استنادات بی‌سند، مانند بنایی سست‌اند که با کوچک‌ترین تزلزل فرو می‌ریزند. درس‌گفتار، با تأکید بر این ضعف، بر لزوم دقت در منابع عرفانی اصرار می‌ورزد.

نقد سند:
کلام منسوب به امیرالمؤمنین، در جوامع روایی معتبر نیامده و استناد به آن در *مجالس المؤمنین*، به دلیل غیرروایی بودن منبع، مخدوش است.

بخش سوم: نقد شارح و خطاهای تفسیری

شارح: عالم چسبیده در برابر عارف چکیده

درس‌گفتار، عبدالرزاق کاشانی را عالمی چسبیده (دانشمندی که متأخر به عرفان روی آورده) می‌داند که برخلاف خواجه عبدالله انصاری (عارف چکیده)، مرتکب خطاهای متعدد شده است. خواجه، با شهود لدنی، مراتب سلوک را به‌دقت تبیین کرده، اما شارح، به دلیل تکیه بر دانش اکتسابی، در تفسیر دچار خلط شده است.

این خطاها شامل موارد زیر است:

  • به‌کار بردن *بطلان* به‌جای *اضمحلال*، که معنای نابودی را به‌جای انحلال تعینات خلقی القا می‌کند.
  • استفاده از *حضرة الاحدیة* به‌جای *حضرة عام*، که مرتبه‌ای بالاتر از انس را نشان می‌دهد.
  • استناد به کلام منسوب به حقیقت در باب انس، که با ماهیت این مقام ناسازگار است.

این خطاها، مانند پراکندن بذر در زمین نامناسب‌اند که به‌جای باروری، به گمراهی می‌انجامند. عرفان چکیده خواجه، مانند چشمه‌ای زلال است که از شهود مستقیم سرچشمه می‌گیرد، اما عرفان چسبیده شارح، مانند جویباری گل‌آلود است که حقیقت را مخدوش می‌سازد.

عارف چکیده و عالم چسبیده:
خواجه عبدالله، با شهود لدنی، مراتب سلوک را به‌دقت تبیین کرده، اما شارح، با دانش اکتسابی، مراتب را خلط کرده و تفسیری نادرست ارائه داده است.

نقد روش شارح

روش شارح، به دلیل فقدان انسجام و خلط مراتب سلوک، مورد نقد قرار گرفته است. این خلط، مانند درهم‌آمیختن رنگ‌های نقاشی است که به‌جای خلق اثری زیبا، تصویری مغشوش پدید می‌آورد. درس‌گفتار، با تأکید بر این خطاها، به بازسازی روشمند عرفان دعوت می‌کند.

بخش چهارم: مراتب سلوک و جایگاه انس

مروری بر مراتب سلوک

درس‌گفتار، مراتب سلوک را به‌صورت سلسله‌مراتبی مرور می‌کند: از عزم، اراده، ادب، و یقین آغاز شده و به ذکر، فقر، فنا، احوال، احسان، علم، بصیرت، فراست، تعظیم، الهام، سکینه، طمأنینه، و نهایتاً وادی‌ها، تحقق، تلبس، وجود، تجرید، تفرید، جمع، و توحید می‌رسد. انس، در مراتب اولیه (130-140) قرار دارد، در حالی که حقیقت، در مراتب نهایی (سیصد) جای می‌گیرد.

این سلسله‌مراتب، مانند نردبانی است که سالک را پله‌پله به سوی قله معرفت هدایت می‌کند. انس، مانند پله‌های ابتدایی این نردبان است که قلب سالک را برای صعود آماده می‌سازد، اما حقیقت، قله‌ای است که تنها پس از طی تمامی مراحل قابل دسترسی است.

مراتب سلوک:
انس، در مراتب اولیه سلوک (130-140) قرار دارد و با محبت و قرب تعریف می‌شود، در حالی که حقیقت، در مراتب نهایی (سیصد) و با کشف جلال همراه است.

جایگاه انس در سلوک

انس، مانند باغی است که سالک در آن، از نسیم محبت الهی بهره‌مند می‌شود. این مقام، با لطافت و آرامش همراه است و سالک را برای ورود به مراحل دشوارتر، مانند فقر و فنا، آماده می‌سازد. درس‌گفتار، با مثال آرام کردن کودک، این لطافت را به‌تصویر می‌کشد: همان‌گونه که پستانک یا شیر، کودک را آرام می‌کند، انس نیز قلب سالک را با محبت الهی آرام می‌سازد.

بخش پنجم: انس و جلال: ناسازگاری ذاتی

لطافت انس در برابر هیبت جلال

درس‌گفتار، با مثال‌هایی عینی، ناسازگاری انس و جلال را تبیین می‌کند. انس، مانند نوازش کودکی است که با محبت آرام می‌شود، اما جلال، مانند مواجهه با شیری است که ترس و هیبت را برمی‌انگیزد. این مثال، مانند آینه‌ای است که تفاوت ذاتی این دو مقام را نشان می‌دهد.

برای نمونه، راننده‌ای که در کنار شیر رانندگی می‌کند، ابتدا از ترس می‌لرزد، اما با غلبه بر ترس، مهارت می‌یابد. این هیبت، با لطافت انس ناسازگار است و به همین دلیل، استناد به *کشف سبحات الجلال* در باب انس، خطایی آشکار است.

انس و جلال:
انس، مقام لطافت و محبت است، مانند آرام کردن کودک. جلال، مقام هیبت و کشف است، مانند مواجهه با شیر، و با انس ناسازگار است.

تمثیل راننده و شیر

درس‌گفتار، با تمثیل راننده و شیر، هیبت جلال را توصیف می‌کند. راننده‌ای که در کنار شیر رانندگی می‌کند، ابتدا ترسیده و فرار می‌کند، اما با غلبه بر ترس، به مهارت می‌رسد. این تمثیل، مانند نقاشی است که هیبت جلال و ضرورت غلبه بر ترس را برای وصول به حقیقت نشان می‌دهد. اما در مقام انس، چنین هیبتی جایی ندارد، زیرا انس با آرامش و محبت تعریف می‌شود.

بخش ششم: نقد متون عرفانی و آسیب‌شناسی

خطاهای متون عرفانی

درس‌گفتار، متون عرفانی را پر از خطاها و خلط مراتب می‌داند. این خطاها، مانند علف‌های هرزی‌اند که در باغ معرفت رشد کرده و حقیقت را مخدوش می‌سازند. استنادات بی‌سند، تفسیرهای پراکنده، و خلط مراتب سلوک، از جمله آسیب‌های رایج این متون‌اند.

برای نمونه، استناد به کلام منسوب به امیرالمؤمنین در *مجالس المؤمنین*، بدون سند معتبر، اعتبار عرفانی متن را کاهش می‌دهد. این نقد، مانند هشداری است که پژوهشگران را به بازنگری علمی متون عرفانی دعوت می‌کند.

آسیب‌های متون عرفانی:
متون عرفانی، به دلیل استنادات بی‌سند و خلط مراتب، پر از خطا هستند و نیازمند بازنگری علمی و روشمندند.

ضرورت بازسازی متون عرفانی

درس‌گفتار، به ضرورت بازسازی متون عرفانی با رویکرد علمی تأکید می‌کند. این بازسازی، مانند بازسازی بنایی کهن است که با حفظ اصالت، از سستی و فروپاشی نجات می‌یابد. روش علمی، با تأکید بر سندیت، انسجام، و تمایز مراتب، متون عرفانی را به منابعی معتبر و کاربردی تبدیل می‌کند.

بازسازی متون عرفانی:
متون عرفانی باید با روش علمی بازسازی شوند تا از خطاها و خلط مراتب پاکسازی شده و منبعی معتبر برای پژوهشگران فراهم آورند.

بخش هفتم: استناد به قرآن کریم و روایات

استناد قرآنی به حقیقت

برای تبیین حقیقت و فقدان حد در ذات الهی، می‌توان به آیه شریفه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (: چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست) استناد کرد. این آیه، مانند آینه‌ای است که لاتعین ذاتی حق را نشان می‌دهد و بر فقدان هرگونه حد و مانند برای او تأکید دارد.

این آیه، حقیقت را به‌عنوان نوری بی‌حد توصیف می‌کند که با ظهورش، غیر او محو می‌شود. این مفهوم، با لطافت انس ناسازگار است و استناد به آن در باب انس، خطایی آشکار است.

استناد قرآنی:
آیه لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ، لاتعین ذاتی حق را نشان می‌دهد که با مقام انس ناسازگار است.

نقد استنادات بی‌سند

درس‌گفتار، استنادات بی‌سند را آسیب‌زا می‌داند. نقل کلام منسوب به امیرالمؤمنین بدون سند معتبر، مانند بنایی بدون پایه است که نمی‌تواند اعتماد پژوهشگران را جلب کند. این نقد، بر لزوم استفاده از منابع معتبر در تفسیر عرفانی تأکید دارد.

بخش هشتم: آسیب‌شناسی عرفان و دعوت به بازسازی

خلط مراتب سلوک

درس‌گفتار، خلط مراتب سلوک را یکی از خطاهای اصلی شارح می‌داند. انس، در مراتب اولیه سلوک قرار دارد و با محبت و قرب تعریف می‌شود، اما حقیقت، در مراتب نهایی و با کشف جلال همراه است. این خلط، مانند درهم‌آمیختن مراحل ساخت بنایی است که به فروپاشی آن منجر می‌شود.

برای نمونه، شارح با به‌کار بردن *بطلان* به‌جای *اضمحلال*، معنای نابودی را به‌جای انحلال تعینات خلقی القا کرده و با استناد به *حضرة الاحدیة*، مرتبه‌ای بالاتر از انس را به‌اشتباه مطرح کرده است.

خلط مراتب:
شارح، با خلط مراتب انس و حقیقت، تفسیری نادرست ارائه داده که به گمراهی سالک منجر می‌شود.

دعوت به بازسازی عرفان ولایی

درس‌گفتار، با آسیب‌شناسی متون عرفانی، به بازسازی عرفان ولایی با رویکرد علمی دعوت می‌کند. این بازسازی، مانند نوسازی شهری کهن است که با حفظ اصالت، کارایی و زیبایی آن را افزایش می‌دهد. روش علمی، با تأکید بر سندیت و انسجام، متون عرفانی را از خطاها پاکسازی کرده و به منابعی معتبر برای پژوهشگران تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی

درس‌گفتار جلسه ۴۲۹ *منازل السائرین*، با نقدی صریح بر شرح عبدالرزاق کاشانی و استناد نادرست او به کلام منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بر ناسازگاری *کشف سبحات الجلال* با مقام انس تأکید می‌کند. انس، مقامی لطیف و مبتنی بر محبت و قرب است، در حالی که حقیقت، مقامی رفیع و همراه با کشف جلال الهی است. خطاهای شارح، مانند به‌کار بردن *بطلان* به‌جای *اضمحلال* و استناد به *حضرة الاحدیة*، نتیجه فقدان شهود لدنی و تکیه بر دانش اکتسابی است. این درس‌گفتار، با آسیب‌شناسی متون عرفانی و دعوت به روشمندی علمی، چارچوبی برای بازسازی عرفان ولایی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده