در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 438

متن درس





منازل السائرین: تبیین مقام ذکر و نسيان غير در پرتو توحید و حضور قلبی

منازل السائرین: تبیین مقام ذکر و نسيان غير در پرتو توحید و حضور قلبی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۳۸)

دیباچه

کتاب *منازل السائرین*، اثر جاودان خواجه عبدالله انصاری، چونان نردبانی است که سالک را پله‌پله به سوی قله‌های معرفت الهی هدایت می‌کند. در این میان، باب الذکر، مقامی محوری در سلوک عرفانی است که با رفع غفلت و نیل به حضور قلبی، قلب سالک را به نور توحید منور می‌سازد. درس‌گفتار جلسه ۴۳۸، که محور این نوشتار است، به تبیین درس نخست باب الذکر پرداخته و با استناد به آیه شریفه وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ (سوره کهف، آیه ۲۴: «و پروردگارت را یاد کن، هنگامی که فراموش کردی»، )، مراتب ذکر و ضرورت نسيان غير را در تحقق توحید بررسی می‌کند.

بخش نخست: تبیین مقام ذکر در سلوک عرفانی

ماهیت ذکر و نقش آن در رفع غفلت

ذکر، در نگاه خواجه عبدالله انصاری، چونان کلیدی است که قفل غفلت را گشوده و قلب سالک را به حضور در محضر حق رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار، ذکر را به‌عنوان ابزاری برای رهایی از غفلت و نسيان تعریف کرده و آن را جوهره سلوک عرفانی می‌داند. این مقام، مانند چشمه‌ای زلال است که قلب را از آلودگی‌های نفسانی شست‌وشو داده و به سوی توحید هدایت می‌کند.

ماهیت ذکر:
ذکر، ابزاری برای رهایی از غفلت و نسيان است که قلب سالک را به حضور در محضر حق رهنمون می‌سازد.

درس‌گفتار تأکید دارد که ذکر حقیقی، نه صرفاً لفظی، بلکه قلبی است و با یقین همراه است. ذکر لفظی، اگرچه ثواب دارد و می‌تواند به‌تدریج غفلت را برطرف کند، اما نزد سالکان، بدون حضور قلب معتبر نیست. این دیدگاه، مانند تفکیک گوهری از سنگ است که ارزش حقیقی ذکر را در اتصال قلب به حق نشان می‌دهد.

تفسیر عرفانی آیه شریفه

آیه شریفه وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ (سوره کهف، آیه ۲۴: «و پروردگارت را یاد کن، هنگامی که فراموش کردی»، )، در ظاهر به یادآوری خدا پس از فراموشی او اشاره دارد، اما در تفسیر عرفانی، به نسيان غير و تطهیر قلب برای ذکر حق دلالت می‌کند. درس‌گفتار، این تفسیر را با لسان اشاره تبیین کرده و آن را از تفسیر ظاهری عوام متمایز می‌سازد. این آیه، مانند آینه‌ای است که ضرورت خلوص قلب را برای ورود مهمان الهی نشان می‌دهد.

تفسیر عرفانی آیه:
آیه وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ، در مقام عرفانی، به نسيان غير و تطهیر قلب برای ذکر حق اشاره دارد.

این تفسیر، مانند نقشه‌ای است که مسیر سالک را از غفلت به سوی حضور قلبی روشن می‌سازد. درس‌گفتار تأکید دارد که تفسیر ظاهری آیه، که به نسيان حق اشاره می‌کند، به تکلیف محال منجر می‌شود، زیرا پس از فراموشی حق، ذکر او ممکن نیست. از این‌رو، تفسیر عرفانی، که نسيان غير را مقدمه ذکر می‌داند، تکلیفی امکان‌پذیر و منطبق با سلوک ارائه می‌دهد.

بخش دوم: مراتب ذکر و نسيان در سلوک

مراتب ذکر: جلی و خفی

درس‌گفتار، ذکر را به دو نوع جلی (ظاهری) و خفی (باطنی) تقسیم کرده و مراتب جلی را به سه دسته ثنائی، دعائی، و رعائی تقسیم می‌کند. ذکر جلی، مانند نوری است که از ظاهر به باطن نفوذ کرده و قلب را به سوی حق هدایت می‌کند. ذکر ثنائی، مانند «لا اله الا الله» و «لا حول و لا قوة الا بالله»، به دلیل سادگی و خلوص، به توحید نزدیک‌تر است. درس‌گفتار تأکید دارد که هرچه ذکر کوتاه‌تر و ساده‌تر باشد، به مقصود نزدیک‌تر است، زیرا از اثنينيت و غيريت دور می‌ماند.

مراتب ذکر جلی:
ذکر جلی به سه نوع ثنائی (مانند «لا اله الا الله»)، دعائی (مانند «ربنا لا تؤاخذنا»)، و رعائی (مانند «ان الله معی») تقسیم می‌شود که هر یک قلب را به توحید نزدیک‌تر می‌کنند.

ذکر دعائی، مانند «ربنا لا تؤاخذنا ان نسینا او اخطانا» (رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا، سوره بقره، آیه ۲۸۶: «پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن»، )، درخواستی است که سالک با حضور قلب از خدا طلب مغفرت یا هدایت می‌کند. ذکر رعائی، مانند «ان الله معی» یا «ان الله یرانی»، به رعایت حضور خدا و مراقبت از اعمال اشاره دارد و سالک را به تقوا هدایت می‌کند.

نسيان غير، نفس، و ذکر

درس‌گفتار، مراتب نسيان را به سه مرحله تقسیم می‌کند: نسيان غير، نسيان نفس، و نسيان ذکر. در مرحله نخست، سالک غیر خدا را فراموش می‌کند تا قلبش از تعلقات خالی شود. این مرحله، مانند جارو کردن خانه پیش از ورود مهمان است که قلب را برای حضور حق آماده می‌سازد. در مرحله دوم، سالک نفس خود را فراموش می‌کند تا تنها حق در قلبش باقی بماند. این نسيان، مانند محو سایه در برابر نور خورشید است. در مرحله سوم، که اوج سلوک است، سالک حتی ذکر را فراموش می‌کند تا تنها حق، مذکور باشد. این مرحله، که محض الذکر نامیده می‌شود، مانند غرق شدن در اقیانوس توحید است که اثنينيت را محو می‌کند.

مراتب نسيان:
نسيان غير، نفس، و ذکر، سه مرحله سلوک‌اند که قلب را از تعلقات پاک کرده و به محض الذکر و توحید رهنمون می‌سازند.

درس‌گفتار، با اشاره به آیه مَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ (سوره بقره، آیه ۲۵۶: «کسی که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد»، )، تأکید می‌کند که کفر به طاغوت مقدم بر ایمان به خداست. این ترتیب، مانند پاک کردن زمین پیش از کاشت بذر است که قلب را برای ایمان خالص آماده می‌سازد.

بخش سوم: نقد تفاسیر ظاهری و ضرورت اخلاص

نقد تفسیر عوامانه

درس‌گفتار، تفسیر ظاهری آیه وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ را که به نسيان حق اشاره دارد، نادرست می‌داند، زیرا منجر به تکلیف محال می‌شود. این تفسیر، مانند نقشه‌ای ناقص است که سالک را به بیراهه می‌برد. در مقابل، تفسیر عرفانی، که نسيان غير را مقدمه ذکر می‌داند، با مقام سلوک هم‌خوانی دارد و تکلیفی امکان‌پذیر ارائه می‌دهد.

نقد تفسیر عوامانه:
تفسیر ظاهری آیه، که به نسيان حق اشاره دارد، به تکلیف محال منجر می‌شود، در حالی که تفسیر عرفانی، با تأکید بر نسيان غير، تکلیفی امکان‌پذیر ارائه می‌دهد.

این نقد، بر ضرورت دقت در تفسیر قرآن کریم تأکید دارد. درس‌گفتار، با اشاره به اینکه قرآن کریم برای اهل حضور و سلوک نازل شده، تفاسیر عوامانه را که غالباً خلاف ظاهرند، رد می‌کند. این دیدگاه، مانند چراغی است که مسیر درست تفسیر را برای پژوهشگران روشن می‌سازد.

اخلاص و پرهیز از شرک

درس‌گفتار، اخلاص را خلاصی از غیر و حضور در برابر حق تعریف کرده و آن را جوهره سلوک می‌داند. ذکر همراه با غیر، حتی در کمترین مقدار، به شرک منجر می‌شود. این شرک، مانند سمی است که قلب را از توحید دور می‌کند. درس‌گفتار تأکید دارد که نیل به توحید، دشوارتر از شرک است و نیازمند خلوص کامل است. برای نمونه، سالک در مواجهه با سختی‌ها آزمایش می‌شود و غالباً توحیدش ناپایدار می‌ماند، مگر آنکه مانند کوهی استوار (کَالجَبلِ الرَّاسِخ) در برابر بلاها و عطاها متزلزل نشود.

اخلاص و توحید:
اخلاص، خلاصی از غیر و حضور در برابر حق است. ذکر همراه با غیر، به شرک منجر می‌شود و نیل به توحید، نیازمند خلوص کامل و ثبات در برابر آزمایش‌هاست.

درس‌گفتار، با اشاره به ریا، آن را نوعی غفلت و نسيان می‌داند که عمل را از اخلاص دور می‌کند. خداوند در عمل، شریک نمی‌پذیرد و هرگونه معیت خالق و مخلوق، به شرک می‌انجامد. این اصل، مانند هشداری است که سالک را به خلوص در عبادت دعوت می‌کند.

بخش چهارم: مراتب عالی ذکر و فنا در حق

محض الذکر و مشاهده حق

در مراتب عالی ذکر، سالک به محض الذکر می‌رسد، جایی که حتی ذکر را فراموش کرده و تنها حق مذکور است. درس‌گفتار، این مرحله را با تمثیل شنیدن صدای ذکر از غیر خود توصیف می‌کند: سالک، هنگام گفتن «سبوح قدوس»، صدایی از حق می‌شنود، گویی خود غایب است و حق، هم ذاکر و هم مذکور است. این مقام، مانند غرق شدن در اقیانوس بی‌کران توحید است که سالک را از انيت و غيريت رها می‌سازد.

محض الذکر:
در محض الذکر، سالک ذکر را فراموش کرده و حق را ذاکر و مذکور می‌بیند، گویی خود از حضور غایب است.

درس‌گفتار، با وجه دوم تفسیر، به نسيان عين ازلی اشاره می‌کند: سالک نه‌تنها نفس و ذکر را فراموش می‌کند، بلکه عين ازلی خود را نیز در تجلی ذاتی حق محو می‌بیند. این مرحله، مانند محو ستارگان در برابر نور خورشید است که تنها حق را باقی می‌گذارد.

نماز غفیله و رفع غفلت

درس‌گفتار، نماز غفیله را برای رفع غفلت معرفی کرده و تأکید دارد که تمرکز بر حاجات در این نماز، آن را به نماز غفلت تبدیل می‌کند. هدف این نماز، مانند جارو کردن قلب از غبار غفلت است، نه استجابت حاجات. امام سجاد علیه‌السلام فرموده‌اند که یزید موفق به خواندن این نماز نمی‌شود، زیرا حاجت‌محوری، مانع حضور قلبی است. این دیدگاه، مانند هشداری است که سالک را به خلوص در عبادت دعوت می‌کند.

نماز غفیله:
نماز غفیله برای رفع غفلت است، نه استجابت حاجات. تمرکز بر حاجات، این نماز را به نماز غفلت تبدیل می‌کند.

درس‌گفتار، با اشاره به دعای خالص، مانند «اللهم افعل بی ما انت اهله»، بر ضرورت طلب خیر کلی تأکید دارد. دعای شخصی، که ممکن است به صلاح نباشد، مانند درخواست کودکی لوس است که از روی نادانی مطرح می‌شود. در مقابل، دعای معصومین علیهم‌السلام، مانند «رب هب لی حکما والحقنی بالصالحین» (رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ، سوره شعراء، آیه ۸۳: «پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما»، )، برکت و صحت متابعت دارد.

بخش پنجم: قلب و یقین در مقام اصول

مقام اصول و نقش قلب

درس‌گفتار، مقام اصول را نقطه عزیمت سلوک دانسته و قلب را محور آن معرفی می‌کند. سالک در این مقام، صاحب قلب، اراده، و یقین می‌شود و از نفس فاصله می‌گیرد. قلب، مانند منبعی است که یقین را تولید کرده و سالک را به حضور عرفانی هدایت می‌کند. درس‌گفتار، با نقد عدم تمایز میان نفس و عقل در آثار برخی علما، مانند ابن سینا، بر ضرورت دقت در مفاهیم تأکید دارد.

مقام اصول:
مقام اصول، نقطه عزیمت سلوک است که در آن، سالک صاحب قلب، اراده، و یقین می‌شود و از نفس فاصله می‌گیرد.

این نقد، مانند اصلاح نقشه‌ای است که مسیر سلوک را دقیق‌تر می‌سازد. قلب، محور توجه حضوری در ذکر است و حتی اعضا و جوارح را در بر می‌گیرد. سالک در این مقام، از ذکر لذت می‌برد، نه به دلیل تکلیف، بلکه به سبب حضور قلبی.

نقد مطالعه شفا و ترتیب متون

درس‌گفتار، کتاب *شفا* ابن سینا را اثری ارزشمند اما غیرخواندنی می‌داند، زیرا بدون مطالعه *اسفار*، ممکن است خطاها در ذهن خواننده ماندگار شود. مطالعه *اسفار* پیش از *شفا*، مانند ساختن بنیادی محکم پیش از بنای عمارت است که از خطاها جلوگیری می‌کند. این توصیه، بر ضرورت مطالعه منابع به‌روز و روشمند تأکید دارد.

ترتیب مطالعه:
مطالعه *اسفار* پیش از *شفا*، از ماندگاری خطاها در ذهن جلوگیری می‌کند و روشی علمی برای آموزش فلسفه ارائه می‌دهد.

درس‌گفتار، با تأکید بر استفاده از منابع به‌روز، متون آموزشی را مانند ابزارهایی می‌داند که باید با آخرین دستاوردهای علمی هم‌خوانی داشته باشند تا از خطا مصون بمانند.

بخش ششم: شرع و ذکر در سلوک

نقش شرع در ذکر

درس‌گفتار، شرع را محور سلوک دانسته و تأکید دارد که ذکر باید در چارچوب شرع باشد. شرع، مانند ستونی است که بنای سلوک را استوار نگه می‌دارد. ذکرهای توحیدی، مانند «لا اله الا الله»، باید روزانه گفته شوند تا قلب از آشوب شرک و نفاق مصون بماند. این اذکار، مانند سپری‌اند که قلب را از معصیت محافظت می‌کنند.

شرع و ذکر:
شرع، محور سلوک است و ذکرهای توحیدی، مانند «لا اله الا الله»، قلب را از شرک و نفاق مصون می‌دارند.

درس‌گفتار، با اشاره به ثقل اذکار توحیدی، مانند «لا اله الا الله»، تأکید دارد که این اذکار در صورت وجود معصیت، بر زبان و قلب فشار می‌آورند. این ثقل، مانند نشانه‌ای است که تأثیر عمیق ذکر را بر قلب نشان می‌دهد.

قرائت قرآن و عبادات

درس‌گفتار، قرائت قرآن کریم را عبادتی مستقل و ضروری می‌داند، حتی بدون فهم کامل. این قرائت، مانند نوری است که قلب را به قرآن کریم متصل می‌کند. ترک قرائت به بهانه تحقیق، نتیجه وسوسه شیطان و غفلت است. درس‌گفتار، با تأکید بر قرائت همراه با حضور قلب، سالک را به التزام به شرع دعوت می‌کند.

قرائت قرآن:
قرائت قرآن کریم، عبادتی مستقل است که حتی بدون فهم کامل، قلب را به نور قرآن متصل می‌کند.

عبادات، مانند نماز و زکات، بدون قصد قربت، تکلیف را ادا نمی‌کنند. این اصل، مانند هشداری است که سالک را به اخلاص در عبادت دعوت می‌کند. درس‌گفتار، با اشاره به ذکر رعائی، مانند «ان الله ناظر الی»، بر ضرورت رعایت شرع و حضور قلب تأکید دارد.

بخش هفتم: کمال موسی و نسيان انبیا

کمال موسی در نسيان نعل

درس‌گفتار، با استناد به آیه فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ (سوره طه، آیه ۱۲: «پس کفش‌هایت را درآور»، )، نسيان نعل توسط موسی علیه‌السلام را نشانه کمال عرفانی او می‌داند. این نسيان، مانند غرق شدن در اقیانوس حق است که موسی را از توجه به نعل بازداشت. درس‌گفتار، این تفسیر را در برابر دیدگاه نقص‌انگاری موسی قرار داده و آن را رد می‌کند.

کمال موسی:
نسيان نعل توسط موسی علیه‌السلام، نشانه غرق شدن او در حق و کمال عرفانی اوست، نه نقص.

درس‌گفتار، با مقایسه مقام موسی و امیرالمؤمنین علیهما‌السلام، به تفاوت مراتب نسيان در انبیا اشاره می‌کند. موسی از توجه به فعل غافل بود، در حالی که امیرالمؤمنین از توجه به پا غافل بودند، که این تفاوت، مراتب عرفانی آن‌ها را نشان می‌دهد.

نسيان انبیا و مراتب عالی سلوک

نسيان در انبیا، مانند موسی علیه‌السلام، نشانه غرق شدن در حق و مرتبه‌ای عالی در سلوک است. این نسيان، برخلاف غفلت عوام، مانند نوری است که قلب را به سوی حق هدایت می‌کند. درس‌گفتار تأکید دارد که این مقام، تنها برای اهل حضور قابل درک است و با غفلت عوام متفاوت است.

نسيان انبیا:
نسيان در انبیا، نشانه غرق شدن در حق و مرتبه‌ای عالی در سلوک است که با غفلت عوام متفاوت است.

جمع‌بندی

باب الذکر در *منازل السائرین*، مقامی است که قلب سالک را از غفلت رها ساخته و به حضور در محضر حق هدایت می‌کند. درس‌گفتار جلسه ۴۳۸، با تبیین آیه شریفه وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ، بر ضرورت نسيان غير، نفس، و ذکر تأکید دارد. مراتب ذکر، از جلی (ثنائی، دعائی، رعائی) تا خفی، سالک را به توحید و اخلاص رهنمون می‌سازد. نقد تفاسیر عوامانه، تأکید بر شرع، و تبیین کمال موسی علیه‌السلام، از دیگر نکات کلیدی این درس‌گفتار است.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده