در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 440

متن درس




باب الذکر: سیر مراتب ذکر در سلوک عرفانی

باب الذکر: سیر مراتب ذکر در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۴۰)

دیباچه

باب الذکر در *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری، منزلگاهی است که سالک را به سوی تقرب الهی و شهود حقیقت رهنمون می‌سازد. این مقام، با تبیین مراتب سه‌گانه ذکر (جلی، خفی، و حقیقی)، سیر تکاملی سالک را از ظواهر جوارحی به بواطن قلبی و نهایتاً به وحدت با حق ترسیم می‌کند. درس‌گفتار جلسه ۴۴۰، با تکیه بر معارف عرفانی و استناد به آیات قرآن کریم، مراتب ذکر را با دقتی علمی و نگاهی عمیق تبیین می‌نماید. این اثر، مفاهیمی چون اتحاد ذاکر، ذکر، و مذکور، شهود حق، و نقش طهارت و خلوت در سلوک را ارائه می‌دهد.

بخش نخست: مراتب سه‌گانه ذکر و جایگاه آن در سلوک

مفهوم ذکر و مراتب آن

ذکر، در عرفان اسلامی، یکی از ارکان بنیادین سلوک است که سالک را از غفلت به حضور و از کثرت به وحدت رهنمون می‌سازد. این مقام، دارای سه مرتبه است: ذکر جلی، ذکر خفی، و ذکر حقیقی. هر مرتبه، بیانگر عمق و کیفیتی متفاوت از ارتباط سالک با حق‌تعالی است، گویی سالک در سفری روحانی، از ظاهر به باطن و از باطن به حقیقت صعود می‌کند. ذکر جلی، با جوارح و ظواهر، ذکر خفی، با قلب و بواطن، و ذکر حقیقی، با اتحاد ذاکر، ذکر، و مذکور در مرتبه وحدت متجلی می‌شود.

درنگ: ذکر دارای سه مرتبه جلی، خفی، و حقیقی است که سیر تکاملی سالک را از ظاهر به باطن و از باطن به حقیقت ترسیم می‌کند.

ذکر جلی: مرتبه ظاهری ذکر

ذکر جلی، مرتبه‌ای است که با جوارح، به‌ویژه زبان، انجام می‌شود، اما محدود به زبان نیست و می‌تواند با سایر اعضا، مانند چشم و دست، نیز صورت گیرد. این مرتبه، گرچه ظاهری است، اما به دلیل نیاز به هماهنگی جوارح و حضور قلب، دشواری‌های خاص خود را دارد. به عنوان مثال، در نماز، شرط صحت سجده، تماس مواضع سبعه (هفت موضع سجده) با زمین است، که نشان‌دهنده پیچیدگی حتی در مراتب ظاهری ذکر است. ذکر جلی، مانند نغمه‌ای است که از ساز جوارح سالک نواخته می‌شود، اما بدون حضور قلب، تنها صدایی توخالی است.

درنگ: ذکر جلی، با جوارح انجام می‌شود و گرچه ظاهری است، نیازمند هماهنگی اعضا و حضور قلب است، مانند نغمه‌ای که از ساز جوارح نواخته می‌شود.

دشواری ذکر جلی

گرچه ذکر جلی به دلیل وابستگی به جوارح، ساده‌تر از مراتب دیگر به نظر می‌رسد، اما انجام صحیح آن آسان نیست و نیازمند توفیق الهی است. سالک باید از آفاتی مانند ریا، که به دلیل ماهیت ظاهری ذکر جلی شایع است، دوری کند. ریا، مانند سایه‌ای شوم، ذکر را از اخلاص تهی می‌سازد و سالک را از تقرب بازمی‌دارد. ترک ذکر به بهانه ریا، انحرافی است که سالک را از مسیر شریعت دور می‌کند. سالک باید با نیت خالص و التزام به شریعت، ذکر را ادامه دهد، گویی با تسبحی در دست، راهی پرنشیب را با صبر و مراقبه طی می‌کند.

درنگ: ذکر جلی، گرچه ظاهری است، به دلیل خطر ریا دشوار است و سالک باید با نیت خالص و التزام به شریعت، از این آفت دوری کند.

جمع‌بندی بخش نخست

ذکر، به عنوان رکنی اساسی در سلوک، در سه مرتبه جلی، خفی، و حقیقی متجلی می‌شود. ذکر جلی، با جوارح، مرتبه ابتدایی است که گرچه ظاهری، اما به دلیل نیاز به هماهنگی اعضا و دوری از ریا، دشواری‌های خاص خود را دارد. این مرتبه، مانند دروازه‌ای است که سالک را به سوی مراتب باطنی هدایت می‌کند، مشروط بر آنکه با اخلاص و توفیق الهی همراه باشد.

بخش دوم: ذکر خفی و ویژگی‌های آن

ماهیت ذکر خفی

ذکر خفی، مرتبه قلبی ذکر است که بدون دخالت جوارح و زبان انجام می‌شود. این مرتبه، به دلیل تمرکز بر قلب و باطن، دشوارتر از ذکر جلی است و نیازمند سطح بالاتری از حضور و تمرکز است. سالک در ذکر خفی، مانند چشمه‌ای زلال، ذکر را در درون خود جاری می‌سازد، بدون آنکه ظاهری از آن نمایان شود. این مرتبه، به دلیل استقلال از جوارح، اشرف و دشوارتر تلقی می‌شود، گویی سالک در خلوت باطن، با حق‌تعالی نجوا می‌کند.

درنگ: ذکر خفی، مرتبه قلبی است که بدون جوارح انجام می‌شود و به دلیل تمرکز باطنی، اشرف و دشوارتر از ذکر جلی است.

دشواری ذکر خفی

انجام ذکر خفی، به دلیل عدم استفاده از جوارح و نیاز به تمرکز درونی، بسیار دشوار است. سالک در این حالت، در باطن خود فریاد ذکر می‌زند، بدون آنکه آثار ظاهری از آن نمایان شود. این تضاد میان آرامش ظاهری و طوفان باطنی، مانند دریایی آرام در سطح و متلاطم در عمق، نشان‌دهنده عمق سلوک سالک است. ذکر خفی، نیازمند تهذیب نفس و تمرین مداوم است تا سالک بتواند بدون تکیه بر ابزارهای مادی، ارتباط خود را با حق‌تعالی حفظ کند.

درنگ: ذکر خفی، به دلیل نیاز به تمرکز درونی و تضاد ظاهری و باطنی، دشوار است و تهذیب نفس را می‌طلبد.

استمرار و اتصال در ذکر خفی

ذکر خفی، به دلیل ماهیت قلبی، دارای استمرار است و حتی در خواب نیز ادامه می‌یابد، زیرا به مثابه حقیقتی جاری در وجود سالک است. این استمرار، مانند جریانی مداوم در رگ‌های وجود سالک، ذکر را از عملی ارادی به حالتی وجودی تبدیل می‌کند. سالک در این مرتبه، حتی در خواب، مشغول ذکر است، گویی ذکر، بخشی از ذات او شده است. این ویژگی، اهمیت تمرین مداوم و تهذیب نفس را در ذکر خفی برجسته می‌سازد.

درنگ: ذکر خفی، به دلیل ماهیت قلبی، دارای استمرار است و حتی در خواب ادامه می‌یابد، مانند جریانی مداوم در وجود سالک.

جمع‌بندی بخش دوم

ذکر خفی، مرتبه‌ای باطنی است که با قلب و بدون دخالت جوارح انجام می‌شود. این مرتبه، به دلیل تمرکز درونی و استقلال از اعضا، دشوارتر و اشرف از ذکر جلی است. استمرار ذکر خفی، آن را به حقیقتی وجودی در سالک تبدیل می‌کند که حتی در خواب نیز جاری است. این بخش، با تبیین ویژگی‌های ذکر خفی، سالک را به سوی مراتب بالاتر هدایت می‌کند.

بخش سوم: ذکر حقیقی و اتحاد ذاکر، ذکر، و مذکور

ماهیت ذکر حقیقی

ذکر حقیقی، اوج سلوک عرفانی است که در آن، ذاکر، ذکر، و مذکور به وحدت می‌رسند. در این مرتبه، ذاکر از میان برمی‌خیزد و حق‌تعالی خود ذاکر و مذکور است. ذکر حقیقی، مانند نوری است که از منبع الهی ساطع می‌شود، بدون آنکه سایه‌ای از خودیت سالک در آن باقی بماند. این مرتبه، فراتر از لفظ و مفهوم است و سالک را به شهود حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: ذکر حقیقی، مرتبه‌ای است که ذاکر، ذکر، و مذکور به وحدت می‌رسند و حق‌تعالی خود ذاکر و مذکور است.

تفاوت ذکر حقیقی با جلی و خفی

در ذکر جلی و خفی، ذکر از جوارح یا قلب متمایز است، اما در ذکر حقیقی، دیگر لفظی در میان نیست و ذاکر، ذکر، و مذکور یکی می‌شوند. این تمایز، مانند تفاوت میان نغمه‌ای ظاهری، نجوایی باطنی، و نور حقیقت است. در ذکر حقیقی، سالک خود را نمی‌بیند و تنها حق‌تعالی را در حال ذکر می‌یابد، گویی آینه‌ای صیقلی، نور حق را بدون هیچ حجابی منعکس می‌کند.

درنگ: ذکر حقیقی، برخلاف جلی و خفی، فراتر از لفظ است و ذاکر، ذکر، و مذکور در آن به وحدت می‌رسند.

شهود حق در ذکر حقیقی

در ذکر حقیقی، سالک می‌بیند که حق‌تعالی ذاکر است و ذکر او، ایجاد موجودات است. این شهود، مانند تماشای آفرینش در لحظه تجلی است، که سالک ذکر را نه عملی از خود، بلکه ظهور حق در عالم می‌بیند. آیه يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (حشر: ۱؛ : «هرچه در آسمان‌ها و زمین است، خدا را تسبیح می‌گویند») بر این حقیقت دلالت دارد که همه موجودات، در مرتبه خود، ذاکر حق‌اند.

درنگ: در ذکر حقیقی، سالک شهود می‌کند که حق‌تعالی ذاکر است و ذکر او، ایجاد موجودات است.

ذکر به مثابه ایجاد

در ذکر حقیقی، ذکر به معنای ایجاد و خلقت است. حق‌تعالی با ذکر خود، موجودات را به وجود می‌آورد، گویی هر موجود، کلمه‌ای از کلمات الهی است. این دیدگاه، مانند تمثیلی است که عالم را کتابی می‌داند که هر صفحه‌اش با ذکر حق نگاشته شده است. سالک در این مرتبه، موجودات را نه جدا از حق، بلکه ظهور ذات او می‌بیند.

درنگ: ذکر حقیقی، به معنای ایجاد و خلقت است و موجودات، کلمات ذاکر حق‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

ذکر حقیقی، مرتبه‌ای است که سالک در آن به وحدت ذاکر، ذکر، و مذکور می‌رسد. این مرتبه، فراتر از لفظ و مفهوم، سالک را به شهود حق و ایجاد موجودات هدایت می‌کند. تفاوت آن با ذکر جلی و خفی، در محو خودیت و ظهور حقیقت است، گویی سالک از آینه خویشتن به نور الهی منتقل می‌شود.

بخش چهارم: مقام بقا بعد از فنا و ذکر ازلی

مقام بقا بعد از فنا

در مقام بقا بعد از فنا، سالک از خودیت رها شده و به وحدت با حق می‌رسد. ذکر در این مرتبه، به معنای ایجاد حق در وجود سالک است، گویی سالک، مظهر حق می‌شود و جز او چیزی نمی‌بیند. این مقام، مانند رسیدن به قله‌ای است که سالک از آن، تنها نور حق را مشاهده می‌کند، بدون سایه‌ای از خویشتن.

درنگ: در مقام بقا بعد از فنا، ذکر به معنای ایجاد حق در وجود سالک است و سالک جز حق نمی‌بیند.

ذکر ازلی و شهود آن

ذکر حقیقی، در مرتبه‌ای عمیق‌تر، به ذکر ازلی حق‌تعالی بازمی‌گردد. سالک در این مقام، ذکر خود را ظهور ذکر ازلی حق می‌بیند، گویی وقتی «یا الله» می‌گوید، حق‌تعالی در ازل آن را گفته است. این شهود، مانند تماشای نوری است که از ازل تا ابد ساطع است، بدون آنکه سالک خود را فاعل آن بداند.

درنگ: ذکر حقیقی، ظهور ذکر ازلی حق است و سالک، خود را مفعول ذکر الهی می‌بیند.

ذکر موجودات و تسبیح عالم

همه موجودات، به طور ذاتی، در حال ذکر حق‌تعالی هستند، چه به صورت طوعی یا کرهی. آیه يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (حشر: ۱) و آیه وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (نحل: ۴۹؛ : «و آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای خدا سجده می‌کنند») بر این حقیقت دلالت دارند. سالک در این مقام، دیوار، آب، و سنگ را نه به عنوان اشیاء، بلکه به عنوان کلمات ذاکر حق می‌بیند، گویی هر ذره از هستی، نغمه تسبیح حق سر می‌دهد.

درنگ: همه موجودات، ذاکر حق‌اند و سالک در ذکر حقیقی، عالم را کلمات ذاکر حق می‌بیند.

جمع‌بندی بخش چهارم

مقام بقا بعد از فنا، سالک را به وحدت با حق و شهود ذکر ازلی هدایت می‌کند. ذکر در این مرتبه، ایجاد حق در عالم است و همه موجودات، کلمات ذاکر او هستند. این بخش، با تبیین ارتباط ذکر با خلقت و تسبیح عالم، عرفان را به عنوان شهود وحدت معرفی می‌کند.

بخش پنجم: آداب و شرایط ذکر

طهارت، خلوت، و قبله در ذکر

ذکر، به‌ویژه برای مبتدیان، نیازمند طهارت، توجه به قبله، و خلوت است تا ذهن از غیر خدا خالی شود. خلوت، نه تنها خلوت جسمانی، بلکه خلوت ذهنی است، گویی سالک، مانند پرنده‌ای در آسمان معرفت، باید از هر بند و تعلقی رها شود. ذهن پراکنده، مانند بازاری شلوغ، مانع حضور قلب است و سالک باید با تمرین، ذهن خود را از افکار متفرقه پاک کند.

درنگ: ذکر نیازمند طهارت، خلوت، و توجه به قبله است تا ذهن سالک از غیر خدا خالی شود.

ذکر توبه و اهمیت آن

ذکر توبه، به‌ویژه ذکر کبیر «استغفر الله الذي لا إله إلا هو الحي القيوم ذوالجلال والإكرام وأتوب إليه»، پایه و اساس سلوک است. این ذکر، مانند کلیدی است که قفل‌های گناه و غفلت را می‌گشاید و سالک را برای مراتب بالاتر آماده می‌کند. ذکر توبه، با تأکید بر توحید و استغفار، مانند جویباری زلال، نفس سالک را از آلودگی‌ها پاک می‌سازد.

درنگ: ذکر توبه، پایه سلوک است و مانند کلیدی، قفل‌های گناه و غفلت را می‌گشاید.

نقش خواب در شناخت نفس

خواب‌های سالک، مانند آینه‌ای، حقیقت باطنی او را نشان می‌دهند. برخلاف بیداری، که ممکن است سالک خود را فریب دهد، خواب، حقیقت وجودی او را عیان می‌کند. سالک باید خواب‌های خود را بررسی کند تا نفس خویش را بشناسد و اعمالش را اصلاح کند، گویی خواب، کتابی است که صفحات باطن او را ورق می‌زند.

درنگ: خواب‌های سالک، آینه حقیقت باطنی او هستند و به شناخت نفس و اصلاح اعمال کمک می‌کنند.

جمع‌بندی بخش پنجم

آداب ذکر، از طهارت و خلوت تا ذکر توبه، سالک را برای سلوک آماده می‌سازد. نقش خواب در شناخت نفس، مانند آینه‌ای، باطن سالک را عیان می‌کند. این بخش، با تأکید بر شرایط و آداب ذکر، راه سالک را به سوی تقرب هموار می‌کند.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

باب الذکر در *منازل السائرین*، سالک را از مراتب ظاهری به باطنی و نهایتاً به حقیقت هدایت می‌کند. ذکر جلی، با جوارح، سالک را به تمرین و دوری از ریا دعوت می‌کند، در حالی که ذکر خفی، با قلب، او را به استمرار و حضور باطنی رهنمون می‌سازد. ذکر حقیقی، اوج سلوک است که در آن، ذاکر، ذکر، و مذکور به وحدت می‌رسند و سالک، شهود می‌کند که حق‌تعالی ذاکر است و ذکر او، ایجاد موجودات است. مقام بقا بعد از فنا، ذکر را به تجلی حق در وجود سالک و شهود ذکر ازلی ارتقا می‌دهد. آداب ذکر، از طهارت و خلوت تا ذکر توبه، و نقش خواب در شناخت نفس، سالک را برای این سفر روحانی آماده می‌سازد. این اثر، با تبیین دقیق و جامع، منبعی معتبر برای پژوهش‌های عرفانی و الهیاتی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده