متن درس
تحلیل عرفانی جایگاه حضرت سلیمان در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۵۰)
دیباچه
در گستره عرفان اسلامی، بررسی مقام انبیای الهی، بهویژه در پرتو آیات قرآن کریم، از اهمیتی بیبدیل برخوردار است. این اثر، با الهام از درسگفتارهای عرفانی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بازخوانی و تحلیل جایگاه حضرت سلیمان (ع) در قرآن کریم میپردازد. محور اصلی این نوشتار، نقد نسبتهای نادرست به این پیامبر الهی در برخی تفاسیر و متون عرفانی، بهویژه در باب المراد از کتاب منازل السائرین، و تبیین مقام والای ایشان بر اساس آیات قرآنی است.
بخش نخست: نقد نسبتهای نادرست به حضرت سلیمان (ع)
مفهوم عصمت و چالشهای تفسیری
یکی از بنیادیترین مسائل در فهم جایگاه انبیای الهی، مفهوم عصمت است که در برخی تفاسیر و متون عرفانی، به دلیل برداشتهای ناصواب، مورد خدشه قرار گرفته است. نسبتهایی مانند غفلت یا ارتکاب گناه به حضرت سلیمان (ع) در برخی روایات و تفاسیر، از جمله در باب المراد، فاقد پشتوانه قرآنی است. این نسبتها، که گاه از شرایط تاریخی یا روایات غیرموثق نشأت گرفتهاند، با ظاهر آیات قرآن کریم در سورههای ص و سبأ همخوانی ندارند. نقد این برداشتها، نهتنها دفاع از مقام پیامبران الهی، بلکه تلاشی برای بازگشت به سرچشمه زلال قرآن کریم است.
درنگ: نسبتهای غفلت یا گناه به حضرت سلیمان (ع) در باب المراد، فاقد اساس قرآنی است و با آیات سورههای ص و سبأ ناسازگار است. |
این نقد، همانند نسیمی که غبار را از آینه حقیقت میزداید، بر اهمیت رجوع به متن قرآن کریم برای فهم مقام انبیاء تأکید دارد. قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، حقیقت را در خود نهفته دارد و هرگونه تفسیر باید در پرتو آن سنجیده شود.
بررسی آیات قرآنی مرتبط با حضرت سلیمان (ع)
برای روشن شدن جایگاه حضرت سلیمان (ع)، بررسی آیات مرتبط در سورههای سبأ و ص ضروری است. در سوره سبأ، آیات ۱۰ تا ۱۲ به فضایل و کرامات حضرت داود (ع) و سلیمان (ع) اشاره دارند:
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ * وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ
: «و بهراستی به داود از جانب خود فضلی عطا کردیم: ای کوهها با او همآواز شوید و ای پرندگان نیز، و آهن را برای او نرم کردیم… و برای سلیمان باد را [مسخر کردیم] که صبحگاهان [مسافت] یک ماهه را میپیمود و شامگاهان یک ماهه، و چشمه مس را برایش روان ساختیم.» این آیات، چونان ستارگانی در آسمان هدایت، عظمت و کمالات این دو پیامبر را به تصویر میکشند و هیچ نشانهای از غفلت یا گناه در آنها دیده نمیشود.
بخش دوم: تبیین داستان صافنات الجیاد
تحلیل آیه صافنات الجیاد
یکی از آیات کلیدی در فهم جایگاه حضرت سلیمان (ع)، آیه ۳۱ سوره ص است:
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ
: «هنگامی که شامگاهان اسبان تیزتک بر او عرضه شدند.» این آیه، صحنهای از عرضه اسبهای تیزرو به حضرت سلیمان (ع) را ترسیم میکند. برخلاف برخی تفاسیر که این واقعه را به غفلت یا ترک نماز نسبت دادهاند، متن درسگفتار تأکید دارد که هیچ اشارهای به چنین امری در آیه وجود ندارد. محبت حضرت سلیمان (ع) به اسبها، نه از سر شهوت یا غفلت، بلکه به دلیل ارزش آنها در ذکر الهی، مانند جهاد یا اشاره به تورات، بوده است.
درنگ: آیه صافنات الجیاد هیچ اشارهای به غفلت یا ترک نماز ندارد؛ محبت حضرت سلیمان (ع) به اسبها، به دلیل ارزش آنها در ذکر الهی بوده است. |
عبارت أَنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي (ص: ۳۲)، که برخی آن را به ترجیح اسبها بر ذکر خدا تفسیر کردهاند، در حقیقت بیانگر محبت به اسبها به دلیل ارزش دینی آنهاست، نه غفلت از پروردگار. این تفسیر، چونان کلیدی است که قفل ابهام را میگشاید و حقیقت را آشکار میسازد.
نقد تفسیر غروب خورشید و قضای نماز
تفسیر عبارت حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ (ص: ۳۲) به غروب خورشید و قضای نماز، از دیگر برداشتهای ناصواب است. متن درسگفتار استدلال میکند که فاعل «توارت» اسبهای تیزرو (صافنات الجیاد) هستند، نه خورشید. این اسبها پس از عرضه، از دید حضرت سلیمان (ع) غایب شدند، و ایشان دستور داد: رَدُّوهَا، یعنی آنها را بازگردانید. این تفسیر، با ظاهر آیه سازگار است و از نسبت دادن غفلت به پیامبر الهی جلوگیری میکند.
درنگ: عبارت «حتی توارت بالحجاب» به معنای غایب شدن اسبها از دید حضرت سلیمان (ع) است، نه غروب خورشید یا قضای نماز. |
معنای «طفق مسحاً بالسوق والأعناق»
آیه فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ (ص: ۳۳) به نوازش ساقها و گردنهای اسبها توسط حضرت سلیمان (ع) اشاره دارد. برخلاف برخی تفاسیر که «مسحاً» را به معنای بریدن یا کشتن اسبها گرفتهاند، درسگفتار تأکید دارد که «مسح» در لغت به معنای نوازش یا لمس است. این عمل، بیانگر ارزیابی دقیق اسبها توسط حضرت سلیمان (ع) بهعنوان فرماندهای مسئول است، نه عملی خشونتآمیز.
درنگ: «طفق مسحاً بالسوق والأعناق» به معنای نوازش و ارزیابی اسبها است، نه بریدن یا کشتن آنها. |
این تفسیر، چونان جویباری زلال، حقیقت را از آلودگیهای تفاسیر نادرست پاک میسازد و عظمت رفتار پیامبر الهی را نمایان میکند.
بخش سوم: فتنه سلیمان و درخواست ملك
تحلیل آیه فتنه سلیمان
آیه ۳۴ سوره ص به آزمونی الهی برای حضرت سلیمان (ع) اشاره دارد:
لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
: «و بهراستی سلیمان را آزمودیم و بر تختش جسدی افکندیم، سپس بازگشت.» این آیه، به فتنهای اشاره دارد که حضرت سلیمان (ع) را در معرض اتهام قرار داد، مشابه اتهاماتی که به حضرت یوسف (ع) یا حضرت مریم (س) وارد شد. عبارت «ثم أناب» نشاندهنده بازگشت و توبه ایشان پس از گریه و سجده است، نه پذیرش گناه.
درنگ: فتنه سلیمان، آزمونی الهی بود که او را در معرض اتهام قرار داد، نه نشانه گناه یا غفلت. |
درخواست ملك و تطهیر از اتهام
در آیه ۳۵ سوره ص، حضرت سلیمان (ع) دعایی عمیق مطرح میکنند:
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي
: «گفت: پروردگارا، مرا ببخش و به من حکومتی عطا کن که برای احدی پس از من سزاوار نباشد.» این دعا، نه از سر طمع به قدرت، بلکه برای تطهیر از اتهام و اثبات بخشش الهی بود. درخواست ملك، معلول استغفار است و نشانه بندگی و کرنش ایشان در برابر پروردگار.
درنگ: درخواست ملك توسط حضرت سلیمان (ع) برای تطهیر از اتهام و اثبات بخشش الهی بود، نه هوس قدرت. |
عبارت «لا ينبغي لأحد من بعدي» به اختصاص ملك سلیمان به ایشان اشاره دارد تا اتهام تاریخی برطرف شود. این ملك، با کراماتی چون تسلط بر باد و جن، به احدی پس از ایشان عطا نشد، هرچند ملك امام زمان (عج) برتر و بینیاز از ابزار مادی است.
بخش چهارم: نقد ارتباط صافنات الجیاد با باب المراد
مفهوم باب المراد و ناسازگاری با داستان سلیمان
باب المراد، بهویژه در مرتبه دوم، به سالکی اشاره دارد که گناه ظاهری مرتکب میشود و خداوند حقیقت بالاتری به او عطا میکند. درسگفتار تأکید دارد که داستان صافنات الجیاد هیچ ارتباطی با این مفهوم ندارد، زیرا هیچ گناه یا غفلتی در رفتار حضرت سلیمان (ع) دیده نمیشود. این داستان، بیانگر دقت و مسئولیتپذیری ایشان در امور ظاهری، مانند ارزیابی اسبها برای جهاد، است.
درنگ: داستان صافنات الجیاد هیچ ارتباطی با باب المراد ندارد، زیرا هیچ گناه یا غفلتی در آن دیده نمیشود. |
نقد تفاسیر غیرقرآنی و نقش تحریف
برخی تفاسیر، بهویژه از اهل سنت و حتی بعضی شیعیان، که به حضرت سلیمان (ع) گناه یا غفلت نسبت دادهاند، با ظاهر آیات قرآن کریم ناسازگار است. این برداشتها، گاه به دلیل روایات غیرموثق یا شرایط تاریخی شکل گرفتهاند و ظلمی به قرآن کریم محسوب میشوند. درسگفتار به وجود دستهای تحریفگر اشاره دارد که با تضعیف مفهوم عصمت، حتی به تفکر شیعی نفوذ کرده و مسائلی مانند سهو النبی را مطرح ساختهاند.
درنگ: تفاسیر غیرقرآنی که به حضرت سلیمان (ع) گناه نسبت میدهند، با آیات قرآن کریم ناسازگار است و نتیجه تحریفات تاریخی است. |
بخش پنجم: لزوم رجوع به قرآن کریم
قرآن کریم، معیار فهم مقام انبیاء
برای فهم صحیح جایگاه انبیای الهی، رجوع به قرآن کریم بهعنوان منبع اصلی ضروری است. روایات باید با توجه به شرایط تاریخی ائمه (ع) و محظورات ایشان بررسی شوند، و تفاسیر غیرمستند کنار گذاشته شوند. درسگفتار، با تأکید بر این اصل، خواستار توبه از نسبتهای نادرست به انبیاء و بازگشت به قرآن کریم است.
درنگ: قرآن کریم، معیار اصلی فهم مقام انبیاء است و باید از تفاسیر غیرمستند و روایات مشکوک پرهیز شود. |
این تأکید، چونان مشعلی فروزان، راه را برای حقیقتجویان روشن میسازد و از انحرافات تفسیری جلوگیری میکند.
خاتمه
این اثر، با تحلیل آیات قرآنی مرتبط با حضرت سلیمان (ع)، نسبتهای نادرست مانند غفلت، گناه یا قتل اسبها را رد کرده و نشان میدهد که این برداشتها با آیات سورههای ص و سبأ ناسازگار است. داستان صافنات الجیاد، بیانگر دقت و مسئولیتپذیری حضرت سلیمان (ع) در امور ظاهری است، نه غفلت یا ترک ذکر. فتنه سلیمان، آزمونی الهی بود که او را در معرض اتهام قرار داد، و درخواست ملك، برای تطهیر از این اتهام و اثبات بخشش الهی بود. این داستان، هیچ ارتباطی با باب المراد ندارد، زیرا هیچ گناه ظاهری در آن دیده نمیشود. تأکید بر رجوع به قرآن کریم، نقد تفاسیر غیرمستند، و دفاع از عصمت انبیاء، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه عرفان و تفسیر قرآن تبدیل کرده است. این نوشتار، چونان گوهری در صدف، حقیقت را در برابر دیدگان قرار میدهد تا راهنمای طالبان معرفت باشد.
با نظارت صادق خادمی |