متن درس
منازل السائرین: باب الإلهام، حضور ربوبیت و زبان ازل
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۷۸)
مقدمه
باب الإلهام در کتاب شریف منازل السائرین، چونان دریچهای به سوی اسرار الهی، عارف را به دریافت کلام ازلی و شهود ربوبیت حق رهنمون میسازد. مقام سوم الهام، که موضوع درسگفتار جلسه ۴۷۸ است، منزلگاهی است که عارف در آن، در محضر ربوبیت الهی قرار گرفته و کلام ازلی را با زبان ازلیت دریافت میکند. این مقام، که با عصمت اولیاء معصومین علیهمالسلام و ولایت بیبدیل آنان پیوند خورده، یکی از عمیقترین مراتب سلوک عرفانی را تبیین میکند.
بخش نخست: مقام سوم الهام و حضور ربوبیت
تبیین مقام سوم الهام
مقام سوم الهام، که در باب الإلهام منازل السائرین تبیین شده، منزلگاهی است که عارف در آن به حضور ربوبیت حق نائل میگردد. در این مقام، کلام ازلی الهی، که با زبان ازلیت نازل میشود، در قلب عارف جای میگیرد. این کلام، چونان نوری ازلی، قلب را به شهود حقایق غیبی مزین میسازد. حضور ربوبیت، چونان سایبانی از جلال الهی، عارف را در ساحت قدس ربوبی قرار داده و او را از محدودیتهای نفسانی و بشری رها میکند.
درنگ: مقام سوم الهام، حضور ربوبیت حق است که عارف را گیرنده کلام ازلی با زبان ازلیت میسازد و قلب او را به نور شهود غیبی مزین میکند. |
زبان ازل و ویژگیهای آن
زبان ازل، زبانی مستقل و متعالی است که با الفبای خاص خود، فراتر از زبانهای بشری، در قلب عارف و اولیاء کاملین نقش میبندد. این کلام قلبی، چونان گوهری در صدف قلب، بدون واسطه ظاهری، از ساحت ازلیت به عارف منتقل میشود. زبان ازل، نه با حروف مادی، بلکه با نور الهی نگاشته شده و تنها کسانی که مورد خطاب حق قرار گرفتهاند، قادر به فهم آناند.
انحصار فهم زبان ازل
فهم زبان ازل، موهبتی است که تنها به کسانی اعطا میشود که مستقیماً مورد خطاب الهی قرار گرفتهاند. این انحصار، چونان کلیدی در قفل اسرار غیبی، نشاندهنده جایگاه ویژه اولیاء در سلسله مراتب الهام است. غیر از این برگزیدگان، هیچکس قادر به درک این زبان نیست، چرا که فهم آن نیازمند قلبی است که از هرگونه حجاب نفسانی پاک شده باشد.
بخش دوم: عصمت و خطاب ازلی
عصمت و جایگاه گیرندگان خطاب ازل
کسی که نطاق خطاب ازلی را برمیدارد، در رأس عصمت قرار دارد. این مقام، که به اولیاء معصومین علیهمالسلام، رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها اختصاص دارد، نشاندهنده کمال عصمت و دریافت بیواسطه وحی و الهام است. دیگران، حتی اگر به مراتب والای معنوی دست یابند، در ظرف اتباع قرار دارند و با بصیرت و اطاعت، به این مقام نزدیک میشوند.
درنگ: گیرنده خطاب ازلی، در رأس عصمت است و این مقام، منحصر به معصومین علیهمالسلام، رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها است. |
اطاعت مطلقه و ولایت شمولی
اطاعت مطلقه، تنها در برابر معصومین علیهمالسلام، که دارای ولایت جمعی و شمولیاند، واجب است. ولایت شمولی، که شامل تمامی شئون تکوینی و تشریعی است، معصومین را به مظهر تمام اسماء حسنی الهی بدل ساخته است. قرآن کریم در توصیف این مقام میفرماید:
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا» (اعراف: ۱۸۰).
: «و برای خدا نامهای نیکوست، پس او را با آنها بخوانید». این آیه، بر جامعیت اسماء الهی در وجود معصومین دلالت دارد.
مقام دَنی فَتَدَلّی
معصومین علیهمالسلام، به دلیل مقام قرب الهی، که در قرآن کریم با آیه
«ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ» (نجم: ۸)
: «سپس نزدیک شد و فرو آویخت»، توصیف شده، تمامی مقامات نازله را در بر دارند. ولایت آنان، دائمی و غیرقابل سلب است، چه در حال قیام و چه در حال قعود. این ثبات، چونان ستونی استوار، ولایت الهی را از هرگونه تغییر و نقصان مصون میدارد.
بخش سوم: ولایت و مراتب آن
انحصار ولایت در معصومین
ولایت در مرتبه اعلی، منحصر به معصومین علیهمالسلام است. حتی انبیاء سلف، ولایتشان تنزیلی و تابع ولایت معصومین است. این انحصار، چونان تاجی بر سر اولیاء طیبین، جایگاه بیبدیل آنان را در سلسله مراتب الهی نشان میدهد. ولایت معصومین، که شمول تکوینی و تشریعی دارد، از هرگونه محدودیت و نقصان مبراست.
نقد تنفیذ ولایت به امت
ادعای تنفیذ ولایت به امت، سخنی بیاساس است. ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام، ذاتی و الهی است و غیرقابل غصب. ایشان، چه در خانه نشینند و چه در صدر، ولیاللهاند. هر عنوانی بدون اذن ایشان، غصب است، چه در ظاهر و چه در باطن. این ثبات، چونان کوهی استوار، ولایت الهی را از دسترس مدعیان حفظ میکند.
درنگ: ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام، ذاتی و غیرقابل غصب است و هر عنوانی بدون اذن ایشان، باطل و غاصبانه است. |
عدم تخصیص و تقیید ولایت
ولایت در مرتبه اعلی، نه تخصیص میپذیرد، نه تقیید، و نه تجزیه. اما در ظرف تنزیل، ممکن است محدود، مقید یا تجزیه شود. این تمایز، چونان تفکیک نور خورشید از بازتاب آن در آینه، مراتب ولایت را در مقام عصمت و اتباع روشن میسازد.
بخش چهارم: ولایت در غیرمعصومین
ولایت شمولی در مؤمن سالک
در موارد نادر، مؤمن سالک یا عالم عارف ممکن است به ولایت شمولی، شامل ولایت تکوینی و تشریعی، دست یابد. ولایت تکوینی، که تصرف در کائنات است، و ولایت تشریعی، که حکمگذاری میان مخلوقات است، در این مقام بهصورت جامع ظهور مییابد. این مقام، چونان درختی تنومند، ثمره بصیرت و اتباع است.
نمونههای ولایت تشریعی
ولایت تشریعی ممکن است در مرتبه عالی، مانند حضرت سلیمان علیهالسلام، یا در مرتبه نازله، مانند فقها با حفظ شرایط، ظاهر شود. این تنوع، چونان شاخههای یک درخت، مراتب مختلف ولایت را در ساحت شریعت نشان میدهد.
وابستگی ولایت تشریعی به تکوینی
ولایت تشریعی، بدون ولایت تکوینی اعتبار ندارد. همانگونه که نماز بدون وضو باطل است، ولایت تشریعی بدون پشتوانه تکوینی، انحرافی بیش نیست. این وابستگی، چونان ریشهای که درخت را استوار میدارد، ولایت را از خودسری و ادعای باطل مصون میسازد.
درنگ: ولایت تشریعی، بدون ولایت تکوینی اعتبار ندارد و تنها با بصیرت و اتباع، در ظرف شریعت محقق میشود. |
بخش پنجم: شروط ولایت تشریعی
علم و عدالت در ولایت
در اعتقاد شیعه، ولایت تشریعی نیازمند علم (بصیرت) و عدالت (اتباع) است. عدالت، به معنای اتباع از معصومین علیهمالسلام، و علم، به معنای نور بصیرت، دو بال ولایتاند که بدون آنها، هیچ حکمی اعتبار ندارد. این شروط، چونان دو ستون، بنای ولایت را استوار میسازند.
عدم حجیت فتوای غیرعادل
اگر مجتهدی فاقد علم یا عدالت باشد، فتوایش حتی برای خود او معتبر نیست. این اصل، چونان نگهبانی سختگیر، از ورود احکام غیرمشروع به ساحت شریعت جلوگیری میکند. در باب امامت جماعت نیز، اگر کسی خود را عادل نداند، مطلوب نیست که به او اقتدا شود.
ملکه قدسیه و ولایت
ولایت تشریعی، با ملکه قدسیه، که از علم و عدالت نشأت میگیرد، حیات مییابد. این ملکه، چونان روحی در کالبد ولایت، آن را از علوم ظاهری متمایز میسازد. اتباع رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، حیاتبخش این مقام است.
بخش ششم: تشیع و انحصار عدالت و علم
انحصار عدالت و علم در شیعه
عدالت و علم حقیقی، منحصر به شیعه است که از اتباع معصومین علیهمالسلام سرچشمه میگیرد. فتوای غیرشیعه، به دلیل فقدان عدالت و علم، فاقد اعتبار است. این انحصار، چونان پرچمی برافراشته، تشیع را بهعنوان حافظ اصالت دینی معرفی میکند.
درنگ: عدالت و علم حقیقی، تنها در تشیع، که مبتنی بر اتباع معصومین علیهمالسلام است، محقق میشود. |
نقد ولایت زورمدار
ولایت مبتنی بر زور و قدرت، که در برخی مکاتب دنبال میشود، هیچ اساسی ندارد. ولایت، چونان نوری الهی، با عدالت و اتباع محقق میشود، نه با شمشیر و اجبار. این نقد، تشیع را از انحرافات تاریخی مبرا میدارد.
علماء شیعه و متعلمون
علماء حقیقی، معصومین علیهمالسلاماند و شیعیان، بهعنوان متعلمون، با بصیرت و اتباع، از ایشان معرفت کسب میکنند. شیخ مفید، شیخ طوسی و دیگر علمای شیعه، چونان ستارگانی در آسمان تشیع، راه را برای متعلمون روشن میسازند.
بخش هفتم: محدودیت علوم ظاهری و عقلی
عجز علماء رسوم و عقول
علماء رسوم، که به ظن معتبر اکتفا میکنند، و علماء عقول، که به قیاس و برهان محدودند، در برابر زبان ازل عاجزند. این عجز، چونان سایهای بر علوم بشری، برتری الهام الهی را آشکار میسازد. حتی ابنسینا، خداوندگار منطق، به دلیل امکان خطا، محتاج عصمت است.
عقل و عرفان
عقل علماء عقول، از نوع عقل عرفانی، که نفس عرفان و اول ما خلق الله است، نیست. عقل عرفانی، چونان پرندهای در آسمان غیب، فراتر از محدودیتهای عقلی پرواز میکند، در حالی که عقل بشری، در قفس قیاس گرفتار است.
فهم غیب و اهلالله
فهم غیب، مختص اهلالله خاصه است. قرآن کریم میفرماید:
«عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَىٰ غَیْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ» (جن: ۲۶-۲۷).
: «[او] دانای غیب است و غیب خود را بر هیچکس آشکار نمیکند، مگر بر آن رسولی که از او خشنود باشد». این آیه، بر انحصار فهم غیب به مرسلان مورد رضایت الهی دلالت دارد.
درنگ: فهم غیب، مختص اهلالله خاصه است و تنها با رضایت الهی و رصد شهودی و عقلی محقق میشود. |
بخش هشتم: رصد الهی و تنزل برای تبلیغ
رصد الهی در دریافت غیب
دریافت غیب، با رصد الهی از جهت شهود (من بین یدیه) و عقل و حس (من خلفه) همراه است. این رصد، چونان نگهبانانی الهی، صحت الهامات را تضمین میکند. شهود، نور الهی است که مؤمن با آن میبیند، چنانکه فرمودهاند: «المؤمن ینظر بنور الله».
تنزل برای تبلیغ
اولیاء، دریافتهای الهی را برای تبلیغ و تعلیم، به سطح عقول مردم تنزل میدهند. این تنزل، چونان پلی میان آسمان و زمین، حقایق غیبی را برای امت قابل فهم میسازد. این فرایند، سفر چهارم عرفانی، یعنی الی الخلق، را شکل میدهد.
ارتداد پس از رسولالله
پس از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، جز گروه اندکی از اهلالله، دیگران از ولایت منحرف شدند. این استقامت خاصان، چونان مشعلی در تاریکی، راه ولایت را روشن نگه داشت.
بخش نهم: نیابت اولیاء و دعوت به حق
نیابت اولیاء امت
اولیاء امت، با اتباع رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، به قدر استعدادشان، نایب ایشان در دعوت به حقاند. این نیابت، چونان شاخهای از درخت ولایت، با بصیرت و اتباع بارور میشود.
دعوت بر بصیرت
قرآن کریم میفرماید:
«قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» (یوسف: ۱۰۸).
: «بگو این راه من است که من و هر کس که از من پیروی کند، با بصیرت به سوی خدا دعوت میکنیم». این آیه، بر دعوت به حق با بصیرت توسط رسول و پیروانش دلالت دارد.
اتباع و محبت الهی
اتباع نبی صلیاللهعلیهوآله، شرط محبت الهی است. قرآن کریم میفرماید:
«إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي» (آل عمران: ۳۱).
: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید». این اتباع، پیوند عمیقی با ولایت دارد.
درنگ: اتباع نبی صلیاللهعلیهوآله، شرط محبت الهی و دعوت به حق است که با بصیرت و عدالت محقق میشود. |
بخش دهم: مقام سعی و تجزیه
مقام سعی و جامعیت
مقام سعی، منزلگاهی است که ولایت تشریعی و تکوینی در یک نفر جمع میشود. این مقام، چونان قلهای رفیع، نادر و دشوار است. ظرف وجودی ولی در مقام سعی، جامعیت باطن و ظاهر را در خود جای داده است.
تجزیه در ولایت
در ظرف تنزیل، ولایت ممکن است به صورت تجزیه ظاهر شود، یعنی سالک یا عالم در یکی از شئون باطن یا ظاهر تخصص یابد. اهل باطن، با وجود مقامات معنوی، باید از مجتهد تقلید کنند، و مجتهد، اگر فاقد تصرف باطنی باشد، فتوایش با علم و عدالت معتبر است.
مقام سعی
انسان الاهی با جامعیت در ولایت تشریعی و تکوینی، نمونهای بینظیر از مقام سعی است.
مسئولیت در برابر شهدا
آسیب به ایران، مسئولیت سنگینی در برابر خون شهدا ایجاد میکند. شهدا، که گلهای سرسبد این نهضتاند، با وصول به مقامات عالی، راه را برای امت گشودهاند. حفظ این امانت، وظیفهای همگانی است.
برتری خاک ایران
خاک ایران، بهویژه قم، به دلیل پیوند با ولایت، دارای طهارت و برتری معنوی است. قم، با باطن ولایتی، چونان بهشتی در زمین، مرکز معنوی تشیع است. این ویژگی، ایران را از دیگر سرزمینها متمایز میسازد.
درنگ: ایران پایگاه طاهر و ولایت و قم مرکز معنوی تشیع است. |
جمعبندی
باب الإلهام در منازل السائرین، با تبیین مقام سوم الهام، عارف را به حضور ربوبیت و دریافت کلام ازلی رهنمون میسازد. زبان ازل، که تنها به اولیاء خاص اعطا میشود، در قلب معصومین علیهمالسلام و گیرندگان خطاب الهی جای میگیرد. ولایت، در مرتبه اعلی، منحصر به معصومین است و در ظرف اتباع، با علم و عدالت محقق میشود. ایران با محوریت ولایت، حجت جهانی تشیع است و خاک ایران، بهویژه قم، به دلیل باطن ولایتی، جایگاه ویژهای دارد.
با نظارت صادق خادمی |