متن درس
منازل السائرین: مقام محبت و احوال
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۹۰)
دیباچه
در سیر عرفانی منازل السائرین، باب احوال و مقام محبت چون گوهری درخشان میدرخشد که قلب سالک را از تلاشهای اکتسابی به ساحت عنایات الهی رهنمون میسازد. محبت، بهمثابه آتشی فروزان، وجود سالک را از سردی و رخوت رها کرده و او را به سوی وحدت و انس با معبود هدایت میکند. این نوشتار، به تبیین مقام محبت و ویژگیهای باب احوال پرداخته است.
بخش نخست: تبیین مقام محبت و استناد قرآنی
آیه مائده و محوریت محبت
مقام محبت، با استناد به آیهای از سوره مائده در قرآن کریم، بهمثابه مقامی متعالی معرفی شده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (سوره مائده، آیه ۵۴؛ : ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خدا گروهی را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنان نیز او را دوست میدارند؛ در برابر مؤمنان فروتن، و در برابر کافران سرسختاند؛ در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیهراسند. این فضل خداست که به هر که بخواهد عطا میکند، و خدا گشایشگر داناست). این آیه، رابطه دوسویه محبت میان حق و بندگان خاص را ترسیم کرده و ویژگیهای اهل محبت را با صفاتی چون فروتنی نسبت به مؤمنان، عزت در برابر کافران، جهاد در راه خدا، و بیاعتنایی به ملامت دیگران تبیین میکند. محبت در این چارچوب، نهتنها حالتی عاطفی، بلکه مقامی وجودی است که سالک را به کمال معنوی و تقرب الهی میرساند.
درنگ: آیه ۵۴ سوره مائده، محبت را بهمثابه مقامی عرفانی معرفی میکند که با رابطه دوسویه میان حق و بندگان خاص، و ویژگیهایی چون فروتنی، عزت، جهاد، و بیاعتنایی به ملامت، متمایز میشود. |
نقد شارح در استفاده از آیه
شارح، در تبیین مقام محبت، تنها بخشی از آیه مائده را به کار برده و از تبیین جامع صفات اهل محبت و ارتباط کامل آن با مقام عرفانی غفلت ورزیده است. این استفاده ناقص، شأن آیه را بهتمامی آشکار نساخته و از بیان ابعاد جمعی و کاربردی آن بازمانده است. آیه، نهتنها محبت را بهعنوان حالتی قلبی، بلکه بهمثابه مقامی جمعی و عملی معرفی میکند که در ویژگیهای اهل محبت، مانند جهاد و شجاعت، متجلی است. این نقد، بر اهمیت تحلیل کامل آیات قرآنی در مباحث عرفانی تأکید دارد، تا حقیقت الهی بهصورت جامع و بیکموکاست منتقل شود.
بخش دوم: باب احوال و گذار از همت به محبت
باب احوال: ساحت حال و گرمی
باب احوال، بهمثابه ساحتی از سلوک عرفانی، مرحلهای است که سالک از تلاشهای اکتسابی در منازل اودیه به دریافت عنایات الهی منتقل میشود. این باب، چون زمینی حاصلخیز، بستر ظهور حالاتی نظیر گرمی و حرارت است که نشانه آمادگی روحی سالک برای ورود به مقامات متعالیتر است. گرمی در این مقام، استعارهای از شدت اشتیاق و محبت به حق است که قلب را از رخوت و سردی رها کرده و آن را برای دریافت انوار الهی آماده میسازد.
درنگ: باب احوال، مرحلهای است که سالک از اکتساب به عنایت منتقل شده و با ظهور گرمی و حرارت، قلبش برای دریافت محبت الهی آماده میشود. |
همت: آخرین منزل اودیه
همت، بهمثابه آخرین منزل باب اودیه، نیروی اراده قاطع سالک است که او را بر موانع نفسانی چیره میسازد. این اراده، چون مسیحادمی است که مرده نفس را زنده میکند و سالک را به آستانه باب احوال میرساند. همت، توانایی کنترل نفس و انجام یا ترک عمل به دلخواه است، چنانکه سالک با اراده قوی، بهآسانی از رختخواب برمیخیزد، درحالیکه ضعف اراده، برخی را در بند رخوت نگه میدارد. این تفاوت، بهخوبی قوت و ضعف همت را آشکار میسازد.
گذار از همت به محبت
محبت، بهعنوان اولین منزل باب احوال، تجلی عنایت الهی است که پس از همت ظهور میکند. همت، با اراده اکتسابی، سالک را به آستانه احوال میرساند، اما محبت، چون نوری الهی، قلب را با گرمی و حرارت روشن میسازد. این گذار، نقطه عطفی در سلوک عرفانی است که سالک را از تلاشهای فردی به ساحت دریافتهای الهی هدایت میکند. محبت، اقتضای ذاتی قلب مؤمن است که با استعارههایی چون شیرینی خرما، تندی فلفل، و سردی خیار توصیف شده و تأثیر عمیق آن بر وجود سالک را نشان میدهد.
بخش سوم: ماهیت و مراتب محبت
محبت: تعلق قلب میان همت و انس
محبت، بهمثابه تعلق قلب، میان همت (تلاش اکتسابی) و انس (رابطه عاشقانه با معبود) قرار دارد. این تعلق، نهتنها یک رابطه عاطفی، بلکه نسبتی وجودی است که قلب را به سوی معبود سوق میدهد. محبت، پلی است که سالک را از ساحت اکتساب به ساحت عنایت رهنمون میسازد، جایی که قلب با گرمی و حرارت، آماده دریافت انوار الهی میشود.
درنگ: محبت، تعلق قلب میان همت و انس است که سالک را از تلاش اکتسابی به ساحت انس و عنایت الهی هدایت میکند. |
محبت و عشق: از گرمی به آتش
محبت، با گرمی و حرارت آغاز میشود و با شدت یافتن حالات معنوی، چون وجد، عطش، و ذوق، به عشق تبدیل میگردد. عشق، بهمثابه «اشد حب»، اوج محبت است که قلب سالک را به سوی معبود میکشاند. این شدت، چنانکه در قرآن کریم آمده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (سوره بقره، آیه ۱۶۵؛ : و مؤمنان در دوستی خدا سختترند)، سالک را به ساحتی از فنا و وحدت رهنمون میسازد. عشق، آتشی است که وجود سالک را در خود محو کرده و او را به مقام ولایت میرساند.
بذل و منع در محبت
محبت، مستلزم بذل نفس در راه حق و منع از غیر حق است. بذل، تسلیم کامل وجود به معبود است، چنانکه سالک، چون حافظ، خود را از میان برمیدارد: «تو خود حجاب خودی، حافظ، از میان برخیز». منع، دوری از هر آنچه غیر حق است، بهگونهای که قلب جز به حق التفات نکند. این بذل و منع، با افرادیت (اختصاص کامل به حق) همراه است، تا قلب سالک از هرگونه ثنویت رها شود.
بخش چهارم: ویژگیهای اهل محبت
صفات اهل محبت در آیه مائده
اهل محبت، در آیه ۵۴ سوره مائده، با ویژگیهایی چون فروتنی نسبت به مؤمنان، عزت در برابر کافران، جهاد در راه خدا، و بیاعتنایی به ملامت دیگران توصیف شدهاند. فروتنی، نشانه تواضع و محبت به بندگان خدا، و عزت، نشانه قوت ایمان است. جهاد، تعهدی عملی به دین، و بیاعتنایی به ملامت، استقلال معنوی و تمرکز بر رضایت الهی را نشان میدهد. این صفات، کمال معنوی اهل محبت را ترسیم میکنند.
درنگ: اهل محبت، با فروتنی، عزت، جهاد، و بیاعتنایی به ملامت، بهعنوان بندگان خاص حق، به کمال معنوی و تقرب الهی دست مییابند. |
جهاد فی سبیل الله: معنای گسترده
جهاد فی سبیل الله، در آیه مائده، نهتنها به جنگ مسلحانه، بلکه به هر نوع تلاش در راه اعلای کلمه حق، از جمله جهاد علمی و فرهنگی، اشاره دارد. بیاعتنایی به ملامت دیگران، بهویژه در آخرالزمان، شجاعت معنوی علما و غربای امت را نشان میدهد که بدون نیاز به ابزار مادی، حقیقت را ترویج میکنند. این جهاد، مصداقی از مداد علما است که افضل از دماء شهداست، زیرا علم، علت شهادت و ایثار است.
غربای آخرالزمان و مقام محبت
آیه مائده، به غربای آخرالزمان اشاره دارد که با مداد علم و حقیقتگویی، بدون سلاح، در راه خدا جهاد میکنند. این گروه، مصادیق کامل اهل محبتاند که با شجاعت، بیاعتنایی به ملامت، و تعهد به حقیقت، کلمه حق را زنده نگه میدارند. پیامبر اکرم (ص) درباره آنان فرمود: «طوبی للغرباء امتی»، خوشا به حال این غربا که با علم و معرفت، راه حق را روشن میسازند.
بخش پنجم: محبت بهعنوان فضل الهی
محبت: هبهای الهی
محبت، برخلاف منازل اودیه که بر اکتساب متکی است، فضل و هبهای الهی است که به هر که حق بخواهد عطا میشود. چنانکه در آیه مائده آمده: «ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء»، این مقام، وابسته به خواست الهی است و سالک تنها با تسلیم و آمادگی قلبی میتواند آن را دریافت کند. محبت، چون نوری است که از جانب حق بر قلب سالک میتابد و او را به ساحت انس و وصال رهنمون میسازد.
درنگ: محبت، فضل الهی است که بهصورت هبهای غیراکتسابی بر قلب سالک نازل شده و او را به ساحت وصال الهی هدایت میکند. |
انس و تجلی در محبت
انس به جمال معبود، نتیجه تجلیات الهی است که قلب سالک را از التفات به غیر حق بازمیدارد. این انس، چون نسیمی است که قلب را به سوی جمال حق سوق داده و مانع از توجه به دنیا و آخرت میشود. چنانکه اهل الله فرمودهاند: «الدنیا حرام علی اهل الاخره، والاخره حرام علی اهل الدنیا، وهما حرامان علی اهل الله»، این سخن، وحدت و افرادیت قلب در محبت را نشان میدهد.
فنا و بذل نفس
محبت، مستلزم بذل نفس و فنا در برابر معبود است. فنا، محو خود در حق است که با تسلیم کامل روح و حقیقت وجود محقق میشود. این بذل، نه جسم، بلکه روح سالک را در بر میگیرد، چنانکه شاعر میسراید: «به خال هندویاش بخشم سر و دست و دل و پا را». این تسلیم، سالک را به وصال و قرب الهی میرساند، جایی که جز حق چیزی باقی نمیماند.
بخش ششم: افرادیت و وحدت در محبت
افرادیت: اختصاص قلب به حق
افرادیت، اختصاص کامل قلب به حق است که با فنای افعال، صفات، و ذات سالک محقق میشود. این فنا، چون آتشی است که هرچه غیر حق است را میسوزاند و قلب را به ساحت وحدت میرساند. سالک در این مقام، از ثنویت رها شده و تنها حق را مشاهده میکند، چنانکه در دعای «ایاک نعبد و ایاک نستعین» تجلی مییابد، جایی که جز «ایاک» هیچ نیست.
درنگ: افرادیت، وحدت کامل با حق است که با فنای افعال، صفات، و ذات سالک محقق شده و او را به مرتبه مفردون میرساند. |
مفردون: پیشتازان محبت
مفردون، اولیای الهیاند که قلبشان تنها به حب حق تعلق دارد. آنان، چون پیشتازانی در سلوک عرفانی، سبق گرفتهاند: «سیروا، سبق المفردون». این گروه، با محو کامل خود در حق، به مقامی دست مییابند که جز حب الهی چیزی برایشان باقی نمیماند. این مقام، اوج سلوک عرفانی است که سالک را به وحدت و قرب کامل رهنمون میسازد.
بخش هفتم: ذکر و درد در مقام محبت
دعا و ذکر در مقام حب
ذکرهایی چون «یا محب یا محبوب»، قلب سالک را به آتش محبت میکشاند و او را به سوی فنا و وصال هدایت میکند. اما شرک، اصلیترین مانع استجابت ذکر است. اگر شرک از قلب برطرف شود، ذکر «یا محب یا محبوب» چنان آتشی در وجود سالک میافکند که هیچ مانعی در برابر آن تاب نمیآورد. این اخلاص، کلید ورود به ساحت محبت و وصال است.
درنگ: ذکر «یا محب یا محبوب»، با اخلاص کامل، قلب سالک را به آتش محبت کشیده و او را به وصال الهی رهنمون میسازد. |
درد و حرمان: لطف الهی
درد، شکست، و حرمانهای دنیوی و کمالی، از عنایات الهیاند که قلب را برای دریافت محبت آماده میکنند. این سختیها، چون صیقلی بر آیینه قلب، آن را از وابستگی به غیر حق آزاد کرده و برای انس و وصال آماده میسازند. چنانکه شاعر میسراید: «خداوند ز حکمت ببندد دری، ز لطفش زند قفل محکمتری»، این لطف، قلب را در حبس محبت الهی نگه میدارد.
آتش حب و شکستن ظرف
مقام حب، چون کوچهای است که دیوارش سر میشکند. سالک در این مقام، با آتش محبت روبهرو میشود که مال، جان، و عزیزانش را در خود میسوزاند. این شکستن، چون حکایت لیلی و مجنون، نشانهای از تسلیم کامل است، جایی که کاسه خالی سالک میشکند و او جز حق چیزی نمیطلبد. این آتش، جلای حب را آشکار میسازد و سالک را به ساحت رضا و وصال میرساند.
جمعبندی
مقام محبت در منازل السائرین، چون آتشی فروزان، قلب سالک را از سردی و رخوت رها کرده و او را به ساحت وحدت و انس با معبود هدایت میکند. آیه ۵۴ سوره مائده، این مقام را با ویژگیهایی چون فروتنی، عزت، جهاد، و بیاعتنایی به ملامت ترسیم کرده و غربای آخرالزمان را بهعنوان مصادیق کامل اهل محبت معرفی میکند. محبت، بهمثابه فضل الهی، با بذل نفس، منع از غیر، و افرادیت، سالک را به وصال و فنا رهنمون میسازد. ذکر «یا محب یا محبوب»، با اخلاص کامل، قلب را به آتش کشیده و درد و حرمان، چون لطف الهی، آن را برای دریافت این مقام آماده میکنند. این مقام، نهتنها سالک را به قرب الهی میرساند، بلکه در سطح جمعی، امت را با علم و جهاد به سوی حقیقت هدایت میکند. مفردون، پیشتازان این سلوکاند که با محو خود در حق، به وحدت کامل دست یافتهاند.
با نظارت صادق خادمی |