متن درس
منازل السائرین: حقیقت محبت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۹۲)
مقدمه: درآمدی بر حقیقت محبت در سلوک عرفانی
محبت، چونان گوهری بیبدیل در مسیر سلوک عرفانی، منزلگاهی است که هم پایان راه عوام و هم دروازه ورود خواص به مقامات متعالی محسوب میشود. این مقام، که در کلام عرفانی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با عمقی بینظیر تبیین شده، نهتنها نشانه طائفه سالکان، بلکه عنوان طریقت و محور نسبت میان ربوبیت و عبودیت است. محبت، چونان آتشی الهی، قلب سالک را ذوب میکند و او را از تعلقات نفسانی به سوی وحدت با حقتعالی رهنمون میسازد.
بخش نخست: ماهیت و جایگاه محبت در سلوک
محبت: آخرین منزل عوام، اولین منزل خواص
محبت، در سیر عرفانی، منزلگاهی محوری است که مرز میان عوام و خواص را ترسیم میکند. برای عوام، این مقام، پایان مسیر سلوک است، جایی که سالک به اوج تلاشهای ظاهری خود میرسد. اما برای خواص، محبت، دروازهای است به سوی مقامات متعالیتر که با ریزش نفسانی و ذوب شدن در کوره الهی آغاز میشود. مادون محبت، اغراض برای اعواض است، یعنی انگیزههای نفسانی که به دنبال مزد و پاداشاند. اما محبت، چونان نشانهای از طائفه سالکان، عنوان طریقت عرفانی و معقد نسبت میان ربوبیت و عبودیت معرفی میشود. این مقام، سالک را از خودمحوری به خداگرایی سوق میدهد و او را به سوی اتصال با ذات بیکران الهی هدایت میکند.
درنگ: محبت، چونان پلی میان عوام و خواص، آخرین منزل مقدمه عام و سوق خاصه است که سالک را از اغراض نفسانی به سوی خلوص الهی رهنمون میسازد. |
دو بیان هویتی و مصداقی محبت
محبت، در دو بیان هویتی و مصداقی تبیین میشود. بیان هویتی، به حقیقت ذاتی محبت اشاره دارد که اتصال سالک به ذات متعال حقتعالی است. این بیان، محبت را چونان نوری الهی معرفی میکند که قلب را روشن ساخته و به سوی وحدت هدایت میکند. اما بیان مصداقی، محبت را به عنوان وادی فنا و عقبهای توصیف میکند که سالک باید با ریزش نفسانی آن را طی نماید. این وادی، چونان درهای عمیق است که سالک با پرتاب خویش از قله نفس به سوی آن، به مقام محبت نائل میشود. این دوگانگی، محبت را هم هدفی متعالی و هم فرآیندی عملی معرفی میکند که نیازمند تلاش و تحول درونی است.
جمعبندی بخش نخست
محبت، بهعنوان منزلگاهی محوری در سلوک، هم پایان راه عوام و هم آغاز مسیر خواص است. این مقام، با دو بیان هویتی و مصداقی، سالک را از اغراض نفسانی به سوی خلوص الهی هدایت میکند. محبت، چونان آتشی الهی، قلب را از تعلقات آزاد ساخته و به سوی وحدت با حقتعالی رهنمون میسازد.
بخش دوم: ریزش نفسانی و موانع محبت
ریزش نفسانی: شرط اساسی محبت
رسیدن به مقام محبت، نیازمند ریزش سالک از خویشتن خویش است، نه صرف انجام اعمال عبادی یا امساک از طعام. این ریزش، چونان پرتاب شدن از قله نفس به وادی فناست که سالک با رهایی از خودمحوری، به سوی خداگرایی گام برمیدارد. برخلاف تصورات سطحی، این تحول، با ذکر یا خلوت ساده محقق نمیشود، بلکه نیازمند ذوب شدن در کوره محبت الهی است. این ریزش، نه مکانیکی و نه متلاشیکننده، بلکه حرارتی است که نفس را آب کرده و به محبوب حقیقی متصل میسازد. چونان شمعی که در برابر شعله حق ذوب میشود، سالک در این فرآیند، از تعلقات نفسانی رها میگردد.
حب نفس: مانع اصلی محبت به حق
حب نفس، چونان بتی درونی، مانع از علقه به حقتعالی است. تا زمانی که این خودخواهی در قلب سالک باقی است، محبت الهی جای نمیگیرد، زیرا این دو متضادند. حب نفس، مانند هوویی است که گریبان سالک را میگیرد و او را از اتصال به حق بازمیدارد. تنها با ریزش این بت درونی، قلب آماده پذیرش محبت الهی میشود. این تضاد، ضرورت فنا و رهایی از خودمحوری را در مسیر سلوک برجسته میسازد.
درنگ: حب نفس، چونان حجابی ضخیم، مانع از محبت به حق است و تنها با ریزش حرارتی نفس، سالک به مقام محبت الهی نائل میشود. |
موانع ظاهری و تعلقات مادی
تعلقات ظاهری، مانند کفش و کلاه، چونان بندهایی هستند که سالک را از ریزش نفسانی بازمیدارند. اولیای کاملین، با وجود ظاهر ناسوتی، در لاهوت سیر میکنند و از این موانع رها هستند. اما سالکان عادی، به دلیل گرفتاری در این تعلقات، از ریزش کامل محروم میمانند. این موانع، چونان دکمهای به بند قبا، مانع از سرازیر شدن سالک به وادی محبت میشوند. تنها با کندن این بندها، سالک به سوی خلوص و محبت الهی گام برمیدارد.
جمعبندی بخش دوم
ریزش نفسانی، شرط اساسی رسیدن به محبت است که با ذوب شدن در کوره الهی محقق میشود. حب نفس و تعلقات ظاهری، موانع اصلی این مسیرند که تنها با رهایی از آنها، سالک به مقام محبت نائل میگردد. این فرآیند، چونان سفری از قله نفس به وادی فناست که سالک را به سوی حقتعالی هدایت میکند.
بخش سوم: محبت و خلوص در عبادت
تفاوت عوض و ثواب
در عرفان اسلامی، تفاوت میان عوض و ثواب، تمایز میان انگیزههای مادی و معنوی را روشن میسازد. عوض، مزد اعمالی است که حتی به کافر یا حیوان داده میشود، مانند پاداش زحمت ظاهری. اما ثواب، نتیجه عملی است که با نیت قربة الی الله انجام شده و مختص مؤمن است. این تمایز، محبت را به عنوان انگیزهای الهی در اعمال برجسته میکند، جایی که سالک نه برای مزد، بلکه برای قرب به حق عمل میکند.
استناد قرآنی به عدالت الهی
قرآن کریم در آیهای نورانی، بر عدالت الهی تأکید میورزد:
﴿وَلَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ (آل عمران: ١٨٢)
: «و [خدا] به بندگان [خود] ستمکار نیست»
این آیه، نشاندهنده آن است که حقتعالی به هیچ بندهای ظلم نمیکند و حتی برای اعمال باطل، عوضی متناسب میدهد. این عدالت، محبت الهی را به عنوان مبنای رحمت و لطف خداوند آشکار میسازد و سالک را به سوی نیت خالص در عبادت هدایت میکند.
نماز بدون نیت قربت
نمازی که بدون نیت قربة الی الله خوانده شود، باطل است، اما به دلیل عدالت الهی، عوض آن داده میشود، نه ثواب. این نکته، اهمیت نیت خالص را در عبادات برجسته میسازد. سالک، حتی اگر زحمت ظاهری کشیده باشد، بدون نیت قربت، از ثواب محروم میماند، اما عدالت الهی زحمت او را بیمزد نمیگذارد. این مفهوم، محبت را به عنوان محور نیت در عبادت معرفی میکند.
درنگ: عدالت الهی، حتی برای اعمال باطل عوض میدهد، اما ثواب، مختص اعمالی است که با نیت قربة الی الله و محبت خالص انجام شوند. |
محبت و دوری از اغراض نفسانی
مادون محبت، اغراض برای اعواض است. کسانی که برای غرض عبادت میکنند، اجیرند و عوض میگیرند، اما محبین، برای خدا عمل میکنند و ثواب میجویند. محبین مخلَص، از غیر حق خلاص شدهاند و عملی برای اجرت انجام نمیدهند، برخلاف اجیر که برای مزد در ملک سید تصرف میکند. این خلوص، سالک را از انگیزههای مادی آزاد کرده و به سوی محبت الهی هدایت میکند.
جمعبندی بخش سوم
محبت، به عنوان انگیزهای الهی، عبادت را از اغراض نفسانی آزاد کرده و به سوی ثواب هدایت میکند. عدالت الهی، حتی برای اعمال باطل عوض میدهد، اما ثواب، مختص محبین مخلَص است که با نیت قربت عمل میکنند. این مقام، سالک را به سوی خلوص و وحدت با حقتعالی رهنمون میسازد.
بخش چهارم: محبت و نقش آن در سلوک خواص
نقش ذکر در تربیت معنوی
ذکرهایی مانند «یا محب»، «یا محبوب» و «یا حبیب»، بسته به حال سالک، متفاوتاند و در تربیت معنوی او نقش دارند. این اذکار، چونان چراغهایی در مسیر سلوک، سالک را از مرتبهای به مرتبه دیگر هدایت میکنند. تفاوت در اذکار، نشاندهنده مراحل مختلف محبت است که سالک را به سوی اتصال با حقتعالی رهنمون میسازد.
تفاوت اخلاق و عرفان در سلوک
اخلاق، به خودسازی و آراستگی نفس محدود است، اما عرفان، به خرابی نفس برای اثبات «لیس فی الدار غیره دیار» میپردازد. اخلاق، چونان زینت ظاهری نفس است که سالک را برای خودنمایی آماده میکند، اما عرفان، با تخریب منیت، به وحدت با حق میرسد. محبت، محور این خرابی عرفانی است که سالک را از خودمحوری به خداگرایی سوق میدهد.
افتادگی و رهایی از غرور
سلوک، به معنای پایین آمدن و افتادگی است، نه بالا رفتن. غرور و تکبر، چونان حجابی ضخیم، مانع از محبت است. سالک، با ریزش نفسانی و تواضع، به مقام خواص میرسد. این افتادگی، چونان سرازیر شدن از قله نفس به وادی فناست که سالک را به سوی حقتعالی هدایت میکند.
درنگ: سلوک، با افتادگی و رهایی از غرور، سالک را از مقام عوام به خواص وارد میکند، جایی که محبت محور تحول درونی است. |
ولایت و ترک خویش
حقتعالی به کسی که خویش را ترک کند، ولایت میدهد، زیرا این ترک، نشانه اعتماد به حق و خلاص از غیر است. ولایت، نتیجه محبت خالص و رهایی از نفس است که سالک را به مرتبهای متعالی میرساند. این مقام، چونان اوج پرواز روح است که سالک جز حق نمیبیند و جز او نمیخواهد.
جمعبندی بخش چهارم
محبت، در سلوک خواص، چونان نیرویی تحولآفرین، سالک را از خودمحوری به خداگرایی هدایت میکند. ذکر، افتادگی و ترک خویش، ابزارهایی هستند که سالک را به سوی ولایت الهی رهنمون میسازند. این مقام، آغاز سفر خواص است که با خلوص و محبت الهی همراه است.
بخش پنجم: محبت و خدمت به خلق
محبت به خلق به عنوان عیال الله
محبت، نشانه طائفه سالکان است و شامل محبت به خلق به عنوان عیال الله است. خدمت به خلق، زمانی ارزشمند است که با نیت قربة الی الله انجام شود. بدون محبت الهی، خدمت خلق به حمالی تبدیل میشود. این محبت، چونان نوری است که قلب سالک را به سوی خلق و خالق روشن میسازد.
محبت و دوری از بغض
محبت واقعی، با بغض و نفرت ناسازگار است. سالک دارای محبت، صفا و یکرنگی دارد و از بغض به دور است. این صفا، چونان آینهای است که نور حق در آن منعکس میشود و قلب سالک را از هر کینه و نفرت پاک میکند.
شرایط محبت و نیت قربت
محبت، با شرایطی مانند قصد قربت و دوری از اغراض نفسانی همراه است. حتی افطار با خرما، اگر با نیت محبت انجام شود، بخشی از سلوک عرفانی است. این نیت، چونان کلیدی است که درهای قرب الهی را به روی سالک میگشاید.
درنگ: محبت به خلق، با نیت قربة الی الله، سالک را به سوی حق هدایت میکند و از بغض و نفرت رها میسازد. |
محجوبون و موانع سلوک
مراد از عامه، محجوبوناند که به رسوم خود، از جمله علم و عمل، محجوب از حقاند. این رسوم، چونان حجابی ضخیم، مانع از رسیدن به محبت است. سالک باید از این موانع رها شود تا به حقیقت محبت دست یابد.
جمعبندی بخش پنجم
محبت به خلق، با نیت قربت، بخشی از سلوک عرفانی است که سالک را به سوی حق هدایت میکند. دوری از بغض و رهایی از رسوم محجوب، شرایط لازم برای رسیدن به این مقام است. این محبت، قلب سالک را به سوی خلق و خالق روشن میسازد.
بخش ششم: مراتب محبت و سیر به سوی ولایت
مراتب مختلف محبت
مراتب محبت، از «احب الصالحین و لست منهم» تا «احبک و احب من یحبک» متفاوتاند. مرتبه پایینتر، محبت به صالحین است، اما مرتبه بالاتر، محبت خالص به حق و کسانی است که او را دوست دارند. این مراتب، چونان پلههای نردبانی آسمانی، سالک را به سوی خواص هدایت میکنند.
مانع خودخواهی در محبت
محبت، اگر با خودخواهی همراه باشد، نتیجه نمیدهد. مانند کسی که شراب مینوشد و آبلیمو میخورد، خودخواهی، محبت را خنثی میکند. سالک باید از این موانع رها شود تا محبت به نتیجه برسد.
مجاهده و انوار تجلی
کسی که مجاهده کند، به مقام همت و سپس انوار تجلی میرسد و در ظرف محبت قرار میگیرد. این مقام، برای سابقین و مفردون است که با جرقه الهی، قلبشان به آتش محبت روشن میشود. این تجلی، چونان کبریتی است که نفت وجود سالک را شعلهور میسازد.
درنگ: مجاهده و انوار تجلی، سالک را به ظرف محبت وارد میکنند، جایی که قلب او با آتش الهی روشن میشود. |
تخلف در محبت و ضعفاء خواص
کسی که در محبت تخلف کند، در اول وادی فنا میماند و از ضعفاء خواص است. محبت، برای عامه آخر منزل و برای خواص اول منزل است. این تخلف، چونان توقف در میانه راه است که سالک را از پیشرفت بازمیدارد.
ورود به خواص و سرازیر شدن
اگر سالک از منزل محبت پایین آید، از رتبه عوام خارج شده و به زمره خواص وارد میشود. این سرازیری، چونان سفری از قله نفس به وادی فناست که سالک را به مقامات متعالیتر هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
مراتب محبت، سالک را از عوام به خواص هدایت میکنند. مجاهده، رهایی از خودخواهی و سرازیر شدن از منزل محبت، سالک را به سوی ولایت الهی رهنمون میسازند. این مقام، آغاز سفر خواص است که با خلوص و محبت الهی همراه است.
نتیجهگیری کلی
حقیقت محبت، چونان نغمهای آسمانی، سالک را در مسیر سلوک از کثرت به وحدت و از خودمحوری به خداگرایی هدایت میکند. این مقام، هم پایان راه عوام و هم آغاز مسیر خواص است که با ریزش نفسانی و ذوب شدن در کوره الهی محقق میشود. محبت، به عنوان نشانه طائفه سالکان و عنوان طریقت، محور نسبت میان ربوبیت و عبودیت است. عدالت الهی، حتی برای اعمال باطل عوض میدهد، اما ثواب، مختص محبین مخلَص است که با نیت قربت عمل میکنند. این اثر، با نگاهی علمی و ادبی، تلاشی است برای بازنمایی عمق این معارف در قالبی دانشگاهی، تا خواننده را به تأمل در حقیقت محبت و سلوک عرفانی دعوت نماید.
با نظارت صادق خادمی |