متن درس
باب البرق في: منازل السائرين: تجلی جلال در قلب سالک
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۲۳)
دیباچه
در گستره عرفان اسلامی، «منازل السائرين» اثر خواجه عبدالله انصاری، چونان چراغی فروزان، راه سالکان را به سوی معرفت الهی روشن میسازد. باب البرق، یکی از مقامات کلیدی این اثر، به تجلیات الهی در قلب سالک میپردازد و او را از ادراک جمال به مواجهه با جلال رهنمون میشود. درسگفتار جلسه ۵۲۳، که به قلم و بیان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره نگاشته شده، با تمرکز بر درجه دوم این باب، یعنی برق وعیدی، به تبیین حالات سالک در ظرف جلال الهی، خوف از هجران، زهد در خلق و رغبت به تطهیر باطن پرداخته است.
بخش نخست: تبیین مقام برق در سلوک عرفانی
ماهیت باب البرق و جایگاه آن در منازل السائرين
باب البرق، در سیر مقامات عرفانی خواجه عبدالله انصاری، به مثابه جرقهای الهی است که در تاریکیهای نفس سالک، نور معرفت میافکند. این مقام، با دو درجه متمایز، یعنی برق وعدهای (جمالی) و برق وعیدی (جلالی)، قلب سالک را به سوی ادراک رحمت و عظمت الهی هدایت میکند. درجه اول، با تجلی جمال الهی، وعده قرب و لقاء حق را در دل سالک بیدار میسازد، حال آنکه درجه دوم، با ظهور جلال الهی، او را به خوف از هجران و آگاهی از قصور خویش سوق میدهد. این دوگانگی، چونان دو بال، سالک را در مسیر سلوک به پرواز درمیآورد و او را از کثرتهای دنیوی به وحدت الهی رهنمون میسازد.
درجه دوم: برق وعیدی و تجلی جلال الهی
درجه دوم باب البرق، که موضوع محوری درسگفتار حاضر است، به تجلی وعید الهی در قلب سالک اختصاص دارد. این تجلی، که با جلال و جبروت حق همراه است، سالک را در برابر عظمت الهی قرار میدهد و او را به حالتی از خوف و حذر میکشاند. در این مقام، سالک نه از عذاب مادی، چون دوزخ، که از ذات الهی و دوری از او میهراسد. این خوف، چونان آتشی در دل او زبانه میکشد و او را از تعلقات دنیوی برمیرهاند.
درنگ: برق وعیدی، تجلی جلال الهی است که سالک را به خوف از هجران حق و زهد در خلق سوق میدهد. این مقام، قلب سالک را از کثرتهای دنیوی به وحدت الهی هدایت میکند. |
بخش دوم: ویژگیهای سلوکی در ظرف وعید
خوف از هجران الهی
در ظرف وعید، سالک به ادراک عظمت الهی نائل میشود و این ادراک، خوفی عمیق در دل او پدید میآورد. این خوف، نه از عذاب ظاهری، بلکه از دوری از حق و نرسیدن به لقاء اوست. سالک، چونان مسافری در بیابان هجران، هر لحظه از گم شدن در مسیر حق میهراسد. این حالت، او را به خودآگاهی از قصور خویش سوق میدهد و او را از غفلتهای دنیوی بیدار میسازد. چنانکه در درسگفتار آمده، سالک در این مقام، از خود خدا حذر میکند، نه از دوزخ یا عذاب الهی.
ادراک کوتاهی عمر و قصور خویش
یکی از بارزترین ویژگیهای سالک در ظرف وعید، ادراک کوتاهی عمر و محدودیت فرصتهای دنیوی است. او، چونان کسی که مرگ را در برابر خویش میبیند، عمر دنیا را کوتاه، اسباب را باریک و کار خویش را تمامشده میانگارد. این ادراک، که در درسگفتار با تمثیل اعدام قریبالوقوع تبیین شده، تمامی تعلقات دنیوی، از خانواده و مال تا مقام و آبرو، را در نظر سالک بیارزش میسازد. او، چونان محتضری که در لحظه مرگ تنها حق را میجوید، از هر آنچه غیر حق است، روی میگرداند.
تفسیر آیه «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»
در این مقام، آیه شریفه «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ» (هود: ۸۱) از قرآن کریم، به نزدیکی پایان دنیا و مرگ تفسیر میشود. ترجمه این آیه به قلم چنین است: «آیا صبح نزدیک نیست؟» این تفسیر، سالک را به فوریت سلوک و آمادگی برای مرگ و آخرت فرا میخواند. در ظرف وعید، سالک مرگ را نه امری دور، بلکه حضوری قریب میبیند و این ادراک، او را از غفلت به سوی بیداری معنوی هدایت میکند.
زهد در خلق و رغبت به تطهیر باطن
سالک در ظرف وعید، به دلیل ادراک نزدیکی مرگ و خوف از هجران، از خلق، حتی نزدیکترین اقارب، زهد میورزد. این زهد، نه به معنای بیتوجهی به وظایف شرعی، بلکه به معنای رهایی از تعلقات نفسانی است. او، چونان مرغی که از قفس دنیا رها شده، تنها به سوی حق بال میگشاید و به تطهیر باطن خویش رغبت میورزد. این تطهیر، که در درسگفتار به پاکسازی سرّ از آلودگیهای غیرحقی تعبیر شده، محور سلوک در این مقام است.
درنگ: زهد در خلق و رغبت به تطهیر باطن، از ویژگیهای بنیادین سالک در ظرف وعید است که او را از تعلقات به وحدت الهی رهنمون میسازد. |
بخش سوم: پیوند شریعت و عرفان در ظرف وعید
لزوم رعایت شریعت در سلوک
یکی از نکات محوری درسگفتار، تأکید بر پیوند ناگسستنی عرفان و شریعت است. سالک در ظرف وعید، هرچند به خلوت و وحدت با حق میرسد، باید از انحراف به سوی رهبانیت بپرهیزد و لسان شریعت را حفظ کند. عرفان حقیقی، بدون پایبندی به شریعت، به انحراف میانجامد، چنانکه در نقد داستان ابراهیم ادهم، که به فرزند خویش به دلیل ترس از اشتغال به غیر حق روی گردانده، این نکته برجسته شده است. سالک باید وظایف شرعی خویش را در کنار سلوک عرفانی به انجام برساند تا از خرافه و گمراهی در امان بماند.
اهمیت فقاهت در عرفان
عرفان بدون فق، چونان کور بیعصاست و عارفی که به شریعت آگاه نباشد، در معرض خطر انحراف قرار دارد. در درسگفتار، تأکید شده که عارف باید فقه بداند یا دستکم از مجتهدی تقلید کند تا سلوکش با شریعت همسو باشد. این توازن، که در عرفان معصومین به کمال دیده میشود، عارف را از افتادن به دام بدعتها و خرافات حفظ میکند. فقد، فقیه بیعرفان را عامی میداند، حال آنکه عارف فقیه، دستش بازتر و راهش روشنتر است.
نقد خرافات در عرفان
درسگفتار، با اشاره به داستان ابراهیم ادهم، که از دیدار فرزند خویش به دلیل ترس از غفلت از حق فرار کرده، به نقد خرافات در عرفان میپردازد. این رفتار، که به بیعاطفی و ترک وظایف شرعی منجر شده، بهعنوان انحرافی از عرفان حقیقی معرفی شده است. عرفان راستین، دنیا و آخرت را در راستای قرب به خدا میبیند و سالک را به مدیریت تعلقات در خدمت حق فرا میخواند، نه به ترک بیمنطق آنها.
درنگ: عرفان حقیقی، با شریعت پیوندی ناگسستنی دارد و سالک باید از انحراف به سوی رهبانیت یا خرافه بپرهیزد. |
بخش چهارم: الگوهای سلوکی از قرآن کریم و سیره معصومین
تفسیر آیه «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ»
آیه شریفه «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءَ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ» (عبس، ۳۴-۳۶) از قرآن کریم، در ظرف وعید، به فرار سالک از نزدیکترین اقارب (برادر، مادر، پدر، همسر، فرزندان) در این دنیا تفسیر میشود. ترجمه این آیه به قلم چنین است: «روزی که انسان از برادرش و مادرش و پدرش و همسرش و فرزندانش میگریزد.» این فرار، به معنای زهد معنوی و رهایی از تعلقات نفسانی است که سالک را به تمرکز بر حق میرساند.
خوف معصومین در ظرف وعید
درسگفتار، با اشاره به سیره حضرت امام سجاد (ع) در صححیة سجادیی، خوف معصومین را از هجران الهی تبیین میکند. این خوف، که در دعاهای آن حضرت به اوج میرسد، نه از گناه، بلکه از دوری از حق است. این حالت، نشاندهنده کمال معنوی معصومین و الگویی برای سالکان است که باید خوف را از هجران حق در دل خویش بپروراند.
عرفان جامع معصومین
عرفان معصومین، که در سیره رسول خدا (ص) به کمال دیده میشود، دنیا و آخرت را در راستای قرب به خدا میبیند. چنانکه آن حضرت فرمودند: «اخترت من دنیاکم ثلث»، دنیا (طیوب، نساء، صلاة) را در خدمت حق انتخاب کردند. این جامعبودن، سالک را به توازن بین دنیا و آخرت فرا میخواند و او را از افراط در زهد یا غفلت از وظایف شرعی باز میدارد.
بخش پنجم: آداب و احوال سالک در ظرف وعید
خلت و وحدت
ظرف وعید، سالک را به خلوت و وحدت با حق سوق میدهد. این خلوت، که در درسگفتار به «ظرف تنهایی» تعبیه شده، او را از کثرتهای دنیوی رها میسازد و به قرب با حق میرساند. سالک، چونان ستارهای در آسمان معرفت، در این خلوت تنها با حق است و از هر آنچه غیر اوست، روی میگرداند.
کتمان و صمت
کتمان و صمت، از آداب کلیدی سالک در ظرف وعید است. درسگفتار، با تمثیل به سیره رسول الله (ص) که مسواک و آب وضو را در کنار خویش قرار میدادند تا عبادت شبانه را بیصدا انجام دهند، بر اهمیت اخلاص و پنهانکاری در عبادات تأکید دارد. سالک باید چون سارقی در شب، بیآنکه دیگران را از حال خود آگاه کند، به عبادت بپردازد.
تطهير باطن
رغبت به تأخير باطن، محور سلوك در ظرف وعيد است. سالك در اين مقام، به پاكسازي دل از آلودگيهای توجه به غير حق و پراكندگيهای نفساني ميپردازد. اين تأخير، كه در درسگفتار به پاكسازي سرّ تعبير شده، سالك را از غفلت دور میكند و او را به حضور دائمي در محضر حق ميرساند.
نكته كليدي: تأخير باطن، محور سلوك در ظرف وعيد است كه سالك را از آلودگيهای غيرحقي به حضور در محضر الهي هدايت ميكند. |
جمعبندی
باب البرق در «منازل السائرين»، با تمركز بر تجليات جمالي و جلالي الهي، سالك را از ادراك رحمت به مواجهه با عظمت و خوف از هجران هدايت ميكند. درجه دوم اين باب، يعني برقرق وعيدي، با تأكيد بر جلال الهي، سالك را به خوف از دوري از حق، زهد در خلق و رغبت به تأخير باطن سوق ميدهد. اين مقام، با خلوت و وحدت همراه است، اما نيازمند رعايت شريعت و دوري از انحرافات است. نقد داستانهای خرافي مانند ماجراي ابراهيم ادهم و تأكيد بر عرفان معصومين، نشاندهنده ضرورت توازن بين شريعت، عقلانيت و عرفان است. اين متن، با بازآفريني فاخر و علمي درسگفتار جلسه ۵۲۳، تلاشي است براي ارائه منبعی جامع و منسجم به پژوهشگران حوزه الهيات و عرفان.
با نظارت صادق خادمی |