در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 532

متن درس

منازل السائرین: شرح باب اللحظ

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۳۲)

دیباچه

در سیر و سلوک عرفانی، باب اللحظ چونان جرقه‌ای نورانی در بدایت ولایت می‌درخشد و سالک را با عنایت بی‌کران الهی به سوی شهود حقیقت رهنمون می‌سازد. این مرتبه، که لحظه‌ای دفعی و تقطیعی است، نه از استحقاق که از موهبت الهی سرچشمه می‌گیرد و سالک را به ادراک سبق فضل، سرور معنوی، و شکر الهی وامی‌دارد. درس‌گفتار حاضر، شرحی است عمیق از باب اللحظ در منازل السائرین، که با تکیه بر سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین ویژگی‌ها، مراتب، و رابطه این باب با ولایت و ربوبیت می‌پردازد.

بخش نخست: چیستی و جایگاه باب اللحظ در سلوک عرفانی

تعریف باب اللحظ: بدایت ولایت

باب اللحظ، به‌تعبیر درس‌گفتار، بدایت باب ولایت است که در لحظه‌ای دفعی، تقطیعی، و فوری ظهور می‌یابد. این مرتبه، که از لمح (نور لحظه‌ای متفرع بر برق) سرچشمه می‌گیرد، ظهور نور الهی است که سالک را در ظرف عنایت به شهود حق رهنمون می‌سازد. لحظ، چونان جرقه‌ای است که در تاریکی جان سالک می‌درخشد و او را به آستانه ولایت وارد می‌کند.

درنگ: باب اللحظ، بدایت ولایت است که با ظهور لحظه‌ای نور الهی، سالک را در ظرف عنایت به شهود حق می‌رساند.

این تعریف، که لحظ را به‌عنوان مرتبه‌ای حال‌گونه و ظهوری معرفی می‌کند، بر ماهیت ناپایدار اما نورانی آن تأکید دارد. لحظ، نه مقام که حالتی است که سالک را برای ورود به ظرف عظیم ولایت آماده می‌سازد، و موضوع آن، عنایت الهی است، نه استحقاق ناشی از تلاش و طلب.

جایگاه لحظ در سلوک

باب اللحظ، به‌مثابه دروازه‌ای است که سالک را از احوال متغیر به سوی مقامات ثابت ولایت هدایت می‌کند. این مرتبه، که در درس‌گفتار با اشاره به ارتباطش با باب البرق (لمح از لوازم برق است) تبیین شده، نشان‌دهنده پیوند عمیق میان احوال و ولایت است. لحظ، چونان نوری است که از برق زاده شده و سالک را به سوی ادراک فضل الهی سوق می‌دهد.

برای فهم جایگاه این مرتبه، می‌توان آن را به لحظه‌ای تشبیه کرد که سالک پس از پیمودن راه‌های پرپیچ‌وخم احوال، ناگهان در برابر درگاه ولایت می‌ایستد و جرقه‌ای الهی راه او را روشن می‌کند. این لحظه، هرچند کوتاه، سرآغاز تحولی عظیم در سلوک اوست.

رابطه لحظ با ولایت و ربوبیت

لحظ، به‌تعبیر درس‌گفتار، بدایت ولایت است که سالک را به ادراک ربوبیت حق و اقتدار الهی می‌رساند. این مرتبه، که با عنایت الهی همراه است، سالک را از خوف و تغییر مصون می‌دارد و او را به مقامی می‌رساند که «لم یتغیر أبداً». ولایت، در این مقام، تجلی ربوبیت است که سالک را به خلعت اقتدار و سکینه می‌آراید.

درس‌گفتار، با اشاره به نمونه‌هایی عینی مانند حضرات معصومین علیهم السلام، این اقتدار را به‌گونه‌ای توصیف کرده که اولیای خدا، با تکیه بر حق، از هیچ ناحقی نمی‌هراسند. این حالت، چونان کوهی است که در برابر طوفان‌های ناسوتی استوار می‌ماند و سالک را به ساحتی از اطمینان و وقار هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

باب اللحظ، بدایت ولایت است که با ظهور لحظه‌ای نور الهی، سالک را در ظرف عنایت به شهود حق می‌رساند. این مرتبه، که با لمح و برق پیوند دارد، دروازه‌ای است که سالک را از احوال به سوی ولایت هدایت می‌کند. لحظ، با تجلی ربوبیت و اقتدار الهی، سالک را به سکینه و استواری می‌رساند و او را برای ورود به مقامات ثابت آماده می‌سازد.

بخش دوم: عنایت الهی و تفاوت آن با استحقاق

عنایت الهی: ظرف رحیمیت حق

عنایت الهی، به‌تعبیر درس‌گفتار، ظرف رحیمیت حق است که بدون زحمت و طلب، خیر و کمال را به سالک عطا می‌کند. این مرتبه، که با عطای زائد بر استحقاق تعریف شده، سالک را از کلفت طلب آزاد می‌سازد و او را به استراحت و سکینه می‌رساند. عنایت، چونان بارانی است که بی‌مقدمه بر زمین تشنه جان سالک می‌بارد و او را سیراب می‌کند.

درنگ: عنایت الهی، ظرف رحیمیت حق است که بدون طلب، خیر و کمال را به سالک عطا می‌کند.

درس‌گفتار، عنایت را با مثال‌هایی چون خیر ناشناخته‌ای که به سالک می‌رسد یا کمالی که بدون طلب نصیب او می‌شود، تبیین کرده است. این موهبت، که از سبق فضل الهی سرچشمه می‌گیرد، سالک را به ادراکی از لطف بی‌کران حق می‌رساند.

استحقاق: ظرف رحمانیت حق

استحقاق، در مقابل عنایت، ظرف رحمانیت حق است که در آن، عبد به لطف حق دارای حق و طلب می‌شود. درس‌گفتار تأکید دارد که عبد ذاتاً استحقاقی نسبت به حق ندارد، بلکه این لطف الهی است که برای او حق و طلب قرار می‌دهد. استحقاق، چونان بودجه‌ای است که در جای خود مصرف می‌شود، اما اگر طلب نشود، هدر می‌رود.

این ظرف، که با زحمت و کوشش همراه است، سالک را به تلاش و طلب وامی‌دارد. درس‌گفتار، با اشاره به سؤال‌های قیامت که چرا استعدادها و امکانات به کار گرفته نشدند، بر اهمیت طلب در این ظرف تأکید کرده است. استحقاق، راهی است که سالک با پای خویش می‌پیماید، اما عنایت، موهبتی است که بی‌تلاش به او می‌رسد.

تفاوت استحقاق و عنایت

تفاوت بنیادین میان استحقاق و عنایت، در زحمت و همواری نهفته است. استحقاق، ظرف طلب و کلفت است که سالک را به کوشش و تلاش ملزم می‌کند، درحالی‌که عنایت، ظرف همواری است که مشکلات را کاهش داده و خیر را بدون طلب نصیب سالک می‌سازد. درس‌گفتار، این تفاوت را با تمثیلی از محبین و محبوبین روشن کرده: محبین با گریه و زحمت به لطف حق می‌رسند، اما محبوبین، حتی در خواب، از عنایت الهی بهره‌مند می‌شوند.

این تمایز، چونان تفاوت میان راهروى که با پای پیاده به مقصد می‌رسد و سواره‌ای است که بی‌تلاش به منزلگاه می‌رسد. عنایت، سالک را به ساحتی از اطمینان و استراحت می‌برد که در آن، طلب از او ساقط می‌شود.

آیه قرآنی مرتبط

درس‌گفتار، برای تبیین سبق فضل الهی و عدالت حق، به آیه‌ای از قرآن کریم استناد کرده است:

﴿لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ﴾

ترجمه: «[خداوند] به بندگان [خود] ستمکار نیست» (آل عمران: ۱۸۲).

این آیه، بر عدالت الهی و سبق فضل حق تأکید دارد و سالک را به اطمینان از خیر الهی و دوری از اتهام به حق هدایت می‌کند. درس‌گفتار، این آیه را چونان آیینه‌ای دانسته که سالک در آن، لطف بی‌کران حق را می‌بیند و از اضطراب و شک رهایی می‌یابد.

جمع‌بندی بخش دوم

عنایت الهی، ظرف رحیمیت حق است که خیر و کمال را بدون طلب به سالک عطا می‌کند، درحالی‌که استحقاق، ظرف رحمانیت است که با زحمت و طلب همراه است. تفاوت این دو، در همواری عنایت و کلفت استحقاق نهفته است. آیه «لیس بظلام للعبید» از قرآن کریم، بر عدالت و سبق فضل الهی تأکید دارد و سالک را به اطمینان و توکل هدایت می‌کند. باب اللحظ، با تکیه بر عنایت، سالک را از زحمت طلب آزاد کرده و به استراحت و سکینه می‌رساند.

بخش سوم: مراتب باب اللحظ

مراتب سه‌گانه لحظ

باب اللحظ، به‌تعبیر درس‌گفتار، دارای سه مرتبه است: ملاحظة الفضل السابق، تنبت السرور، و تبعث علی الشکر. این مراتب، که هر یک با قید «إلا» مقید شده‌اند، نشان‌دهنده ناپایداری و نقص لحظ در برابر مقامات کامل‌تر هستند. لحظ، هرچند نورانی، در معرض مکر و کدورت قرار دارد و تنها در ظرف شهود است که سالک از این محدودیت‌ها رهایی می‌یابد.

درنگ: باب اللحظ دارای سه مرتبه است: ملاحظة الفضل السابق، تنبت السرور، و تبعث علی الشکر، که هر یک با قید «إلا» مقید است.

ملاحظة الفضل السابق: ادراک سبق فضل

در مرتبه ملاحظة الفضل السابق، سالک به ادراک سبق فضل الهی می‌رسد و از طلب و سؤال قطع می‌شود. این ادراک، که ناشی از اطلاع بر سر القدر است، سالک را به توکل و تفویض می‌رساند و او را از غم و اضطراب رهایی می‌بخشد. درس‌گفتار، این حالت را به استراحتی توصیف کرده که سالک در آن، مقسومات الهی را مختص خود می‌بیند و از سبب‌سازی و حیله‌گری بی‌نیاز می‌شود.

این مرتبه، چونان لحظه‌ای است که سالک در آیینه سر القدر، مقدرات خویش را می‌بیند و با اطمینان به لطف حق، از هراس و دغدغه آزاد می‌شود. او در این مقام، چون مسافری است که مقصدش را معلوم می‌بیند و بی‌هراس به سوی آن می‌شتابد.

تنبت السرور: سرور ناشی از فضل

در مرتبه تنبت السرور، شهود فضل الهی سروری عظیم در دل سالک ایجاد می‌کند، اما این سرور با حذر از مکر الهی مقید است. درس‌گفتار، مکر الهی را به عطای مال، استعداد، یا قدرتی تشبیه کرده که ممکن است به استکبار یا جهل منجر شود. سالک باید با کتمان و صبر، از این خطر مصون بماند.

این سرور، چونان گلی است که در باغچه جان سالک می‌روید، اما سایه مکر الهی بر آن افتاده و او را به هوشیاری فرا می‌خواند. سالک در این مقام، باید چونان باغبانی هوشیار، از گل سرورش در برابر آفات مکر محافظت کند.

تبعث علی الشکر: شکر در برابر الطاف

مرتبه تبعث علی الشکر، سالک را به شکر الهی وامی‌دارد، اما این شکر به مقام شاکرین محدود است. درس‌گفتار، با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم، شکر وجوبی (شکوریت) را مختص حق دانسته:

﴿إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ﴾

ترجمه: «بی‌گمان پروردگار ما آمرزگار و سپاسگزار است» (فاطر: ۳۴).

شکر حق، شامل شکر مشکور (ذات حق) است که از دسترس اولیا نیز خارج است، مگر در ظرف فنا که سالک به تعین شکوری می‌رسد. این مرتبه، چونان جویباری است که از چشمه شکر الهی جاری می‌شود و سالک را به ادای حق ربوبیت وامی‌دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

باب اللحظ با سه مرتبه ملاحظة الفضل السابق، تنبت السرور، و تبعث علی الشکر، سالک را به ادراک فضل، سرور معنوی، و شکر الهی هدایت می‌کند. هر مرتبه، با قید «إلا» مقید است، زیرا لحظ ناپایدار و در معرض مکر الهی است. سالک در این مقامات، از طلب آزاد شده، سرور می‌یابد، و به شکر وامی‌دار می‌شود، اما تنها در ظرف فنا است که به شکر وجوبی حق می‌رسد.

بخش چهارم: مکر الهی و راه رهایی از آن

مکر الهی: حیله حق

مکر الهی، به‌تعبیر درس‌گفتار، حیله‌ای است که ممکن است سالک را از سرور و اطمینان به جهل و طلب بازگرداند. این مکر، که با عطای مال، استعداد، یا قدرت همراه است، سالک را در معرض استکبار یا غفلت قرار می‌دهد. درس‌گفتار، با تمثیل‌هایی چون گم شدن کلید یا ضایع شدن وقت، مکر را به‌عنوان مانعی ظریف اما مؤثر توصیف کرده است.

مکر الهی، چونان سایه‌ای است که بر آینه زلال سرور سالک می‌افتد و او را به هوشیاری و صبر فرا می‌خواند. سالک باید با کتمان و مراقبه، از این حیله مصون بماند و سرورش را از کدورت حفظ کند.

درنگ: مکر الهی، حیله‌ای است که سالک را در معرض غفلت و استکبار قرار می‌دهد و او باید با صبر و کتمان از آن مصون بماند.

ناشکری و پیامدهای آن

ناشکری، که در درس‌گفتار با مثال قوم بنی‌اسرائیل (رد من و سلوی) تبیین شده، سالک را به زحمت طلب و محرومیت بازمی‌گرداند. ناشکری، چونان زانویی است که به لوله صاف دل سالک زده و او را به لجن‌نشینی می‌کشاند. درس‌گفتار، این حالت را مانعی بزرگ در مسیر سلوک دانسته که سالک را از عنایت الهی محروم می‌کند.

این پیامد، چونان سقوطی است که سالک را از قله سرور به دره طلب و اضطراب فرو می‌غلتاند. تنها با شکر و مراقبه است که سالک می‌تواند از این خطر در امان بماند.

شهود و رهایی از مکر

در ظرف شهود، سالک از دغدغه مکر الهی رهایی می‌یابد و حیله حق را به رضا تبدیل می‌کند. درس‌گفتار، با اشاره به امام حسین (ع) و عبارت «رضا برضاک و مطیعاً لأمرک»، این حالت را توصیف کرده است. سالک در این مقام، همه‌چیز را امانت حق می‌بیند و با تسلیم کامل، از خوف و دغدغه آزاد می‌شود.

این رهایی، چونان قمار عشقی است که سالک در آن، کف حق را می‌خواند و هرچه را که از او گرفته شود، با شکر و رضا می‌پذیرد. او در این مقام، چونان عاشقی است که جز معشوق، هیچ‌چیز را نمی‌بیند و از هر حیله‌ای مصون می‌ماند.

جمع‌بندی بخش چهارم

مکر الهی، حیله‌ای است که سالک را در معرض غفلت و استکبار قرار می‌دهد، و ناشکری، او را به زحمت و محرومیت بازمی‌گرداند. تنها در ظرف شهود است که سالک با تسلیم و رضا، از مکر رهایی می‌یابد و حیله حق را به امانت الهی تبدیل می‌کند. این مقام، سالک را به ساحتی از اطمینان و سکینه می‌رساند که در آن، هیچ دغدغه‌ای جز حق باقی نمی‌ماند.

بخش پنجم: شکر و ربوبیت در باب اللحظ

شکر در باب اللحظ

شکر در باب اللحظ، به‌تعبیر درس‌گفتار، ناشی از ادراک اتمام انعام الهی است که سالک را به استراحت و اطمینان می‌رساند. این شکر، هرچند به مقام شاکرین محدود است، اما سالک را به ادای حق ربوبیت وامی‌دارد. درس‌گفتار، این حالت را به استراحتی توصیف کرده که سالک در آن، دست زیر سر نهاده و در برابر حق به آرامش می‌رسد.

این شکر، چونان گلی است که در باغچه عنایت الهی می‌روید و سالک را به ادای حق عبودیت فرا می‌خواند. او در این مقام، نه از ترس جهنم که از سر امتثال، شکر حق را به‌جا می‌آورد.

شکر وجوبی: شکوریت حق

شکر وجوبی، که در درس‌گفتار با عنوان «شاکر مشکور» تبیین شده، مختص ذات حق است و تنها در ظرف فنا است که سالک به تعین شکوری می‌رسد. درس‌گفتار، با استناد به آیه «إن ربنا لغفور شکور»، این صفت را از حقوق ربوبیت حق دانسته که عبد در آن نصیبی ندارد، مگر در مقام فنا که عبودیت به ربوبیت پیوند می‌خورد.

این شکر، چونان اقیانوسی است که سالک در آن غرق می‌شود و جز شکر حق، چیزی نمی‌بیند. او در این مقام، به ساحتی می‌رسد که شکرش نه از خود، که از حق است.

درنگ: شکر وجوبی (شکوریت) مختص حق است و تنها در ظرف فنا، سالک به تعین شکوری می‌رسد.

دعا و طلب در باب لحظ

دعا و طلب در باب اللحظ، از باب انفصال و تذلل است، نه تکدی. درس‌گفتار، این دعا را مخ عبادت و نشانه افتقار به ربوبیت حق دانسته است. سالک در این مقام، با تذلل و امتثال، حق ربوبیت را ادا می‌کند و از استکبار و استغناء دوری می‌جوید.

این دعا، چونان نجوایی است که از دل سالک برمی‌خیزد و او را به ساحت عبودیت نزدیک‌تر می‌کند. او در این مقام، نه برای دنیا که برای امتثال امر حق، دست نیاز به سوی او دراز می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

شکر در باب اللحظ، ناشی از ادراک انعام الهی است و سالک را به استراحت و ادای حق ربوبیت وامی‌دارد. شکر وجوبی، مختص حق است و تنها در ظرف فنا، سالک به آن دست می‌یابد. دعا و طلب در این باب، از سر تذلل و امتثال است و سالک را به ساحت عبودیت هدایت می‌کند. این مقامات، سالک را به شکر و عبادت مداوم با حق پیوند می‌دهند.

نتیجه‌گیری کلان

باب اللحظ در منازل السائرین، بدایت ولایت است که با ظهور لحظه‌ای نور الهی، سالک را در ظرف عنایت به شهود سبق فضل حق می‌رساند. این مرتبه، با سه مقام ملاحظة الفضل السابق، تنبت السرور، و تبعث علی الشکر، سالک را از طلب و اضطراب آزاد کرده و به سکینه، سرور، و شکر هدایت می‌کند. عنایت الهی، برخلاف استحقاق، خیر را بدون زحمت عطا می‌کند و سالک را به استراحت می‌رساند. مکر الهی، هرچند مانعی در این مسیر است، اما در ظرف شهود، با تسلیم و رضا، به امانت الهی تبدیل می‌شود. شکر وجوبی، مختص حق است و تنها در ظرف فنا، سالک به تعین شکوری می‌رسد. اولیای خدا، با تکیه بر ربوبیت حق، به اقتدار و سکینه‌ای دست می‌یابند که هیچ ناحقی در برابر آن پایدار نیست. این درس‌گفتار، چونان چراغی است که مسیر سلوک را روشن کرده و سالک را به سوی قله‌های ولایت و ربوبیت فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی

 

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده