در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 553

متن درس





تبیین مقام نفس الرحمن در منازل السائرین

تبیین مقام نفس الرحمن در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۵۳)

مقدمه: سفری به سوی احدیت ذات

در مسیر سلوک عرفانی، مقام نفس الرحمن، چونان تاجی بر سر سالک می‌درخشد که او را به قله کمال انسانی رهنمون می‌سازد. این مقام، که در نوار چهارم باب النفس از منازل السائرین تبیین شده، منزلگاهی است که سالک در آن از حجاب غیریت عبور کرده و به شهود احدیت ذات نائل می‌گردد. نفس الرحمن، مخزن نور الهی و تجلی‌گاه اسم رحمن است که سالک را به صفا، توحید کامل، و رفع کثرت هدایت می‌کند.

بخش اول: نفس الرحمن و تجلی احدی

نفس الرحمن، چونان صدفی درخشان، مخزن نور الهی است که تجلی ذاتی احدی را در خود جای داده و با ظهور اسم رحمن، نور وجود را بر عالم افاضه می‌کند. این مقام، که اصل همه اسما و صفات الهی است، سالک را به مرتبه‌ای رفیع می‌رساند که در آن، حق را «أحد بالذات، کل بالأسماء» شهود می‌کند. احدیت، باطن ذات الهی است که از هرگونه تعین و کثرت مبراست، و واحدیت، ظهور این احدیت در قالب اسمای حسنای الهی است. سالک در این مقام، از غیریت و کثرت رهایی یافته و در بحر نور توحید غرق می‌شود، چنان‌که دیگر نه دوئی می‌بیند و نه شائبه‌ای از حسن و قبح در نظرش باقی می‌ماند.

درنگ: نفس الرحمن، صدف نور الهی است که با تجلی اسم رحمن، سالک را به صفا و توحید کامل رهنمون می‌سازد، چنان‌که حق را در احدیت ذات و وحدت اسما شهود می‌کند.

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (قرآن کریم، سوره اخلاص، آیه ۱)
: بگو: اوست خدای یکتا.
این آیه شریفه، بر احدیت ذات تأکید دارد که در نفس الرحمن متجلی می‌گردد. سالک در این مقام، حق را بدون کثرت اسمائی و در نهایت صفا و خلوص شهود می‌کند، گویی که در اقیانوسی بی‌کران از نور ذات غرق شده است.

بخش دوم: مراتب سه‌گانه نفس در مسیر سلوک

مرتبه اول: غیور، سراج هجران

مرتبه نخست نفس، که به غیور موسوم است، منزلگاهی است که سالک در آن با هجران و غیبت محبوب مواجه می‌شود. این هجران، چونان سراجی نورانی، دل سالک را از ظلمت غفلت می‌رهاند و او را به سوی نور حق هدایت می‌کند. شوق، حزن، و اضطراب فقدان حق، چونان آتشی در دل سالک شعله‌ور می‌شود که همت او را متحد ساخته و مسیرش را به سوی مقصود روشن می‌سازد. هجران در این مرتبه، خیر است، زیرا دل را از خواب غفلت بیدار می‌کند و سالک را به حرکت وا می‌دارد.

درنگ: هجران در مرتبه غیور، چون چراغی است که سالک را از تاریکی غیبت به سوی نور شهود هدایت می‌کند، و شوق ناشی از آن، موتور محرک سلوک است.

وَمَنْ يَخْشَ رَبَّهُ وَيَصْبِرْ عَلَى الْبَلَاءِ (قرآن کریم، سوره یوسف، آیه ۹۰، بخشی از مضمون)
: (مضمون آیه: کسی که از پروردگارش بترسد و بر بلا صبر کند.)
این مضمون قرآنی، بر خیر بودن هجران و نقش آن در تزکیه دل سالک تأکید دارد. هجران، چونان بلایی است که سالک را با صبر و شوق به سوی مقصود رهنمون می‌سازد.

مرتبه دوم: معراج، روح المعاینه

در مرتبه دوم، که معراج نامیده می‌شود، سالک به روح المعاینه دست می‌یابد، حالتی که در آن حق را در قالب نسیم، صوت، یا لمس شهود می‌کند. این مقام، چونان پلی میان هجران و تحقق است که سالک را از حجاب علم و معانی فراتر برده و به قرب الهی رهنمون می‌سازد. گویی سالک در این مرحله، نسیمی از حق را در آغوش می‌کشد، اما هنوز در برزخ میان غیریت و وحدت سیر می‌کند.

درنگ: روح المعاینه، چونان نسیمی الهی، سالک را به شهود حق رهنمون می‌سازد، اما هنوز در میانه راه وحدت و کثرت قرار دارد.

فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى (قرآن کریم، سوره نجم، آیه ۹)
: تا آنکه فاصله‌اش به دو کمان یا نزدیک‌تر شد.
این آیه شریفه، به قرب و معراج سالک در مرتبه دوم اشاره دارد، جایی که او به شهود حق نائل می‌شود، اما هنوز به تحقق کامل نرسیده است.

مرتبه سوم: تاج، تحقق و رفع غیریت

مرتبه سوم نفس، که تاج کمال انسانی است، منزلگاهی است که سالک در آن از لوث غیریت پاک شده و در احدیت ذات غرق می‌گردد. در این مقام، کثرت، حدوث، و دوئی محو می‌شود و سالک به وحدت و ابدیت متصل می‌گردد. این تاج، نه سیادت ناسوتی، بلکه کرامت توحیدی است که سالک را از فخر به خود بی‌نیاز ساخته و افتخارش را به حق پیوند می‌زند.

درنگ: تاج کمال، مقام تحقق است که سالک را از غیریت و کثرت رهایی داده و در بحر وحدت و احدیت ذات غرق می‌سازد.

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (قرآن کریم، سوره إسراء، آیه ۷۰)
: و به‌راستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم.
این آیه، به کرامت انسانی اشاره دارد که در مرتبه سوم نفس، به‌صورت کمال توحیدی متجلی می‌گردد.

بخش سوم: نقش هجران و بلا در سلوک عرفانی

هجران و بلا، چونان سراج‌هایی نورانی، سالک را از ظلمت غفلت به سوی نور معرفت هدایت می‌کنند. این بلاها، که گاه تنبیه، گاه تأدیب، و گاه ترفیع‌اند، دل سالک را از خواب غفلت بیدار ساخته و او را به سوی حق رهنمون می‌سازند. هجران، چون چشمه‌ای جوشان، شوق و اضطراب را در دل سالک برمی‌انگیزد و همت او را برای یافتن محبوب متحد می‌سازد. در مقابل، عافیت، که مکر الهی است، چونان پنبه‌ای نرم، سالک را در دام غفلت فرو می‌برد و از سلوک بازمی‌دارد.

درنگ: هجران و بلا، خیرات الهی‌اند که سالک را از غفلت رهایی داده و به سوی معراج و تحقق هدایت می‌کنند، در حالی که عافیت، مکر الهی است که باید از آن پرهیز کرد.

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۵۵)
: و البته شما را به چیزی از ترس و گرسنگی می‌آزماییم.
این آیه، بر خیر بودن بلا و نقش آن در تزکیه و هدایت سالک تأکید دارد، گویی که هر مصیبت، چراغی است برای روشن ساختن مسیر سلوک.

بخش چهارم: خطر عافیت و ضرورت شوق

عافیت، که به‌ظاهر نعمتی است، در حقیقت مکر الهی است که سالک را در دام غفلت گرفتار می‌سازد. برخلاف صفات جلال الهی، که با قهاریت و جباریت آشکارند، مکر الهی با ناز و راحتی، سالک را از حق غافل می‌کند. اولیای الهی از عافیت می‌ترسیدند و بخشی از نعمت خود را در راه خدا می‌دادند تا از این دام مصون بمانند. شوق به حق، چونان آتشی در دل سالک، شرط آغاز سلوک است. بدون این شوق، که از غیبت و هجران محبوب سرچشمه می‌گیرد، ظهور حق نیز بی‌فایده است، چنان‌که آب کوثر بر سنگلاخ، جز هدر رفتن سودی ندارد.

درنگ: شوق به حق، موتور محرک سلوک است و عافیت، مکر الهی است که سالک را در غفلت فرو می‌برد.

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (قرآن کریم، سوره آل‌عمران، آیه ۵۴)
: و آنها مکر کردند و خدا مکر کرد، و خدا بهترین مکرکنندگان است.
این آیه، بر خطر عافیت به‌عنوان مکر الهی تأکید دارد که سالک را از مسیر حق بازمی‌دارد.

بخش پنجم: پاسخ به شبهات و نقد شارح

شبهه: پیچیدگی تمایز احدیت و واحدیت

تمایز میان احدیت و واحدیت و رابطه آن‌ها با نفس الرحمن ممکن است برای برخی مبهم باشد. در پاسخ، باید گفت که احدیت، باطن ذات الهی است که از هرگونه تعین و کثرت مبراست، و واحدیت، ظهور این احدیت در قالب اسمای حسناست. نفس الرحمن، به‌عنوان مخزن نور، ظهور اسم رحمن است که از احدیت سرچشمه می‌گیرد. این تمایز، ریشه در عرفان نظری دارد و با تمثیل «صدف النور» روشن شده است.

وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَٰهٌ (قرآن کریم، سوره زخرف، آیه ۸۴)
: و اوست که در آسمان معبود است و در زمین معبود.
این آیه، به وحدت ذات و کثرت اسمائی اشاره دارد که در نفس الرحمن متجلی است.

نقد شارح: عدم تبیین کامل نقش هجران

شارح، هجران را به‌عنوان سراج معرفی کرده، اما نقش آن در تهذیب و آماده‌سازی سالک برای معراج و تاج به‌طور کامل تبیین نشده است. در پاسخ، باید گفت که هجران، چونان چراغی نورانی، شوق و اضطراب را در دل سالک برمی‌انگیزد و او را از غفلت رهایی می‌بخشد. این تحلیل، با تأکید بر خیر بودن هجران و نقش آن در هدایت سالک، این خلأ را پر کرده است.

بخش ششم: کمال انسانی و رفع غفلت

کمال انسانی، در رفع غفلت و اتصال به حق خلاصه می‌شود. سالک در مرتبه سوم نفس، با شهود احدیت و رفع غیریت، به این کمال نائل می‌گردد. غفلت، بزرگ‌ترین مانع سلوک است و سالک باید در حیات ناسوتی، حق را بشناسد تا در قیامت با او بیگانه نباشد. این مقام، چونان تاجی است که بر سر سالک نهاده شده و او را به وحدت و ابدیت پیوند می‌دهد.

درنگ: کمال انسانی، در رفع غفلت و شناخت حق در حیات ناسوتی نهفته است تا سالک در قیامت با محبوب بیگانه نباشد.

لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (قرآن کریم، سوره غافر، آیه ۱۶)
: امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خدای یکتای قهار است.
این آیه، بر ضرورت شناخت حق در دنیا تأکید دارد تا سالک در قیامت با او بیگانه نباشد.

جمع‌بندی: تاج کمال در مسیر توحید

مقام نفس الرحمن، چونان قله‌ای رفیع در سلوک عرفانی، سالک را به احدیت ذات و رفع غیریت رهنمون می‌سازد. مراتب سه‌گانه نفس – غیور، معراج، و تاج – سیر سالک را از هجران و شوق به شهود و تحقق ترسیم می‌کنند. هجران، سراج هدایت است که دل را از غفلت می‌رهاند، و عافیت، مکر الهی است که باید از آن پرهیز کرد. نفس الرحمن، مخزن نور و ظهور اسم رحمن است که سالک را به توحید کامل هدایت می‌کند. کمال انسانی، در رفع غفلت و اتصال به حق خلاصه می‌شود، مشروط بر آنکه سالک با شوق، صبر، و اخلاص در این مسیر گام بردارد. این نوشتار، با تبیین دقیق و منسجم مفاهیم عرفانی، سالک را به تأمل در این مقام والا دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده