متن درس
کتاب منازل السائرین: مقام بسط
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۸۹)
دیباچه
در ساحت عرفان اسلامی، مقام بسط یکی از مراتب والای سلوک معنوی است که سالک را از تنگنای انقباض به سوی گسترهای از انبساط روحی و الهی رهنمون میسازد. این مقام، چونان دریایی بیکران، سالک را در خود غرق میکند تا در عین تعامل با خلق، از تأثیرات منفی آن مصون ماند و چون چراغی فروزان، راهنمای بندگان به سوی حقیقت گردد. درسگفتار شماره ۵۸۹ از مجموعه منازل السائرین، برگرفته از بیانات آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین این مقام والا پرداخته و با تقسیمبندی سالکان بسط به سه مرتبه، ویژگیها و مراتب این مقام را با دقتی عمیق و نگاهی ژرف تشریح کرده است.
بخش اول: تبیین مقام بسط و مراتب آن
آغاز با نام حق
درسگفتار با استهلال به آیه شریفه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان) آغاز میگردد. این عبارت، چون کلیدی زرین، دروازههای معرفت الهی را میگشاید و بر اهمیت توحید و رحمانیت الهی در سیر و سلوک تأکید میورزد. مقام بسط، به مثابه گسترهای معنوی، سالک را از انقباض رهایی بخشیده و او را در فضایی از انبساط و گشایش قرار میدهد که در آن، تعامل با خلق و اتصال به حق به توازن میرسد.
تقسیمبندی سالکان بسط
سالکان مقام بسط به سه مرتبه متمایز تقسیم میشوند: اهل البسط مع الخلق، اهل البسط فی قوة القبض، و اعلام مصابیح. هر یک از این مراتب، درجهای خاص از کمال معنوی را نمایندگی میکند که در ادامه به تفصیل شرح داده میشود.
مرتبه اول: اهل البسط مع الخلق
این گروه از سالکان، به تمامی در میان خلق منبسطاند و هیچ نشانی از قبض در وجودشان مشاهده نمیشود. آنان چون رودی روان، در بستر اجتماع جاریاند و با خلق در تعاملی بیتکلف و بیواسطه قرار دارند. این مرتبه، اگرچه ارزشمند است، اما به دلیل فقدان عمق باطنی که در مراتب بعدی یافت میشود، در مقایسه با آنها از مرتبهای پایینتر برخوردار است. این سالکان، در ظاهر با خلق همراهاند، اما ممکن است از قوت باطنی لازم برای حفظ حال معنوی در برابر تأثیرات منفی خلق بیبهره باشند.
مرتبه دوم: اهل البسط فی قوة القبض
این گروه، در عین حضور در میان خلق و ظهور ظاهری، در باطن حال معنوی خود را حفظ میکنند. آنان ذو حیاتین و ذو جنبتیناند؛ یعنی هم در ظاهر با خلق همراهاند و هم در باطن، در قبضة القبض باقی میمانند. این سالکان، چون درختی ریشهدار، در برابر بادهای سمی رسوم خلقی استوارند و نه تنها از تأثیرات منفی مصون میمانند، بلکه توانایی تأثیرگذاری مثبت بر دیگران را دارند. قوت معانی (عقاید باطنی) و استحکام مناظر (روئیتهای معنوی) در این گروه، آنان را از هرگونه انفعال در برابر بداخلاقیها و رسوم ناپسند خلق مصون میدارد.
مرتبه سوم: اعلام مصابیح
اعلام مصابیح، اولیای جمعی هستند که هم قبض و هم بسط را در ظرف جبلی خود جمع کردهاند. آنان چون چراغهایی فروزان، در میان انبیا، اولیا و تابعین، نمود و نماد امید و نشاط برای بندگان خدا هستند. این گروه، در بالاترین مرتبه سلوک قرار دارند و توانایی جمع بین قبض و بسط، نشاندهنده کمال معنوی آنهاست. آنان نه تنها از تأثیرات منفی خلق مصوناند، بلکه به مثابه ستارگانی درخشان، راهنمای خلق به سوی حقاند.
جمعبندی بخش اول
مقام بسط، با تقسیمبندی سالکان به سه مرتبه، سلسلهمراتب سلوک عرفانی را به نمایش میگذارد. از اهل البسط مع الخلق که در ظاهر با خلق همراهاند تا اهل البسط فی قوة القبض که تعادلی بین ظاهر و باطن برقرار میکنند و در نهایت اعلام مصابیح که در اوج کمال، هدایتگران خلقاند، هر مرتبه نشاندهنده گامی به سوی کمال معنوی است. این تقسیمبندی، نقشهای روشن از مسیر سلوک ارائه میدهد که سالک را به سوی اتصال به حق رهنمون میسازد.
بخش دوم: ویژگیهای سالکان بسط و مصونیت از تأثیرات منفی
قوت باطنی در برابر ریاح الرسوم
گروه دوم از سالکان، یعنی اهل البسط فی قوة القبض، به دلیل قوت معانی (عقاید باطنی) و استحکام مناظر (روئیتهای معنوی)، از تأثیرات منفی ریاح الرسوم مصوناند. ریاح الرسوم، به مثابه بادهای سمی رسوم خلقی، نمادی از بداخلاقیها، اعمال ناپسند و تأثیرات منفی محیط است که میتواند سالک را از مسیر معنوی منحرف سازد. اما این سالکان، چونان صخرهای استوار در برابر طوفان، از این بادها متأثر نمیشوند و حال معنویشان را حفظ میکنند. بداخلاقیهای خلق، در آنها اثری نمیگذارد و صفا و طهارت باطنیشان را مشوب نمیسازد.
مصونیت از انفعال
تفاوت میان گروه دوم و سوم در برابر انفعال، مراتب کمال را به روشنی نشان میدهد. گروه دوم، از انفعال در برابر حوادث نامیمون و بداخلاقیهای خلق مصوناند، اما گروه سوم، یعنی اعلام مصابیح، نه تنها منفعل نمیشوند، بلکه ظرف ثبات، انبساط و جمع بین قبض و بسط هستند. این گروه، که افضل الخلائق نامیده میشوند، چونان کوهی راسخ، نه تنها از تزلزل مصوناند، بلکه به مثابه مشعلهایی فروزان، دیگران را به سوی حق هدایت میکنند.
تأثیر شواهد خلقی بر سالکان
شواهد خلقی، به مثابه مظاهر ظاهری و رفتارهای عادی خلق، میتوانند سالک را از توجه به حق بازدارند. اما گروه دوم، به دلیل قوت معانی و استحکام مناظر، از تأثیر این شواهد بر مشهودشان (روئیت حق) مصوناند. این شواهد، حالات و رسوم خلقی را مشوب نمیکنند و بادهای سمی رسوم، موجودیت معنوی آنها را متزلزل نمیسازد. آنان چونان آیینهای صیقلیافته، تنها حقیقت را بازتاب میدهند و از آلودگیهای ظاهری مصون میمانند.
تأثیر بداخلاقیها بر انسانهای عادی
انسانهای عادی، در مواجهه با بداخلاقیهای خلق، ممکن است دچار تغییر حال شوند. این تغییر، یا به صورت نگرانی و اضطراب است یا به صورت تمایل به بدی. در روایتی آمده است: «همنشینی با بدان، بدبینی به نیکان را به همراه دارد.» این سخن، به تأثیر منفی محیط و همنشینی با افراد ناصالح بر انسانهای عادی اشاره دارد که میتواند به تضعیف ایمان و تغییر حال معنوی منجر شود.
قوت اولیای خدا در برابر بداخلاقیها
اولیای خدا، به دلیل قوت و استحکام باطنی، نه تنها از بداخلاقیهای خلق متأثر نمیشوند، بلکه قادرند دیگران را به سوی خیر هدایت کنند. آنان چونان طبیبانی حاذق، با بیماران همنشین میشوند، نه برای بیمار شدن، بلکه برای درمان بیماریهای روحی و اخلاقی خلق. این تشبیه، جایگاه والای اولیای خدا را به عنوان هدایتگران معنوی نشان میدهد.
جمعبندی بخش دوم
ویژگیهای سالکان بسط، به ویژه در مراتب دوم و سوم، نشاندهنده قوت باطنی و مصونیت از تأثیرات منفی خلق است. این سالکان، با استحکام عقاید و مشاهدات معنوی، نه تنها از تزلزل مصون میمانند، بلکه به مثابه مشعلهایی فروزان، راهنمای خلق به سوی حقیقتاند. تفاوت میان مراتب، از انبساط ظاهری تا جمع بین قبض و بسط، نشاندهنده سلسلهمراتب کمال معنوی است که اوج آن در اعلام مصابیح تجلی مییابد.
بخش سوم: مسئولیت سالکان در اصلاح جامعه
لزوم قوت باطنی در تعامل با خلق
برای حضور در میان خلق و حفظ حال معنوی، سالک باید از قوت باطنی برخوردار باشد. بدون این قوت، همنشینی با خلق میتواند به انحراف منجر شود. این قوت، به معنای اذن در معصیت یا شرکت در گناه نیست، بلکه نشاندهنده طهارت و پاکی باطنی است که سالک را از تأثیرات منفی مصون میدارد.
جواز حضور در مجلس معصیت
اگر سالک قادر باشد مجلس معصیت را به خیر تبدیل کند، حضورش در چنین مجالسی واجب است. اما اگر نتواند، حضورش حرام است. در روایات آمده که اگر کسی در مجلس شراب بنشیند و نتواند آن را تغییر دهد، مانند گناهکاران است. این اصل، مسئولیت سالک در اصلاح محیط را نشان میدهد. اولیای خدا، با قوت باطنی، قادر به تغییر مجالس معصیت به خیر هستند، اما برای افراد عادی، حضور در چنین محیطهایی بدون توانایی اصلاح، به گناه منجر میشود.
مثال حضور عالم در مجلس معصیت
اگر عالمی وارد مجلس معصیت شود و بتواند آن را به خیر تبدیل کند، حضورش واجب است. اما اگر نتواند، باید از آن مجلس خارج شود. این اصل، نقش فعال عالمان و اولیای خدا در اصلاح جامعه را نشان میدهد. آنان چونان طبیبانی هستند که برای درمان بیماریهای روحی و اخلاقی خلق، در میان آنها حضور مییابند.
مثال شهادت بر زنا
در مورد شهادت بر زنا، اگر شاهد به قصد شهادت نگاه کند، این نگاه فسق نیست و واجب است. اما اگر بدون قصد شهادت نگاه کند، گناه محسوب میشود. این اصل، به پیچیدگیهای فقهی و عرفانی در مواجهه با معصیت اشاره دارد. نگاه به معصیت، اگر با نیت اصلاح و شهادت باشد، نه تنها گناه نیست، بلکه واجب است. این تعادل بین احکام فقهی و عرفانی، بر اهمیت نیت در اعمال تأکید دارد.
مصونیت اولیای خدا از تأثیرات منفی
اولیای خدا، با ورود به مجالس معصیت، نه تنها متأثر نمیشوند، بلکه معصیت را جمع میکنند. این توانایی، به دلیل قوت باطنی و فنای کامل آنها در مشهودشان (ذات حق) است. آنان چونان دریایی بیکران، هر آلودگی را در خود ذوب میکنند و به جای آن، خیر و صلاح را مینشانند.
عدم جواز معصیت
معصیت به هیچوجه برای اولیای خدا مجاز نیست، مگر اینکه ظرف معصیت به ظرف خیر تبدیل شود. این اصل، بر طهارت و پاکی اولیای خدا تأکید دارد. آنان حتی در مواجهه با معصیت، با نیت خیر و اصلاح عمل میکنند و از هرگونه آلودگی مصون میمانند.
سختی اثبات زنا در شریعت
اثبات زنا در شریعت، به دلیل شرایط سخت (مانند نیاز به چهار شاهد عادل و رویت کامل)، بسیار دشوار است. این سختی، نشاندهنده رحمت الهی در حفظ آبروی بندگان است. خداوند با سختگیری در اثبات گناه، از افتضاح بندگان جلوگیری میکند و این نشاندهنده رحمانیت بیکران اوست.
جمعبندی بخش سوم
مسئولیت سالکان در اصلاح جامعه، به ویژه در مواجهه با مجالس معصیت، از اهمیت بسزایی برخوردار است. اولیای خدا، با قوت باطنی، نه تنها از تأثیرات منفی مصوناند، بلکه قادر به تغییر محیط به سوی خیر هستند. این مسئولیت، با حفظ طهارت و دوری از گناه، نشاندهنده نقش والای اولیا در هدایت خلق است. سختی اثبات گناه در شریعت، نیز نشانهای از رحمانیت الهی است که بر حفظ آبروی بندگان تأکید دارد.
بخش چهارم: نقش اولیای خدا در هدایت خلق
عقاید و مشاهدات راسخ اولیای خدا
عقاید و مشاهدات اولیای خدا چنان راسخ است که هیچگاه تغییر نمیکند. حتی در برابر اذیتها و سختیها، آنها ثابتقدم باقی میمانند. این ثبات، نشاندهنده رسوخ ایمان و یقین در آنهاست که از اتصال به ذات حق ناشی میشود. آنان چونان کوهی استوار، از هرگونه تزلزل مصوناند.
تفاوت سالک کامل و ناقص
سالک ناقص، با حضور در میان خلق، ممکن است خود را خراب کند، اما سالک کامل، نه تنها خراب نمیشود، بلکه دیگران را اصلاح میکند. این تفاوت، مراتب سلوک را نشان میدهد. سالک کامل، به دلیل قوت باطنی، نه تنها از تأثیرات منفی مصون است، بلکه به مثابه طبیبی حاذق، دیگران را به سوی خیر هدایت میکند.
تشبیه اولیای خدا به طبیب
اولیای خدا مانند طبیبی هستند که با بیماران همنشین میشوند، نه برای بیمار شدن، بلکه برای درمان آنها. این تشبیه، نقش هدایتگری آنها را نشان میدهد. آنان چونان طبیبانی حاذق، بیماریهای روحی و اخلاقی خلق را درمان میکنند و به جای معصیت، خیر و صلاح را مینشانند.
ضرورت ترویج هدایت اولیای خدا
هدایت واقعی، از طریق اولیای خدا و علما صورت میگیرد، نه از طریق ابزارهای دنیوی مانند سینما و فیلم. این ابزارها تنها معلومات را افزایش میدهند، اما هدایت واقعی را به ارمغان نمیآورند. هدایت اولیای خدا، چونان چشمهای زلال، خلق را به سوی حقیقت سیراب میکند، در حالی که ابزارهای دنیوی، تنها به افزایش آگاهی ظاهری منجر میشوند.
جمعبندی بخش چهارم
نقش اولیای خدا در هدایت خلق، به دلیل قوت باطنی و رسوخ عقاید و مشاهداتشان، بیبدیل است. آنان چونان طبیبانی حاذق، نه تنها از تأثیرات منفی مصوناند، بلکه خلق را به سوی خیر و صلاح هدایت میکنند. ترویج هدایت اولیای خدا، به جای ابزارهای دنیوی، ضرورتی است که جامعه را به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
نتیجهگیری نهایی
مقام بسط، به مثابه دریایی بیکران، سالک را از تنگنای انقباض به سوی گسترهای از گشایش معنوی رهنمون میسازد. تقسیمبندی سالکان به سه مرتبه – اهل البسط مع الخلق، اهل البسط فی قوة القبض، و اعلام مصابیح – سلسلهمراتب کمال معنوی را به نمایش میگذارد. اولیای خدا، با قوت باطنی و رسوخ عقاید و مشاهدات، نه تنها از تأثیرات منفی خلق مصوناند، بلکه چونان مشعلهایی فروزان، خلق را به سوی حقیقت هدایت میکنند. سختی اثبات گناه در شریعت، نشانهای از رحمانیت الهی است که بر حفظ آبروی بندگان تأکید دارد. هدایت واقعی، تنها از طریق اولیای خدا و علما ممکن است و ابزارهای دنیوی، هرچند در افزایش معلومات ظاهری مؤثرند، نمیتوانند جایگزین هدایت معنوی شوند.