متن درس
باب المعرفة در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۱۰)
مقدمه: درآمدی بر مقام معرفت در سلوک عرفانی
باب المعرفة، یکی از منازل بنیادین در سلوک عرفانی منازل السائرین، دریچهای است که سالک را به سوی شناخت حقیقت الهی از طریق صفات و نعوت آن هدایت میکند. این مقام، که در قسم نهایات جای دارد، با تأکید بر مراتب سهگانه معرفت، قلب سالک را به نور یقین روشن ساخته و او را به قرب الهی رهنمون میسازد. مرتبه اول این مقام، که موضوع این نوشتار است، به شناخت صفات و نعوت الهی اختصاص دارد و با سه رکن اساسی – اثبات صفت بدون تشبیه، نفی تشبیه بدون تعطیل، و یأس از ادراک کنه صفات – بنیان معرفت حقیقی را پیریزی میکند.
بخش نخست: جایگاه و ساختار باب المعرفة
تفاوت ساختاری باب المعرفة با سایر ابواب
باب المعرفة، برخلاف سایر ابواب منازل السائرین که به سه قسم تقسیم میشوند، از ساختاری پیچیدهتر برخوردار است. هر یک از سه مرتبه معرفت، خود به سه قسم تقسیم میشود، که در مجموع، نه قسم را شامل میگردد. این ساختار چندلایه، نشاندهنده عمق و گستردگی این مقام در مقایسه با سایر منازل است. معرفت، به دلیل پیوند مستقیم با یقین و شناخت حقیقت الهی، نیازمند تفکیک دقیقتر و عمیقتر است.
این پیچیدگی، چونان درختی است که شاخههایش به سوی آسمان معرفت گسترده شده و هر شاخه، به نوبه خود، شاخههای کوچکتری را در بر میگیرد. این ساختار، سالک را به سوی شناخت عمیقتر حق هدایت کرده و او را از محدودیتهای علم صوری به سوی معرفت عینی رهنمون میسازد.
درنگ: ساختار چندلایه معرفت
باب المعرفة، با تقسیم هر مرتبه به سه قسم، ساختاری چندلایه دارد که نشاندهنده عمق و گستردگی آن در مقایسه با سایر منازل است، گویی درختی که شاخههایش به سوی آسمان معرفت گسترده شده است.
بخش دوم: مرتبه اول معرفت و اهمیت آن
شناخت صفات و نعوت الهی: دروازه یقین
مرتبه اول معرفت، به شناخت صفات و نعوت الهی اختصاص دارد و دروازه ورود به معرفت حقیقی است. بدون وصول به این مرتبه، سالک در دام علم صوری باقی میماند که به جای معرفت، حجاب و جهل است. یقین، که نتیجه شناخت صفات و نعوت الهی است، قلب سالک را از تاریکی جهل رها کرده و به نور معرفت روشن میسازد.
این مرتبه، چونان کلیدی است که قفلهای جهل را گشوده و سالک را به سوی قرب الهی هدایت میکند. تا زمانی که سالک به این مرتبه نرسد، شناخت او در حد علم ظاهری باقی میماند و از معرفت حقیقی محروم است.
درنگ: مرتبه اول معرفت
مرتبه اول معرفت، با شناخت صفات و نعوت الهی، دروازه یقین است که سالک را از علم صوری به معرفت عینی هدایت میکند، گویی کلیدی که قفلهای جهل را میگشاید.
بخش سوم: ارکان سهگانه مرتبه اول معرفت
رکن اول: اثبات صفت بدون تشبیه
نخستین رکن مرتبه اول معرفت، اثبات صفات الهی با اسمای قرآنی و سنتی، بدون تشبیه به صفات مخلوقات است. برای مثال، خداوند سمیع و بصیر است، اما نه بهوسیله گوش و چشم، بلکه از هرگونه قید و آلت مادی منزه است. این تنزیه، سالک را از تصورات مادی و محدود در مورد حق دور میکند.
گویی صفات الهی، چونان نوری بیکراناند که در ظرف محدود ابزارهای مادی نمیگنجند. سالک در این مقام، باید صفاتی چون «سمیع» و «بصیر» را بدون تصور ابزارهای مادی، مانند گوش و چشم، اثبات کند تا از دام تشبیه رها شود.
درنگ: اثبات صفت بدون تشبیه
اثبات صفات الهی بدون تشبیه، سالک را از تصورات مادی رها کرده و او را به تنزیه حق هدایت میکند، گویی نوری بیکران که در ظرف ابزارهای مادی نمیگنجد.
شدت و ضعف در تنزیه صفات
شدت و ضعف در شناخت صفات الهی، به توانایی سالک در نفی ابزارها و قیود مادی بستگی دارد. برخی صفات، مانند «علم» و «حیات»، بهراحتی از قیود مادی تنزیه میشوند، زیرا ذهن انسان بهطور طبیعی برای آنها آلتی تصور نمیکند. اما صفاتی مانند «سمیع» و «بصیر»، به دلیل شباهت ظاهری به حواس بشری، چالشبرانگیزترند و نیازمند تنزیه بیشتریاند.
این تفاوت، چونان تفاوت میان پیمودن مسیرهای هموار و ناهموار است. صفاتی که به حواس بشری نزدیکترند، چونان راههای سنگلاخاند که سالک باید با دقت بیشتری از آنها عبور کند تا به مقصد تنزیه برسد.
درنگ: شدت و ضعف در تنزیه
تنزیه صفات سمیع و بصیر، به دلیل شباهت ظاهری به حواس بشری، چالشبرانگیزتر است، گویی پیمودن راهی سنگلاخ در مقایسه با مسیرهای هموار علم و حیات.
رکن دوم: نفی تشبیه بدون تعطیل
دومین رکن مرتبه اول معرفت، نفی تشبیه صفات الهی به صفات بشری، بدون افتادن به ورطه تعطیل است. تعطیل، یعنی نفی صفات الهی، نتیجه ضعف عقل بشری است که در تنزیه افراط میکند. برای مثال، گفتن اینکه خدا جسم، مرکب، یا مرئی نیست، نباید به این معنا باشد که خدا هیچ نیست. حق، واجد همه کمالات است، اما از نقص قیود مادی منزه است.
این رکن، چونان ترازویی است که سالک باید با دقت میان تنزیه و تعطیل توازن برقرار کند. گویی او باید از یک سو از تشبیه به مخلوقات دوری کند و از سوی دیگر، از نفی صفات الهی که به تعطیل میانجامد، اجتناب ورزد.
درنگ: نفی تشبیه بدون تعطیل
نفی تشبیه بدون تعطیل، سالک را به توازن میان تنزیه و اثبات صفات هدایت میکند، گویی ترازویی که از افراط و تفریط در شناخت حق بازمیدارد.
حق، عین همه چیز و منزه از تعینات
حق، عین همه موجودات است، اما از تعینات آنها منزه است. او نه محصور در صور است و نه مقید به قیود، بلکه حقیقت وجود است که غیر از او جز عدم مطلق وجود ندارد. این مفهوم، به اصل توحید وجودی در عرفان اسلامی اشاره دارد که حق را بهعنوان حقیقت وجود معرفی میکند، که همه چیز به قیومیت او قائم است.
گویی حق، چونان اقیانوسی بیکران است که همه موجودات، قطرههایی از آناند، اما او از هرگونه محدودیت و تعین آزاد است. این شناخت، سالک را از تصورات محدود و مادی دور کرده و به سوی حقیقت وجودی حق هدایت میکند.
درنگ: حق، عین همه چیز
حق، عین همه موجودات است، اما از تعینات آنها منزه است، گویی اقیانوسی بیکران که همه چیز در آن جای دارد، اما از هر محدودیت آزاد است.
رکن سوم: یأس از ادراک کنه صفات
سومین رکن مرتبه اول معرفت، یأس از ادراک کنه صفات الهی و طلب تأویل آنهاست. کنه صفات، تنها توسط خود حق شناخته میشود و سالک در این مرتبه، به محدودیتهای خود در برابر عظمت الهی پی میبرد. این یأس، نشانه تواضع عرفانی است که سالک را به سوی شناخت ظاهری صفات و تأویل آنها هدایت میکند.
این یأس، چونان دری است که سالک را از تلاش بیهوده برای درک کنه صفات بازمیدارد و او را به سوی شهود و تأویل هدایت میکند. گویی عقل سالک، در برابر عظمت حق، چونان پرندهای است که بالهایش در برابر طوفان الهی ناتوان شده و به تواضع فرو میرود.
درنگ: یأس از ادراک کنه
یأس از ادراک کنه صفات، سالک را به تواضع در برابر عظمت حق هدایت میکند، گویی پرندهای که بالهایش در برابر طوفان الهی ناتوان شده است.
بخش چهارم: فنای صفات در مرتبه دوم معرفت
در مرتبه دوم معرفت، صفات سالک در صفات الهی فانی میشود و این فناء، یأس از ادراک کنه صفات را برطرف میکند. در این مرحله، سالک به شهود تجلیات صفات در حضور الهی نائل میشود و شناخت او از ظاهر صفات به باطن آنها ارتقا مییابد.
این فناء، چونان محو شدن قطره در اقیانوس است که دیگر اثری از قطره باقی نمیماند. سالک در این مقام، با رهایی از صفات بشری، به نور صفات الهی متصل شده و به معرفتی عمیقتر دست مییابد.
درنگ: فنای صفات
فنای صفات سالک در صفات الهی، او را به شهود تجلیات صفات در حضور الهی میرساند، گویی قطرهای که در اقیانوس ذات حق محو میشود.
بخش پنجم: اولیای الهی و تنزیه صفات
اولیای الهی، مانند ائمه (ع)، به مقامی رسیدهاند که صفات الهی را بدون نیاز به ابزارهای مادی درک میکنند. برای مثال، بدن آنها پس از مرگ، حیات و بصیرت خود را حفظ میکند، بدون نیاز به قلب یا چشم. این امر، نشاندهنده تحقق کامل تنزیه در آنهاست که با رهایی از قیود ناسوتی، به صفات الهی متصل میشوند.
گویی اولیای الهی، چونان آیینههاییاند که نور صفات الهی در آنها بدون هیچ حجاب مادی منعکس میشود. این نمونه، سالک را به سوی رهایی از قیود ناسوتی و وصول به معرفت حقیقی هدایت میکند.
درنگ: اولیای الهی و تنزیه
اولیای الهی، با رهایی از قیود ناسوتی، صفات الهی را بدون ابزار مادی درک میکنند، گویی آیینههایی که نور حق در آنها بدون حجاب منعکس میشود.
جمعبندی: باب المعرفة، قله شناخت الهی
باب المعرفة در منازل السائرین، بهعنوان یکی از منازل بنیادین سلوک عرفانی، سالک را به شناخت صفات و نعوت الهی و وصول به یقین هدایت میکند. مرتبه اول این مقام، با سه رکن اثبات صفت بدون تشبیه، نفی تشبیه بدون تعطیل، و یأس از ادراک کنه صفات، بنیان معرفت حقیقی را پیریزی میکند. این مرتبه، با تأکید بر تنزیه صفات الهی از قیود مادی و اجتناب از تعطیل، سالک را از علم صوری به معرفت عینی رهنمون میسازد. اولیای الهی، بهعنوان الگوهای این مسیر، نشان میدهند که شناخت صفات الهی، نیازمند رهایی از محدودیتهای ناسوتی و اتصال به حقیقت وجودی حق است.
با نظارت صادق خادمی