متن درس
منازل السائرین: تفرید عن الحق و هدایت خلق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۳۹)
مقدمه: تبیین مقام تفرید عن الحق در سلوک عرفانی
باب تفرید عن الحق، یکی از مراتب والای سلوک در منازل السائرین، منزلگاهی است که سالک را به مقام هدایت خلق به سوی حق تعالی میرساند. این مقام، که با انبساط ظاهری در دعوت به حق و قبض باطنی نسبت به غیر حق همراه است، تجلی کامل توحید و اخلاص در وجود سالک را نشان میدهد. استناد این باب به آیه شریفه «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى ٱللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ ٱتَّبَعَنِي وَسُبْحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا مِنَ ٱلْمُشْرِكِينَ» (یوسف: ۱۰۸)، به ترجمه استاد : «بگو: این راه من است، من و پیروانم با بصیرت به سوی خدا دعوت میکنیم، و منزه است خدا، و من از مشرکان نیستم»، بر اهمیت بصیرت، اخلاص و انبساط در هدایت خلق تأکید دارد.
بخش نخست: مفهوم تفرید عن الحق و انبساط ظاهری
تعریف تفرید عن الحق
تفرید عن الحق، مرتبهای از سلوک عرفانی است که سالک در آن، با انبساط کامل در هدایت و دعوت خلق به سوی حق، از هرگونه اشاره به غیر حق رها میشود. این انبساط ظاهری، که با قبض خالص باطنی نسبت به غیر حق همراه است، سالک را به مظهر هدایت الهی تبدیل میکند. در این مقام، تمام سخنان و اعمال سالک برای خدا و از جانب خداست، چنانکه آیه کریمه «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى ٱللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ ٱتَّبَعَنِي» بر این حقیقت دلالت دارد. تفرید عن الحق، چونان گشایش دریچهای است به سوی نور الهی، که خلق را به سوی حقیقت دعوت میکند.
درنگ: تفرید عن الحق، انبساط ظاهری در هدایت خلق به سوی حق است که متضمن قبض باطنی خالص نسبت به غیر حق میباشد. |
رابطه بسط و قبض در تفرید
بسط (انبساط ظاهری در هدایت خلق) معلول قبض (بستن دل از غیر حق) است. سالک با قبض کامل نسبت به غیر حق، به مقام توحید میرسد و این توحید، او را به انبساط کامل در هدایت خلق هدایت میکند. قبض، چونان بستن پنجرههای دل به سوی غیر حق است، و بسط، گشودن درهای وجود به سوی خلق برای دعوت به حق. بدون قبض باطنی، انبساط ظاهری ممکن نیست، زیرا هرگونه تعلق به غیر حق، هدایت را ناقص میسازد.
نقش خدا در قبض و بسط سالک
در مرتبه تفرید عن الحق، خداوند فاعل اصلی در قبض و بسط سالک است. او سالک را از غیر حق قبض میکند و سپس او را در هدایت خلق منبسط میسازد. این فرآیند، با رحمة للعالمین بودن سالک همخوانی دارد، چنانکه خداوند میفرماید: «وَمَآ أَرْسَلْنَٰكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَٰلَمِينَ» (انبیاء: ۱۰۷)، به : «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» خداوند، چونان باغبانی است که شاخسار سالک را از آفات غیر حق پاک میکند و او را برای ثمر دادن به خلق آماده میسازد.
درنگ: خداوند، فاعل اصلی قبض و بسط سالک است؛ او دل سالک را از غیر حق میبندد و وجودش را برای هدایت خلق میگشاید. |
بخش دوم: مراتب تفرید و سیر سلوک
مراتب سهگانه تفرید
تفرید در سه مرتبه تعریف میشود: الی الحق، بالحق و عن الحق. در مراتب اول و دوم (الی الحق و بالحق)، سالک به رفع نواقص و کسب کمالات حقی میپردازد. او خود را با صفات و کمالات الهی متلبس میکند و به تعبیری، در پی پختگی و آمادگی برای هدایت است. اما در مرتبه سوم (عن الحق)، سالک از خودیت رها شده و به مقام هدایت خلق میرسد. این مرتبه، چونان اوج پرواز است که سالک در آن، جز حق نمیبیند و جز برای حق عمل نمیکند.
منازل سوم و چهارم: خلقیت و هدایت
در منزل سوم، سالک خلقیت مییابد و فاعل هدایت میشود. او با خلق همراه شده و در میان آنها، دعوت به حق را آغاز میکند. در منزل چهارم، که کمال این مقام است، سالک به رحمة للعالمین تبدیل میشود و با انبساط کامل، حتی گمراهان را به سوی حق هدایت میکند. این مقام، با رسالت انبیاء همخوانی دارد، که نهتنها مؤمنان، بلکه گمراهان را نیز به سوی حق دعوت میکردند. سالک در این مرتبه، چونان خورشیدی است که نورش بر همه، از نیک و بد، میتابد.
درنگ: در منزل سوم و چهارم، سالک خلقیت مییابد و با انبساط کامل، حتی گمراهان را به سوی حق هدایت میکند. |
بخش سوم: بصیرت و اخلاص در هدایت
نقش بصیرت در هدایت خلق
هدایت خلق در مرتبه تفرید عن الحق، نیازمند بصیرت است. آیه شریفه «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى ٱللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ ٱتَّبَعَنِي» بر این نکته تأکید دارد که هدایت باید با آگاهی و بصیرت کامل انجام شود. بصیرت، نتیجه قبض باطنی و رهایی از شرک است، که سالک را از هرگونه خودیت یا طمع در هدایت پاک میسازد. بصیرت، چونان چراغی است که راه هدایت را برای سالک و خلق روشن میکند.
رهایی از شرک در هدایت
سالک در مقام تفرید عن الحق، باید از هرگونه شرک، حتی شرک خفی، رها باشد. آیه کریمه با تأکید بر «وَمَآ أَنَا مِنَ ٱلْمُشْرِكِينَ»، نشان میدهد که هادی اگر در هدایت خود طمع یا خودیت داشته باشد، هدایتش ناقص و بیاثر خواهد بود. انبیاء، با گفتن «ان اجری الا علی الله»، خود را از هرگونه طمع در هدایت خلق تبرئه میکردند. این اخلاص، چونان جویباری زلال است که خلق را به سوی اقیانوس حق رهنمون میشود.
درنگ: هدایت خلق نیازمند بصیرت و اخلاص است؛ هادی باید از هرگونه شرک و طمع رها باشد تا هدایتش مؤثر گردد. |
هدایت بدون طمع و ریا
سالک در این مقام، با انبساط کامل و بدون طمع یا ریا، خلق را به سوی حق هدایت میکند. هدایت او، چه با علم، چه با حال و چه با رویت، خالص برای خداست. این خلوص، نتیجه قبض باطنی او نسبت به غیر حق است، که او را از هرگونه سالوس و خودنمایی پاک میسازد. هدایت سالک، چونان نسیمی است که عطر حق را به خلق میرساند، بیآنکه در آن بویی از خودیت باشد.
بخش چهارم: اولیاء و دائم الذکر بودن
ذکر خفی و دائم الذکر بودن اولیاء
اولیاء خدا، به دلیل قبض باطنی کامل، در همه حال در ذکر حق هستند. این ذکر خفی، مانع از غفلت آنها در هنگام تعامل با خلق میشود. حتی در خواب، ذکرشان ادامه دارد، زیرا قلبشان با حق متصل است. این ویژگی، نشاندهنده مقام بقاء بعد الفناء است، که سالک در آن، ظاهراً با خلق و باطناً با حق است. ذکر اولیاء، چونان جریانی مداوم است که هرگز قطع نمیشود، حتی در سختترین لحظات.
درنگ: اولیاء خدا دائم الذکرند؛ ذکر خفی آنها، حتی در خواب و تعامل با خلق، ادامه دارد و از غفلتشان جلوگیری میکند. |
ظاهراً مع الخلق، باطناً مع الحق
سالک در این مقام، ظاهراً با خلق و باطناً با حق است. او در حالی که با خلق سخن میگوید، ذاکر حق است و در حالی که مشغول ذکر است، از خلق غافل نیست. این جمع بین ظاهر و باطن، نتیجه قبض و بسط کامل اوست، که او را به مظهر هدایت الهی تبدیل میکند. سالک، چونان آینهای است که نور حق را به خلق بازمیتاباند، بیآنکه خود در آن دیده شود.
بخش پنجم: تفاوت انبیاء و مراتب هدایت
تفاوت انبیاء در قبض و بسط
تفاوت میان انبیاء در مراتب فضیلتشان، به تفاوت در میزان قبض و بسط آنها بازمیگردد. هرچه قبض یک نبی نسبت به غیر حق کاملتر باشد، انبساط او در هدایت خلق نیز بیشتر است. این تفاوت، در اعطای صحف، زبور، تورات، انجیل و قرآن به انبیاء نمود پیدا میکند. قرآن کریم، بهعنوان کاملترین کتاب هدایت، نتیجه انبساط کامل پیامبر اکرم (ص) در هدایت خلق است. این تفاوت، چونان شاخسارهای درختی است که هر یک به اندازه ظرفیت خود، از نور حق بهره میبرند.
هدایت انبیاء و رهایی از طمع
انبیاء، با تأکید بر «ان اجری الا علی الله»، خود را از هرگونه طمع در هدایت خلق تبرئه میکردند. این اخلاص، آنها را به هادیانی بینظیر تبدیل کرد که حتی گمراهان را به سوی حق دعوت میکردند. هدایت انبیاء، چونان بارانی است که بر همه زمین میبارد، بیآنکه به پاداش خلق چشم داشته باشد.
درنگ: تفاوت انبیاء در مراتب هدایت، به میزان قبض و بسط آنها در توحید بازمیگردد؛ هرچه قبض کاملتر، انبساط بیشتر. |
بخش ششم: هدایت و غفلت در عالم
غفلت و مرگ در عالم طبیعت
درسگفتار به غفلت انسان در برابر مرگ اشاره دارد، که حتی در لحظه مرگ، گاه انسان خویش را در خواب میپندارد. در مقابل، حیواناتی چون کلاغ و گنجشک، که ذکرشان به طبیعتشان وابسته است، در غفلت نمیمیرند و مرگشان آشکار نیست. انسان، اگر قبض باطنی داشته باشد، میتواند لحظه مرگ را دریابد و از غفلت رها شود. این تمثیل، چونان آینهای است که غفلت انسان را در برابر حقیقت مرگ نشان میدهد.
هدایت و رهایی از غفلت
هدایت خلق، نیازمند رهایی از غفلت است. سالک با قبض باطنی، از غفلت رها شده و خلق را به سوی بیداری دعوت میکند. این بیداری، نتیجه اتصال دائم به حق و دائم الذکر بودن است، که سالک را از هرگونه غفلت در هدایت بازمیدارد. هدایت، چونان فریادی است که خلق را از خواب غفلت بیدار میکند.
جمعبندی
باب تفرید عن الحق، در منازل السائرین، منزلگاهی است که سالک در آن به مقام هدایت خلق به سوی حق میرسد. این مقام، نتیجه قبض باطنی کامل نسبت به غیر حق و انبساط ظاهری در دعوت به حق است. سالک، با بصیرت و اخلاص، خلق را به سوی خدا هدایت میکند، بدون آنکه طمع یا خودیت در کارش باشد. استناد به آیه شریفه «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى ٱللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ ٱتَّبَعَنِي»، اهمیت بصیرت و رهایی از شرک را در هدایت نشان میدهد. این متن، با تبیین دقیق مفاهیم قبض، بسط و هدایت، راه سلوک عرفانی را برای حقیقتجویان روشن میسازد و جایگاه اولیاء را در دعوت به حق آشکار میکند.
با نظارت صادق خادمی |