متن درس
منازل السائرین: مراتب الجمع و علم لدنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۴۷)
مقدمه: سیر در مراتب جمع و شهود علم لدنی
باب الجمع، منزلگاهی بس رفیع در سلوک عرفانی، سالک را به وادی وحدت کامل رهنمون میسازد، جایی که کثرتها در نور حق محو شده و معرفت به مقام علم لدنی، چونان گوهری بیهمتا، جلوهگر میشود. این مقام، که در آن علوم شواهد در علم بیواسطه الهی متلاشی میگردد، چونان دری است که به اقیانوس بیکران معرفت حق گشوده میشود. در این نوشتار، با استناد به درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۴۷، به تبیین مراتب جمع، بهویژه مرتبه جمع علم و مفهوم علم لدنی پرداخته میشود. این متن، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، تلاش دارد تا مفاهیم عمیق عرفانی را چونان نوری درخشان برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد، گویی که سالک را در مسیر وصول به حق همراهی میکند.
بخش یکم: مراتب جمع و جایگاه علم لدنی
تقسیمبندی مراتب جمع
مراتب جمع، که ظرف وحدت کامل را در سلوک عرفانی نمایان میسازد، به سه مرتبه تقسیم میشود: جمع علم، جمع وجود، و جمع عین. مرتبه جمع علم، به تلاشی علوم شواهد در علم لدنی خالص اشاره دارد، جایی که معرفت استدلالی در نور معرفت بیواسطه الهی فانی میگردد.
این تقسیمبندی، سیر تکاملی سالک را از معرفت استدلالی به معرفت وجودی و نهایتاً شهود وحدت کامل نشان میدهد. جمع علم، چونان گام نخست، سالک را از کثرت علوم ظاهری رهایی بخشیده و به وحدت علم لدنی رهنمون میسازد، گویی که او را از تاریکیهای کثرت به روشنایی وحدت هدایت میکند.
تلاشی علوم شواهد
تلاشی علوم شواهد، به معنای تفانی و محو کامل آنها در علم لدنی است، بهگونهای که این علوم، چونان سایههایی در برابر نور آفتاب، به «لا شيء محض» تبدیل میشوند. این فرآیند، مشابه محو شدن کاغذ آدرس پس از رسیدن به مقصد است، که نشاندهنده رهایی سالک از وابستگی به ابزارهای معرفتی و وصول به مقصود حقیقی است.
علوم شواهد، که مبتنی بر استدلال و واسطهاند، در برابر علم لدنی، که بیواسطه و نفسالامری است، چونان قطرهای در برابر اقیانوس، ناپدید میگردند. این تلاشی، نه تنها علوم استدلالی، بلکه حتی علوم شهودی و حالی را نیز در بر میگیرد، زیرا هر آنچه به سبب وابسته است، در علم لدنی محو میشود.
بخش دوم: علم لدنی و ویژگیهای آن
ماهیت علم لدنی
علم لدنی، معرفتی است که در آن معلوم (حق) بدون واسطه و دلیل خودنمایی میکند، گویی که حق، عريان و بینیاز از هر شاهد، در قلب سالک جلوهگر میشود. این علم، برخلاف علوم استدلالی که معلوم در آن غایب است، مستقیماً از مبدأ الهی سرچشمه میگیرد و نیازی به ابزارهای معرفتی ندارد.
علم لدنی، چونان آفتابی است که خود دلیل خویش است: «آفتاب آمد دلیل آفتاب». در این مرتبه، حق نه به واسطه دلیل، بلکه به ذات خویش هویدا میگردد، و سالک، بدون نیاز به برهان یا استدلال، به شهود حق نائل میشود.
بینیازی علم لدنی از سبب
علم لدنی، ظهور تعین نفسی سالک است که از ذات او و اتصال بیواسطهاش به حق سرچشمه میگیرد. این علم، بینیاز از اسباب ظاهری مانند کتاب، استاد، یا ریاضت است و مستقیماً از حق به سالک اعطا میشود. در این مرتبه، سالک، چونان چشمهای زلال، از خویشتن معرفت میجوشاند و نیازی به غیر ندارد.
این بینیازی، به معنای رهایی از کثرت اسباب و وصول به وحدت معرفتی است. علم لدنی، نه از طریق تلاش اکتسابی، بلکه بهصورت اعطایی و الهی به سالک عطا میشود، گویی که حق، خود را بیواسطه در آینه قلب او متجلی میسازد.
صافی بودن علم لدنی
علم لدنی، از ابتدا صاف و خالص است و نیازی به ریاضت یا فرآیندهای تصفیه ندارد. برخلاف علوم ریاضتی که نیازمند صافی شدن از طریق تمرین و تلاشاند، علم لدنی، چونان گوهری ناب، از هرگونه ناخالصی مبراست و در ذات خود کامل است.
این خلوص، نشاندهنده ماهیت الهی علم لدنی است که پیش و پس از وجود سالک، در او جاری است. اولیای کامل، که در این مرتبه قرار دارند، از بدو آفرینش تا پایان حیات، عالم لدنیاند و نیازی به تصفیه یا تهذیب ندارند.
بخش سوم: تقسیمبندی علوم و نقد علوم شواهد
تقسیمبندی علوم
علوم به انواع مختلفی تقسیم میشوند: علم ظاهر و باطن، علم شریعت و طریقت، علم حال و محال، علم من الله، علم مع الله، و علم بالله. علم من الله، که به شریعت مرتبط است، و علم مع الله، که به طریقت اشاره دارد، مراتب پایینتری هستند، در حالی که علم بالله، که همان علم لدنی است، افضل و خالصترین مرتبه معرفت به شمار میرود.
این تقسیمبندی، تنوع مراتب معرفت در سلوک عرفانی را نشان میدهد. علوم من الله و مع الله، به دلیل وابستگی به اسباب و واسطهها، ناقصاند، اما علم بالله، که بیواسطه و وحدتی است، سالک را به قله معرفت رهنمون میسازد.
علوم شواهد و استدلال
علوم شواهد، که همان علوم استدلالیاند، به دلیل غیبت معلوم و وابستگی به شاهد (دلیل)، ناقصاند. برای مثال، در استدلال به مالکیت از طریق شاهد یا اثبات وجود خدا از طریق دلایل، معلوم در شاهد پنهان است و تنها به واسطه استدلال اثبات میشود.
این علوم، چه کتابی باشند و چه غیرکتابی، چه ظاهری و چه باطنی، همگی استدلالیاند و به سبب وابستهاند. حتی علوم کشفی و شهودی، که از طریق حال یا مقام به دست میآیند، نیز به دلیل وابستگی به سبب، از مرتبه علم لدنی فروترند.
نقد علوم استدلالی
علوم استدلالی، مانند استدلال «العالم متغیر، کل متغیر حادث، فالعالم حادث»، به دلیل وابستگی به حد وسط و دلایل، علم حقیقی نیستند. این علوم، چونان وصلههایی بر جامه معرفت، ناقص و غیرخالصاند و در برابر علم لدنی، که بینیاز از واسطههاست، ارزشی ندارند.
برای نمونه، استدلال به مخلوق، مانند بیت «برگ درختان سبز در نظر هوشیار»، برای اثبات خالق، حق را در مخلوق گم میکند و به شرك میانجامد. این رویکرد، حق را به دلیل وابسته میسازد، در حالی که علم لدنی، حق را عريان و بینیاز از مخلوقات نشان میدهد.
بخش چهارم: اولیای خدا و علم لدنی
ویژگیهای اولیای کامل
اولیای خدا، که به مرتبه کمال رسیدهاند، حتی اگر کتاب بخوانند یا درس بیاموزند، علمشان لدنی است و نیازی به غیر ندارند. این اولیا، به دلیل اتصال مستقیم به حق، عالم باللهاند و معرفتشان از منبع الهی سرچشمه میگیرد.
تفاوت اولیای خدا با اهل کتاب در این است که اولیا، ناخوانده عالماند و نیازی به معلم یا کتاب ندارند. علم آنها، چه از طریق مطالعه باشد یا بیآن، لدنی است، زیرا از حق دریافت میشود و نه از غیر. این اولیا، چونان چشمههایی جوشان، معرفت را از ذات خویش میجوشانند.
اعطایی بودن علم لدنی
علم لدنی، علمی اعطایی و الهی است که بدون طمع یا تلاش اکتسابی به سالک عطا میشود. اولیای کامل، که مصطفی و مرتضیاند، این علم را بیخواست و بیطلب دریافت میکنند، گویی که حق، خود را بیواسطه در قلب آنها متجلی ساخته است.
این اعطایی بودن، با علوم اکتسابی، مانند علم مجتهد که از مطالعه و تلاش ناشی میشود، تفاوت دارد. علم لدنی، چونان گوهری است که از معدن الهی استخراج شده و نیازی به صیقل انسانی ندارد.
مثال شاعر و مجتهد
شاعری که درس نخوانده و شعر میسراید، در مرتبهای از علم لدنی قرار دارد، برخلاف مجتهدی که علم او از مطالعه و تلاش اکتسابی به دست آمده است. شاعر لدنی، به دلیل استعداد ذاتی و اعطای الهی، معرفت را از حق دریافت میکند، در حالی که مجتهد به واسطه تلاش به علم میرسد.
این مثال، تفاوت بین علم اعطایی و اکتسابی را روشن میسازد. شاعر، حتی اگر درس بخواند، شعرش از مرتبه لدنی سرچشمه میگیرد، در حالی که علم مجتهد، وابسته به اسباب و ابزار است.
بخش پنجم: آیات قرآنی و علم لدنی
آیات مرتبط با علم لدنی
قرآن کریم در دو آیه به علم لدنی اشاره دارد:
﴿وَٱتَّقُوا ٱللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُ﴾ (: از خدا پروا کنید و خدا به شما میآموزد) (بقره: ۲۸۲) و
﴿وَآتَيْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا﴾ (: و از نزد خود به او دانشی عطا کردیم) (کهف: ۶۵).
این آیات، دو نوع تعلیم الهی را نشان میدهند: تعلیمی که از طریق تقوا و ریاضت حاصل میشود و تعلیمی که بیواسطه و اعطایی است. علم لدنی، از نوع دوم است که مستقیماً از حق به سالک عطا میشود.
در آیه نخست، تعلیم الهی مشروط به تقواست، اما در آیه دوم، علم لدنی بدون شرط و بهصورت اعطایی به سالک عطا میشود. این تفاوت، نشاندهنده مرتبه بالاتر علم لدنی است که بینیاز از اسباب و شرایط است.
مثال حدیث دوست
شاعر میسراید: «هرچه خواندهام همه از یادم رفت، إلا حدیث دوست که تکرار میکنم». این بیت، فرآیند تلاشی علوم شواهد و وصول به علم لدنی را نشان میدهد، جایی که سالک از علوم غیرلدنی بینیاز شده و تنها حدیث حق را در دل تکرار میکند.
این مثال، چونان آیینهای، رهایی سالک از کثرت علوم ظاهری و وصول به وحدت معرفتی را بازتاب میدهد. حدیث دوست، که همان حق است، تنها حقیقت باقیمانده در قلب سالک است.
بخش ششم: مراتب ظهور علم لدنی
مراتب مختلف علم لدنی
علم لدنی در مراتب مختلفی ظهور مییابد: وحی، الهام، فراست، تعبیر، علو، دنو، اتصال، انفصال، قوه، فعل، و ترشح. این مراتب، تنوع ظهور علم لدنی را نشان میدهند، از مراتب عالی مانند وحی و الهام تا مراتب پایینتر مانند فراست و تعبیر.
برخی اولیا در مرتبه علو یا فعل دائم قرار دارند، در حالی که دیگران ممکن است در مراتب دنو یا ترشح باشند. این تنوع، نشاندهنده گستردگی علم لدنی است که در هر مرتبه، بیواسطه و از حق سرچشمه میگیرد.
نماد و ترشح در علم لدنی
گاه علم لدنی در قالب نماد یا ترشح ظهور مییابد، مانند فردی که درس نخوانده، اما سخنی میگوید که فراتر از ظرفیت ظاهری اوست. این ظهور، چونان جرقهای از نور الهی، نشاندهنده اعطای بیواسطه حق است.
این افراد، که در مرتبه ترشح یا نماد قرار دارند، ممکن است بهصورت مقطعی یا غیرمستمر به علم لدنی دست یابند. با این حال، این علم، به دلیل سرچشمه الهیاش، از علوم اکتسابی متمایز است.
جمعبندی
مبحث مراتب الجمع، بهویژه مرتبه جمع علم، سالک را به وادی علم لدنی رهنمون میسازد، جایی که علوم شواهد در نور معرفت بیواسطه الهی محو میگردند. علم لدنی، که از حق سرچشمه میگیرد، نیازی به شاهد، دلیل، یا ریاضت ندارد و در آن، معلوم خود عالم است. اولیای کامل، به دلیل اتصال مستقیم به حق، از بدو آفرینش عالم لدنیاند و نیازی به اسباب ظاهری ندارند. آیات قرآن کریم، مانند «وَآتَيْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا»، این حقیقت را تأیید میکنند. مثالهایی چون آفتاب، حدیث دوست، و شاعر لدنی، این مفاهیم را بهزیبایی روشن میسازند.