متن درس
تأملی در لاتعین، احدیت و واحدیت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 272)
مقدمه
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای عرفانی و الهیاتی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم بنیادین لاتعین، احدیت و واحدیت در چارچوب عرفان نظری میپردازد. متن پیشرو، با ادغام محتوای اصلی نوار 272 مجموعه مصباحالانسیه و تحلیلهای تفصیلی، چارچوبی منسجم و علمی برای فهم عمیق این مفاهیم ارائه میدهد. غیب هویت حق، اطلاق لاتعینی، و مراتب تعین (احدیت و واحدیت) بهعنوان محورهای اصلی بحث، با زبانی علمی بررسی شده و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات ادبی و ساختار علمی، به سوی شهود وحدت در کثرت خلقت رهنمون میگردد.
بخش اول: غیب هویت حق و اطلاق لاتعینی
مفهوم غیب هویت حق و لاتعین
غیب هویت حق، به ذات مطلق الهی اشاره دارد که از هرگونه قید و تعین خلقی مبراست. این مقام، چون قلهای رفیع در آسمان معرفت، فراتر از ادراک عقلانی و وهمی قرار دارد. اطلاق لاتعینی، نشاندهنده فقدان هرگونه محدودیت ذاتی در حق است، جایی که هیچ اسم یا رسمی برای ادراک بشری وجود ندارد. این مرتبه، پیش از هرگونه تعین بوده و به دلیل فقدان تعین خلقی، قابل بحث مستقیم نیست، مگر با اشاراتی اجمالی و سلبی که محدودیتهای خلقی را از ذات حق نفی میکنند.
درنگ: غیب هویت حق، ذات مطلق الهی است که از هرگونه تعین خلقی مبراست و به دلیل فقدان تعین، تنها با اشارات اجمالی و سلبی قابل اشاره است. |
لاتعین، به معنای اهمال یا فقدان تحقق نیست، بلکه به فقدان تعین ظهوری و خلقی اشاره دارد. حق در این ظرف، ثابت و واقع است، اما از دسترس ادراک بشری خارج است. این محدودیت، نه به دلیل نبود راه برای حق، بلکه به سبب ناتوانی بشر در ادراک ذات مطلق است. چونان که ستارهای در آسمان بیکران میدرخشد، اما از دیدگان زمینیان پنهان میماند، حق در ظرف لاتعین، حاضر و ناظر است، بیآنکه در قالب تعینات خلقی ظهور یابد.
اشارات اجمالی و سلبی
تنها راه اشاره به مقام لاتعین، اشارات اجمالی و سلبی است که بهجای اثبات صفات، به نفی محدودیتهای خلقی از حق میپردازد. این اشارات، چون سایهای که به نور اشاره دارد، بهطور غیرمستقیم ذات حق را نشان میدهند. نفی جسمانیت، مرکبیت یا نقص از حق، نمونههایی از این اشاراتاند که نه بهعنوان صفات، بلکه بهعنوان راهی برای رفع سوءتفاهمهای ادراکی عمل میکنند. این رویکرد، بر محدودیت ابزارهای بشری در فهم ذات مطلق تأکید دارد.
درنگ: اشارات اجمالی و سلبی، تنها راه اشاره به مقام لاتعین است که با نفی محدودیتهای خلقی، بهطور غیرمستقیم به ذات حق اشاره میکنند. |
جمعبندی بخش اول
غیب هویت حق و اطلاق لاتعینی، بهعنوان اولین اعتبار عرفانی، مرتبهای است که ذات مطلق حق در آن از هرگونه تعین خلقی مبراست. این مقام، به دلیل فقدان تعین، از دسترس ادراک بشری خارج است و تنها با اشارات سلبی قابل اشاره است. این مفاهیم، چون دریچهای به سوی معرفت الهی، سالک را به درک محدودیتهای ادراکی و عظمت ذات حق رهنمون میسازند.
بخش دوم: مراتب تعین: احدیت و واحدیت
احدیت، اولین تعین الهی
احدیت، اولین مرتبه تعین حق است که در آن، ذات الهی بهصورت متعین برای ادراک بشری ظاهر میشود. این مقام، چون اولین پرتو نور که از خورشید وجود ساطع میگردد، هنوز از کثرت و خلقیت مبراست. حدیث شریف كَانَ اللَّهُ وَلَا شَيْءَ مَعَهُ، بهتعبیر «خدا بود و چیزی با او نبود»، به این مقام اشاره دارد که در آن، هیچ کثرت یا معیتی وجود ندارد. احدیت، نقطه آغاز تعینات است که در آن، حق به علم خویش به نفس خویش متجلی میگردد، بیآنکه لحاظ غیری در کار باشد.
درنگ: احدیت، اولین تعین حق است که در آن، ذات الهی به علم خویش به نفس خویش متجلی میگردد و از هرگونه کثرت یا معیت خلقی مبراست. |
واحدیت و ظهور اسمایی
واحدیت، مرتبهای است که اسمای الهی و مظاهر آنها در آن ظهور مییابند. این مقام، چون باغی پرشکوفه که هر گل، نشانهای از اسمای الهی است، شامل اوصافی چون وحدانیت، واجبیت، واهبیت و مبدئیت است. اسمای الهی در واحدیت، هم در وجود ظاهری (ظهور وجودی) و هم در عرصة تعقلات (کمون علمی) حضور دارند. نسبة علمیة ذاتیة، به اعیان ثابته اشاره دارد که قالبهای علمی موجوداتاند، درحالیکه مظهر، به اسمای الهی مربوط است که مبدأ ظهورند.
درنگ: واحدیت، مرتبه ظهور اسمای الهی است که با اوصافی چون وحدانیت و واجبیت همراه بوده و اعیان ثابته را بهعنوان مظهرات علمی در بر میگیرد. |
تمایز میان مظهر (اسما) و مظهرات (اعیان ثابته) در این مرتبه حیاتی است. مظهرات، به اعیان ثابته اشاره دارند که قالبهای علمی موجوداتاند، درحالیکه مظهر، به اسمای الهی مربوط است که مبدأ ظهورند. این تمایز، از خلط میان اسما و اعیان جلوگیری میکند و چارچوبی دقیق برای فهم ظهورات الهی فراهم میآورد.
احدیت جمع و پیوند با واحدیت
احدیت جمع، مقامی جامع است که هم احدیت (خلوص ذاتی) و هم واحدیت (ظهور اسمایی) را در بر میگیرد. این مقام، چون دریایی که امواج گوناگون را در خود جای داده، هر دو مرتبه را بهگونهای هماهنگ متحد میسازد. اطلاق احدیت جمع، شامل هر دو طرف احدیت و واحدیت است، اما احدیت بهتنهایی، از واحدیت مبراست و به ذات مطلق اشاره دارد.
درنگ: احدیت جمع، مقامی جامع است که احدیت و واحدیت را در بر میگیرد، اما احدیت بهتنهایی، از کثرت واحدیت مبراست. |
جمعبندی بخش دوم
احدیت و واحدیت، بهعنوان مراتب اصلی تعین الهی، چارچوبی برای فهم ظهورات حق ارائه میدهند. احدیت، اولین تعین است که از کثرت مبراست، درحالیکه واحدیت، مرتبه ظهور اسما و مظاهر است. احدیت جمع، این دو مرتبه را در هماهنگی کامل قرار میدهد و سالک را به درک وحدت در پس کثرت ظاهری هدایت میکند.
بخش سوم: لاتعین عبدي و وصول عرفانی
لاتعین عبدي و فنا بعد البقا
همانگونه که حق در ظرف لاتعین قرار دارد، عبد نیز در مسیر صعود و فنای خود میتواند به مقام لاتعین دست یابد. این لاتعین عبدي، چون رهایی پرندهای از قفس تعینات خلقی، در مقام فنا بعد البقا رخ میدهد. سالک در این مرتبه، از تعینات خود رها شده و به وحدت با حق میرسد. آیه شریفه وَقَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى (نجم: ۹)، بهتعبیر «تا فاصله دو کمان یا نزدیکتر»، به این وصول لاتعینی اشاره دارد که در آن، فاصلهها از میان میروند و تعین مشخص نیست.
درنگ: لاتعین عبدي، در مقام فنا بعد البقا رخ میدهد که عبد از تعینات خلقی رها شده و به وحدت با حق میرسد. |
لیلة القدر و خیر نامحدود
آیه شریفه لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (قدر: ۳)، بهتعبیر «شب قدر از هزار ماه بهتر است»، به خیر نامحدود و لاتعینی اشاره دارد. این خیر، فراتر از تعینات عددی است و به مقامی اشاره دارد که از محدودیتهای کمی و تعینی آزاد است. لیلة القدر، چون گوهری درخشان در شبانگاه خلقت، نشانهای از وصول به مقام لاتعین است.
درنگ: خیر لیلة القدر، فراتر از تعینات عددی است و به مقامی لاتعینی اشاره دارد که از محدودیتهای کمی آزاد است. |
لاتعین بهعنوان وصف عبدي
لاتعین، وصف عبد است، نه وصف ذاتی حق. تمامی صفات، از جمله تعین و لاتعین، در نسبت با ادراک عبد تعریف میشوند. این دیدگاه، چون آینهای که نور حق را بازمیتاباند، بر محدودیت ادراک بشری تأکید دارد. لاتعین عبدي، نتیجه وصول به مقام وحدت است که در آن، عبد از تعینات خود رها میشود و به قرب الهی میرسد.
درنگ: لاتعین، وصف عبدي است که در نسبت با ادراک بشری تعریف میشود و نتیجه وصول به مقام وحدت است. |
جمعبندی بخش سوم
لاتعین عبدي، مرتبهای است که سالک در مسیر صعود و فنای خود به آن دست مییابد. این مقام، در آیه وَقَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى و خیر لیلة القدر متجلی است که فراتر از تعینات خلقی قرار دارد. لاتعین، بهعنوان وصف عبدي، بر محدودیت ادراک بشری و امکان وصول به وحدت الهی تأکید دارد.
بخش چهارم: مراتب نزولات و اعتبارات وصولی
مراتب نزولات و محدودیت ادراک نظری
مراتب نزولات و اعتبارات وصولی، حقایقیاند که ادراک آنها در گرو وصول عرفانی است، نه بحث نظری. این مراتب، چون پلکانی به سوی آسمان معرفت، سالک را از کثرت به وحدت هدایت میکنند. بحث نظری درباره این مراتب، به دلیل فقدان تعین قابل ادراک، چندان کارگشا نیست و تنها با تجربه عرفانی میتوان به عمق آنها پی برد.
درنگ: مراتب نزولات و اعتبارات وصولی، نیازمند وصول عرفانی است و بحث نظری درباره آنها به دلیل فقدان تعین، محدود است. |
تمایز ذات نسبي و ذات مطلق
نسبة علمیة ذاتیة، به ظهور علمی ذات حق در ظرف اعیان ثابته اشاره دارد که از ذات نسبي (ذات اسمایی در واحدیت) متمایز است. ذات نسبي، چون شاخساری که از درخت وجود روییده، در مرتبه واحدیت قرار دارد، درحالیکه ذات مطلق، در احدیت و لاتعین از هرگونه قید مبراست. این تمایز، چارچوبی دقیق برای فهم مراتب ظهور الهی فراهم میآورد.
درنگ: نسبة علمیة ذاتیة، از ذات نسبي در واحدیت متمایز است و به ظهور علمی ذات حق در ظرف اعیان ثابته اشاره دارد. |
جمعبندی بخش چهارم
مراتب نزولات و اعتبارات وصولی، چارچوبی برای فهم حرکت از لاتعین به تعینات الهی ارائه میدهند. تمایز میان ذات نسبي و ذات مطلق، به روشن شدن نقش واحدیت و اعیان ثابته در نظام خلقت کمک میکند. این مفاهیم، سالک را به درک پویایی ظهورات الهی و محدودیتهای ادراک نظری هدایت میکنند.
بخش پنجم: رفع اجمال در تبیین لاتعین و احدیت
مشکل اجمال در کتب عرفانی
کتب عرفانی، در تبیین لاتعین حق و عبد، گاه دچار اجمالاند. این اجمال، به دشواری ادراک مقام لاتعین بازمیگردد، اما با تبیین دقیق، میتوان این ابهام را رفع کرد. لاتعین، نه به معنای اهمال، بلکه به معنای فقدان تعین خلقی است. این تبیین، چون کلیدی که قفلهای معرفت را میگشاید، راه را برای فهم عمیقتر این مفاهیم هموار میسازد.
درنگ: اجمال در کتب عرفانی درباره لاتعین، ناشی از دشواری ادراک این مقام است، اما با تبیین دقیق، این ابهام رفع میشود. |
لاتعین بهعنوان وصف عبدي
تأکید بر لاتعین بهعنوان وصف عبدي، نه وصف ذاتی حق، بر محدودیت ادراک بشری و نقش عبد در نسبت با حق دلالت دارد. این دیدگاه، سالک را به سوی درک این حقیقت هدایت میکند که تمامی صفات، در نسبت با ادراک بشری تعریف میشوند. لاتعین عبدي، چون مقصدی در افق معرفت، سالک را به سوی وحدت با حق فرا میخواند.
درنگ: لاتعین، وصف عبدي است که در نسبت با ادراک بشری تعریف شده و سالک را به وحدت با حق هدایت میکند. |
جمعبندی بخش پنجم
رفع اجمال در تبیین لاتعین و احدیت، با تأکید بر لاتعین بهعنوان وصف عبدي و تمایز میان مراتب تعین، چارچوبی روشن برای فهم این مفاهیم فراهم میآورد. این تبیین، سالک را به درک محدودیتهای ادراکی و امکان وصول به مقام لاتعین هدایت میکند.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم لاتعین، احدیت و واحدیت در چارچوب عرفان نظری پرداخت. غیب هویت حق، بهعنوان مرتبهای فراتر از تعینات خلقی، تنها با اشارات سلبی قابل اشاره است. احدیت، اولین تعین حق است که از کثرت مبراست، درحالیکه واحدیت، مرتبه ظهور اسما و مظاهر است. لاتعین عبدي، نتیجه وصول عرفانی به مقام فنا بعد البقاست که در آیاتی چون وَقَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى و خیر لیلة القدر متجلی است. این اثر، با ادغام محتوای اصلی و تحلیلهای تفصیلی، سالک را به سوی شهود وحدت در کثرت و درک عمیقتر حقیقت الهی هدایت میکند، چونان که مسافری در شب، با نور ستارگان راه خویش را مییابد.
با نظارت صادق خادمی |