متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 448)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی و تدوین علمی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه 448 است که به تبیین و نقد دیدگاههای سنتی در باب رابطه انسان و خدا از منظر عرفان توحیدی اختصاص دارد.
بخش یکم: نقد تشبیه شمس و قمر در تبیین رابطه انسان و خدا
بررسی تشبیه و نارساییهای آن
درسگفتار با نقد تشبیه سنتی خدا به شمس و انسان به قمر آغاز میشود. در این دیدگاه، قمر بهعنوان موجودی ذاتاً تاریک فرض شده که نور عرضی خود را از شمس دریافت میکند. این تشبیه، که ریشه در عبارت «الحق سبحانه جعل القمر آية على سر الوجود» دارد، مورد نقد جدی قرار میگیرد. بر اساس تحلیل علمی، خورشید ذاتاً نورانی نیست، بلکه هستهای غیرنورانی دارد و نور آن از ارتعاشات ظاهری ناشی میشود. قمر نیز، مانند سایر اجسام، دارای نور ذاتی است و نور آن صرفاً انعکاسی نیست.
این نقد، نارسایی تشبیه شمس و قمر را در تبیین رابطه انسان و خدا نشان میدهد. انسان، بهمثابه مظهر الهی، ذاتاً نورانی است و نور خدا در او ظهور مییابد، نه اینکه بهصورت عرضی بر او تابیده شود. این دیدگاه با اصل توحیدی «اللَّهُ [مطلب حذف شد] : «خدا نور آسمانها و زمین است») همخوانی دارد که عالم را سراسر ظهور نور الهی میداند.
| درنگ: تشبیه خدا به شمس و انسان به قمر، به دلیل نارسایی علمی و فلسفی، نمیتواند رابطه ظهور و مظهر را بهدرستی تبیین کند. انسان، بهعنوان مظهر الهی، ذاتاً نورانی است و نور خدا در او ظهور مییابد. |
تبیین عرفانی رابطه ظهور و مظهر
رابطه انسان و خدا، نه بر پایه نور عرضی و ذات تاریک، بلکه بر اساس ظهور و مظهر تعریف میشود. خدا ظاهر است و انسان مظهر؛ نور الهی، نزولی و حقیقی است که عالم را روشن میکند، نه پرتابشده بر دیوار وجود. این دیدگاه، که با عرفان ابنعربی و نظریه وحدت وجود همسو است، انسان را تجلی ذات الهی میداند. همانگونه که آینهای نور را بازمیتاباند، انسان نیز بهمثابه آینهای است که نور الهی در او متجلی میشود.
بخش دوم: نفی تاریکی ذاتی خليفه کامل
نقد دیدگاه سنتی در باب عصمت
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، رد دیدگاه شارحان سنتی است که خليفه کامل (معصوم) را دارای «ظلمة ذاتیة» (تاریکی ذاتی) و «نور عرضی» میدانند. این دیدگاه، که معصوم را ذاتاً تاریک و تنها دارای نوری عرضی از خدا فرض میکند، بهشدت مورد انتقاد قرار میگیرد. معصوم، بهعنوان مظهر تام اسما و صفات الهی، نمیتواند ذاتی تاریک داشته باشد. این نقد، با تأکید بر قداست عصمت، هرگونه نسبت کثافت یا تاریکی به معصوم را گمراهی و تحریف عرفان میداند.
| درنگ: نسبت دادن تاریکی ذاتی به خليفه کامل، تحریف عرفان توحیدی است. معصوم، مظهر تام نور الهی است و هرگونه کثافت ذاتی در او نفی میشود. |
همخوانی با اصل توحیدی
این دیدگاه با آیه کریمه «اللَّهُ [مطلب حذف شد] : «خدا نور آسمانها و زمین است») همسو است. عالم، بهمثابه جلوهگاه نور الهی، سراسر نور است و هیچ موجودی، حتی معصوم، نمیتواند ذاتاً تاریک باشد. معصوم، بهسان آیینهای صیقلی، نور حق را بهتمامی بازمیتاباند.
بخش سوم: نقد روایات جعلی و تحریفات عرفانی
نقد روایت «انتم اعلم بامور دنیاکم منی»
درسگفتار، روایت منسوب به پیامبر اکرم (ص) که میفرماید: «انتم اعلم بامور دنیاکم منی» (شما به امور دنیای خود از من داناترید) را جعلی و خیانت به مقام نبوت میداند. پیامبری که صاحب وحی، معراج و علم لدنی است، نمیتواند در امور دنیوی نادان باشد و امت را داناتر بداند. این روایت، بهعنوان ابزاری برای استثمار و تحریف دیانت معرفی میشود.
این نقد، جایگاه والای پیامبر را در اسلام برجسته میکند که او را عالم به «ما کان و ما یکون» (آنچه بوده و آنچه خواهد بود) میداند. نسبت دادن جهل دنیوی به پیامبر، با عصمت و علم او منافات دارد و به تضعیف شأن نبوت منجر میشود.
| درنگ: روایت «انتم اعلم بامور دنیاکم منی» جعلی است و نسبت دادن جهل دنیوی به پیامبر، تحریف مقام نبوت و خیانت به دیانت است. |
تفسیر آیه «انا بشر مثلکم»
درسگفتار، آیه کریمه «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ [مطلب حذف شد] : «بگو: من فقط بشری مانند شما هستم که به من وحی میشود») را به معنای اشتراک در خصوصیات انسانی (مانند خوردن و خوابیدن) تفسیر میکند. این آیه، نه نشانه تاریکی ذاتی یا نور عرضی، بلکه بیانگر بشریت پیامبر در کنار تمایز او بهواسطه وحی و کمال است.
| درنگ: آیه «انا بشر مثلکم» بر اشتراک پیامبر در خصوصیات انسانی تأکید دارد، نه بر نقص ذاتی. پیامبر، بهعنوان خليفه کامل، مظهر تام کمالات الهی است. |
بخش چهارم: عالم سراسر نور الهی
نفی تاریکی مطلق
درسگفتار با تأکید بر اینکه «ظلمت خودش نور است»، هرگونه تاریکی مطلق را نفی میکند. حتی در تاریکترین شب، مراتب نور وجود دارد و عالم پر از ظهورات الهی است. آیه کریمه «الَّذِي [مطلب حذف شد] : «آنکه تاریکیها و نور را پدید آورد») ظلمت را بهعنوان مرتبهای از ظهور الهی معرفی میکند، نه فقدان یا عدم.
این دیدگاه، عالم را بهسان آیینهای میبیند که نور ذات حق در آن متجلی است. همانگونه که رطوبت در خاک نهفته است و با فشار، آب از آن استخراج میشود، تاریکی نیز خود مرتبهای از نور است که در مراتب وجودی ظهور مییابد.
| درنگ: عالم سراسر نور الهی است و ظلمت، مرتبهای از ظهور حق است، نه فقدان نور. حتی تاریکترین شب، پر از مراتب نور است. |
نقد کثافت ذاتی
درسگفتار، عبارت «الکثافة الحاصلة بالظلمة الذاتیة» (کثافت ناشی از تاریکی ذاتی) را بهشدت نقد میکند. نسبت دادن کثافت ذاتی به خليفه کامل، گمراهی و تحریف عرفان است. عرفان حقیقی، عالم را جلای ذات الهی و سرشار از صفا میبیند. این دیدگاه با اصل عرفانی «کل شیء فی کل شیء» (هر چیز در هر چیز است) همخوانی دارد که همه موجودات را مظهر اسمای حسنی الهی میداند.
| درنگ: نسبت دادن کثافت ذاتی به خليفه کامل، تحریف عرفان و توهین به مقام عصمت است. عالم، جلای ذات الهی و سرشار از صفاست. |
بخش پنجم: ضرورت اصلاح متون عرفانی
بازخوانی انتقادی متون
درسگفتار بر لزوم بازخوانی انتقادی متون عرفانی تأکید دارد. علمای گذشته با نیت پاک و ریاضت، این متون را نگاشتهاند، اما خطاهای علمی و فلسفی آنها باید اصلاح شود. این اصلاح، نه توهین به قداست آنها، بلکه ادامه راه علم و معرفت است. همانگونه که باغبانی شاخههای خشک را هرس میکند تا درخت بارور شود، بازخوانی انتقادی متون عرفانی نیز به پویایی معرفت دینی یاری میرساند.
| درنگ: بازخوانی انتقادی متون عرفانی، ضرورتی برای پویایی علم و معرفت است. اصلاح خطاها، ادامه راه علمای گذشته با احترام به قداست آنهاست. |
خطر تحریف جهانی عرفان
درسگفتار هشدار میدهد که دیدگاههای تحریفشده، مانند نسبت کثافت ذاتی به خليفه کامل، در سطح جهانی برای تخریب اسلام و عرفان استفاده میشود. این تحریفات، در ظاهر به دین احترام میگذارند، اما در باطن آن را تضعیف میکنند. این هشدار، با تحلیلهای معاصر از اسلامهراسی همسو است که از تحریفات فرهنگی برای تضعیف معرفت دینی بهره میبرند.
| درنگ: تحریفات عرفانی، مانند نسبت کثافت ذاتی به معصوم، ابزار تخریب اسلام در سطح جهانی است. حفاظت از عرفان اسلامی، ضرورتی معرفتی است. |
بخش ششم: عرفان و عصمت در نگاه توحیدی
عرفان بهمثابه معرفت نورانی
درسگفتار، عرفان را معرفتی معرفی میکند که خليفه کامل و عصمت را نور محض و ظهور حق میبیند. هرگونه نسبت تاریکی یا کثافت به معصوم، انحراف از عرفان و شرک است. عارف، عالم را آیینه جمال الهی میبیند و در آن، نورانیت معصوم را ستایش میکند. همانگونه که شبپره به سوی نور شمع جذب میشود، عارف نیز به سوی نور عصمت و حقیقت الهی کشیده میشود.
| درنگ: عرفان حقیقی، عصمت را نور محض و ظهور حق میداند. نسبت دادن تاریکی به معصوم، انحراف از عرفان و شرک است. |
جمعبندی بخش ششم
این بخش، عرفان را بهسان پلی میان انسان و خدا معرفی میکند که در آن، خليفه کامل بهعنوان مظهر تام اسما و صفات الهی، نور محض است. عارف، با نگریستن به عالم بهمثابه آیینه ذات حق، راهی به سوی معرفت و صفا میگشاید.
جمعبندی و نتیجهگیری نهایی
نوشتار حاضر، تحلیل و تبیین عرفانی رابطه انسان و خدا»، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نقد دیدگاههای سنتی در باب رابطه انسان و خدا پرداخته و عالم را سراسر ظهور نور الهی معرفی میکند. این اثر، با رد تشبیه خدا و انسان به شمس و قمر، رابطه ظهور و مظهر را تبیین کرده و هرگونه تاریکی یا کثافت ذاتی را در خليفه کامل نفی میکند. نقد روایات جعلی، مانند «انتم اعلم بامور دنیاکم منی»، و تأکید بر اصلاح متون عرفانی، از دیگر محورهای کلیدی این نوشتار است. عرفان در این دیدگاه، راهی است برای زیستن در نور الهی و ستایش عصمت بهعنوان مظهر تام کمالات حق. این
| با نظارت صادق خادمی |