در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 450

متن درس

 

تأملاتی در خلافت انسان و ظهورات حق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 450)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی فاخر و علمی از درس‌گفتار شماره 450 مجموعه «مصباح الانس»، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۸۱، است. این اثر با رویکردی عمیق و تخصصی، به بررسی مفاهیم بنیادین عرفان اسلامی، به‌ویژه مفهوم خلافت انسان، ظهورات الهی، و نقد قیاس‌های ناصواب میان انسان و پدیده‌های طبیعی مانند شمس و قمر می‌پردازد.

بخش نخست: نقد قیاس خلافت انسان با شمس و قمر

نقد مبنای قیاس

درس‌گفتار با نقدی صریح بر قیاس خلافت انسان با رابطه شمس و قمر آغاز می‌شود. این قیاس که در برخی تفاسیر عرفانی مطرح شده، به دلیل فقدان دلیل معتبر و آگاهی محدود از ماهیت شمس و قمر، ناصواب دانسته شده است. انسان به‌عنوان خليفة‌الله، مظهر ظهورات الهی است و قیاس او با پدیده‌های طبیعی، به‌ویژه در چارچوب خلافت، به دور از دقت علمی و عرفانی است.

درنگ: قیاس خلافت انسان با شمس و قمر به دلیل تفاوت مراتب وجودی و فقدان مبنای معتبر، نادرست است. انسان، مظهر جامع اسما و صفات الهی است، نه مشابه پدیده‌های طبیعی.

این نقد، ریشه در تفاوت بنیادین میان مراتب وجودی انسان و پدیده‌های مادی دارد. انسان، به مثابه آیینه‌ای زلال، تجلی‌گاه اسمای الهی است، در حالی که شمس و قمر، صرفاً مظاهری طبیعی‌اند که نمی‌توانند مقام خلافت الهی را بازنمایی کنند.

تبیین مقام خلافت

خلافت انسان، مقامی است که در آن، انسان به‌عنوان مظهر جامع اسما و صفات الهی، ظهور حق تعالی را متجلی می‌سازد. این مقام، نه تباهی و تاریکی ذاتی را در بر دارد و نه استقلال وجودی. انسان، خليفة‌الله است، اما نه به معنای مماثلت با ذات الهی، بلکه به مثابه ظهوری که تمامی شئونش از حق تعالی سرچشمه می‌گیرد.

به تعبیری، انسان کامل، چونان آیینه‌ای است که نور الهی را در تمامی زوایای وجود خویش بازمی‌تاباند، بی‌آنکه خود نوری مستقل داشته باشد. این ظهور، نه تنها تاریکی ذاتی ندارد، بلکه حتی ظلمات اکتسابی نیز جز از رهگذر معصیت و گناه در وجود او راه نمی‌یابد.

درنگ: خلافت انسان، ظهور جامع اسمای الهی است که در آن، هیچ تاریکی ذاتی یا استقلال وجودی وجود ندارد. انسان، مثال‌الحق است، نه مثل‌الحق.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست با تأکید بر نادرستی قیاس خلافت انسان با شمس و قمر، جایگاه انسان را به‌عنوان مظهر ظهورات الهی تبیین می‌کند. این دیدگاه، با نفی هرگونه مماثلت یا استقلال برای انسان، خلافت را مقامی ظهوری و متصل به حق تعالی معرفی می‌کند. انسان کامل، نه تاریک است و نه مستقل، بلکه چونان آیینه‌ای است که نور حق را در تمامی مراتب وجود بازمی‌تاباند.

بخش دوم: ظهوری بودن وجود انسان و نفی استقلال

وجود انسان به‌عنوان ظهور حق

وجود انسان، صفات، عناوین و تمامی شئون او، ظهورات حق تعالی‌اند. انسان، نه مستقل است و نه مماثل با حق. او مثال‌الحق است، یعنی آیینه‌ای که تمامی کمالات الهی را به صورت ظهوری بازمی‌تاباند. این دیدگاه، ریشه در نظریه وحدت وجود دارد که در آن، تمامی موجودات، جلوه‌های نور الهی‌اند.

انسان، چونان رودی است که از سرچشمه بی‌کران حق سرچشمه می‌گیرد و در مسیر خویش، تمامی زیبایی‌ها و کمالات الهی را بازمی‌تاباند، بی‌آنکه خود سرچشمه‌ای مستقل باشد. این ظهوری بودن، انسان را از هرگونه تاریکی ذاتی یا استقلال وجودی مبرا می‌سازد.

درنگ: وجود، صفات و عناوین انسان، همگی ظهورات حق تعالی‌اند. انسان، نه مستقل است و نه مم’athl با حق، بلکه مثال‌الحق و مظهر اسمای الهی است.

نفی ظلمت ذاتی و ظلمت اکتسابی

متن تأکید دارد که ظلمت، تنها اکتسابی است و از معصیت و گناه ناشی می‌شود. ذات انسان، تاریک نیست، بلکه چونان آیینه‌ای زلال، آماده بازتاب نور الهی است. این دیدگاه با آیه کریمه وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ (انعام: ۱) همخوانی دارد که ظلمت را به معنای عدم فلسفی یا معصیت تفسیر می‌کند، نه تاریکی ذاتی.

: «و اوست که تاریکی‌ها و روشنایی را پدید آورد.»

این آیه، ظلمت را در برابر نور قرار می‌دهد، اما نه به معنای تاریکی ذاتی موجودات، بلکه به‌عنوان حالتی اکتسابی که از نافرمانی حق پدید می‌آید.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم با تأکید بر ظهوری بودن وجود انسان، هرگونه استقلال یا تاریکی ذاتی را نفی می‌کند. انسان، مظهر اسمای الهی است و ظلمت، تنها از رهگذر گناه در وجود او راه می‌یابد. این دیدگاه، انسان را به‌عنوان آیینه‌ای زلال معرفی می‌کند که نور الهی را در تمامی شئون خویش بازمی‌تاباند.

بخش سوم: عالم ناسوت و جایگاه انسان کامل

عالم ناسوت به‌مثابه بدن رسول‌الله

یکی از محوری‌ترین مفاهیم درس‌گفتار، معرفی عالم ناسوت به‌عنوان بدن رسول‌الله (ص) است: «كُلُّ هَذَا الْعَالَمِ جَسَدُ رَسُولِ اللَّهِ». این دیدگاه، پیامبر اکرم (ص) را حقیقت عالم و محور ظهورات الهی می‌داند. عالم ناسوت، چونان جسم انسان کامل، تحت اراده و تصرف اوست.

به تعبیری، عالم ناسوت برای پیامبر، چونان دست و پایی است که با اراده او حرکت می‌کند. همان‌گونه که انسان عادی با اراده خویش دست و پای خود را به حرکت درمی‌آورد، پیامبر (ص) با اراده متصل خویش، عالم را تحت تصرف دارد.

درنگ: عالم ناسوت، بدن رسول‌الله (ص) است. پیامبر، حقیقت عالم و محور ظهورات الهی است که با اراده متصل خویش، عالم را تحت تصرف دارد.

شق‌القمر و اراده متصل

شق‌القمر، به‌عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص)، نتیجه اتصال اراده او به عالم است. عالم برای پیامبر، چونان بدن اوست که با اراده‌اش باز و بسته می‌شود. این دیدگاه، تفاوت بنیادین میان انسان عادی و انسان کامل را نشان می‌دهد. انسان عادی، به دلیل فقدان اتصال وجودی، نمی‌تواند عالم را تحت اراده خویش درآورد، اما انسان کامل، چونان باغبانی است که تمامی شاخسارهای عالم را با اراده خویش می‌پروراند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، جایگاه انسان کامل را به‌عنوان حقیقت عالم و محور ظهورات الهی تبیین می‌کند. عالم ناسوت، بدن پیامبر (ص) است و شق‌القمر، جلوه‌ای از اراده متصل او به عالم. این دیدگاه، انسان کامل را واسطه‌ای میان حق و خلق معرفی می‌کند که تمامی عالم را تحت تصرف خویش دارد.

بخش چهارم: نقد تفاسیر غیرمستند و عرفان علمی

نقد تطبیق اسماعیل و عقل فعال

متن، تطبیق روحانیت انسان کامل به «اسماعیل» نزد عرفا و «عقل فعال» نزد فلاسفه را فاقد مبنای معتبر می‌داند. این تقسیم‌بندی‌ها، به دلیل فقدان دلیل عقلی یا نقلی، غیرضروری و ناصواب تلقی شده‌اند.

به تعبیری، این تطبیقات، چونان شاخه‌هایی بی‌ریشه‌اند که در خاک حقیقت استوار نیستند. عرفان راستین، نیازی به چنین تقسیم‌بندی‌های غیرمستند ندارد.

درنگ: تطبیق روحانیت انسان کامل به اسماعیل یا عقل فعال، فاقد مبنای معتبر است و در عرفان علمی، غیرضروری تلقی می‌شود.

عرفان علمی و قابل ارائه

درس‌گفتار، عرفانی علمی و قابل ارائه به جهانیان پیشنهاد می‌کند که مبتنی بر واقعیت‌های وجودی و سازگار با علوم طبیعی و ریاضی است. این عرفان، چونان چراغی روشن، نه تنها برای مؤمنان، بلکه برای تمامی جویندگان حقیقت، راهگشاست.

این عرفان، با زبانی روشن، شفاف و گوارا، تمامی عالم را ظهور حق تعالی می‌داند و از هرگونه نقص و کاستی مبراست. به تعبیری، چونان جویباری است که از سرچشمه حقیقت جاری شده و تمامی تشنه‌لبان معرفت را سیراب می‌سازد.

درنگ: عرفان پیشنهادی، علمی، ریاضی و قابل ارائه به جهانیان است که تمامی عالم را ظهور حق تعالی می‌داند و از نقص و کاستی مبراست.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم با نقد تفاسیر غیرمستند، بر ضرورت ارائه عرفانی علمی و قابل فهم برای جهانیان تأکید دارد. این عرفان، با تکیه بر واقعیت‌های وجودی، تمامی عالم را ظهور حق می‌داند و از هرگونه قیاس ناصواب یا تقسیم‌بندی غیرمستند مبراست.

بخش پنجم: خلافت دوسویه و تحقق اسمای الهی

خلافت دوسویه میان انسان و حق

خلافت، رابطه‌ای دوسویه میان انسان و حق است. انسان، خليفة‌الله است و حق، وکیل و کفیل انسان. این رابطه در دعای «اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ وَالْخَلِيفَةُ فِي الْأَهْلِ» به زیبایی بازتاب یافته است.

به تعبیری، انسان و حق، چونان دو آیینه‌اند که یکدیگر را بازمی‌تابانند: انسان، ظهور حق است و حق، کفیل و حامی انسان. این خلافت دوسویه، رابطه‌ای ظهوری و واگذاری متقابل را نشان می‌دهد.

درنگ: خلافت، رابطه‌ای دوسویه است که در آن، انسان خليفة‌الله و حق وکیل انسان است. این رابطه، ظهوری و واگذاری متقابل را بازمی‌تاباند.

تحقق انسان کامل به اسمای الهی

انسان کامل، به تمامی اسمای الهی تحقق فعلي می‌یابد و آثار تمامی اسما را ظهوراً متجلی می‌سازد. این تحقق، هیچ استثنایی ندارد، زیرا تمامی شئون انسان کامل، ظهورات حق‌اند.

به تعبیری، انسان کامل، چونان باغی است که تمامی گل‌های اسمای الهی در آن شکوفا شده و هیچ گلی از این باغ محروم نیست. این دیدگاه، هرگونه خصایص انحصاری برای حق را نفی می‌کند، زیرا انسان کامل، ظهوراً تمامی آثار الهی را متجلی می‌سازد.

درنگ: انسان کامل، ظهوراً به تمامی اسمای الهی تحقق می‌یابد و هیچ استثنایی در این تجلی وجود ندارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، خلافت را به‌عنوان رابطه‌ای دوسویه میان انسان و حق تبیین می‌کند و تحقق انسان کامل به اسمای الهی را بدون هیچ استثنایی تأیید می‌نماید. این دیدگاه، انسان کامل را مظهر جامع اسمای الهی و واسطه‌ای میان حق و خلق معرفی می‌کند.

بخش ششم: نقد ختم نبوت و فلك قمر

نقد ارتباط ختم نبوت با فلك قمر

تفسیر برخی عرفا که ختم نبوت را به فلك قمر مرتبط می‌دانند، فاقد دلیل معتبر است. ختم نبوت، به مقام وجودی پیامبر (ص) مربوط است، نه به فلك قمر که کوچک‌ترین افلاک از حیث جرم است.

به تعبیری، ختم نبوت، چونان قله‌ای است که در اوج حقیقت وجودی پیامبر (ص) قرار دارد و نمی‌توان آن را به پدیده‌ای مادی چون فلك قمر فروکاست.

درنگ: ختم نبوت، به مقام وجودی پیامبر (ص) مربوط است و ارتباط آن با فلك قمر، فاقد مبنای عقلی یا نقلی است.

نقد تفسیر فلك قمر به‌عنوان آسمان خلافت

تفسیر فلك قمر به‌عنوان آسمان خلافت و جامع قوای سماوات، به دلیل فقدان دلیل معتبر، رد شده است. عالم ناسوت، بدن پیامبر (ص) است و خلافت، به انسان کامل تعلق دارد، نه به فلك قمر.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم با نقد تفاسیر غیرمستند در باب ختم نبوت و فلك قمر، بر جایگاه انسان کامل به‌عنوان مظهر خلافت تأکید دارد. ختم نبوت، مقامی وجودی است که به پیامبر (ص) اختصاص دارد و نمی‌توان آن را به پدیده‌های مادی فروکاست.

بخش هفتم: لیل و نهار و خلافت الهی

تفسیر آیه خلافت لیل و نهار

قرآن کریم در آیه ۶۲ سوره فرقان می‌فرماید: وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلَافَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا

: «اوست که شب و روز را برای کسی که بخواهد پند گیرد یا شکر گزارد، جانشین یکدیگر قرار داد.»

این آیه، به تعاقب لیل و نهار برای تذکر و شکر اشاره دارد، نه خلافت به معنای عرفانی. شب و روز، چونان خادمانی‌اند که انسان را به سوی تذکر و شکر رهنمون می‌سازند.

درنگ: آیه خلافت لیل و نهار، به تعاقب شب و روز برای تذکر و شکر اشاره دارد، نه خلافت عرفانی.

خلافت انسان کامل

خلافت حقیقی، به انسان کامل (معصوم) تعلق دارد که در زدودن جهل و تاریکی قبایح، عالم را به نور هدایت رهنمون می‌سازد. شمس و قمر، صرفاً مظاهری طبیعی‌اند و نمی‌توانند خلافت الهی را بازنمایی کنند.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم با تفسیر آیه خلافت لیل و نهار، بر جایگاه انسان کامل به‌عنوان خليفة‌الله تأکید دارد. خلافت، مقامی است که به انسان کامل اختصاص دارد و شب و روز، تنها خادمان این مقام‌اند.

نتیجه‌گیری نهایی

کتاب حاضر، با بازنویسی فاخر و علمی درس‌گفتار شماره 450 «مصباح الانس»، جایگاه انسان کامل را به‌عنوان مظهر اسما و صفات الهی و خليفة‌الله تبیین می‌کند. این اثر با نقد قیاس‌های ناصواب، مانند تطبیق خلافت با شمس و قمر، و تأکید بر ظهوری بودن وجود انسان، عرفانی علمی و قابل ارائه به جهانیان پیشنهاد می‌دهد. انسان کامل، چونان آیینه‌ای زلال، تمامی کمالات الهی را ظهوراً متجلی می‌سازد و عالم ناسوت، بدن اوست که با اراده متصلش، تمامی عالم را تحت تصرف دارد. این عرفان، با زبانی روشن و شفاف، تمامی عالم را ظهور حق تعالی می‌داند و از هرگونه نقص و کاستی مبراست.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، مقام خلافت انسان به چه چیزی اشاره دارد؟

2. طبق متن درسگفتار، عالم ناسوت در ارتباط با مقام ختمی به چه چیزی تشبیه شده است؟

3. در درسگفتار، کدام ویژگی خليفه كامل مورد تأکید قرار گرفته است؟

4. بر اساس درسگفتار، چرا مقایسه انسان با ماه و خورشید نادرست دانسته شده است؟

5. طبق درسگفتار، تحقق خليفه كامل به چه چیزی وابسته است؟

6. درسگفتار بیان می‌كند كه انسان در مقام خلافت، ذاتاً تاريك است.

7. بر اساس متن، تمام عالم ناسوت به عنوان بدن رسول الله تلقی می‌شود.

8. طبق درسگفتار، انسان در مقام خلافت، مستقل از حق تعالی است.

9. درسگفتار معتقد است كه خليفه كامل می‌تواند به صورت ظهوری تمام كارهای خدا را انجام دهد.

10. بر اساس درسگفتار، نور ماه به طور كامل از نور خورشید مستقل است.

11. تفاوت اصلی بین خلافت انسان و خلافت ماه نسبت به خورشید در درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار مقایسه انسان با ماه و خورشید را نادرست می‌داند؟

13. طبق درسگفتار، منظور از ظهور الهی انسان چیست؟

14. چرا در درسگفتار گفته شده كه خليفه كامل فاقد استثناست در تحقق اسماء الهی؟

15. منظور از 'احاطه به كواكب' در مقام خلافت در درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. ظهور الهی

2. بدن رسول الله

3. احاطه به كواكب

4. چون آگاهی از ماه و خورشید كافی نیست

5. اسماء حسنی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. خلافت انسان ظهور الهی و جمعی است، در حالی كه خلافت ماه صرفاً ظاهری و فاقد اساس دقیق است.

12. زیرا آگاهی از ماه و خورشید كافی نیست و این مقایسه با حقیقت خلافت انسانی سازگار نیست.

13. ظهور الهی انسان یعنی تمام وجود، صفات و عناوین او جلوه‌ای از حق تعالی است.

14. زیرا خليفه كامل به صورت ظهوری تمام اسماء حسنی را متجلی می‌كند.

15. احاطه به كواكب یعنی خليفه كامل بر قوای عالم ناسوت اشراف دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده