متن درس
حیرت در شهود کمال الهی: تبیین عرفانی مراتب معرفت و نقد صفات انفعالی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 503)
دیباچه
این نوشتار، بازنمایی و تبیین علمی درسگفتار شماره 503 (مورخ ۱۷/۰۲/۱۳۸۳) از مجموعه مصباح الأنس، برگرفته از سخنان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، است که به بررسی عمیق مفهوم حیرت در عرفان اسلامی، مراتب شهود کمال الهی، تمایز حیرت ممدوح و مذموم، و نقد نسبت دادن صفات انفعالی مانند حیرت به ذات الهی میپردازد.
بخش نخست: حیرت کمالیافتگان در شهود الهی
حیرت و شهود کمال بیکران
حیرت کمالیافتگان، به مثابه غرق شدن در اقیانوس بیکران کمال الهی، نتیجه شهود عظمت ذات حق است که از ظرفیت ادراکی انسان فراتر میرود. این حیرت، نه از نقص، بلکه از شدت معرفت و عجز عارف در برابر جلال و جمال الهی سرچشمه میگیرد. کمالیافتگان، در این مقام، تمامی صفات الهی، اعم از ظاهری (مانند رحمان) و خفی (مانند لطيف)، را حسن میبینند و بازگشت آنها را به ذات حق میدانند.
|
درنگ: حیرت کمالیافتگان، نتیجه شهود بیکران کمال الهی است که عارف را به عجز در برابر عظمت حق میکشاند. |
تمثیل شمارش و محدودیت عقل
حیرت، به مانند شمارش انباشتهای است که از توان عقل خارج میشود. همانگونه که انسان در برابر شمردن دانههای بیشمار عاجز میماند، عارف نیز در مواجهه با کمال بینهایت الهی، از ادراک آن ناتوان میشود. این تمثیل، محدودیت ظرفیت انسانی را در برابر بیکرانگی ذات حق بهخوبی نشان میدهد.
تمثیل سرعت و خروج از ظرف ناسوت
حیرت، همچنین به سرعت غیرقابلکنترلی تشبیه شده که سالک را از ظرف ناسوت خارج میکند. مانند رانندهای که در سرازیری با ترمز بریده، از کنترل خود خارج میشود، سالک در شهود الهی، از نظام مادی فراتر رفته و به عجز میرسد. این شدت شهود، او را به مرتبهای میبرد که دیگر ظرف ناسوت گنجایش آن را ندارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، حیرت کمالیافتگان را بهعنوان نتیجه شهود کمال بیکران الهی تبیین کرد. این حیرت، نشانه اوج معرفت و عجز در برابر عظمت حق است. تمثیلات شمارش و سرعت، محدودیت عقل و شدت شهود را بهزیبایی نشان میدهند، و حیرت، پلی است میان علم و شهود عرفانی.
بخش دوم: تمایز حیرت ممدوح و مذموم
حیرت مذموم: شک قبل از علم
حیرت مذموم، شک پیش از علم است که از نقص معرفت سرچشمه میگیرد. این حیرت، به مانند گمراهی در تاریکی جهل است که سالک را از مسیر حقیقت دور میکند. برخلاف حیرت ممدوح، این حالت نشانه ضعف و فقدان یقین است.
حیرت ممدوح: شک پس از علم
حیرت ممدوح، شک پس از علم است که از فزونی معرفت و عجز در برابر عظمت الهی ناشی میشود. این حیرت، به مانند درخواست حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم است:
﴿قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي﴾
[مطلب حذف شد] : «گفت: آیا ایمان نیاوردهای؟ گفت: چرا، ولی تا دلم آرام گیرد»). این شک، نه از نقص، بلکه از طلب یقین و تعمیق ایمان سرچشمه میگیرد.
|
درنگ: حیرت ممدوح، شک پس از علم است که از فزونی معرفت و عجز در برابر عظمت حق ناشی میشود، برخلاف حیرت مذموم که از جهل سرچشمه میگیرد. |
دعا برای حیرت و علم
دعای «اللَّهُمَّ زِدْنِي فِيكَ عِلْمًا وَتَحَيُّرًا» نشاندهنده برتری حیرت ممدوح بر علم است. این دعا، سالک را به سوی معرفتی عمیقتر و عجزی والاتر در برابر حق هدایت میکند، چنانکه حیرت، مرتبهای فراتر از علم عقلی است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، تمایز میان حیرت ممدوح و مذموم را روشن ساخت. حیرت مذموم، از جهل و نقص است، اما حیرت ممدوح، از علم و کمال سرچشمه میگیرد. آیه ابراهیم (ع) و دعای افزایش علم و حیرت، بر ارزش این مرتبه عرفانی تأکید دارند.
بخش سوم: مراتب سلوک و حیرت
سیر علمی و حیرت
سالک در سلوک خویش، ابتدا به مدار علمی میرسد، جایی که معرفت عقلی و یافتههای فکری او را به اعتقادات و حقایق رهنمون میسازد. اما در مرتبه عالی، با شهود جلال و جمال حق، به حیرت میافتد. این سیر، به مانند صعودی است از دامنه دانش به قله شهود، جایی که عقل از ادراک عاجز میماند.
حیرت در ابعاد سلوک
حیرت ممدوح، در تمامی ابعاد سلوک، از معرفت و عمل گرفته تا عبادت، فکر، تسبیح، ایمان، و حرکت، ظاهر میشود. سالک، گاه چنان اوج میگیرد که از خویشتن خویش نیز به حیرت میافتد، چنانکه در برابر عظمت الهی، وجود خود را ناچیز میبیند.
|
درنگ: حیرت ممدوح، در همه ابعاد سلوک، از معرفت تا عبادت، متجلی میشود و سالک را به عجز در برابر حق میرساند. |
تمثیل ارتفاع و عجز
حیرت، به مانند ایستادن در ارتفاعی بلند است که انسان را به عجز و ترس میکشاند. همانگونه که فردی در نوک قلهای مرتفع، از عظمت منظره پیش رو حیران میماند، سالک نیز در برابر بیکرانگی حق، به عجز و حیرت میرسد.
تمرین و تحمل حیرت
با تمرین معنوی، سالک میتواند ظرفیت خویش را برای تحمل حیرت افزایش دهد. این تمرین، به مانند ورزشکاری است که با ممارست، توان خویش را برای صعود به قلههای بلندتر تقویت میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، مراتب سلوک را از سیر علمی تا حیرت تبیین کرد. حیرت، در تمامی ابعاد سلوک ظاهر میشود و با تمرین، قابل تحمل است. تمثیلات ارتفاع و صعود، شدت و عمق این تجربه عرفانی را بهخوبی نشان میدهند.
بخش چهارم: صفات الهی و شهود حسن
صفات ظاهری و خفی
صفات الهی، به دو دسته ظاهری (مانند رحمان و رزاق) و خفی (مانند لطيف و رقيق) تقسیم میشوند. صفات ظاهری، به دلیل وضوح، آسانتر فهمیده میشوند، اما صفات خفی، به دلیل پیچیدگی، نیازمند شهود عمیقترند. این تمایز، به مانند تفاوت میان نور خورشید در روز و ستارگان در شب است که اولی آشکار و دومی پنهان است.
حسن صفات الهی
تمامی صفات الهی، از حیث تعلق به ذات حق، حسناند. این حسن، به مانند دید عاشق به معشوق است که جز زیبایی نمیبیند. حتی اگر از منظر خلقی، نقصی به نظر آید، در نسبت با حق، حسن مطلق است.
|
درنگ: تمامی صفات الهی، از حیث تعلق به ذات حق، حسناند و عارف در شهود آنها، جز زیبایی نمیبیند. |
تمثیل مجنون و لیلی
شهود حسن صفات الهی، به مانند نگاه مجنون به لیلی است که جز حسن نمیبیند. عارف، در همه صفات حق، تنها زیبایی میبیند، چنانکه حتی در ظاهر نقصها، جمال الهی را مشاهده میکند.
نقد دیدگاه شمر
حتی شمر، در امام حسین (ع)، حسن را میبیند، اما به دلیل جهل و نفسانیت، از آن بهره نمیبرد. این نقد، به مانند بیماری است که داروی شفا را میبیند، اما از مصرف آن سر باز میزند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، صفات الهی را به ظاهری و خفی تقسیم کرد و حسن آنها را در نسبت با ذات حق تبیین نمود. تمثیل مجنون و نقد دیدگاه شمر، بر اهمیت شهود عارفانه و تأثیر نفسانیت بر درک حقیقت تأکید دارند.
بخش پنجم: حب و بغض در عرفان
حب صوری و حقیقی
حب، به دو نوع صوری و حقیقی تقسیم میشود. حب صوری، مانند محبت شمس و معاویه، به ظاهر محدود است، اما حب حقیقی، مانند محبت اولیاء، به ذات حق متصل است. این تمایز، به مانند تفاوت میان سایه و نور است که اولی فانی و دومی پایدار است.
تمثیل مأمون و امام رضا (ع)
مأمون، با وجود محبت به امام رضا (ع)، به دلیل نفسانیت، قاتل او شد. این مثال، به مانند عاشقی است که در اثر بیماری نفس، معشوق خویش را نابود میکند، و نشاندهنده پیچیدگی نفوس انسانی است.
|
درنگ: حب حقیقی، به ذات حق متصل است، اما حب صوری، به دلیل نفسانیت، ممکن است به عداوت منجر شود. |
بغض و ریشههای حب
بغض، گاه از حب بیمارگونه سرچشمه میگیرد، مانند سادیسم که از عشق ناسالم نشأت میگیرد. این اصل، به مانند رودی است که از چشمهای زلال سرچشمه میگیرد، اما در مسیر، گلآلود میشود.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، تمایز حب صوری و حقیقی را تبیین کرد و تأثیر نفسانیت بر محبت را نشان داد. مثال مأمون و ریشه بغض در حب، پیچیدگی عواطف انسانی و ضرورت پالایش نفس را آشکار میسازند.
بخش ششم: نقد نسبت صفات انفعالی به خدا
حیرت، صفت خلقی
حیرت، صفتی انفعالی و مختص خلق است و به ذات الهی نسبت داده نمیشود. خدا، به دلیل کمال مطلق، از هرگونه عجز و انفعال منزه است. این نقد، به مانند تنزیه نور خورشید از تاریکی است که ذاتاً با آن ناسازگار است.
|
درنگ: حیرت، صفت انفعالی خلق است و به ذات الهی، به دلیل کمال مطلق، نسبت داده نمیشود. |
تمثیل استقراض الهی
آیه
﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا﴾
[مطلب حذف شد] : «کیست که به خدا وامی نیکو دهد؟») به صفت خلقی اشاره دارد، نه ذاتی. این نسبت، برای تقریب معنا به ذهن بندگان است، نه حقیقت ذات الهی.
نقد احادیث مرسل
احادیثی که حیرت را به خدا نسبت میدهند، ممکن است مرسل یا جعلی باشند. این احادیث، به دلیل ضعف سند یا تعارض با کمال الهی، باید تأویل یا رد شوند. این نقد، به مانند پالایش گوهر از ناخالصی است که حقیقت را آشکار میسازد.
تأویل آیات متشابه
آیاتی مانند
﴿وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ﴾
[مطلب حذف شد] : «و بر عرش استوا کرد») و
﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾
[مطلب حذف شد] : «دست خدا بالای دستهایشان است») باید تأویل شوند. استوا، به اقتدار و ید، به قدرت الهی اشاره دارد، نه معنای ظاهری.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، بر تنزیه ذات الهی از صفات انفعالی تأکید کرد. حیرت، صفت خلقی است و نسبت آن به خدا نادرست است. تأویل آیات متشابه و نقد احادیث مرسل، ضرورت دقت در تحلیلهای عرفانی را نشان میدهند.
بخش هفتم: عزرائیل و قبض روح مؤمن
اذنخواهی عزرائیل
عزرائیل، برای قبض روح مؤمن، از او اذن میطلبد. این اذنخواهی، به مانند احترام سربازی است که در برابر فرماندهای والامقام ادب میورزد، و نشاندهنده حرمت مؤمن در نظام الهی است.
سلطنت مؤمن بر ملائکه
مؤمن، به دلیل قرب الهی، بر ملائکه سلطنت دارد و آنها با اذن او عمل میکنند. این مقام، به مانند پادشاهی است که دربارش با فرمان او اداره میشود، و عظمت معنوی مؤمن را نشان میدهد.
|
درنگ: عزرائیل برای قبض روح مؤمن اذن میطلبد، و مؤمن به دلیل قرب الهی، بر ملائکه سلطنت دارد. |
نقد حدیث تردد الهی
حدیث «ما ترددت فی شیء أنا فاعله» که تردد را به خدا نسبت میدهد، به دلیل تعارض با کمال الهی، قابل پذیرش نیست. این تردد، اگر به عزرائیل نسبت داده شود، منطقیتر است، چنانکه او به دلیل احترام به مؤمن، در قبض روح تردد میکند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، جایگاه والای مؤمن را در نظام الهی تبیین کرد. اذنخواهی عزرائیل و سلطنت مؤمن بر ملائکه، عظمت معنوی او را نشان میدهند. نقد حدیث تردد، بر ضرورت تنزیه خدا از صفات نقص تأکید دارد.
بخش هشتم: حیات برزخی و رزق الهی
تبدیل حیات ناسوتی به برزخی
مرگ، حیات ناسوتی را به حیات برزخی تبدیل میکند، که کاملتر و وسیعتر است. این تبدیل، به مانند دگرگونی کرم به پروانه است که از محدودیت به آزادی میرسد.
رزق عند ربهم
آیه
﴿وَعِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴾
(سوره [مطلب حذف شد] : «و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند») به رزق معنوی در برزخ اشاره دارد. این رزق، به دلیل معرفت به رب، از رزق دنیوی والاتر است.
|
درنگ: حیات برزخی، کاملتر از حیات ناسوتی است، و رزق عند ربهم، به دلیل معرفت به رب، والاتر از رزق دنیوی است. |
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم، حیات برزخی را بهعنوان مرتبهای والاتر از حیات ناسوتی معرفی کرد. رزق عند ربهم، نشانه قرب به حق و معرفت الهی است، که عظمت عالم برزخ را آشکار میسازد.
بخش نهم: نظام تسبیب و صفات فعلی
عالم تسبیب و اسباب
عالم، نظام تسبیب و اسباب است، و تمامی اعمال الهی از طریق اسباب انجام میشود. این نظام، به مانند دستگاهی منظم است که هر جزء آن با حکمت الهی در جای خویش قرار دارد.
اضلال و صفات فعلی
اضلال، صفتی فعلی است که با حیرت (صفت انفعالی) متفاوت است. اضلال، به فعل الهی در هدایت یا گمراهی با اسباب اشاره دارد، چنانکه در قرآن کریم آمده:
﴿يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ﴾
[مطلب حذف شد] : «هر که را بخواهد گمراه میکند و هر که را بخواهد هدایت مینماید»).
|
درنگ: اضلال، صفت فعلی است و با حیرت انفعالی متفاوت است، و عالم، نظام تسبیب و اسباب است. |
رضا و غضب الهی
رضا و غضب، صفات فعلیاند که به فعلیت و حرکت الهی اشاره دارند. غضب، ظهور لطف و حب است که برای دفع غیرمعشوق انجام میشود. این صفات، به مانند حرکتی پویا در برابر توقف انفعالی حیرتاند.
جمعبندی بخش نهم
بخش نهم، نظام تسبیب را بهعنوان حکمت الهی در اداره عالم معرفی کرد. اضلال، رضا، و غضب، صفات فعلیاند که با حیرت انفعالی متفاوتاند، و این تمایز، دقت در تحلیل صفات الهی را نشان میدهد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با بازنمایی درسگفتار شماره 503 مصباح الأنس، مفهوم حیرت را در عرفان اسلامی تبیین کرد. حیرت کمالیافتگان، نتیجه شهود کمال بیکران الهی است که عارف را به عجز میکشاند. تمایز حیرت ممدوح و مذموم، مراتب سلوک را روشن ساخت، و نقد نسبت صفات انفعالی مانند حیرت به خدا، بر تنزیه ذات الهی تأکید کرد. آیات قرآن کریم، مانند
﴿مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا﴾
و
﴿وَعِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴾
تحلیل صفات خلقی و حیات برزخی را غنا بخشیدند. تمثیلات شمارش، سرعت، و مجنون، مفاهیم عرفانی را بهزیبایی پروراندند. این اثر، خواننده را به تأمل در شهود الهی، ضرورت معرفت، و دقت در تحلیلهای عرفانی دعوت میکند.
|
با نظارت صادق خادمی |