متن درس
تبیین اسماء الهی: شهيد، شاهد، شهود و مشهود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۷)
مقدمه: اسماء الحسنی، آیینه تجلی صفات الهی
اسماء الحسنی، بهسان آیینههایی زلال، جلوههای متعالی ذات و صفات الهی را بازتاب میدهند و در مسیر معرفتشناسی الهی و سلوک عرفانی، نقشی بیبدیل ایفا میکنند. این اسامی نهتنها بهعنوان تجلیگاه حقیقت ذات باریتعالی، بلکه بهمثابه کلیدهایی برای تقرب به ساحت قدس ربوبی در نظر گرفته میشوند. در این نوشتار، با تمرکز بر اسماء «شهيد»، «شاهد»، «شهود» و «مشهود»، به تبیین دقیق و علمی این صفات پرداخته شده و با نگاهی نقادانه، تفاسیر پیشین عالمان برجسته مورد بازخوانی و ارزیابی قرار گرفته است.
بخش نخست: تبیین معنای «شهيد» و جایگاه آن در قرآن کریم
معنای لغوی و اصطلاحی «شهيد»
اسم «شهيد»، صفت مشبهه از ریشه «شَهِدَ»، به معنای گواه مطلق و حاضر عینی است که رویت بیواسطه و یقینی را بر تمامی شئون هستی، اعم از ظاهر و باطن، در بر میگیرد. این صفت، که نوزده مرتبه در قرآن کریم ذکر شده، بر حضور و شهود کامل الهی دلالت دارد و از ویژگیهای ثبوتی و وجودی خداوند حکایت میکند. برخلاف برخی تفاسیر که «شهيد» را بهصورت سلبي (چیزى از او غایب نیست) یا معادل «عليم» تفسیر کردهاند، این صفت به حضور عینی و اظهار رویت اشاره دارد که تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد.
درنگ: «شهيد» به معنای حضور عینی و بیواسطه خداوند بر تمامی شئون هستی است، که مقید به ظرف خاصی مانند ظاهر یا باطن نیست و شامل ذات حق و مخلوقات میشود.
آیاتی نظیر إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ [مطلب حذف شد] : «خداوند بر هر چیزی گواه است») و قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا [مطلب حذف شد] : «بگو خدا بهعنوان گواه میان من و شما کافی است») بر اطلاق و جامعیت شهادت الهی تأکید دارند. این آیات، «شهيد» را بهمثابه صفتی معرفی میکنند که تمامی مراتب هستی را در محضر حضور الهی قرار میدهد.
نقد تفاسیر سلبي از «شهيد»
برخی عالمان، مانند مرحوم کفعمی، «شهيد» را به معنای «الذي لا يغيب عنه شيء» (چیزى از او غایب نیست) تفسیر کردهاند. این تعریف، گرچه خالی از اشکال نیست، به دلیل سلبي بودن، نمیتواند جامعیت معنای ثبوتی «شهيد» را که حضور عینی و اظهار رویت است، پوشش دهد. اینگونه تفاسیر، که گاه به دلیل عدم اهتمام کافی به ظرایف اسماء الحسنی ارائه شدهاند، از دقت لازم برخوردار نیستند و معنای عمیق «شهيد» را به سطحی نازل تقلیل میدهند.
بهسان جویباری که از سرچشمه زلال خود دور افتاده و به مردابی راکد بدل شده، این تفاسیر از جریان پویای معرفت الهی بازماندهاند. معنای «شهيد» نهتنها از غیبت چیزی حکایت نمیکند، بلکه به حضور فعال و یقینی خداوند در تمامی شئون هستی اشاره دارد.
بخش دوم: تمایز «شهيد» و «شاهد»
تفاوت معنایی و کاربردی
برخلاف دیدگاه مرحوم صدوق که «شهيد» را معادل «شاهد» دانسته، تحلیل دقیق نشان میدهد که «شهيد» در معنای کامل خود ابلغ و دقیقتر از «شاهد» است. «شاهد» میتواند بر غیر خداوند نیز اطلاق شود، اما «شهيد» در معنای اطلاقی، مختص خداوند است و به حضور و شهود کامل او اشاره دارد. این تمایز، ریشه در کاربرد قرآنی این دو صفت دارد.
درنگ: «شهيد» به معنای حضور عینی و بیواسطه خداوند است که مختص ساحت الهی بوده و از «شاهد» متمایز است، زیرا «شاهد» میتواند بر غیر نیز اطلاق گردد.
آیه وَكُنَّا عَلَىٰ [مطلب حذف شد] : «و ما بر حکمشان گواه بودیم») نشاندهنده اطلاق «شاهد» بر غیر حق است، درحالیکه آیه أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ [مطلب حذف شد] : «آیا کافی نیست که پروردگارت بر هر چیز گواه است؟») بر انحصار «شهيد» به خداوند تأکید دارد.
نقد تفاسیر همسانانگار
تفسیر مرحوم صدوق که «شهيد» را معادل «شاهد بكل مكان صانعاً ومدبراً» دانسته، به دلیل افزودن مفاهیمی مانند صانعیت و تدبیر، از معنای اصلی «شهيد» دور شده است. اینگونه تعابیر، که گاه به دلیل فقدان دقت کافی ارائه شدهاند، نمیتوانند ظرافت و جامعیت معنای «شهيد» را منتقل کنند. صفت «شهيد» به حضور عینی و بیواسطه اشاره دارد و افزودن مفاهیمی مانند «صانع و مدبر» یا «مکان» به آن، از حوزه معنای اصلی خارج است.
بخش سوم: نقد تفاسیر نادرست و غیرمرتبط
نقد تفسیر «شهيد» بهعنوان «عليم»
برخی عالمان، مانند کفعمی و فخر رازی، «شهيد» را گاه به معنای «عليم» تفسیر کرده و آیه شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ [مطلب حذف شد] : «خدا گواهی داد که هیچ معبودی جز او نیست») را به «علم الله» معنا کردهاند. این تفسیر، به دلیل تقلیل معنای «شهادت» به «علم»، از دقت لازم برخوردار نیست. «شهادت» مستلزم اظهار رویت بیواسطه و عینی است، درحالیکه «عليم» به علم کلی و جزئی اشاره دارد.
درنگ: «شهيد» به معنای شهادت عینی و اظهار رویت است، نه صرف علم، و تفسیر آن به «عليم» از ظرافت معنای آن میکاهد.
این نقد، بر تفاوت ماهوی «شهادت» و «علم» تأکید دارد. آیه اعظم شهاده، که به توحید و وحدانیت خداوند اشاره میکند، بر شهادت عینی دلالت دارد و نمیتوان آن را به صرف آگاهی علمی فروکاست.
نقد افزودن مفاهیم غیرمرتبط
مرحوم صدوق «شهيد» را به «شاهد بكل مكان صانعاً ومدبراً» و صنعانی آن را به «علم، رویت و قدرت» مرتبط کردهاند. این تعابیر، به دلیل عدم ارتباط با معنای اصلی «شهيد»، مورد نقد قرار گرفتهاند. «شهيد» به حضور عینی و اظهار رویت اشاره دارد و افزودن مفاهیمی مانند صانعیت، تدبیر یا قدرت، از حوزه معنای آن خارج است.
بهسان معماری که بنایی را با مصالح نامتناسب میسازد، این تفاسیر با افزودن عناصر غیرمرتبط، از استحکام معنای «شهيد» کاستهاند. آیاتی مانند وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ [مطلب حذف شد] : «و خداوند بر هر چیز گواه است») بر تمرکز معنای «شهيد» بر حضور عینی تأکید دارند.
نقد تفاسیر فلسفی و منبری
تفاسیر فلسفی مرحوم حاجی سبزواری و رویکرد منبری صنعانی نیز از دقت کافی برخوردار نبودهاند. شرح حاجی سبزواری، به دلیل غلبه مباحث فلسفی، از تبیین دقیق «شهيد» بازمانده و صنعانی با افزودن مطالب غیرمرتبط، مانند داستان کبوتر و گربه، از معنای اصلی دور شده است. اینگونه رویکردها، که گاه به حاشیهپردازی یا تطبیق نادرست فلسفی گرایش دارند، ضرورت بازنگری علمی در تفاسیر اسماء الحسنی را نشان میدهند.
مانند باغبانی که بهجای پرورش گلهای اصلی، به شاخ و برگهای غیرضروری میپردازد، این تفاسیر از تمرکز بر جوهره اصلی «شهيد» غفلت کردهاند.
بخش چهارم: آثار و برکات «شهيد» و «شاهد» در سلوک عرفانی
ثقل و عظمت اسم «شهيد»
اسم «شهيد» به دلیل عظمت و سنگینی، در سلوک عرفانی بار سنگینی دارد. این اسم، با ایجاد حس حضور دائم در محضر حق، سالک را به صدق، یقین و دوری از کذب و نفاق هدایت میکند. ذکر «يا شهيد»، قلب سالک را به ادراک حضور بیواسطه خداوند در تمامی شئون زندگی حساس میسازد و با تقویت حس محضر الهی، مانع از گناه و کتمان حق میشود.
درنگ: ذکر «يا شهيد» با ایجاد معرفت توحیدی و تقویت حس محضر الهی، قلب سالک را از حجابهای نفسانی رها ساخته و به سوی شهود توحیدی سوق میدهد.
آیه وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا [مطلب حذف شد] : «و در هیچ کاری نباشی و هیچ [آیهای] از قرآن تلاوت نکنی و هیچ عملی انجام ندهید مگر اینکه ما بر شما گواه باشیم») این حضور بیواسطه را تأیید میکند.
نقش «شاهد» در تکمیل شهود عرفانی
اسم «شاهد» نیز، با تأکید بر شهود ذات و ظهورات الهی، مکمل «شهيد» در مسیر سلوک است. این صفت، سالک را به ادراک ظهورات الهی در تمامی مراتب هستی رهنمون میسازد و با ایجاد حس مسئولیت و صدق، او را از حجابهای نفسانی رها میکند.
مانند دو بال پرندهای که در آسمان معرفت به پرواز درمیآید، «شهيد» و «شاهد» سالک را به سوی قلههای توحید و شهود الهی هدایت میکنند.
بخش پنجم: نقد تقسیمبندیهای نادرست
نقد دیدگاه فخر رازی و غزالی
فخر رازی، با استناد به غزالی، «شهيد» را به علم به امور ظاهری، «خبير» را به علم به امور باطنی، و «عليم» را به علم مطلق تقسیم کرده است. این تقسیمبندی، به دلیل قیدگذاری نادرست بر صفات الهی، با آیات قرآن کریم سازگار نیست. خداوند از قیود ظاهری و باطنی منزه است و تمامی شئون هستی برای او حاضر و مشهود است.
درنگ: «شهيد» و «خبير» مقید به ظاهر یا باطن نیستند، زیرا غیب و شهود نسبت به خداوند معنا ندارد و تمامی هستی در محضر او حاضر است.
آیاتی مانند هُوَ عَلَىٰ كُلِّ [مطلب حذف شد] : «او بر هر چیز گواه است») و أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ [مطلب حذف شد] : «آیا کسی که آفریده است نمیداند؟ و او لطیف و خبیر است») این تنزیه الهی را تأیید میکنند.
جمعبندی
اسماء «شهيد»، «شاهد»، «شهود» و «مشهود»، بهسان ستارگانی درخشان در آسمان معرفت الهی، راهنمای سالکان در مسیر تقرب به حق تعالیاند. «شهيد» با تأکید بر حضور عینی و بیواسطه خداوند بر تمامی شئون هستی، عالم را محضر حق معرفی میکند و سالک را به سوی صدق و یقین رهنمون میسازد. نقد تفاسیر عالمانی چون علامه طباطبایی، کفعمی، صدوق، حاجی سبزواری، فخر رازی و صنعانی نشان میدهد که بسیاری از این تفاسیر، به دلیل اجمال، اهمال یا افزودن مفاهیم غیرمرتبط، از دقت لازم برخوردار نبودهاند. ذکر «يا شهيد» و «يا شاهد»، با تقویت حس محضر الهی، قلب سالک را از کذب و نفاق پاک کرده و به سوی معرفت توحیدی هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی