متن درس
تبیین خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۲۰)
دیباچه
بحث خیر و شر، از دیرباز یکی از موضوعات بنیادین در الهیات، فلسفه و عرفان اسلامی بوده است. این موضوع، در پرتو اسماء الحسنی الهی، که تجلی صفات ذات باریتعالیاند، از عمق و گستردگی ویژهای برخوردار میشود. درسگفتار شماره ۷۲۰ از مجموعه بیانات آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تاریخ 18/2/1393، به تبیین این موضوع در چارچوب معارف قرآنی و حکمت اسلامی میپردازد.
بخش نخست: گستردگی و پیچیدگی خیر و شر در اسماء الهی
ماهیت خیر و شر در معارف الهی
خیر و شر، بهمثابه دو روی سکه وجود، در نظام آفرینش الهی جایگاهی محوری دارند. این دو مفهوم، در چارچوب اسماء الحسنی، نهتنها بهعنوان صفات متقابل، بلکه بهعنوان تجلیات حکمت الهی در نظام خلقت و هدایت بررسی میشوند. گستردگی و پیچیدگی خیر و شر در ظرف دنیا و آخرت، چنان است که ذهن بشری از احاطه کامل بر مصادیق آن ناتوان است. این محدودیت معرفتی، خود نشانهای از عظمت الهی است، چنانکه حکمت بالغه پروردگار در آفرینش خیر و شر، فراتر از ادراک محدود انسان قرار دارد.
درنگ: آگاهی از محدودیت معرفتی انسان در برابر خیر و شر، نشانه هوشمندی و بصیرت است، زیرا این آگاهی انسان را به سوی تعمق در حکمت الهی سوق میدهد.
تحلیل: این دیدگاه، ریشه در فلسفه اسلامی دارد که معرفت انسانی را محدود و ناکافی در برابر عظمت الهی میداند. حکمای اسلامی، از جمله ملاصدرا، بر این باورند که خیر و شر، در ذات خود، تجلیات صفات جمال و جلال الهیاند و فهم کامل آنها مستلزم شهود عرفانی است.
تفاوت خیر و شر در دنیا و آخرت
در قرآن کریم، واژه «دُنْیَا» به معنای نزدیکی و دسترسی، ۱۱۵ بار ذکر شده و بهعنوان ظرف علّی برای آخرت معرفی شده است. این ظرف، زمینهساز تحقق خیرات و شرور است، اما نسبت خیرات به شرور در آن، بهگونهای است که خیرات (۲۱۴ مورد) هفت برابر شرور (۳۱ مورد) هستند. این نسبت، نشاندهنده غلبه خیر در ساحت دنیا است، اما در ظرف آخرت، گستردگی شرور، بهویژه در قالب جهنم و عذاب، به نحو چشمگیری افزایش مییابد.
تحلیل: رابطه علّی دنیا و آخرت، در حکمت اسلامی، به اصل «علت افضل از معلول» اشاره دارد. دنیا، بهمثابه زمینهای برای انتخاب و اختیار، مقدمهای برای آخرت است که در آن، نتایج اعمال بهصورت کامل متجلی میشود. این تفاوت در نسبت خیر و شر، نشاندهنده حکمت الهی در طراحی نظام خلقت است که دنیا را بهعنوان بستری برای آزمون و آخرت را بهعنوان ساحت تحقق عدالت معرفی میکند.
بخش دوم: گستردگی عذاب و جهنم در آخرت
آمار قرآنی عذاب و جهنم
در قرآن کریم، واژه «جهنم» ۷۷ بار و «عذاب» ۳۳۲ بار ذکر شده است که در مجموع، ۴۰۹ مورد را شامل میشود. این تعداد، بیش از ۱۳ برابر شرور دنیوی (۳۱ مورد) است، که نشاندهنده شدت و گستردگی عذاب در آخرت نسبت به شرور دنیوی است.
درنگ: گستردگی عذاب و جهنم در آخرت، هشداری است به انسان برای انتخاب خیر در دنیا، زیرا شرور اندک دنیا میتوانند به عذابی عظیم در آخرت منجر شوند.
تحلیل: این آمار، به روشنی بر اهمیت انتخاب خیر در دنیا تأکید دارد. در نظام الهی، شرور دنیوی، هرچند اندک به نظر آیند، میتوانند در آخرت به عذابی گسترده تبدیل شوند، که این امر به اصل تناسب میان عمل و جزا در الهیات اسلامی اشاره دارد.
توصیف قرآنی جهنم
جهنم در قرآن کریم، بهعنوان مکانی ابدی و بدون گریز توصیف شده است. آیاتی مانند:
وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ (آلعمران: ۱۲)؛ «و بهسوی جهنم گردآورده میشوید» ().
مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَهَادُ (بقره: ۲۰۶)؛ «جایگاهشان جهنم است و چه بد جایگاهی است» ().
لَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا (نساء: ۱۲۱)؛ «از آن راه گریزی نمییابند» ().
این آیات، بر ابدیت و شدت عذاب جهنم تأکید دارند. عبارت «لَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا» به صراحت، هرگونه امکان گریز از جهنم را نفی میکند.
تحلیل: توصیف قرآنی جهنم، بهعنوان مکانی ابدی، با تفاسیر عرفانی غیرقرآنی که خلود را موقت میدانند، در تضاد است. این آیات، بر عدالت الهی و قطعیت عذاب برای گناهکاران تأکید دارند.
نقد تفاسیر عرفانی غیرقرآنی
برخی عرفا، مانند ابنعربی، خلود در جهنم را به معنای ماندگاری موقت تفسیر کردهاند، مشابه دعای «خَلَدَ اللَّهُ مُلْكَهُ» (طولانی باد سلطنتت). این دیدگاه، با آیات صریح قرآنی، مانند «لَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا»، ناسازگار است.
درنگ: تفاسیر عرفانی باید با متن صریح قرآن کریم همخوانی داشته باشند. هرگونه انحراف از آیات، به تضعیف معارف قرآنی منجر میشود.
تحلیل: این نقد، بر ضرورت انطباق تفاسیر عرفانی با متن قرآن کریم تأکید دارد. قرآن کریم، بهعنوان مرجع نهایی معارف الهی، هرگونه تفسیر غیرمستند را رد میکند.
بخش سوم: ذریه جهنم و مخلوقات دوزخی
آفرینش برای جهنم
قرآن کریم در آیهای میفرماید:
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالنَّاسِ (اعراف: ۱۷۹)؛ «ما برای جهنم بسیاری از جن و انسان را آفریدیم» ().
واژه «ذَرَأْنَا» (آفریدیم) به اقتضای ذاتی برخی موجودات برای جهنم اشاره دارد. این اقتضا، نتیجه فعلیتیافتن شرور در رفتار آنهاست.
تحلیل: این آیه، به حکمت الهی در آفرینش موجوداتی اشاره دارد که با اختیار خود، مسیر شر را انتخاب میکنند. این انتخاب، آنها را به «ذریه جهنم» تبدیل میکند، که استعارهای از ذات دگرگونشده در اثر شرور است.
مخلوقات دوزخی
برخی انسانها، مانند دزدان کمکهای خیریه یا جنایتکاران بزرگ، با اعمالشان، مولکولهای دوزخی را در وجود خود فعلیت میبخشند. این افراد، بهمثابه اتمهای آتشین، ذاتاً دوزخیاند.
درنگ: اعمال شرورانه، ذات انسان را به سوی دوزخیشدن سوق میدهد، چنانکه گویی مولکولهای وجود او از آتش جهنم شکل گرفتهاند.
تحلیل: این استعاره، به تأثیر عمیق اعمال بر ذات انسان اشاره دارد. در روانشناسی رفتارگرا نیز، رفتارهای مکرر، شخصیت انسان را شکل میدهند. در الهیات اسلامی، این دگرگونی، نتیجه اختیار انسان در انتخاب شر است.
بخش چهارم: نقد فرهنگ ترس و بدبینی به خدا
بدبینی به خدا و آخرت
فرهنگ ترس از جهنم، مردم را به خدا و آخرت بدبین کرده است. این فرهنگ، که ریشه در تفاسیر نادرست و استعماری دارد، مردم عادی را که زندگی سادهای دارند، از خدا دور میکند.
تحلیل: این نقد، به تأثیر فرهنگ ترس بر رابطه انسان با خدا اشاره دارد. بدبینی به خدا، نتیجه تحریف معارف دینی است که به جای محبت، ترس را ترویج میکند.
جهنم برای گناهان بزرگ
جهنم، برای افرادی است که گناهان عظیم مرتکب شدهاند، مانند هیتلر، صدام یا چنگیزخان، که با کشتار جمعی، خیانت به جامعه یا تخریب دین و فرهنگ، به جوامع بشری آسیب زدهاند. مردم عادی، با گناهان کوچک، مستحق جهنم نیستند.
لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (آلعمران: ۱۸۲)؛ «او به بندگان ستمکار نیست» ().
درنگ: عدالت الهی، جهنم را برای جنایتکاران بزرگ مقرر کرده است، نه برای مردم عادی که زندگی روزمرهای دارند.
تحلیل: این دیدگاه، به اصل تناسب گناه و مجازات در الهیات اسلامی اشاره دارد. گناهان کبیره، مانند قتل عمد یا خیانت، از گناهان صغیره متمایزند و مجازاتهای متفاوتی دارند.
نقد زندانهای غیراسلامی
زندانهای کنونی، پر از فقرا و ضعیفان است، نه جنایتکاران بزرگ. این وضعیت، نشاندهنده نبود سیستم قضایی اسلامی است که باید عدالت را برای همه، بهویژه ضعیفان، تضمین کند.
تحلیل: این نقد، به نابرابریهای اجتماعی و قضایی در جامعه اشاره دارد. در نظام قضایی اسلامی، فقرا نباید تحت فشار ناعادلانه قرار گیرند، و مجازات باید متناسب با جرم باشد.
بخش پنجم: عدالت الهی و رابطه عاشقانه با خدا
عدالت الهی و جایگاه جهنم
خداوند عادل است و جهنم برای ائمهالکفر و جنایتکاران بزرگ است، نه برای مردم عادی. انسان باید از خدا خجالت بکشد، نه از جهنم بترسد.
درنگ: رابطه انسان با خدا باید بر پایه محبت و خجالت از کوتاهیها باشد، نه ترس از عذاب جهنم.
تحلیل: این دیدگاه، به مفهوم عدالت الهی و رابطه عاطفی انسان با خدا تأکید دارد. خجالت، نشانه محبت و احترام به خداست، در حالی که ترس، مانع از ایجاد رابطه عاشقانه میشود.
سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام
امیرالمؤمنین علیهالسلام در کلامی فرمودهاند: «لا خوف من نارك»، یعنی از جهنم خدا نمیترسم، زیرا کاری نکردهام که مستحق جهنم باشم.
تحلیل: این کلام، به اطمینان اولیا از عدالت الهی و پاکی اعمالشان اشاره دارد. انسانهای صالح، به دلیل هماهنگی با حکمت الهی، از جهنم نمیترسند.
خوف انبیا از عظمت خدا
خوف انبیا، مانند حضرت یحیی علیهالسلام، از عظمت و جبروت خدا بود، نه از جهنم. این خوف، ناشی از درک عظمت الهی است، نه ترس از مجازات.
درنگ: خوف انبیا، از عظمت و جبروت الهی سرچشمه میگیرد، نه از ترس جهنم، که نشانه معرفت عمیق آنهاست.
تحلیل: این تحلیل، به تفاوت خوف عرفانی (از عظمت خدا) و خوف عامه (از جهنم) اشاره دارد. انبیا، به دلیل معرفت، از عظمت خدا متأثر میشدند، نه از مجازات.
تفاوت فاعل و متعلق فعل
گناه شمر، به دلیل متعلق آن (قتل معصوم)، بزرگ است، اما فاعل (شمر) کوچک است. در مقابل، گناهان بزرگتری مانند تخریب یک ملت، فاعل و متعلق بزرگتری دارند.
تحلیل: این تحلیل، به تمایز فاعل و متعلق در فلسفه اخلاق اسلامی اشاره دارد. ارزش گناه، به نیت، فاعل و تأثیر آن بستگی دارد، و گناهان بزرگتر، به دلیل تأثیر گستردهتر، مجازات سنگینتری دارند.
بخش ششم: ضرورت محبت به خدا
محبت به جای ترس
انسان باید خدا را دوست بدارد و از او خجالت بکشد، نه از جهنم بترسد. نمازی که از سر عشق خوانده شود، ارزشمندتر از نمازی است که از ترس جهنم برپا گردد.
درنگ: محبت به خدا، انگیزهای قویتر از ترس برای تقوا و عبادت است، و رابطه عاشقانه با خدا، انسان را به کمال میرساند.
تحلیل: این دیدگاه، به رابطه عاشقانه انسان با خدا در عرفان اسلامی تأکید دارد. محبت، برخلاف ترس، انگیزهای درونی و پایدار برای تقرب به خداست.
تمثیل عرفانی
انسان، مانند کودکی است که از پدر پیر خود حیا میکند. این حیا، نه از ترس مجازات، بلکه از محبت و احترام به بزرگی اوست. رابطه انسان با خدا نیز باید چنین باشد: سرشار از محبت و خجالت از کوتاهیها.
تحلیل: این تمثیل، به زیبایی رابطه عاطفی انسان با خدا را به تصویر میکشد. در عرفان اسلامی، محبت به خدا، انگیزهای برای خودسازی و تقواست.
جمعبندی
این نوشتار، به تبیین خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی پرداخت و نشان داد که خیرات در دنیا (۲۱۴ مورد) بر شرور (۳۱ مورد) غلبه دارند، اما در آخرت، عذاب و جهنم (۴۰۹ مورد) از گستردگی بیشتری برخوردارند. جهنم، برای جنایتکاران بزرگ، مانند ائمهالکفر، است، نه برای مردم عادی که گناهان کوچک مرتکب میشوند. فرهنگ ترس از جهنم، که ریشه در تفاسیر نادرست و استعماری دارد، باید با تبلیغ عظمت و محبت به خدا جایگزین شود. انسان باید از خدا خجالت بکشد و او را دوست بدارد، نه از جهنم بترسد. این دیدگاه، دعوتی است به بازاندیشی در فرهنگ دینی و تقویت رابطه عاشقانه با خدا، که در نهایت، به کمال انسانی منجر میشود.
با نظارت صادق خادمی