در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 658

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم مُخفی

کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم مُخفی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۵۸)

دیباچه

در گستره معرفت الهی، اسما و صفات پروردگار چونان نوری درخشان، راهنمای سالکان و پژوهندگان حقیقت‌اند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۶۵۸، به تبیین تخصصی و فلسفی اسم مُخفی پرداخته و جایگاه آن را در میان اسمای جمالی، جلالی و کمالی الهی بررسی می‌کند. اسم مُخفی، که در ماده بسیط خود دوگانه لطف و قهر را دربرمی‌گیرد، آیینه‌ای است از حکمت بی‌کران الهی که گاه برای آسایش انسان و گاه برای امتحان او، امور را در پرده خفا نگه می‌دارد.

بخش نخست: دسته‌بندی اسمای الهی و جایگاه اسم مُخفی

تبیین چارچوب اسمای الهی

اسمای الهی، که تجلیات ذات بی‌انتهای پروردگارند، در سه دسته کلی جای می‌گیرند: اسمای جمالی، جلالی و کمالی. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای دقیق، رابطه میان ذات الهی و خلق را روشن می‌سازد. اسمای جمالی، اسمای ذاتی اولیه‌اند که از سر رحمت بی‌کران الهی، بدون نیاز به سبب خلقی، بر عالم سایه می‌افکنند. مانند:

﴿وَسِعَتْ رَحْمَتِي كُلَّ شَيْءٍ﴾ (اعراف: [مطلب حذف شد] : «رحمتم همه‌چیز را دربرگرفته است.»

این اسما، چونان چشمه‌ای زلال، رحمت و لطف بی‌حد پروردگار را بر خلایق جاری می‌سازند، بی‌آنکه به کردار بندگان وابسته باشند. نمونه‌های این اسما، مانند رحمن، کریم، ودود و لطیف، جلوه‌های محبت و عنایت الهی‌اند.

اسمای جلالی، اسمای ذاتی ثانوی‌اند که در پاسخ به اعمال ناشایست انسان، چون ظلم و کفر، تجلی می‌یابند. این اسما، مانند قامع، قاطع و باطش، چونان صاعقه‌ای بر سر گمراهان فرود می‌آیند و حکمت تنبیه و ترفیع الهی را آشکار می‌سازند. اسمای جلالی، آیینه عدالت و قهر پروردگارند که در ظرف کردار بندگان متجلی می‌شوند.

اسمای کمالی، که اسم مُخفی در این دسته جای دارد، در ماده خود بسیط‌اند، اما در محتوا مرکب بوده و هر دو جنبه جمالی و جلالی را دربرمی‌گیرند. این اسما، چونان پلی میان لطف و قهر الهی، حکمت بی‌کران پروردگار را در تعامل با خلق نشان می‌دهند. مُخفی، به‌عنوان اسمی کمالی، گاه از سر لطف، امور را برای آسایش انسان پنهان می‌کند و گاه از سر قهر، برای امتحان یا تنبیه، حقایق را در پرده نگه می‌دارد.

درنگ: دسته‌بندی اسمای الهی (جمالی، جلالی، کمالی) چارچوبی فلسفی برای فهم رابطه ذات الهی با خلق ارائه می‌دهد. اسم مُخفی، به‌عنوان اسمی کمالی، در ماده بسیط خود دوگانه لطف و قهر را دربرمی‌گیرد و پیچیدگی تعامل الهی با انسان را نشان می‌دهد.

تمایز اسمای کمالی از اسمای مرکب لفظی

برخلاف اسمای مرکب لفظی، مانند «مجیب الدعوات» که از ترکیب دو اسم (مجیب و دعوت) ساخته شده‌اند، اسمای کمالی در ماده خود بسیط‌اند، اما در معنا و محتوا مرکب‌اند. برای نمونه، اسم کریم در ماده بسیط خود تنها جلوه لطف و بخشش دارد، و اسم قاطع تنها جلوه قهر و قطع. اما مُخفی، در ماده بسیط خود، هم لطف (آسایش از طریق فراموشی یا ناآگاهی) و هم قهر (امتحان یا تنبیه از طریق پنهان شدن حقایق) را دربرمی‌گیرد. این دوگانگی، اسم مُخفی را به مثابه گوهری در میان اسمای الهی برجسته می‌سازد که حکمت الهی را در پرده‌ای از راز و خفا آشکار می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

دسته‌بندی اسمای الهی به جمالی، جلالی و کمالی، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت الهی است. اسمای جمالی، رحمت بی‌کران پروردگار را بی‌واسطه بر خلق جاری می‌سازند؛ اسمای جلالی، عدالت و قهر الهی را در پاسخ به کردار بندگان متجلی می‌کنند؛ و اسمای کمالی، مانند مُخفی، با دربرگرفتن هر دو جنبه، حکمت بی‌انتهای الهی را در تعامل با انسان نشان می‌دهند. این چارچوب، زمینه را برای تبیین عمیق‌تر اسم مُخفی در بخش‌های بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: معنای لغوی و مفهومی اسم مُخفی

ریشه‌شناسی و معنای لغوی

اسم مُخفی، از ریشه «خ-ف-ی» به معنای پنهان کردن یا در پرده نگه داشتن است. این اسم در صیغه‌های مختلف، مانند خَفِیَ، یَخْفَى، خَفَاءً یا أَخْفَى، یُخْفِی، إِخْفَاءً، در قرآن کریم و متون دینی به کار رفته و به معنای پنهان کردن امور از دید خلایق است. مُخفی، به‌عنوان اسمی فعلی، به فاعل پنهان‌کننده (چه خدا و چه انسان) اشاره دارد و به‌عنوان اسمی عام، هم بر پروردگار و هم بر بندگان اطلاق می‌شود.

در قرآن کریم، این اسم در سیاق‌های گوناگون به کار رفته است. برای نمونه:

﴿إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا﴾ (طه: [مطلب حذف شد] : «ساعت [قیامت] آمدنی است، نزدیک است آن را پنهان کنم.»

این آیه، به پنهان بودن زمان و مکان قیامت اشاره دارد که مصداقی از اسم مُخفی در سیاق الهی است.

مُخفی به‌عنوان اسم فعلی و عام

مُخفی، اسمی فعلی است، زیرا به فعل پنهان کردن اشاره دارد و اسمی عام است، زیرا نه تنها به پروردگار، بلکه به انسان نیز اطلاق می‌شود. انسان، در زندگی روزمره، گاه امری را از دیگران پنهان می‌کند، مانند پنهان کردن خبر مرگ عزیزی از بیمار برای حفظ آرامش او. اما پنهان‌کاری انسان، محدود به غیرخداست، زیرا هیچ‌چیز از علم بی‌کران الهی پنهان نمی‌ماند:

﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَىٰ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ﴾ (آل‌عمران: [مطلب حذف شد] : «چیزی در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست.»

این آیه، به صراحت بیان می‌کند که پروردگار، برخلاف انسان، لا یَخْفَى است، یعنی هیچ‌چیز از او مخفی نمی‌ماند. این ویژگی، اسم خاص الهی است که مُخفی را در مقام الهی از کاربرد انسانی آن متمایز می‌سازد.

درنگ: مُخفی، به‌عنوان اسمی فعلی و عام، هم به خدا و هم به انسان اطلاق می‌شود، اما خدا لا یَخْفَى است و هیچ‌چیز از علم بی‌کران او پنهان نمی‌ماند، در حالی که پنهان‌کاری انسان محدود به غیرخداست.

جمع‌بندی بخش دوم

اسم مُخفی، با ریشه لغوی خ-ف-ی، به معنای پنهان کردن امور است و به‌عنوان اسمی فعلی و عام، هم بر پروردگار و هم بر انسان اطلاق می‌شود. در مقام الهی، مُخفی جلوه‌ای از حکمت بی‌کران است که گاه برای لطف و گاه برای قهر، امور را در پرده نگه می‌دارد. در مقام انسانی، پنهان‌کاری محدود به غیرخداست، زیرا علم الهی همه‌چیز را دربرمی‌گیرد. این تبیین، زمینه را برای بررسی جنبه‌های جمالی و جلالی مُخفی در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش سوم: جنبه‌های جمالی و جلالی اسم مُخفی

جنبه جمالی: پنهان‌کاری از سر لطف

جنبه جمالی اسم مُخفی، در پنهان کردن اموری تجلی می‌یابد که برای آسایش و آرامش انسان ضروری است. پروردگار، با حکمت بی‌کران خود، گاه حقایقی را از انسان پنهان می‌کند تا او از رنج، اضطراب یا آسیب مصون بماند. برای نمونه، فراموشی مصیبت‌ها، چون مرگ عزیزان، لطفی الهی است که انسان را از تداوم اندوه رهایی می‌بخشد. اگر انسان هر لحظه در یاد مرگ نزدیکان خود بود، زندگی‌اش به تلخی گرایید و آرامش از او رخت بربست.

نمونه دیگر، علم محدود انسان است که در قرآن کریم چنین توصیف شده:

﴿وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا﴾ (إسراء: [مطلب حذف شد] : «به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.»

این محدودیت علمی، چونان سپری است که انسان را از بار سنگین آگاهی بیش از حد حفظ می‌کند. اگر انسان به همه امور، از نیت دشمنان گرفته تا زمان مرگ خود، آگاه بود، زندگی‌اش مختل می‌شد و توان پیشبرد امور روزمره را از دست می‌داد. این پنهان‌کاری، مصداق رحمت واسعه الهی است که چونان نسیمی خنک، روح انسان را آرامش می‌بخشد.

تمثیلی برای این لطف الهی، مانند پدری است که خبر ناگواری را از فرزند بیمار خود پنهان می‌کند تا او را از اضطراب و رنج حفظ کند. پروردگار نیز، با پنهان کردن برخی حقایق، انسان را در پناه لطف خود نگه می‌دارد.

جنبه جلالی: پنهان‌کاری از سر قهر

جنبه جلالی اسم مُخفی، در پنهان کردن اموری متجلی می‌شود که به گمراهی، شکست یا حرمان انسان منجر می‌گردد. این پنهان‌کاری، نتیجه کردار ناشایست انسان، مانند کفر، ظلم یا عصيان، است و برای امتحان یا تنبیه او رخ می‌دهد. برای نمونه، ناآگاهی از عواقب اعمال می‌تواند انسان را به خطا و گناه سوق دهد، چنان‌که قرآن کریم هشدار می‌دهد:

﴿وَمَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ﴾ (ابراهیم: [مطلب حذف شد] : «هیچ‌چیز بر خدا پنهان نیست.»

این آیه، ضمن تأکید بر علم بی‌کران الهی، نشان می‌دهد که پنهان شدن حقایق از انسان، گاه به دلیل کردارش بر او تحمیل شده است.

تمثیلی برای این جنبه، مانند راهزنی است که در کمین مسافری ناآگاه نشسته و او را به دام می‌افکند. پروردگار، گاه با پنهان کردن حقایق، انسان را در بوته امتحان قرار می‌دهد تا ایمان و استقامت او آزموده شود.

درنگ: اسم مُخفی، در جنبه جمالی، با پنهان کردن امور برای آسایش انسان، لطف الهی را نشان می‌دهد و در جنبه جلالی، با پنهان کردن حقایق برای امتحان یا تنبیه، قهر الهی را متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

اسم مُخفی، چونان گوهری دوچهره، هم جلوه لطف و هم جلوه قهر الهی را در خود دارد. در جنبه جمالی، پنهان‌کاری الهی انسان را از رنج و اضطراب مصون می‌دارد و آرامش او را تضمین می‌کند. در جنبه جلالی، این پنهان‌کاری برای امتحان یا تنبیه انسان رخ می‌دهد و او را در برابر عواقب کردارش قرار می‌دهد. این دوگانگی، حکمت بی‌کران الهی را در تعامل با خلق نشان می‌دهد و ضرورت توکل و مراقبت را برجسته می‌سازد.

بخش چهارم: مُخفی و علم محدود انسان

علم قلیل و لطف الهی

یکی از مصادیق بارز اسم مُخفی، علم محدود انسان است که در قرآن کریم چنین توصیف شده:

﴿وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا﴾ (إسراء: [مطلب حذف شد] : «به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.»

این محدودیت علمی، لطفی الهی است که انسان را از بار سنگین آگاهی بیش از حد حفظ می‌کند. اگر انسان به همه امور، از نیت دشمنان گرفته تا زمان مرگ خود، آگاه بود، زندگی‌اش مختل می‌شد و آرامش از او رخت بربست. برای نمونه، ناآگاهی از زمان مرگ، انسان را قادر می‌سازد تا با جدیت به امور روزمره بپردازد، بی‌آنکه در سایه ترس از مرگ زندگی کند.

تمثیلی برای این لطف، مانند کاسه آبی است که به تدریج تبخیر می‌شود. اگر آب به یکباره خشک شود، ظرف بی‌فایده می‌گردد، اما تبخیر تدریجی، امکان استفاده از آن را فراهم می‌کند. علم محدود انسان نیز، چونان آبی اندک، به تدریج به او ارزانی شده تا زندگی‌اش سامان یابد.

علم قلیل و قهر الهی

در مقابل، علم محدود انسان گاه به گمراهی، خطا یا حرمان منجر می‌شود، که این جنبه جلالی اسم مُخفی است. ناآگاهی از عواقب اعمال، می‌تواند انسان را به عصيان و گناه سوق دهد، چنان‌که قرآن کریم هشدار می‌دهد:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا﴾ (فصلت: [مطلب حذف شد] : «کسانی که در آیات ما به کژی می‌گرایند، بر ما پنهان نیستند.»

این آیه، نشان می‌دهد که گمراهی انسان، گاه نتیجه ناآگاهی او از حقایق است، که خود به دلیل کردارش بر او تحمیل شده است.

درنگ: علم محدود انسان، مصداقی از اسم مُخفی است که هم لطف الهی (برای آسایش) و هم قهر الهی (برای امتحان یا تنبیه) را دربرمی‌گیرد. این محدودیت، زندگی انسان را سامان می‌دهد، اما گاه او را به گمراهی سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

علم محدود انسان، چونان آیینه‌ای است که هر دو جنبه جمالی و جلالی اسم مُخفی را بازمی‌تاباند. این محدودیت، از سویی لطف الهی است که انسان را از رنج آگاهی بیش از حد مصون می‌دارد، و از سوی دیگر، قهر الهی است که او را در معرض گمراهی و خطا قرار می‌دهد. این دوگانگی، حکمت الهی را در آفرینش انسان و عالم نشان می‌دهد و ضرورت توکل و هدایت‌جویی را برجسته می‌سازد.

بخش پنجم: مُخفی و پنهان بودن قیامت

پنهان بودن زمان و مکان قیامت

یکی از بارزترین مصادیق اسم مُخفی، پنهان بودن زمان و مکان قیامت است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

﴿إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا﴾ (طه: [مطلب حذف شد] : «ساعت [قیامت] آمدنی است، نزدیک است آن را پنهان کنم.»

پروردگار، با حکمت بی‌کران خود، زمان و مکان قیامت را از انسان پنهان کرده، اما کیفیت آن را در حدود دو هزار آیه قرآن کریم بیان فرموده است. این پنهان‌کاری، هم لطف الهی است، زیرا ناآگاهی از زمان قیامت، انسان را از اضطراب و ترس مداوم رهایی می‌بخشد، و هم قهر الهی است، زیرا این ناآگاهی، انسان را در بوته امتحان قرار می‌دهد.

تمثیلی برای این پنهان‌کاری، مانند میزبانی است که زمان دقیق ورود مهمان را از او پنهان می‌کند تا او با آرامش به آمادگی بپردازد، اما در عین حال، او را به هوشیاری و انتظار وا می‌دارد.

تفاوت قیامت با امور دنیوی

در امور دنیوی، انسان گاه مکان یا زمان امری را می‌داند، اما کیفیت آن را نمی‌داند. برای نمونه، می‌داند فلانی در خانه‌ای زندگی می‌کند، اما از جزئیات زندگی او بی‌خبر است. اما در مورد قیامت، این ترتیب معکوس است: انسان کیفیت قیامت (مانند سنجش اعمال، بهشت و جهنم) را از آیات قرآن کریم می‌داند، اما زمان و مکان آن بر او مخفی است. این تفاوت، عظمت قیامت و حکمت الهی در پنهان‌کاری آن را نشان می‌دهد.

درنگ: پنهان بودن زمان و مکان قیامت، مصداق بارز اسم مُخفی است که هم لطف الهی (برای آسایش) و هم قهر الهی (برای امتحان) را دربرمی‌گیرد. این پنهان‌کاری، عظمت قیامت و حکمت الهی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

پنهان بودن زمان و مکان قیامت، جلوه‌ای از اسم مُخفی است که حکمت الهی را در پرده‌ای از راز و خفا آشکار می‌سازد. این پنهان‌کاری، از سویی انسان را از اضطراب مداوم رهایی می‌بخشد و از سوی دیگر، او را به هوشیاری و آمادگی برای امتحان الهی فرا می‌خواند. تفاوت قیامت با امور دنیوی، عظمت این واقعه و جایگاه ویژه اسم مُخفی را در اسمای الهی نشان می‌دهد.

بخش ششم: اقتضایی بودن عالم و نقش اعمال انسان

اقتضایی بودن عالم

عالم، چونان بستری اقتضایی، بر پایه کردار انسان شکل می‌گیرد. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌فرماید:

﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (إنسان: [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.»

حوادث عالم، از زلزله و سیل گرفته تا تكوير شمس و كدر شدن نجوم، نتیجه کردار انسان‌اند، نه جبر الهی. برای نمونه:

﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ﴾ (تكوير: [مطلب حذف شد] : «آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود * و آنگاه که ستارگان تیره گردند.»

این آیات، به تخریب عالم در نتیجه کفران انسان اشاره دارند، نه بازی یا تصمیم خودسرانه الهی.

تمثیلی برای این اقتضایی بودن، مانند چوپانی است که گوسفندان را به سوی چراگاه یا کشتارگاه سوق می‌دهد. پروردگار، عالم را آفریده و راه را نشان داده، اما مقصد نهایی به کردار انسان بستگی دارد.

نقد تفکر جبری

دیدگاه جبری، مانند باور به «جف القلم» (خشک شدن قلم سرنوشت)، که همه امور را از پیش تعیین‌شده می‌داند، از منظر قرآن کریم مردود است. پروردگار، از بازی و عبث مبراست:

﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ﴾ (انبیاء: [مطلب حذف شد] : «آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست را برای بازی نیافریدیم.»

تصور خدا به‌عنوان بازیگری که عالم را چون آجرهایی می‌چیند و سپس خراب می‌کند، نادرست و کودکانه است. حوادث عالم، نتیجه اقتضای کردار انسان‌اند، نه خواست خودسرانه الهی.

تمثیلی برای نقد این دیدگاه، مانند کودکی است که آجرها را می‌چیند و سپس با شادی آن‌ها را فرو می‌ریزد. پروردگار، حکیم و عادل است و عالم را بر پایه حکمت و اقتضا آفریده، نه برای بازی.

درنگ: عالم، اقتضایی است و حوادث آن، از تكوير شمس تا مصائب طبیعی، نتیجه کردار انسان‌اند، نه جبر یا بازی الهی. نقد تفکر جبری، نقش انسان در تعیین سرنوشت خود را برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش ششم

عالم، چونان بستری اقتضایی، بر پایه کردار انسان شکل می‌گیرد. حوادث عالم، از مصائب طبیعی تا تكوير شمس، نتیجه کفران یا شکر انسان‌اند، نه جبر یا بازی الهی. نقد دیدگاه جبری، نقش انسان در تعیین سرنوشت خود را برجسته می‌سازد و او را به مسئولیت‌پذیری و مراقبت فرا می‌خواند. این تبیین، رابطه اسم مُخفی با اقتضایی بودن عالم را روشن می‌کند و ضرورت توکل را تأکید می‌ورزد.

بخش هفتم: ضرورت توکل و مراقبت در برابر مُخفی جلالی

خطر ناآگاهی و نیاز به توکل

ناآگاهی از مخفیات، گاه انسان را به گمراهی، شکست یا حرمان سوق می‌دهد. این جنبه جلالی اسم مُخفی، انسان را به توکل و مراقبت فرا می‌خواند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

﴿لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾ (آل‌عمران: [مطلب حذف شد] : «نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید.»

توکل و التزام به شریعت، چونان سپری است که انسان را از آسیب‌های ناآگاهی مصون می‌دارد. ناآگاهی از عواقب اعمال، گاه انسان را به عصيان و گناه می‌کشاند، اما توکل، او را در مسیر هدایت نگه می‌دارد.

تمثیلی برای این ضرورت، مانند دریانوردی است که در شبی تاریک، با تکیه بر ستارگان راه خود را می‌یابد. انسان نیز، در تاریکی مخفیات، با توکل به نور هدایت الهی راه می‌سپرد.

نقش اعمال در دفع خطر مُخفی جلالی

اعمال انسان، چونان کلیدی است که درهای لطف یا قهر الهی را می‌گشاید. کردار نیک، انسان را از خطر ناآگاهی مصون می‌دارد، در حالی که کردار ناشایست، او را در معرض گمراهی و حرمان قرار می‌دهد. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌فرماید:

﴿لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾ (رعد: [مطلب حذف شد] : «خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنکه خودشان حالشان را تغییر دهند.»

این آیه، نقش اعمال انسان در تعیین سرنوشت او را تأکید می‌کند و او را به اصلاح نفس و مراقبت فرا می‌خواند.

درنگ: ناآگاهی از مخفیات، انسان را در معرض گمراهی و حرمان قرار می‌دهد. توکل و التزام به شریعت، چونان سپری، او را از خطر جنبه جلالی اسم مُخفی مصون می‌دارد.

جمع‌بندی بخش هفتم

ناآگاهی از مخفیات، که جلوه‌ای از اسم مُخفی است، انسان را در معرض خطر گمراهی و حرمان قرار می‌دهد. توکل و التزام به شریعت، انسان را از این خطر مصون می‌دارد و او را در مسیر هدایت نگه می‌دارد. نقش اعمال انسان در دفع خطر مُخفی جلالی، مسئولیت‌پذیری او را در برابر کردار خویش برجسته می‌سازد و ضرورت مراقبت و هوشیاری را تأکید می‌ورزد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

اسم مُخفی، چونان گوهری درخشان در میان اسمای الهی، حکمت بی‌کران پروردگار را در تعامل با خلق آشکار می‌سازد. این اسم، به‌عنوان اسمی کمالی، فعلی و عام، در ماده بسیط خود هر دو جنبه جمالی و جلالی را دربرمی‌گیرد. در جنبه جمالی، مُخفی با پنهان کردن امور برای آسایش انسان، لطف الهی را نشان می‌دهد، و در جنبه جلالی، با پنهان کردن حقایق برای امتحان یا تنبیه، قهر الهی را متجلی می‌سازد. علم محدود انسان و پنهان بودن زمان و مکان قیامت، مصادیق بارز این اسم‌اند که هم لطف و هم قهر الهی را در خود دارند.

عالم، چونان بستری اقتضایی، بر پایه کردار انسان شکل می‌گیرد. حوادث عالم، از مصائب طبیعی تا تكوير شمس، نتیجه کفران یا شکر انسان‌اند، نه جبر یا بازی الهی. نقد دیدگاه جبری، نقش انسان در تعیین سرنوشت خود را برجسته می‌سازد و او را به مسئولیت‌پذیری و مراقبت فرا می‌خواند. توکل و التزام به شریعت، انسان را از خطر ناآگاهی و جنبه جلالی مُخفی مصون می‌دارد و او را در مسیر هدایت نگه می‌دارد.

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، زمینه‌ای غنی برای مطالعات الهیاتی، فلسفی و عرفانی فراهم آورده و مخاطبان را به تأمل در رابطه اسمای الهی با سیر وجودی انسان و اقتضایی بودن عالم فرا می‌خواند. امید است که این اثر، گامی در مسیر معرفت الهی و هدایت‌جویی باشد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، اسما کمالی به چه نوع اسم‌هایی اطلاق می‌شود؟

2. طبق متن، مفهوم 'اخفا' در چه صورتی جنبه جمالی دارد؟

3. بر اساس درسگفتار، چرا خداوند علم انسان را محدود کرده است ('ما اوتیتم من العلم الا قلیلا')؟

4. طبق متن، کدام‌یک از موارد زیر نمونه‌ای از اسم جلالی است؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا قیامت از نظر زمان و مکان مخفی نگه داشته شده است؟

6. بر اساس درسگفتار، اسما جمالی ذاتی و اولیه هستند و بدون شرط اعمال می‌شوند.

7. طبق متن، اسما جلالی مانند 'مخفی' صفت عرضی خداوند هستند.

8. درسگفتار بیان می‌کند که اخفای قیامت از نظر زمان و مکان به دلیل قهر الهی است.

9. متن اشاره دارد که کم بودن علم انسان ('ما اوتیتم من العلم الا قلیلا') لطف الهی است.

10. بر اساس درسگفتار، اسما کمالی در ماده بسیط خود تنها جنبه جمالی دارند.

11. تفاوت اصلی بین اسما جمالی و اسما جلالی چیست؟

12. چرا طبق درسگفتار، کم بودن علم انسان لطف الهی محسوب می‌شود؟

13. مفهوم 'اخفا' به عنوان اسم کمالی چه ویژگی‌ای دارد؟

14. چرا درسگفتار اخفا را به عنوان اسم عام معرفی می‌کند؟

15. طبق متن، چرا خداوند برخی امور مانند قیامت را از انسان مخفی کرده است؟

پاسخنامه

1. اسم‌هایی که هم جنبه جمالی و هم جنبه جلالی دارند

2. وقتی خداوند چیزی را پنهان می‌کند تا انسان از آسیب و نگرانی در امان بماند

3. برای اینکه انسان از لطف الهی بهره‌مند شود و آرامش داشته باشد

4. قامع

5. برای اینکه انسان‌ها نگران نشوند و زندگی کنند

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. اسما جمالی ذاتی و اولیه هستند و بدون شرط اعمال می‌شوند، اما اسما جلالی ذاتی و ثانوی هستند و به دلیل اعمال انسان اعمال می‌شوند.

12. کم بودن علم انسان باعث فراموشی و آرامش او می‌شود و از نگرانی و آسیب حفظش می‌کند.

13. اخفا در ماده بسیط خود هم جنبه جمالی (لطف) و هم جنبه جلالی (قهر) دارد.

14. زیرا هم خداوند و هم انسان می‌توانند اخفا کنند، اما خداوند نسبت به همه چیز و انسان نسبت به غیر خدا اخفا می‌کند.

15. خداوند قیامت را مخفی کرده تا انسان‌ها نگران نشوند و به زندگی خود ادامه دهند.