در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 624

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل مفهوم مترف در پرتو آیات قرآنی

کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل مفهوم مترف در پرتو آیات قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۲۴)

بخش اول: مفهوم‌شناسی مترف در اسمای الهی

مقدمه: جایگاه مترف در نظام اسمای الهی

مفهوم «مترف» در نظام اسمای الهی، به‌عنوان یکی از صفات فعلی پروردگار، جایگاهی ممتاز و در عین حال پیچیده دارد. این صفت، که در قرآن کریم تنها یک‌بار به خداوند نسبت داده شده و هفت‌بار به انسان‌ها، از منظر عرفانی و جامعه‌شناختی، دریچه‌ای به سوی فهم حکمت الهی در واگذاری نعمت‌های غفلت‌آور به انسان‌ها می‌گشاید. مترف، در لغت به معنای برخورداری از نعمت‌های فراوان و متنوعی است که با غفلت همراه شده و انسان را به سوی طغیان و فسق سوق می‌دهد. این صفت، به‌عنوان اسمی جلالی و مکری، جلوه‌ای از قدرت و حکمت الهی را نمایان می‌سازد که در آن، نعمت‌ها نه تنها ابزاری برای آزمایش، بلکه گاه عاملی برای هلاکت انسان غافل می‌شوند. در این بخش، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به مفهوم‌شناسی دقیق «مترف»، ریشه‌های لغوی، و جایگاه آن در قرآن کریم پرداخته می‌شود.

درنگ: مترف، اسمی جلالی و مکری است که در قرآن کریم تنها یک‌بار به خداوند (اترافناهم) و هفت‌بار به انسان‌ها نسبت داده شده، و نشان‌دهنده نعمت‌های غفلت‌آوری است که انسان را به سوی فسق و هلاکت می‌کشاند.

ریشه‌شناسی و معنای لغوی مترف

واژه «مترف» از ریشه «تَرَفَ» در زبان عربی به معنای تنعم و برخورداری از نعمت‌های فراوان است که با ویژگی غفلت‌آوری همراه می‌شود. این صفت، در تمایز با «متنعم» که به کسی اطلاق می‌گردد که از نعمت‌های الهی برخوردار است اما شاکر و مطیع باقی می‌ماند، به انسانی اشاره دارد که نعمت‌های گسترده و متنوع، او را به غفلت و طغیان می‌کشاند. در قرآن کریم، این واژه در هشت مورد به کار رفته است که تنها یک مورد آن به فعل الهی (اترافناهم) اشاره دارد و هفت مورد دیگر به انسان‌هایی که به سبب نعمت‌های غفلت‌آور به فسق و عصیان کشیده شده‌اند.

وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا (زخرف: ۲۳) – «و ما آن‌ها را در زندگی دنیا به نعمت‌های [مطلب حذف شد] ).

این آیه، جلوه‌ای از مکر الهی را نشان می‌دهد که در آن، خداوند با اعطای نعمت‌های دنیوی، برخی انسان‌ها را به غفلت وامی‌دارد. این نعمت‌ها، که شامل ثروت، جمال، قدرت، و لذایذ مادی است، نه تنها مایه خیر نیستند، بلکه به سبب غفلت انسان، به ابزاری برای هلاکت او تبدیل می‌شوند. این ویژگی، مترف را به صفتی جلالی و مکری بدل می‌سازد که در آن، حکمت الهی در آزمایش انسان‌ها آشکار می‌گردد.

مترف به‌عنوان صفت جلالی و مکری

مترف، به‌عنوان یکی از اسمای مکری پروردگار، جلوه‌ای از قدرت و عظمت الهی است که در آن، خداوند با اعطای نعمت‌های فراوان، انسان را در معرض آزمایشی سخت قرار می‌دهد. این صفت، که تنها یک‌بار در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده، نشان‌دهنده مکر الهی در واگذاری انسان به نعمت‌هایی است که می‌توانند او را به سوی غفلت و فساد سوق دهند. این نعمت‌ها، که گاه ثروت، گاه جمال، گاه قدرت، و گاه علم هستند، در صورتی که با شکر و بندگی همراه نشوند، به جای هدایت، به هلاکت منجر می‌شوند. این ویژگی، مترف را به صفتی جلالی بدل می‌سازد که در آن، عظمت و حکمت الهی در آزمایش انسان‌ها تجلی می‌یابد.

وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا (اسراء: ۱۶) – «و هرگاه بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوش‌گذرانانش را وا می‌داریم تا در آن به فسق [مطلب حذف شد] ).

این آیه، به‌روشنی نقش مترفین را در هلاکت جوامع نشان می‌دهد. مترفین، با غرق شدن در نعمت‌های غفلت‌آور، به فسق و عصیان کشیده شده و زمینه‌ساز عذاب الهی می‌گردند. این صفت، به‌سان شمشیری دو لبه است که هم می‌تواند مایه عزت و کمال باشد و هم، در صورت غفلت، به هلاکت منجر شود.

درنگ: مترف، به‌عنوان صفتی جلالی و مکری، نشان‌دهنده حکمت الهی در واگذاری نعمت‌های غفلت‌آور به انسان‌هاست که می‌توانند به هدایت یا هلاکت منجر شوند، بسته به شکر یا غفلت انسان.

تمایز مترف و متنعم: شکر در برابر غفلت

یکی از محوری‌ترین مباحث در فهم مفهوم مترف، تمایز آن با مفهوم متنعم است. متنعم، کسی است که از نعمت‌های الهی برخوردار است، اما با شکر و بندگی، این نعمت‌ها را به ابزاری برای تقرب به خداوند تبدیل می‌کند. در مقابل، مترف کسی است که نعمت‌های فراوان و متنوع، او را به غفلت و طغیان می‌کشاند. این تمایز، در مثال حضرت سلیمان علیه‌السلام به‌روشنی آشکار می‌شود. سلیمان، با وجود برخورداری از ثروت، قدرت، و جمال، شاکر و بنده بود و نعمت‌هایش او را به غفلت نکشاند.

وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (جاثیه: ۱۳) – «و آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای [مطلب حذف شد] ).

در مقابل، مترفین، به دلیل غفلت از نعمت، به سوی فسق و عیاشی می‌روند و نعمت‌ها به جای خیر، به بلا و مصیبت تبدیل می‌شوند. این تفاوت، نشان‌دهنده اهمیت شکر و بندگی در نظام ارزشی قرآن کریم است.

فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ (اسراء: ۱۶) – «پس در آن [شهر] به فسق و فجور پرداختند و عذاب بر [مطلب حذف شد] ).

این تمایز، به‌سان دو مسیر متضاد در برابر انسان است: یکی راه شکر و بندگی که به کمال می‌رسد، و دیگری راه غفلت و طغیان که به هلاکت منتهی می‌شود.

جمع‌بندی بخش اول

مفهوم مترف، به‌عنوان یکی از اسمای فعلی پروردگار، از منظر لغوی، عرفانی، و قرآنی، صفتی است که به نعمت‌های غفلت‌آور اشاره دارد. این صفت، که تنها یک‌بار به خداوند (اترافناهم) و هفت‌بار به انسان‌ها نسبت داده شده، جلوه‌ای از مکر الهی را نشان می‌دهد که در آن، نعمت‌ها به ابزاری برای آزمایش انسان تبدیل می‌شوند. تمایز مترف با متنعم، در غفلت و شکر نهفته است؛ متنعم با شکر نعمت به کمال می‌رسد، اما مترف با غفلت به هلاکت می‌افتد. این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم و درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین دقیق این مفهوم پرداخت و زمینه را برای تحلیل جامعه‌شناختی آن در بخش بعدی فراهم آورد.

بخش دوم: جامعه‌شناسی مترفین در پرتو قرآن کریم

تقسیم‌بندی انسان‌ها در نظام اجتماعی قرآنی

یکی از برجسته‌ترین تحلیل‌های درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تقسیم‌بندی انسان‌ها به چهار گروه در نظام اجتماعی قرآنی است: ظالمین (قدرتمندان)، سالوس‌بازان (تزویرگران)، مترفین (خوش‌گذرانان)، و مستضعفین (اکثریت ضعیف). این تقسیم‌بندی، که ریشه در تحلیل‌های عمیق قرآنی و جامعه‌شناختی دارد، به فهم نقش مترفین در تحولات اجتماعی و تاریخی کمک می‌کند. مترفین، به‌عنوان گروهی که با ثروت و خوش‌گذرانی، بدون دخالت مستقیم در قدرت، دولت‌ها را جابه‌جا می‌کنند، جایگاه ویژه‌ای در این نظام دارند.

درنگ: انسان‌ها در نظام اجتماعی قرآنی به چهار گروه تقسیم می‌شوند: ظالمین (قدرتمندان)، سالوس‌بازان (تزویرگران)، مترفین (خوش‌گذرانان)، و مستضعفین (اکثریت ضعیف). مترفین با ثروت و عیاشی، بدون دخالت مستقیم، دولت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

ویژگی‌های مترفین در جامعه

مترفین، به‌عنوان گروهی که از نعمت‌های فراوان و غفلت‌آور برخوردارند، با ثروت و خوش‌گذرانی، نقش مهمی در تحولات اجتماعی ایفا می‌کنند. این گروه، برخلاف ظالمین که به دنبال اقتدار و حاکمیت‌اند یا سالوس‌بازان که با تزویر و ریا زمینه‌ساز قدرت دیگران می‌شوند، به دنبال عیاشی و لذت‌جویی‌اند. آن‌ها با استفاده از ثروت، بدون دخالت مستقیم در قدرت، دولت‌ها را جابه‌جا کرده و به فساد و هلاکت جوامع دامن می‌زنند.

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا (قصص: ۵۸) – «و چه بسیار شهرهایی که به سبب خوش‌گذرانی [مطلب حذف شد] ).

این آیه، نقش مترفین را در هلاکت جوامع به‌روشنی نشان می‌دهد. مترفین، با غرق شدن در نعمت‌های غفلت‌آور، به فسق و عصیان کشیده شده و زمینه‌ساز عذاب الهی می‌گردند. این گروه، به‌سان بادبانی هستند که با نیروی ثروت، کشتی جامعه را به سوی طوفان می‌رانند.

نقش تاریخی مترفین در تحولات اجتماعی

مترفین در طول تاریخ، با استفاده از ثروت و نفوذ، بدون دخالت مستقیم در قدرت، عامل تحولات بزرگ بوده‌اند. آن‌ها با حمایت از ظالمین و سالوس‌بازان، زمینه‌ساز اغتشاش، جنگ، و تغییر دولت‌ها شده‌اند. مثال‌هایی مانند قذافی و ناصرالدین شاه، که در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره ذکر شده‌اند، نشان‌دهنده ترکیب ویژگی‌های مترفین با ظالمین یا سالوس‌بازان است. قذافی، با ثروت و عیاشی، نه تنها خود به خوش‌گذرانی مشغول بود، بلکه با نفوذش تحولات سیاسی را رقم می‌زد.

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا (شعراء: ۱۷۳) – «و بر آن‌ها بارانی [از [مطلب حذف شد] ).

این آیه، به هلاکت قوم لوط به سبب فساد و خوش‌گذرانی اشاره دارد که نمونه‌ای از تأثیر مترفین در سقوط جوامع است. مترفین، با غفلت و فساد، به‌سان آتشی هستند که خرمن جامعه را به نابودی می‌کشانند.

نقد اجتماعی و اخلاقی: پرهیز از مترف شدن

یکی از مهم‌ترین پیام‌های درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، ضرورت پرهیز از مترف شدن و ظلم به مستضعفین است. انسان باید از قرار گرفتن در گروه‌های ظالمین، سالوس‌بازان، یا مترفین اجتناب کند و در عین حال، از ضعف و مظلومیت نیز دوری جوید. الگوی مطلوب، امثال امیرالمؤمنین علیه‌السلام است که به ضعفا رحم می‌کرد و با قوی‌ها مبارزه می‌نمود.

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ (ابراهیم: ۴۲) – «و خدا را از آنچه ظالمان انجام [مطلب حذف شد] ).

این آیه، هشدار الهی به ظالمین و مترفین است که غفلتشان، آن‌ها را از نظارت الهی دور نمی‌سازد. انسان باید نعمت را با شکر و خدمت به خلق همراه کند تا از غفلت و فسادی که به مترف شدن منجر می‌شود، در امان ماند.

درنگ: انسان باید از مترف شدن پرهیز کند، به مستضعفین ظلم نکند، و با الگو گرفتن از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، به ضعفا رحم کرده و با ظالمین مبارزه نماید.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تکیه بر تحلیل جامعه‌شناختی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی جایگاه مترفین در نظام اجتماعی قرآنی پرداخت. مترفین، به‌عنوان گروهی که با ثروت و خوش‌گذرانی، بدون دخالت مستقیم در قدرت، دولت‌ها را جابه‌جا می‌کنند، نقش مهمی در هلاکت جوامع ایفا می‌کنند. این گروه، در کنار ظالمین و سالوس‌بازان، با مستضعفین به‌عنوان قربانیان اصلی نظام اجتماعی، چهارگانه‌ای را تشکیل می‌دهند که تاریخ بشر را شکل داده است. پرهیز از مترف شدن و الگو گرفتن از سیره امیرالمؤمنین علیه‌السلام، راهی است برای رهایی از غفلت و فساد و رسیدن به کمال انسانی.

نتیجه‌گیری کلی

مفهوم «مترف» در نظام اسمای الهی و جامعه‌شناسی قرآنی، به‌عنوان یکی از صفات جلالی و مکری پروردگار، دریچه‌ای به سوی فهم حکمت الهی در آزمایش انسان‌ها می‌گشاید. این صفت، که در قرآن کریم تنها یک‌بار به خداوند (اترافناهم) و هفت‌بار به انسان‌ها نسبت داده شده، به نعمت‌های غفلت‌آوری اشاره دارد که می‌توانند انسان را به سوی فسق و هلاکت سوق دهند. تمایز مترف با متنعم، در شکر و غفلت نهفته است؛ متنعم با شکر نعمت به کمال می‌رسد، اما مترف با غفلت به طغیان و عیاشی می‌افتد. از منظر جامعه‌شناختی، مترفین یکی از چهار گروه بشری (ظالمین، سالوس‌بازان، مترفین، مستضعفین) هستند که با ثروت و خوش‌گذرانی، بدون دخالت مستقیم، دولت‌ها را جابه‌جا کرده و به فساد جوامع دامن می‌زنند. آیات قرآن کریم، با هشدار به مترفین و تأکید بر شکر نعمت، انسان را به پرهیز از غفلت و الگو گرفتن از سیره اولیای الهی، به‌ویژه امیرالمؤمنین علیه‌السلام، دعوت می‌کند. این تحلیل، ضرورت شکر نعمت و خدمت به خلق را در نظام ارزشی قرآن کریم برجسته می‌سازد و راهی برای رهایی از غفلت و رسیدن به کمال انسانی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. اسم «اتراف» در قرآن کریم چند بار ذکر شده است؟

2. کدام یک از موارد زیر به عنوان تنها مورد نسبت داده شده به پروردگار در ارتباط با اسم «اتراف» در قرآن ذکر شده است؟

3. طبق متن، اسم «اتراف» به چه نوع اسمی از اسمای الهی تعلق دارد؟

4. بر اساس متن، چند مورد از کاربردهای اسم «اتراف» در قرآن به مخلوقات نسبت داده شده است؟

5. کدام یک از موارد زیر به عنوان ویژگی اصلی نعمت‌های همراه با اتراف ذکر شده است؟

6. اسم «اتراف» در قرآن تنها به انسان‌ها نسبت داده شده و به غیر انسان‌ها تعلق ندارد.

7. متنعم به کسی گفته می‌شود که نعمت‌های فراوان دارد و این نعمت‌ها او را به غفلت کشانده است.

8. طبق متن، نعمت‌هایی که همراه با غفلت باشند، اتراف نامیده می‌شوند.

9. اسم «اتراف» در قرآن کریم بیش از یک بار به پروردگار نسبت داده شده است.

10. مترفین در متن به عنوان افرادی توصیف شده‌اند که نعمت‌هایشان با بندگى و اطاعت همراه است.

11. تفاوت اصلی بین «متنعم» و «مترف» چیست؟

12. چرا نعمت‌های اتراف در متن به عنوان نعمت‌های غفلت‌آور توصیف شده‌اند؟

13. طبق متن، چرا خداوند گاهی نعمت‌های فراوان به افراد می‌دهد؟

14. ویژگی اصلی مترفین از نظر جامعه‌شناختی در متن چیست؟

15. چگونه اسم «اتراف» به عنوان یک اسم مکری الهی در متن توصیف شده است؟

پاسخنامه

1. هشت بار

2. اترفناهم

3. اسم جلالی

4. هفت مورد

5. تنوع و عمق همراه با غفلت

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. متنعم به کسی گفته می‌شود که نعمت‌های فراوان دارد اما غافل نیست و بندگى می‌کند، در حالی که مترف نعمت‌هایش او را به غفلت کشانده است.

12. زیرا این نعمت‌ها متنوع، گسترده و عمیق هستند و با غفلت همراه می‌شوند، مانند لذت‌هایی که خماری و رخوت می‌آورند.

13. خداوند گاهی نعمت‌های فراوان می‌دهد تا افراد را به غفلت و اتراف بیندازد، که این بخشی از اسمای مکری الهی است.

14. مترفین افرادی هستند که دنبال عیش و خوشگذرانی‌اند و نعمت‌هایشان با غفلت همراه است.

15. اسم اتراف به عنوان اسمی جلالی و مکری توصیف شده که خداوند از طریق نعمت‌های فراوان و غفلت‌آور، افراد را به طغیان می‌کشاند.