در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 615

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل اسم کریم

کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل اسم کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۱۵)

مقدمه: درآمدی بر تحلیل اسم کریم

در نظام معرفتی الهی، اسما و صفات خداوند چونان آیینه‌هایی زلال، جلوه‌های بی‌کران حقیقت را بازمی‌تابانند. اسم «کریم»، از جمله صفات جمالی حق تعالی، در قرآن کریم با ظرافت و عمقی بی‌مانند به کار رفته است. این اسم، که ریشه در بزرگواری، بخشندگی و کمال دارد، نه‌تنها صفتی برای ذات اقدس الهی است، بلکه در وصف مخلوقات، از ملائکه تا رزق و مقام، نیز تجلی یافته است. مطالعه حاضر، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل جامع و تخصصی این اسم در ابعاد لغوی، قرآنی، عرفانی و روان‌شناختی می‌پردازد. هدف این نوشتار، کالبدشکافی دقیق مفهوم کرامت در نظام قرآنی و پیوند آن با مفاهیمی چون غنا، ربوبیت و کمال وجودی است.

این اثر، با نگاهی عمیق به آیات قرآن کریم و تبیین کاربردهای اسم کریم و مشتقات آن، از جمله اکرم و مکرم، به بررسی جایگاه این صفت در نسبت با خداوند و مخلوقات می‌پردازد. همچنین، با تحلیل روان‌شناختی رفتارهای انسانی، رابطه کرامت با نقصان و کمال تبیین شده و تفاوت آن با مفهوم جواد، که در قرآن کریم غایب است، روشن می‌گردد. ساختار این نوشتار، با افزودن عناوین تخصصی، توضیحات تکمیلی و تمثیلات ادبی، به‌گونه‌ای طراحی شده که محتوایی منسجم، دانشگاهی و جذاب ارائه نماید.

درنگ: اسم کریم، صفتی جمالی است که با غنا و ربوبیت پیوند خورده و در قرآن کریم با ظرافتی بی‌مانند، تنها در موارد خاص به کار رفته، که نشان‌دهنده مهندسی دقیق این کتاب الهی است.

بخش اول: تبیین لغوی و صرفی اسم کریم و مشتقات آن

ریشه‌شناسی و معنای لغوی کریم

اسم «کریم» از ریشه سه‌حرفی «ک-ر-م» در زبان عربی مشتق شده و به معنای بزرگواری، بخشندگی و شرافت است. این واژه، که به‌صورت صفت مشبه بر وزن «فعیل» آمده، دلالت بر ثبات و دوام این صفت در موصوف دارد. «اکرم»، به‌عنوان افعل التفضیل، بر شدت و برتری این صفت تأکید می‌ورزد و به معنای «بزرگوارترین» است. در فرهنگ عامه، کریم به‌عنوان نامی برای مردان و اکرم برای زنان به کار می‌رود، اما در قرآن کریم، این تمایز جنسیتی وجود ندارد و اکرم به‌عنوان وصف پیامبر اکرم (ص) و خداوند متعال استعمال شده است.

کریم، چونان گوهری درخشان در میان اسمای الهی، نه‌تنها به بخشندگی مادی، بلکه به عطای معنوی و وجودی اشاره دارد. این صفت، در نظام قرآنی، با مفاهیمی چون غنا (بی‌نیازی) و ربوبیت (پروردگاری) پیوندی ناگسستنی دارد، گویی که کرامت، جلوه‌ای از کمال بی‌کران الهی است که در خدمت مخلوق قرار می‌گیرد.

کاربردهای عرفی و قرآنی کریم و اکرم

در فرهنگ ایرانی، کریم به‌عنوان نامی مردانه و اکرم به‌عنوان نامی زنانه رواج دارد. این تمایز، ریشه در سنت‌های اجتماعی داشته، اما در نظام قرآنی، چنین تمایزی مشاهده نمی‌شود. به عنوان مثال، پیامبر اکرم (ص) با صفت «اکرم» توصیف شده، که نشان‌دهنده برتری این وصف در مقام معنوی است. همچنین، قرآن کریم خود با عنوان «قرآن کریم» شناخته می‌شود، که دلالت بر شرافت و بلاغت بی‌نظیر آن دارد. این کاربردها، کریم را از یک نام یا صفت ساده فراتر برده و به مفهومی عمیق در نظام الهی تبدیل می‌کند.

درنگ: تمایز عرفی بین کریم (مردانه) و اکرم (زنانه) در قرآن کریم وجود ندارد؛ اکرم به‌عنوان وصف پیامبر اکرم (ص) و خداوند متعال، بر برتری معنوی دلالت دارد.

جمع‌بندی بخش اول

تبیین لغوی اسم کریم و مشتقات آن، این صفت را به‌عنوان جلوه‌ای از بزرگواری و بخشندگی معرفی می‌کند که در قرآن کریم به‌صورتی دقیق و با مفاهیمی چون غنا و ربوبیت پیوند یافته است. تمایز بین کاربردهای عرفی و قرآنی، نشان‌دهنده عمق و ظرافت این اسم در نظام الهی است. این بخش، بستری برای تحلیل‌های بعدی در زمینه کاربردهای قرآنی و روان‌شناختی کریم فراهم می‌آورد.

بخش دوم: کاربرد کریم در قرآن کریم

کمیت و کیفیت کاربرد کریم و مشتقات

در قرآن کریم، اسم «کریم» و مشتقات آن، شامل «اکرم» و «مکرم»، در مجموع 27 مورد به کار رفته‌اند. این کمیت محدود، نشان‌دهنده انتخابی دقیق و مهندسی‌شده در نظام قرآنی است. «کریم» دو بار در وصف خداوند، «اکرم» یک بار، و سایر مشتقات در موارد متعددی در وصف مخلوقات، از جمله رزق، مقام، و ملائکه، استعمال شده‌اند. این توزیع، کریم را به صفتی خاص و متعالی تبدیل کرده که تنها در زمینه‌های معنایی خاص به کار می‌رود.

آیات مرتبط با کریم، چونان نغمه‌ای آسمانی، در دل قرآن کریم طنین‌انداز شده و هر یک، گوشه‌ای از کرامت الهی یا مخلوقی را روشن می‌سازند. این آیات، از وصف خداوند گرفته تا نفی کرامت از انسان، نقشه‌ای جامع از جایگاه این صفت در نظام هستی ارائه می‌دهند.

کریم در نسبت با خداوند

«کریم» در دو آیه کریم در وصف خداوند متعال آمده است:

  • إِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ (نمل: [مطلب حذف شد] : پروردگارم بی‌نیاز و کریم است.
  • مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ (انفطار: [مطلب حذف شد] : چه چیز تو را نسبت به پروردگار کریمت مغرور کرد؟

این آیات، کریم را به‌عنوان صفتی وابسته به غنا (بی‌نیازی) و ربوبیت (پروردگاری) معرفی می‌کنند. در آیه نخست، کریم پس از غنی آمده، که نشان‌دهنده پیوند ناگسستنی کرامت با بی‌نیازی است. در آیه دوم، کریم در کنار «رب» قرار گرفته و با لحنی پرسشگر، از انسان می‌پرسد چه چیز او را به غرور واداشته است. این پرسش، تلویحاً به لزوم وجود کمال در کریم اشاره دارد، گویی که انسان بدون غنا و محتوا نمی‌تواند به مقام کرامت نائل شود.

درنگ: کرامت الهی در قرآن کریم با غنا و ربوبیت پیوند خورده، و انسان بدون این کمالات نمی‌تواند کریم باشد.

اکرم در نسبت با خداوند

«اکرم» یک بار در قرآن کریم آمده است:

آقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ (علق: [مطلب حذف شد] : بخوان که پروردگار تو اکرم است.

این آیه، اکرم را به‌عنوان صفتی متعالی در زمینه تعلیم و کرامت الهی معرفی می‌کند، که با امر به خواندن پیوند دارد. این امر، کرامت خداوند را در مقام هدایت علم و معرفت به انسان نشان می‌دهد، گویی که اکرم، چونان تاجی بر سر ربوبیت الهی نشسته است.

نفی کرامت از انسان

قرآن کریم در آیه‌ای صریح، کرامت را از انسان نفی می‌کند:

كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (فجر: [مطلب حذف شد] : نه، بلکه یتیم را گرامی نمی‌دارید.

این نفی، نه به معنای فقدان کامل کرامت در انسان، بلکه به نقصان در فعلیت‌بخشیدن به این استعداد اشاره دارد. قرآن کریم با این بیان، انسان را به اکرام یتیم دعوت می‌کند، گویی که کرامت، چون بذری در وجود انسان کاشته شده که باید با عمل صالح به شکوفایی برسد.

مکرم در وصف مخلوقات

صفت «مکرم» در قرآن کریم در وصف موجودات متعددی به کار رفته است:

  • وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (اسراء: [مطلب حذف شد] : ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.
  • فِي صَحُفٍ مُكَرَّمَةٍ (عبس: [مطلب حذف شد] : در صحیفحه‌هاای گرامی.
  • بَلْ عَبَادٌ مُكَرَمُونَ (انبیاء: [مطلب حذف شد] : بلکه بندگان گرامی‌اند.

این آیات، مکرم را به‌عنوان نتیجه کرامت الهی معرفی می‌کنند، نه صفتی ذاتی مخلوق. انسان، ملائکه، صحف، و اهل بهشت، همگی از کرامت الهی بهره‌مند شده‌اند، گویی که خداوند، چونان نقاشی چیره‌دست، نقش کرامت را بر بوم خلقت آن‌ها نگاشته است.

جمع‌بندی بخش دوم

کاربردهای قرآنی اسم کریم و مشتقات آن، از وصف خداوند تا نفی آن از انسان و اکرام مخلوقات، نشان‌دهنده جایگاه ویژه این صفت در نظام الهی است. کمیت محدود این آیات (۲۷ مورد) و پیوند کریم با غنا و ربوبیت، مهندسی دقیق قرآن کریم را آشکار می‌سازد. این بخش، بستری برای تحلیل رابطه کرامت با کمال و نقصان در انسان فراهم می‌آورد.

بخش سوم: رابطه کرامت با غنا و ربوبیت

پیوند ناگسستنی کرامت و غنا

قرآن کریم، کرامت را صفتی وابسته به غنا (بی‌نیازی) معرفی می‌کند. آیه «إِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ» (نمل: 40) صراحتاً کریم را پس از غنی آورده، گویی که کرامت، چون شاخه‌ای از درخت بی‌نیازی، تنها در سایه آن می‌روید. انسان فقیر یا بی‌محتوا، که از غنا و کمال وجودی برخوردار نیست، نمی‌تواند کریم باشد. این پیوند، کرامت را از صفتی ظاهری به مقوله‌ای عمیق و وجودی تبدیل می‌کند.

کرامت، مانند نهر زلالی که از چشمه بی‌نیازی می‌جوشد، در ذاتی متجلی می‌شود که خود را بی‌نیاز از خودنمایی و جلب توجه می‌داند. انسان کریم، چونان ستاره‌ای است که با نور ذاتی خود می‌درخشد، نه با انعکاس نور دیگران.

درنگ: کرامت، بدون غنا و کمال وجودی، و انسان فقیر یا بی‌محتوا نمی‌تواند به مقام کریم نائل شود.

ربوبیت و کرامت

آیه «مَا غَرَّكَ بِرَرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (انفطار: 6) کریم را در کنار «رب» قرار داده و با پرسشی تأمل‌برانگیز، انسان را به تأمل در جایگاه خود و پروردگار وامی‌دارد. ربوبیت، که به معنای پروردگاری و پرورش است، بستری است که کرامت در آن تجلی می‌یابد. خداوند، به‌عنوان رب کریم، با کرامت خود، خلق را پرورش می‌دهد، در حالی که انسان بدون ربوبیت و محتوا، به این مقام نمی‌رسد.

رب کریم، مانند باغبانی است که با دستان بخشنده‌اش، نهال خلقت را با آب کرامت سیراب می‌کند. انسان، تنها در سایه این ربوبیت می‌تواند به کمال کریم دست یابد.

جمع‌بندی بخش سوم

پیوند کریم با غنا و ربوبیت، این صفت را به مقوله‌ای عمیق و وجودی تبدیل کرده است. انسان، بدون بی‌نیازی و کمال، نمی‌تواند کریم باشد، و کرامت الهی در سایه ربوبیت تجلی می‌یابد. این تحلیل، زمینه را برای بررسی روان‌شناختی کرامت فراهم می‌کند.

بخش چهارم: تحلیل روان‌شناختی کرامت

نقصان و جلب توجه

از منظر روان‌شناختی، انسان‌های فاقد کمال—چه در زیبایی، علم، یا قدرت—با رفتارهای جلب توجه، مانند «اطفار و بازی»، می‌کوشند نقصان خود را جبران کنند. این رفتار، که در تمثیل «میمون هرچه زشت‌تر، اطفار و بازی‌اش بیشتر» متجلی شده، در انسان‌ها نیز صدق می‌کند. فردی که فاقد کمال درونی است، با خودنمایی ظاهری، از جمله لباس، آرایش یا رفتارهای نمایشی، می‌کوشد جای خالی کرامت را پر کند.

این رفتار، مانند تلاش پرنده‌ای است که با پرهای رنگین، فقدان آواز دل‌انگیز خود را جبران می‌کند. اما کریم، که از کمال درونی برخوردار است، نیازی به این نمایش ندارد، گویی چون درختی تناور، با ریشه‌های عمیق در خاک وجود، بی‌نیاز از خودنمایی است.

درنگ: کرامت، صفتی درونی است که انسان را از خودنمایی بی‌نیاز می‌کند؛ انسان‌های فاقد کمال، با جلب توجه، نقصان خود را می‌می‌دهند.

کاربرد روان‌شناختی در تحلیل زنان

این تحلیل، به‌ویژه در مورد زنان، با مثال‌هایی از خودنمایی از طریق آرایش، لباس یا رفتارهای جلب توجه، تبیین می‌شود. زنی که از کمال درونی و کرامت برخوردار است، نیازی به این ابزارها ندارد، زیرا کمال، خود چونان گوهری در وجود او می‌درخش. اما فردی که فاقد این کمال است، با ابزارهای ظاهری می‌کوشد جای خالی آن را پر کند.

این زن، مانند گلزاری است که با گل‌های طبیعی خود، نیازی به رنگ‌های مصنوعی ندارد. اما گلی که طراوت درونی ندارد، با رنگ‌های ظاهری، تلاش می‌کند تا دیده شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

تحلیل روان‌شناختی کرامت، این صفت را به‌عنوان کمتی درونی معرفی می‌کند که انسان را از خودنمایی بی‌نیاز می‌سازد. رفتارهای جلب توجه، نشانه‌ای از نقصان در کمال وجودی هستند. این تحلیل، کرامت را به‌عنوان صفتی متعالی و بی‌نیاز از نمایش ظاهری تثبیت می‌کند.

بخش پنجم: تفاوت کریم و جواد

برخلاف «کریم»، که در قرآن کریم ۲۷ مرتبه به کار رفته، «جواد» و «ذا لجلود» در این کتاب الهی غایب‌اند و تنها در دعاها یافت می‌شوند. این غیاب، نشان‌دهنده تمایزی اساسی بین کریم (بزرگواری جمالی) و جواد (بخششگری گسترده) در نظام قرآنی است. کریم، صفتی است که به کمال و جمال اشاره دارد، در حالی که جواد، به بخشندگی بی‌حد و مرز دلالت می‌کند که در قرآن کریم به شکل دیگری بیان شده است.

کریم، مانند خورشیدی است که با نور خود، همگان را بهره‌مند می‌سازد، اما جواد، چونان اقیانوس، بی‌حد و مرز عطا می‌کند. غیاب جواد در قرآن کریم، نشانه‌ای از مهندسی دقیق این کتاب است که کریم را برای بیان کرامت الهی برگزیده است.

درنگ: غیاب «جواد» در قرآن کریم، نشان‌دهنده انتخاب دقیق «کریم» برای بیان کرامت جمالی است، که با بخشندگی جوادین متفاوت است.

جمع‌بندی بخش پنجم

تفاوت کریم و جواد، جایگاه ویژه کریم را در قرآن کریم روشن می‌کند. این صفت، با تأکید بر کمال و جمال، از بخشندگی گسترده جواد متمایز شده و در نظام قرآنی به‌صورتی خاص به کار رفته است.

بخش ششم: زوج کریم و طفل معصوم

تبیین زوج کریم

آیه‌ای از قرآن کریم به «زوج کریم» اشاره دارد:

وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (شعراء: [مطلب حذف شد] : و در آن از هر نوع جفت نیکو رویاندیدیم.

«زوج کریم» در این آیه، به نباتات پاک و بی‌آلایش اشاره دارد که در خدمت دیگران هستند. این نباتات، مانند «طفل معصوم»، از آلودگی مبرا بوده و با کرامتی بی‌مانند، خود را در اختیار مخلوقات قرار می‌دهند، بی‌آنکه انتظاری داشته باشند.

زوج کریم، چونان دو گوهر همزاد، در خاک طبیعت می‌درخشند و با سخاوت خود، حیات را به دیگران ارزانی می‌دارند. این تشبیه، کرامت را به صفتی جمالی و غیرمتقابل معرفی می‌کند.

درنگ: زوج کریم، مانند طفل معصوم، نمادی از پاکی و سخاوت غیرمتقابل است که در خدمت دیگران قرار می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش ششم

مفهوم زوج کریم، کرامت را به‌عنوان صفتی جمالی و بی‌آلایش معرفی می‌کند که در نباتات متجلی شده است. این تشبیه، با پیوند به طفل معصوم، بر پاکی و سخاوت غیرمتقابل تأکید دارد.

بخش هفتم: مقام کریم و انبیا

مقام کریم در قرآن کریم

قرآن کریم به «مقام کریم» اشاره دارد:

وَكُنُزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ (شعراء: [مطلب حذف شد] : و گنج‌ها و مقام کریم.

مقام کریم، صفتی است که به انبیا و اولیا اختصاص دارد و از دسترس عموم خارج است. این مقام، به دلیل پیوند با کمال و جمال، از صفات دیکتاتورها و سیاستمداران فاقد کرامت متمایز است.

مقام کریم چونان قله‌ای است که تنها انبیا و اولیا با بال‌های تقوی و کمال به آن می‌رسند، در حالی که مدعیان قدرت، در دامنه‌های آن سرگردانند.

درنگ: مقام کریم، جایگاه ویژه انبیا و اولیاست که با کمال و جمال الهی متمایز شده است.

جمع‌بندی بخش هفتم

مقام کریم، به‌عنوان صفتی متعالی، جایگاه انبیا و اولیا را در نظام الهی روشن می‌کند. این مقام، با کمال و جمال پیوندی، از دسترس مدعیان قدرت خارج است.

بخش هشتم: نقد و تأملات قرآنی

طعنه الهی در آیات

آیه‌ای از قرآن کریم به طعنه‌ای الهی اشاره دارد:

ذق إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (دخان: [مطلب حذف شد] : بچش که تو همان عزیم کریم هستی!

این طعمه، عزت و کرامت را از فرد جهنمی نفی می‌کند، گویی که خداوند با این خطاب، نقصان مدعیان را در برابر عذاب الهی برجسته می‌سازد.

این طعنه، مانند آینه‌ای است که چهره واقعی مدعیان عزت را در برابر حقیقت الهی عیان می‌کند، و آن‌ها را به تأمل در جایگاه خود وامی‌دارد.

نقد فقر فرهنگی

فقر فرهنگی و آموزشی در جوامع اسلامی، مانع فهم عمیق مفاهیمی مانند کرامت شده و مسلمین را در جایگاه حقارت قرار داده است. این نقد، ضرورت بازنگری در روش‌های علمی و فرهنگی را برای احیای کرامت انسانی تأکید می‌کند.

این فقر، مانند سایه‌ای سنگین، بر آسمان معرفت اسلامی افتاده و راه را به سوی نور کرامت بسته است. بازآفرینی فرهنگ، گامی است در جهت رهایی از این سایه.

درنگ: فقر فرهنگی، مانعی در برابر فهم کرامت است و بازنویسی فرهنگ، راهی برای احیای آن.

جمع‌بندی بخش هشتم

نقد طعنه الهی و فقر فرهنگی، ضرورت تأمل در روش‌های قرآنی و بازآفرینی فرهنگ را روشن می‌کند. این تحلیل، کرامت را به‌عنوان هدفی متعالی در نظام اسلامی معرفی می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

اسم «کریم» و مشتقات آن در قرآن کریم، با ۲۷ کاربرد، صفتی جمالی است که با غنا و ربوبیت پیوند خورده و نشان‌دهنده بزرگواری و بخشندگی است. آیات کریم، از وصف خداوند تا نفی آن از انسان و اکرام مخلوقات، جایگاه این صفت را در نظام الهی روشن می‌سازند. تحلیل روان‌شناختی، کرامت را به‌عنوان صفتی درونی معرفی می‌کند که انسان را از خودنمایی بی‌نیاز می‌سازد. غیاب «جواد» و حضور محدود «کریم» در قرآن کریم، مهندسی دقیق این کتاب را نشان می‌دهد. این مطالعه، با کالبدشکافی لغوی، قرآنی و روان‌شناختی، ضرورت فهم عمیق کرامت و دوری از تفسیرهای عرفی را برجسته می‌سازد.

کرامت، چونان گوهری درخشان در تاج الهی، نه‌تنها جلوه‌ای از کمال خداوند است، بلکه بذری است که در وجود انسان کاشته شده تا با عمل صالح به شکوفایی برسد. این نوشتار، دعوتی است به تأمل در این صفت متعالی و کوشش برای تحقق آن در ساحت وجودی انسان.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، واژه 'کریم' چند بار در قرآن کریم ذکر شده است؟

2. طبق متن، کدام صفت در قرآن برای خداوند به کار رفته است؟

3. کدام آیه در متن به عنوان نمونه‌ای از نفي کرامت از انسان ذکر شده است؟

4. طبق متن، کدام موجودات در قرآن به عنوان 'عباد مکرمون' توصیف شده‌اند؟

5. بر اساس متن، 'زوج کریم' در قرآن به چه چیزی اشاره دارد؟

6. متن بیان می‌کند که انسان به طور ذاتی کریم است و نیازی به کرامت الهی ندارد.

7. طبق متن، صفت 'کریم' در قرآن دو بار برای خداوند به کار رفته است.

8. متن اشاره دارد که واژه 'جواد' در قرآن کریم به کار نرفته است.

9. بر اساس متن، 'اکرم' به عنوان صفت برای پیامبر و 'کریم' برای قرآن به کار می‌رود.

10. متن ادعا می‌کند که مقام کریم به افرادی با مناصب سیاسی امروزی اطلاق می‌شود.

11. طبق متن، چرا انسان فقیر نمی‌تواند کریم باشد؟

12. چرا متن آیه 'کلا بل لا تکرمون الیتیم' را نقص انسان می‌داند؟

13. طبق متن، تفاوت 'کریم' و 'اکرم' در کاربرد برای انسان چیست؟

14. چرا متن 'زوج کریم' را به نباتات نسبت می‌دهد؟

15. متن چگونه مقام کریم را از مقامات سیاسی امروزی متمایز می‌کند؟

پاسخنامه

1. 27 بار

2. هر دو کریم و اکرم

3. کلا بل لا تکرمون الیتیم

4. ملائکه

5. نباتات

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا کریم بودن نیازمند غنا و ربوبیت است، و انسان فقیر فاقد این ویژگی‌هاست.

12. چون انسان استعداد کرامت دارد، اما عدم اکرام یتیم نشان‌دهنده نقص در به‌کارگیری این استعداد است.

13. کریم معمولاً برای مردان و اکرم برای زنان به کار می‌رود، اما اکرم به پیامبر نیز اطلاق می‌شود.

14. زیرا نباتات با ایثار و بدون مقاومت در برابر آسیب، ویژگی کرامت را نشان می‌دهند.

15. مقام کریم به انبیا و اولیا اختصاص دارد، در حالی که مقامات سیاسی معمولاً فاقد کرامت هستند.