متن درس
اسما و صفات الهی: تبیین اسم قارئ
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۲۹)
مقدمه
اسم «قارئ» از اسمای فعلی الهی و عام است که در قرآن کریم با ظرافتی بیمانند و معنایی عمیق در ۸۹ مورد به کار رفته و به قرائتی دلالت دارد که با احضار معنا همراه با لفظ است. این اسم، به مثابه مشعلی فروزان، راهنمای هدایت و معرفت در نظام آفرینش و عبادات الهی است و در گسترهای وسیع، از خداوند متعال تا انسانها، تجلی مییابد. مطالعه حاضر، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۲۹، به تحلیل جامع و عمیق این اسم از منظرهای لغوی، قرآنی، فلسفی، و اجتماعی میپردازد.
اسم قارئ، به مثابه کلیدی برای فهم رابطه میان لفظ و معنا در عبادات و هدایت، در این نوشتار کالبدشکافی میشود. با تأکید بر آیات قرآن کریم، روایات، و نقد نظام آموزشی دینی، این اثر به بررسی اهمیت قرائت در نماز، ضرورت آموزش فهم معنا از کودکی، و نقش قرائت در قیامت میپردازد. همچنین، با نقد فرهنگ اجتماعی و تفاسیر نادرست لغوی، بهویژه در موضوع «قروء» و جایگاه شرافتمند دم در قرآن کریم، تلاش شده تا تحلیلی جامع و چندبعدی ارائه گردد.
بخش نخست: تبیین مفهومی و لغوی اسم قارئ
تعریف لغوی و صرفی قارئ
اسم «قارئ» صفتی مشبه از ریشه «ق-ر-أ» است که در لغت به معنای قرائت، یعنی خواندن با احضار معنا همراه با لفظ، دلالت دارد. این واژه، به مثابه جویباری زلال، لفظ را با معنا درمیآمیزد و بدون یکی از این دو، قرائت صادق نمیگردد. قرائت صرفاً لقلقه زبان نیست، بلکه فرایندی است که در آن، معنا چون روحی در کالبد لفظ دمیده میشود.
در زبان قرآن کریم، قارئ به کسی اطلاق میشود که با آگاهی و قصد، معنا را با لفظ همراه میسازد. بدون احضار معنا، قرائت به سطحی ظاهری فروکاسته میشود و از حقیقت خود تهی میگردد. این اصل، نه تنها در قرائت قرآن کریم، بلکه در تمامی عبادات، بهویژه قرائت سوره حمد در نماز، حیاتی است.
درنگ: قارئ به معنای قرائت با احضار معنا همراه با لفظ است و بدون فهم معنا، قرائت صادق نمیگردد. |
قارئ بهعنوان اسم عام
قارئ صفتی عام است که در گسترهای وسیع، به خداوند متعال، جبرئیل علیهالسلام، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، ملائکه، و انسانها اطلاق میشود. این اسم، به مثابه آسمانی پهناور، تمامی ذویالعقول را در بر میگیرد و نشاندهنده شأن قرائت در میان همه موجودات عاقل است. خداوند قارئ است، چنانکه قرآن کریم را بر پیامبر قرائت میکند؛ جبرئیل قارئ است، زیرا وحی را با معنا به پیامبر منتقل میسازد؛ و انسانها قارئاند، هنگامی که با فهم و آگاهی، آیات الهی را تلاوت میکنند.
عام بودن قارئ، ریشه در اشتراک این صفت میان خالق و مخلوق دارد. این اشتراک، به مثابه پلی است که عقل انسانی را به معارف الهی پیوند میدهد و قرائت را به ابزاری برای هدایت و معرفت بدل میسازد.
درنگ: قارئ صفتی عام است که به خداوند، جبرئیل، پیامبر، ملائکه، و انسانها اطلاق میشود و شأن قرائت را در میان ذویالعقول نشان میدهد. |
اهمیت احضار معنا در قرائت
قرائت بدون احضار معنا، به مثابه جسدی بیروح، فاقد حیات و اثر است. قرآن کریم قرائت را فراتر از خواندن صرف لفظ میداند و آن را با فهم و استحضار معنا تعریف میکند. این اصل، در عبادات، بهویژه قرائت سوره حمد در نماز، اهمیتی مضاعف مییابد. بدون فهم معنا، قرائت به لقلقه زبان بدل میشود و از حقیقت عبادت دور میافتد.
احضار معنا، به مثابه کلیدی است که قفل دل را میگشاید و انسان را به سوی تدبر و معرفت رهنمون میشود. این فرایند، نه تنها در قرائت قرآن کریم، بلکه در تمامی جنبههای زندگی معنوی، از جمله قضاوت در قیامت، ضروری است.
درنگ: قرائت بدون احضار معنا صادق نیست و در عبادات، بهویژه قرائت سوره حمد در نماز، فهم معنا حیاتی است. |
بخش دوم: قارئ در قرآن کریم
کاربردهای قرآنی قارئ
اسم قارئ در قرآن کریم در ۸۹ مورد به کار رفته که ۷۰ مورد آن به قرائت قرآن کریم اختصاص دارد و ۱۹ مورد آن در معنای عام (خواندن با فهم معنا) ظاهر شده است. این فراوانی، به مثابه باغی پربار، نشاندهنده اهمیت قرائت در نظام هدایت الهی است. آیات زیر نمونههایی از کاربردهای قرآنی قارئاند:
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (نحل: ۹۸)
: پس چون قرآن را قرائت کردی، از شیطان مطرود به خدا پناه ببر.
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا (إسراء: ۴۵)
: و چون قرآن را قرائت کنی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، حجابی پوشیده قرار میدهیم.
إِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (قیامت: ۱۸)
: چون آن را قرائت کردیم، از قرائتش پیروی کن.
فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ (حاقة: ۱۹)
: پس کسی که کتابش به دست راستش داده شود، آنان کتابشان را قرائت میکنند.
سَنَقْرَؤُكَ فَلَا تَنْسَى (أعلى: ۶)
: بهزودی بر تو قرائت میکنیم، پس فراموش نخواهی کرد.
این آیات، قرائت را به مثابه فرایندی معنوی و هدایتبخش به تصویر میکشند که لفظ و معنا را درهم میآمیزد.
درنگ: قارئ در ۸۹ مورد در قرآن کریم به کار رفته و نشاندهنده اهمیت قرائت با فهم معنا در هدایت الهی است. |
قرائت و استعاذه
قرائت قرآن کریم با استعاذه (پناه بردن به خدا از شیطان) پیوندی عمیق دارد. استعاذه، به مثابه سپری معنوی، قاری را از وسوسههای شیطانی حفظ میکند و قرائت را به تجربهای پاک و الهی بدل میسازد. آیه زیر این پیوند را نشان میدهد:
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (نحل: ۹۸)
: پس چون قرآن را قرائت کردی، از شیطان مطرود به خدا پناه ببر.
استعاذه، نشاندهنده اهمیت معنوی قرائت است و حجابی میان قاری و شیطان ایجاد میکند.
درنگ: استعاذه متفرع بر قرائت است و حجابی معنوی میان قاری و شیطان ایجاد میکند. |
قرائت و استماع
قرآن کریم بر استماع و سکوت هنگام قرائت تأکید دارد، زیرا هدف قرائت، دریافت معنا و هدایت است. استماع، به مثابه گوش سپردن به نغمهای الهی، انسان را به سوی فهم و تدبر رهنمون میشود. آیه زیر این اصل را تبیین میکند:
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا (أعراف: ۲۰۴)
: و چون قرآن خوانده شود، به آن گوش فرا دهید و خاموش باشید.
استماع معنا، نه صرف لفظ، هدف قرائت است و بدون آن، قرائت از اثر معنوی خود تهی میشود.
درنگ: هنگام قرائت قرآن کریم، استماع معنا با سکوت ضروری است و هدف قرائت، دریافت هدایت است. |
قرائت در قیامت
یکی از برجستهترین کاربردهای قارئ در قرآن کریم، قرائت کتاب اعمال در قیامت است. انسان در روز رستاخیز موظف است کتاب اعمال خود را قرائت کند و خود قضاوت نماید. این قرائت، به مثابه آینهای است که حقیقت اعمال را به انسان نشان میدهد. آیه زیر این مفهوم را تبیین میکند:
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (إسراء: ۱۴)
: کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی خویش کافی هستی.
بدون فهم معنا، انسان نمیتواند قضاوت کند، لذا قرائت بدون معنا در قیامت بیمعناست. این آیه، به مثابه هشداری است که انسان را به آموختن قرائت صحیح در دنیا فرا میخواند.
درنگ: در قیامت، انسان موظف است کتاب اعمالش را با فهم معنا قرائت کند و خود قضاوت نماید. |
قرائت و تدبر
تدبر در قرآن کریم، به مثابه گنجی است که تنها با کلید قرائت صحیح گشوده میشود. بدون فهم معنا، تدبر ممکن نیست و قرائت به سطحی ظاهری فروکاسته میشود. آیه زیر بر اهمیت تدبر تأکید دارد:
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (محمد: ۲۴)
: آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟
تدبر، متفرع بر قرائت است و بدون فهم معنا، دسترسی به آن ممکن نیست. این اصل، ضرورت آموزش قرائت صحیح را در نظام آموزشی دینی برجسته میسازد.
درنگ: تدبر در قرآن کریم متفرع بر قرائت صحیح است و بدون فهم معنا ممکن نیست. |
بخش سوم: قارئ و عبادات
نماز و ضرورت قرائت
نماز، به مثابه ستونی است که بنای دین بر آن استوار است، و قرائت سوره حمد در آن واجب است. روایت «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب» نشان میدهد که بدون قرائت سوره حمد، نماز باطل است. اما این قرائت، تنها به خواندن لفظ محدود نمیشود، بلکه مستلزم احضار معنا با لفظ است. بدون فهم معنا، نماز از روح و اثر معنوی خود تهی میشود.
قرائت سوره حمد، به مثابه نغمهای الهی است که قلب مؤمن را به سوی خدا متصل میسازد. اما اگر این نغمه فاقد معنا باشد، به صدایی توخالی بدل میشود که هیچ تأثیری بر جان ندارد.
درنگ: نماز بدون قرائت سوره حمد باطل است و قرائت حمد مستلزم احضار معنا با لفظ است. |
نقد نظام آموزشی دینی
یکی از مصیبتهای اجتماعی جامعه اسلامی، ناکامی در آموزش قرائت صحیح، بهویژه فهم معنای سوره حمد و سوره، است. پس از انقلاب ۵۷، با وجود پیشرفتهای علمی و فناوری، نظام آموزشی دینی نتوانسته این وظیفه بنیادین را به انجام رساند. این ناکامی، به مثابه درختی است که ریشههایش در خاک ضعف مدیریت دینی فرو رفته و شاخسارهایش کاستی آموزشی را به بار آورده است.
آموزش معنای سوره حمد و سوره، حتی برای کودکان پیشدبستانی ممکن بود و میتوانست از طریق رسانهها در چند جلسه انجام شود. اما به جای تمرکز بر این اصل بنیادین، نظام آموزشی بر تجوید و حفظ قرآن تأکید کرده که، هرچند ارزشمند، بدون فهم معنا اثری محدود دارند.
درنگ: ناکامی در آموزش فهم معنای سوره حمد و سوره، مصیبت اجتماعی است و نشاندهنده ضعف نظام آموزشی دینی است. |
آموزش قرائت در کودکی
آموزش قرائت صحیح، بهویژه فهم معنای سوره حمد، باید از پیشدبستانی آغاز شود، نه در بزرگسالی. این آموزش، به مثابه بذری است که در خاک دل کودکان کاشته میشود و در آینده به درختی پربار بدل میگردد. آموزش معنای کلماتی چون «الحمد»، «الله»، و «رحمان» برای کودکان ساده است و میتوانست با برنامهریزی صحیح، از طریق رسانهها و نظام آموزشی، به تمامی جامعه منتقل شود.
ناکامی در این زمینه، نتیجه فقدان مدیریت هوشمند دینی است که اولویتهای آموزشی را به درستی تشخیص نداده است.
درنگ: آموزش معنای سوره حمد باید از پیشدبستانی آغاز شود و با برنامهریزی صحیح، به تمامی جامعه منتقل گردد. |
نقد اولویتهای آموزشی
تمرکز نظام آموزشی بر تجوید و حفظ قرآن، به جای فهم معنا، به مثابه ساختن بنایی بدون پی است. تجوید و حفظ، هرچند ارزشمند، بدون قرائت صحیح و احضار معنا، اثری محدود دارند. این اولویتبندی نادرست، جامعه را از حقیقت قرائت محروم ساخته و به پراکندگی معنوی منجر شده است.
نظام آموزشی باید ابتدا قرائت صحیح را به مردم بیاموزد، سپس به تجوید و حفظ بپردازد. این اصل، به مثابه قانون طبیعت است که ابتدا ریشهها را استوار میکند، سپس شاخسارها را میپرورد.
درنگ: تمرکز بر تجوید و حفظ قرآن به جای فهم معنا، اولویتبندی نادرستی است که جامعه را از حقیقت قرائت محروم ساخته است. |
بخش چهارم: قارئ و نظام اجتماعی
نقد فرهنگ عجمی
ناکامی در آموزش قرائت صحیح، جامعه اسلامی را در نگاه برخی اعراب به «عجم» (نفهم) بدل کرده است. این نگاه، به مثابه آینهای است که ضعف نظام آموزشی دینی را به تصویر میکشد. هنگامی که مردم در قرائت سوره حمد و فهم معنای آن ناتواناند، چگونه میتوانند در برابر چنین نگاهی سربلند باشند؟
این ناکامی، نتیجه غفلت از آموزش قرائت صحیح است که میتوانست جامعه را از این انگ نجات دهد. قرائت صحیح، به مثابه نغمهای است که هویت دینی جامعه را در جهان اسلام طنینانداز میکند.
درنگ: ناکامی در آموزش قرائت صحیح، جامعه اسلامی را در نگاه اعراب به «عجم» بدل کرده و هویت دینی آن را تضعیف نموده است. |
قرائت و هدایت
قرائت با احضار معنا، به مثابه مشعلی است که تاریکیهای جهل را میزداید و انسان را به سوی هدایت رهنمون میشود. از منظر روانشناختی، احضار معنا انسان را به تدبر و معرفت سوق میدهد، در حالی که قرائت بدون معنا، اثری سطحی و گذرا دارد.
قرآن کریم، با تأکید بر قرائت صحیح، انسان را به سوی فهم و عمل به معارف الهی دعوت میکند. این اصل، ضرورت بازنگری در نظام آموزشی دینی را برجسته میسازد.
درنگ: قرائت با احضار معنا، انسان را به سوی هدایت و معرفت سوق میدهد و اثری عمیق بر روان او دارد. |
مسئولیت خواص جامعه
خواص جامعه، به مثابه باغبانانی هستند که وظیفه دارند درخت معرفت را در دل مردم بپرورانند. آموزش قرائت صحیح، از جمله وظایف بنیادین آنهاست و در قیامت از این مسئولیت بازخواست خواهند شد. ناکامی در این زمینه، نشانه ضعف مدیریت هوشمند دینی است که نتوانسته اولویتهای دینی را به درستی تشخیص دهد.
خواص باید با برنامهریزی دقیق، قرائت صحیح را به مردم بیاموزند و از پراکندگی معنوی جامعه جلوگیری کنند. این وظیفه، به مثابه امانتی است که خداوند بر دوش آنها نهاده است.
درنگ: خواص جامعه مسئول آموزش قرائت صحیح به مردماند و در قیامت از این وظیفه بازخواست میشوند. |
بخش پنجم: قارئ و جایگاه زن در قرآن کریم
تحلیل لغوی قرء در آیه ۲۲۸ بقره
در آیه ۲۲۸ سوره بقره، واژه «قروء» به معنای سه دوره عادت (دم) به کار رفته است، نه طهر (پاکی). این آیه، به مثابه گوهر درخشانی است که جایگاه شرافتمند دم در قرآن کریم را به تصویر میکشد:
وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ (بقره: ۲۲۸)
: و زنان مطلقه باید سه پاکی (قرء) انتظار کشند.
قرء، به معنای تفحص در دم است، مانند خواندن نوشتههای کتاب در مقابل سفیدی کاغذ. دم، به مثابه مرکبی است که بر صفحه وجود زن نقش میبندد و ارزش و شرافت او را نمایان میسازد.
درنگ: قرء در آیه ۲۲۸ بقره به معنای دم (عادت) است، نه طهر، و نشاندهنده تفحص در وجود دم است. |
نقد تفاسیر لغوی نادرست
برخی لغتنویسان به اشتباه قرء را هم برای دم و هم برای طهر دانستهاند، اما قرء تنها به دم اختصاص دارد. طهر، به مثابه سفیدی کاغذ، ذاتی زن است و نیازی به تفحص ندارد. این تفسیر نادرست، به مثابه غباری است که بر گوهر حقیقت نشسته و معنای قرء را تحریف کرده است.
قرآن کریم، با دقت لغوی، قرء را برای دم به کار برده و از اطلاق آن بر طهر پرهیز کرده است. این دقت، نشاندهنده عمق و ظرافت زبان قرآن کریم است.
درنگ: قرء تنها به دم اختصاص دارد و اطلاق آن بر طهر، ناشی از تفسیر نادرست لغوی است. |
شرافت دم در قرآن کریم
قرآن کریم دم را چون گوهری شرافتمند توصیف میکند که منبع حیات و کمال زن است. این نگاه، به مثابه نوری است که تاریکیهای فرهنگهای جاهلی را میزداید و جایگاه زن را در نظام آفرینش تبیین میکند. دم، به مثابه مرکبی است که بر صفحه وجود زن نقش حیات و فرزندآوری میبندد.
این دیدگاه قرآنی، برخلاف فرهنگهایی است که دم را نقص زن میدانند و جایگاه او را تحقیر میکنند. قرآن کریم، با این توصیف، زن را به منزله خلیفه الهی در آفرینش معرفی میکند.
درنگ: قرآن کریم دم را گوهری شرافتمند میداند که منبع حیات و کمال زن است. |
نقد فرهنگ اجتماعی
فرهنگ اجتماعی، به اشتباه، دم را نقص زن دانسته و جایگاه او را تضعیف کرده است. این تحریف، به مثابه پردهای است که بر حقیقت قرآنی کشیده شده و شرافت زن را در نظام آفرینش پنهان ساخته است. قرآن کریم، با تأکید بر شرافت دم، این فرهنگ را نقد میکند و انسان را به بازنگری در باورهای خود دعوت مینماید.
این نقد، ضرورت اصلاح فرهنگ اجتماعی و بازگشت به نگاه قرآنی را برجسته میسازد. جامعه اسلامی باید با آموزش صحیح، این تحریف را رفع کند و جایگاه زن را به حقیقت قرآنی آن بازگرداند.
درنگ: فرهنگ اجتماعی به اشتباه دم را نقص زن دانسته، در حالی که قرآن کریم آن را کمال او میشمارد. |
نتیجهگیری
اسم قارئ، بهعنوان یکی از اسمای فعلی الهی و عام، در قرآن کریم با ۸۹ مورد کاربرد، دریچهای به سوی فهم رابطه لفظ و معنا در نظام هدایت الهی گشوده است. این اسم، هم به خداوند متعال، جبرئیل، پیامبر اکرم، ملائکه، و انسانها اطلاق میشود و هم در عبادات، بهویژه قرائت سوره حمد در نماز، اهمیتی بنیادین دارد. قرائت بدون احضار معنا، نه تنها در نماز بیاثر است، بلکه در قیامت مانع قضاوت صحیح انسان میشود. آیاتی چون «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ» و «اقْرَأْ كِتَابَكَ» بر ضرورت فهم معنا تأکید دارند.
ناکامی جامعه اسلامی در آموزش قرائت صحیح، بهویژه فهم معنای سوره حمد، مصیبت اجتماعی است که ریشه در ضعف نظام آموزشی دینی دارد. این آموزش، از پیشدبستانی ممکن بود و میتوانست از طریق رسانهها به تمامی جامعه منتقل شود. تمرکز بر تجوید و حفظ قرآن به جای فهم معنا، اولویتبندی نادرستی است که جامعه را از حقیقت قرائت محروم ساخته است. خواص جامعه، مسئول آموزش قرائت صحیحاند و در قیامت از این وظیفه بازخواست خواهند شد.
در آیه «ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ»، قرء به دم (عادت) اشاره دارد و قرآن کریم آن را گوهری شرافتمند میداند، برخلاف فرهنگهایی که آن را نقص تلقی میکنند. این نگاه قرآنی، جایگاه زن را در نظام آفرینش تبیین میکند و ضرورت اصلاح فرهنگ اجتماعی را برجسته میسازد. این نوشتار، با تبیین لغوی، قرآنی، و اجتماعی قارئ، منبعی جامع برای پژوهشگران فراهم آورده و بر ضرورت بازنگری نظام آموزشی دینی و احیای قرائت صحیح تأکید میورزد.
با نظارت صادق خادمی |