در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 588

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تأملاتی در عدالت ربوبی

کتاب اسماء و صفات الهی: تأملاتی در عدالت ربوبی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۸۸)

دیباچه

در گستره بی‌کران معارف الهی، عدالت چون نگینی درخشان در تاج اسماء و صفات پروردگار می‌درخشد. این نوشتار، برآمده از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۵۸۸، به کاوش در مفهوم عدالت از منظری قرآنی، فلسفی و جامعه‌شناختی می‌پردازد. عدالت، چون جویباری زلال، نظم و مساوات را در نظام هستی جاری می‌سازد و ظلم، چون سایه‌ای شوم، از اختیار و اراده انسانی سرچشمه می‌گیرد.

بخش نخست: چیستی عدالت در منظومه اسماء الحسنی

عدالت: انتظام و نظم ذاتی هستی

عدالت در آیین الهی، نه صرفاً یک مفهوم اخلاقی، بلکه حقیقتی ذاتی و ربوبی است که چون رودی خروشان، نظم و مساوات را در بستر هستی جاری می‌سازد. این مفهوم، در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به عنوان انتظام و سیر طبیعی موجودات تعریف شده است که از صفات ذاتی پروردگار سرچشمه می‌گیرد. برخلاف تصورات رایج، عدالت امری جعلی یا قراردادی نیست، بلکه چون نوری که از خورشید ذات الهی ساطع می‌شود، در تمامی شئون هستی تجلی یافته است.

درنگ: عدالت، صفتی ذاتی و غیرجعلی است که نظم طبیعی عالم را دربرمی‌گیرد و از صفات ربوبی پروردگار محسوب می‌شود.

وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ [مطلب حذف شد] : «و سخن پروردگارت به صدق و عدل به انجام رسید») این آیه شریفه، عدالت را وصف کلمه الهی و نظام هستی می‌داند که چون رشته‌ای نامرئی، تمامی اجزای عالم را به هم پیوند می‌دهد.

نقد تعاریف لغوی و فلسفی عدالت

در بررسی مفهوم عدالت، برخی از اهل لغت آن را به معنای انحراف و عدول از حق تعریف کرده‌اند که این تعریف، به دلیل فقدان قرینه و زمینه مناسب، نادرست است. عدل، در معنای اصیل خود، نه انحراف، بلکه توسط و نظم طبیعی موجودات است. همچنین، تعریف فلسفی «وضع الشیء فی موضعه» (قرار دادن هر چیز در جایگاه خود) مورد نقد قرار گرفته، زیرا عدالت، به عنوان صفتی ذاتی، فراتر از جعل و قرارداد است. این نقد، چون تیغی برنده، تعاریف ناصواب را کنار زده و عدالت را چون گوهری ناب، در مقام حقیقت ذاتی پروردگار نمایان می‌سازد.

درنگ: تعریف لغوی عدالت به معنای انحراف (عدول عن الحق) و تعریف فلسفی «وضع الشیء فی موضعه» با ذاتی بودن عدالت ناسازگار است.

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ [مطلب حذف شد] : «خدا به عدالت و احسان فرمان می‌دهد») بر ربوبیت عدالت تأکید دارد و آن را صفتی وجودی می‌داند که نظم ذاتی عالم را نشان می‌دهد.

بخش دوم: تفاوت عدالت با قسط و انصاف

عدالت: حقیقتی جامع و ربوبی

عدالت، چون دریایی ژرف، قسط و انصاف را در خود جای داده و فراتر از آنهاست. قسط، به معنای عدل ظاهری و تقسیم برابر، و انصاف، به معنای نصف کردن و امری نفسانی و وجدانی، در برابر عدالت، چون شاخه‌هایی از درختی تنومندند که ریشه در حقیقت ربوبی دارند. انصاف، امری است که از وجدان انسانی سرچشمه می‌گیرد، اما عدالت، چون خورشیدی تابان، هم ظاهر و هم باطن را روشن می‌کند. در جوامع انسانی، انصاف از کسانی انتظار می‌رود که به عدالت کامل دست نیافته‌اند، اما عدالت، چون قله‌ای رفیع، مقصد نهایی و آرمانی است.

درنگ: عدالت، حقیقتی ربوبی و جامع است که قسط (عدل ظاهری) و انصاف (امر نفسانی) را دربرمی‌گیرد و ظریف‌تر از هر دو است.

وَإِذَا [مطلب حذف شد] : «و هنگامی که سخن می‌گویید، عدالت ورزید») بر جامعیت عدالت تأکید دارد و آن را فراتر از قسط و انصاف معرفی می‌کند.

بخش سوم: عدالت و ظلم در قرآن کریم

عدالت: وصف موجودات و چالش انسانی

در قرآن کریم، عدالت چون ستاره‌ای درخشان، وصف موجودات طبیعی است، اما ظلم، چون سایه‌ای تاریک، از اراده و اختیار انسانی سرچشمه می‌گیرد. قرآن کریم ۲۸ مورد به عدل و ۲۸۷ مورد به ظلم اشاره دارد که نشان‌دهنده فراوانی ظلم در اثر اراده انسانی است. عالم طبیعت، چون کتابی گشوده، سلامت و نظم خود را حفظ می‌کند، اما انسان، با نفس عماره و اختیار خویش، به ظلم و ستم گرایش می‌یابد.

درنگ: عدالت، وصف ذاتی عالم طبیعت است، اما ظلم، نتیجه اراده و اختیار انسانی است که در ۲۸۷ مورد از قرآن کریم ذکر شده است.

وَلَا يَظْلِمُ [مطلب حذف شد] : «و پروردگارت به هیچ‌کس ستم نمی‌کند») بر عدالت الهی تأکید دارد و ظلم را به انسان نسبت می‌دهد.

ظلم: تجاوز وجودی و آثار آن

ظلم، برخلاف تصور رایج، نه صرف حرمان یا فقدان، بلکه تجاوزی وجودی است که چون طوفانی ویرانگر، انسان را از کمالات الهی دور می‌سازد. آثار ظلم، چون شاخه‌های درختی مسموم، شامل حرمان، دوری از حق و فقدان نجابت است، اما ذات آن، تجاوز به حدود الهی است. قرآن کریم، ظلم را عملی ارادی می‌داند که انسان را در ورطه هلاکت می‌افکند.

درنگ: ظلم، تجاوز وجودی است که آثار آن شامل حرمان و دوری از حق است، اما ذات آن، انحراف ارادی از حدود الهی است.

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا [مطلب حذف شد] : «و گمان مبر که خدا از آنچه ستمگران انجام می‌دهند غافل است») ظلم را عملی ارادی و مورد نکوهش الهی معرفی می‌کند.

بخش چهارم: انسان و ظلم به نفس و دیگران

ظلم به نفس: ریشه ظلم به دیگران

انسان، چون باغبانی که باغ خویش را ویران می‌کند، با ظلم به نفس، ریشه‌های ظلم به دیگران را آبیاری می‌نماید. ظلم به نفس، چون زهری نهان، انسان را از درون تباه ساخته و او را به ستمگری بر دیگران سوق می‌دهد. آموزش پرهیز از ظلم به نفس، از کودکی، چون بذری در خاک حاصلخیز، جامعه‌ای عادلانه را به بار می‌آورد.

درنگ: ظلم به نفس، مقدمه ظلم به دیگران است و آموزش پرهیز از آن، جامعه را به سوی عدالت رهنمون می‌سازد.

وَلَكِنْ كَانُوا [مطلب حذف شد] : «ولیکن آنان به خود ستم می‌کردند») بر ظلم به نفس به عنوان ریشه انحراف تأکید دارد.

بخش پنجم: نظم طبیعی عالم و غیاب ظلم

عالم طبیعت: آیینه عدالت الهی

عالم طبیعت، چون تابلویی بی‌نقص، نظم و عدالت الهی را به نمایش می‌گذارد. حیوانات، ستارگان، و تمامی موجودات، چون سربازانی منظم، در مسیر رزق و نظم خویش حرکت می‌کنند و از ظلم به دورند. ظلم، تنها از انسان سرچشمه می‌گیرد که با دخالت در طبیعت، چون طوفانی خروشان، این نظم را مختل می‌سازد.

درنگ: عالم طبیعت، عاری از ظلم است و نظم آن، جلوه‌ای از عدالت الهی است که تنها با دخالت انسانی مختل می‌شود.

لَا [مطلب حذف شد] : «حتی به اندازه نخی ستم نمی‌کنند») بر عدالت نظام هستی تأکید دارد.

نقد دخالت انسانی در طبیعت

انسان، چون کشاورزی ناآگاه، با تخریب جنگل‌ها، آلودگی محیط زیست و نابودی زیستگاه‌ها، نظم طبیعی را به هم ریخته و به خود و موجودات دیگر ظلم می‌کند. این دخالت، چون تیری زهرآگین، به انقراض گونه‌ها و خشکسالی منجر شده و عالم را از تعادل خویش دور ساخته است.

درنگ: تخریب طبیعت توسط انسان، نظم عادلانه عالم را مختل کرده و به انقراض گونه‌ها و اختلالات زیست‌محیطی منجر شده است.

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ [مطلب حذف شد] : «فساد در خشکی و دریا به‌خاطر آنچه دست‌های مردم فراهم آورده پدیدار شد») فساد را نتیجه اعمال انسانی می‌داند.

بخش ششم: نقد نظام آموزشی و نیاز به شناخت طبیعت

فقدان حیوان‌شناسی در حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، چون باغی که از آبیاری علمی محروم مانده، از آموزش حیوان‌شناسی و شناخت طبیعت غفلت ورزیده‌اند. این غفلت، چون سایه‌ای سنگین، مانع از درک نظم عالم و پرهیز از ظلم شده است. تأمل در طبیعت، چون کلیدی طلایی، درهای معرفت الهی را می‌گشاید.

درنگ: فقدان آموزش حیوان‌شناسی و شناخت طبیعت در حوزه‌های علمیه، به ناآگاهی از نظم عالم و گرایش به ظلم منجر شده است.

أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ [مطلب حذف شد] : «آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است؟») بر ضرورت تأمل در طبیعت تأکید دارد.

حیوانات: جلوه نجابت و نظم طبیعی

حیوانات، چون آیینه‌هایی صاف، نجابت و نظم طبیعی خویش را بازتاب می‌دهند. شیر، با چشمانی حکیمانه، طعمه را بررسی می‌کند و الاغ، با صدایی شش‌دانگ، نجابت خود را فریاد می‌زند. این نظم، چون نغمه‌ای الهی، در تمامی موجودات جاری است، اما انسان، با ناآگاهی، این هماهنگی را برهم می‌زند.

درنگ: حیوانات، دارای نظم و نجابت طبیعی‌اند و بر اساس رزق و نظام خویش عمل می‌کنند، برخلاف انسان که با اختیار، نظم را مختل می‌کند.

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى [مطلب حذف شد] : «و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی‌اش بر خداست») بر نظم رزق حیوانات تأکید دارد.

بخش هفتم: انسان، حیوان جنسی و راهکار معرفتی

انسان: حیوان جنسی و چندوجهی

انسان، چون کتابی چندصفحه‌ای، حیوانی جنسی است که می‌تواند صفات متعدد حیوانات، از نجابت شیر تا درندگی پلنگ، را در خود جای دهد. برخلاف حیوانات نوعی که به یک صفت محدودند، انسان، چون اقیانوسی پهناور، ظرفیت‌های بی‌شماری دارد که با اختیار، می‌تواند به سوی عدالت یا ظلم حرکت کند.

درنگ: انسان، حیوان جنسی است که می‌تواند صفات متعدد حیوانات را داشته باشد و با اختیار، مسیر عدالت یا ظلم را برمی‌گزیند.

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ [مطلب حذف شد] : «و به‌راستی بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم») بر پیچیدگی انسان تأکید دارد.

راهکار: شناخت طبیعت و معرفت علمی

برای درک عدالت و پرهیز از ظلم، باید چون ارسطو، از طبیعت و حیوانات آغاز کرد، نه از مباحث انتزاعی الهیاتی. شناخت طبیعت، چون پلی استوار، انسان را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازد. حوزه‌های علمیه، با بازگشت به آموزش حیوان‌شناسی و معرفت طبیعی، می‌توانند چون مشعلی فروزان، راه را برای نسل‌های آینده روشن کنند.

درنگ: شناخت علمی طبیعت و حیوانات، کلیدی برای درک عدالت و پرهیز از ظلم است و باید در نظام آموزشی حوزه‌ها گنجانده شود.

سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ [مطلب حذف شد] : «به‌زودی آیات خود را در آفاق و در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد») بر ضرورت شناخت طبیعت و خود تأکید دارد.

نتیجه‌گیری

عدالت، چون گوهری درخشان در تاج اسماء الحسنی، نظم و مساوات را در نظام هستی جاری می‌سازد. این حقیقت ذاتی و ربوبی، فراتر از تعاریف لغوی و فلسفی، تمامی شئون عالم را دربرمی‌گیرد. ظلم، اما، چون سایه‌ای شوم، از اختیار انسانی سرچشمه گرفته و با تجاوز به حدود الهی، انسان را از کمالات دور می‌سازد. عالم طبیعت، از حیوانات تا ستارگان، آیینه عدالت الهی است، اما انسان، با ناآگاهی و دخالت در این نظم، به خود و دیگران ظلم می‌کند. راهکار، در شناخت علمی طبیعت و آموزش معرفتی از کودکی نهفته است تا جامعه‌ای عادلانه و عاری از ظلم پدید آید.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، عدل به چه معناست؟

2. طبق متن، چرا تعریف فلاسفه از عدل (وضع شیء در موضعه) نادرست است؟

3. بر اساس متن، تعداد موارد ذکر واژه ظلم در قرآن کریم چند بار است؟

4. طبق متن، تفاوت اصلی عدل و انصاف چیست؟

5. متن درسگفتار چه عاملی را دلیل اصلی ظلم در انسان‌ها می‌داند؟

6. بر اساس متن، عدل در قرآن کریم صفتی است که به موجودات نسبت داده می‌شود، اما ظلم به انسان‌ها نسبت داده می‌شود.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که عدل به معنای انحراف از حق است.

8. طبق متن، ظلم به نفس مقدمه ظلم به دیگران است.

9. متن درسگفتار معتقد است که طبیعت و موجودات به انسان ظلم می‌کنند.

10. بر اساس متن، انسان به دلیل اراده و اختیار خود می‌تواند به خودش و دیگران ظلم کند.

11. طبق متن درسگفتار، چرا عدل صفت ذاتی خداوند تلقی می‌شود؟

12. تفاوت اصلی بین عدل و قسط چیست؟

13. چرا طبق متن، انسان‌ها بیشتر از طبیعت ظلم می‌کنند؟

14. متن درسگفتار چگونه ظلم به نفس را توضیح می‌دهد؟

15. چرا طبق متن، موجودات غیرانسانی به انسان ظلم نمی‌کنند؟

پاسخنامه

1. نظم طبیعی موجودات

2. چون عدل صفت ذاتی خداوند است

3. 287 مورد

4. عدل امری واقعی و ربوبی و انصاف امری نفسانی است

5. اراده و اختیار انسان

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. عدل صفت ذاتی خداوند است، زیرا نظم طبیعی موجودات را شامل می‌شود و امری جعلی یا قراردادی نیست.

12. عدل شامل نظم ظاهری و باطنی است، در حالی که قسط عدل ظاهری و شفاف است.

13. انسان‌ها به دلیل اراده و اختیار خود ظلم می‌کنند، در حالی که طبیعت ذاتاً عادلانه است.

14. ظلم به نفس یعنی تجاوز انسان به خودش که مقدمه ظلم به دیگران است.

15. موجودات غیرانسانی به دلیل نظم طبیعی خود به انسان ظلم نمی‌کنند، مگر اینکه انسان نظم آن‌ها را بر هم بزند.