در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 575

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم معذّب

کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم معذّب

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۵)

دیباچه

در ساحت الهیات اسلامی، اسما و صفات الهی چونان آیینه‌ای زلال، تجلی ذات باری‌تعالی را به نمایش می‌گذارند. اسم **معذّب**، به‌عنوان یکی از صفات جلالی ثانوی الهی، در این میان جایگاهی ویژه دارد، زیرا مفهوم عذاب را نه‌تنها در بستر الهیاتی، بلکه در قلمروهای فلسفی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی نیز به تأمل وامی‌دارد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، درصدد است تا مفهوم عذاب را در قرآن کریم و نظام خلقت به‌گونه‌ای علمی تبیین نماید.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی عذاب در قرآن کریم

تعریف عذاب: ما یلائم

عذاب در قرآن کریم، به معنای **ما یلائم**، یعنی آنچه متناسب با اعمال است، تعریف می‌شود. این مفهوم، هم خیر (عذب طیب) و هم شر (عذاب الیم) را در بر می‌گیرد. برخلاف برداشت‌های عامه که عذاب را صرفاً به شکنجه و کیفر محدود می‌کنند، معنای اصلی آن در تناسب با عمل نهفته است. این تناسب، چونان ترازویی دقیق، خیر و شر را در نظام خلقت وزن می‌کند و هر فعلی را به جزای متناسب خود می‌رساند.

درنگ: عذاب، به معنای **ما یلائم**، خیر و شر را در بر می‌گیرد و غلبه استعمال آن بر معنای شر، ناشی از کثرت مصادیق آن است، نه معنای اصلی.

﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ [مطلب حذف شد] : «اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، در باغی شادمان خواهند بود.»
این آیه، به‌روشنی عذاب خیر، یعنی جزای نیک اعمال صالح را به تصویر می‌کشد، که در قالب بهشتی سرسبز و شادمانی ابدی تجلی می‌یابد.

تنوع عذاب در نظام خلقت

قرآن کریم، عذاب را در گستره‌ای وسیع و متنوع به نمایش می‌گذارد: خداوند به‌عنوان **معذّب** (عذاب‌کننده)، انسان به‌عنوان **معذّب** (عذاب‌کننده دیگران) و **معذَب** (عذاب‌شونده)، و حتی موجودات ناقص، نظیر حیوانات، که به‌صورت طبیعی یا ارادی عذاب را تجربه می‌کنند. این تنوع، نشان‌دهنده نظام‌مندی خلقت است که در آن هر موجودی، به تناسب جایگاه و عمل خود، در چرخه جزا قرار می‌گیرد.

﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ [مطلب حذف شد] : «ما به سوی امت‌های پیش از تو فرستادگانی فرستادیم و آن‌ها را به سختی و زیان گرفتار کردیم.»
این آیه، عذاب الهی را به‌عنوان پاسخی به اعمال امت‌ها معرفی می‌کند، که گاه در قالب سختی و زیان ظاهر می‌شود تا بیداری و بازگشت را در پی داشته باشد.

بخش دوم: فلسفه عذاب و جزا در نظام خلقت

هر عملی جزا دارد

یکی از اصول بنیادین نظام خلقت، این است که هیچ عملی بدون جزا نیست. هر فعلی، اعم از خیر یا شر، حقوقی یا حقیقی، ارادی یا طبیعی، به مقتضای خود، جزایی در پی دارد. این اصل، چونان رودی جاری، هدفمندی و نظم خلقت را تضمین می‌کند و مانع از هرج‌ومرج می‌شود.

درنگ: هر عملی، خیر یا شر، جزایی دارد که می‌تواند حقوقی، حقیقی، ارادی یا طبیعی باشد. عذاب، اوج این جزاست و شدت آن به تناسب عمل است.

﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا [مطلب حذف شد] : «پس هر که به اندازه ذره‌ای خیر کند، آن را خواهد دید.»
این آیه، با ظرافتی بی‌نظیر، به قانونمندی نظام جزا اشاره دارد، که حتی کوچک‌ترین عمل خیر نیز از نظر الهی مغفول نمی‌ماند.

عذاب و رحمت: دو روی یک سکه

عذاب و ثواب، هر دو از مصادیق رحمت الهی‌اند، زیرا هر دو در راستای تحقق عدالت و نظم خلقت عمل می‌کنند. رحمت الهی، که چونان اقیانوسی بی‌کران همه‌چیز را در بر گرفته، عذاب را نیز به‌عنوان ابزاری برای اصلاح و تعادل در نظام هستی به کار می‌گیرد.

﴿رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ [مطلب حذف شد] : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است.»
این آیه، با بیانی ژرف، رحمت الهی را فراگیر معرفی می‌کند، که عذاب نیز، به آن معنا، در خدمت اصلاح و هدایت قرار دارد.

بخش سوم: نقد رویکردهای تربیتی مدرن به عذاب

نقد حذف تنبیه از تربیت

برخی نظریه‌های تربیتی مدرن، با تأکید صرف بر محبت و نفی تنبیه، از اصل فلسفی «هر عملی جزا دارد» غفلت کرده‌اند. این دیدگاه، چونان درختی بی‌ریشه، به بی‌نظمی و تربیت نادرست منجر می‌شود. تنبیه معقول، به‌عنوان بخشی از فرآیند تربیت، برای اصلاح رفتار و ایجاد تعادل ضروری است.

درنگ: حذف تنبیه از دستگاه تربیتی، به بی‌نظمی و تربیت نادرست می‌انجامد. تنبیه معقول و منصفانه، برای اصلاح رفتار ضروری است.

﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ [مطلب حذف شد] : «و جزای بدی، بدی‌ای مانند آن است.»
این آیه، با تأکید بر تناسب جزا با جرم، بر ضرورت تنبیه عادلانه در نظام تربیتی صحه می‌گذارد.

عذاب‌های ظالمانه و پیامدهای روان‌شناختی

عذاب‌های ظالمانه و بی‌مورد در طول تاریخ، چونان زخمی عمیق بر روان بشریت، دو بیماری روانی را پدید آورده‌اند: **انفعال** (ترس از هر نوع عذاب) و **رادیکالیسم** (خشونت افراطی). این بیماری‌ها، انسان را از سلامت روان دور کرده و به افراط و تفریط سوق داده‌اند.

﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ [مطلب حذف شد] : «و خدا را از آنچه ظالمان انجام می‌دهند غافل مپندار.»
این آیه، با بیانی قاطع، ظلم و عذاب‌های ظالمانه را محکوم می‌کند و بر نظارت الهی بر اعمال ظالمان تأکید دارد.

بخش چهارم: عذاب و سلامت روان در جامعه

بیماری‌های اجتماعی: انفعال و خشونت

عذاب‌های ظالمانه، انسان‌ها را به دو سوی افراط و تفریط کشانده‌اند: برخی منفعل شده و از هرگونه تنبیه گریزانند، و برخی دیگر، با دسترسی به قدرت، به خشونت و رادیکالیسم روی آورده‌اند. این دو بیماری، چونان دو بال پرنده‌ای بیمار، جامعه را از تعادل و سلامت دور کرده‌اند.

درنگ: عذاب‌های ظالمانه، انسان‌ها را به انفعال (ترس از تنبیه) یا رادیکالیسم (خشونت افراطی) سوق داده‌اند. انسان سالم، نه منفعل است و نه خشن.

﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا [مطلب حذف شد] : «به‌راستی انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند.»
این آیه، با اشاره به زیان‌باری ذاتی انسان، راه رهایی را در ایمان و عمل صالح معرفی می‌کند، که انسان را از انفعال و خشونت نجات می‌دهد.

انسان سالم و پذیرش عذاب عادلانه

انسان سالم، چونان درختی استوار، نه از زخم‌های ظلم خمیده می‌شود و نه به خشونت و اضطراب می‌گراید. او عذاب عادلانه را، به‌عنوان بخشی از نظام خلقت، می‌پذیرد و از ظلم و بی‌عدالتی بیزار است. این سلامت روان، در پذیرش حق و صبر در برابر جزای عادلانه تجلی می‌یابد.

﴿وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا [مطلب حذف شد] : «و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند.»
این آیه، با تأکید بر سفارش به حق و صبر، ویژگی‌های انسان سالم را ترسیم می‌کند، که در برابر عذاب عادلانه صبور و حق‌طلب است.

جمع‌بندی

اسم **معذّب**، به‌عنوان صفتی جلالی فرعی، عذاب را در معنای **ما یلائم**، یعنی تناسب با اعمال، به تصویر می‌کشد. عذاب در قرآن کریم، نه‌تنها کیفر شر، بلکه پاداش خیر را نیز در بر می‌گیرد. این مفهوم، در نظام خلقت، چونان چراغی فروزان، عدالت و هدفمندی را تضمین می‌کند. عذاب‌های ظالمانه، با ایجاد بیماری‌های روانی نظیر انفعال و خشونت، بشریت را از سلامت روان دور کرده‌اند، اما عذاب عادلانه، به‌عنوان بخشی از رحمت الهی، برای اصلاح و تربیت ضروری است. انسان سالم، با پذیرش جزای عادلانه و پرهیز از افراط و تفریط، به کمال انسانی نزدیک می‌شود.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، تعداد دفعاتی که واژه عذاب در قرآن کریم ذکر شده است، چند مورد است؟

2. طبق متن، کدام یک از انواع عذاب در قرآن کریم مطرح شده است؟

3. بر اساس درسگفتار، چه چیزی باعث شده است که برخی افراد از اصل عذاب بیزار شوند؟

4. متن درسگفتار چه نوع رابطه‌ای بین عمل و جزا برقرار می‌کند؟

5. طبق متن، چه چیزی باعث شده که تنبیه در برخی نظام‌های تربیتی جواب ندهد؟

6. بر اساس متن، عذاب تنها به انسان‌ها محدود می‌شود و حیوانات هیچ نوع عذابی ندارند.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که هر عملی، چه خیر باشد و چه شر، دارای جزایی است.

8. طبق متن، عذاب‌های ظالمانه و غیرصحیح دلیلی بر نفی اصل تنبیه و جزا هستند.

9. متن تأکید دارد که عذاب در قرآن کریم همیشه با رحمت و لطف الهی همراه است.

10. بر اساس درسگفتار، حذف کامل تنبیه در نظام تربیتی می‌تواند نتایج بهتری نسبت به تنبیه‌های نادرست داشته باشد.

11. طبق متن درسگفتار، چرا برخی افراد از اصل عذاب و تنبیه بیزار شده‌اند؟

12. تفاوت اصلی بین عذاب طبیعی و عذاب ارادی چیست؟

13. چرا طبق متن، حذف کامل تنبیه در تربیت توصیه نمی‌شود؟

14. متن درسگفتار چگونه رابطه بین رحمت و عذاب را توضیح می‌دهد؟

15. چرا برخی تنبیه‌ها در نظام‌های تربیتی نتیجه معکوس می‌دهند؟

پاسخنامه

1. 371 مورد

2. عذاب طبیعی و غیرطبیعی

3. عذاب‌های بی‌مورد و ظالمانه

4. هر عملی جزایی دارد

5. تنبیه‌های نادرست و غیرمنطقی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. به دلیل تجربه عذاب‌های بی‌مورد و ظالمانه، برخی افراد از اصل عذاب بیزار شده‌اند.

12. عذاب طبیعی به اقتضای عمل است، در حالی که عذاب ارادی با قصد و هدف انجام می‌شود.

13. حذف کامل تنبیه ممکن است به نتایج بدتر منجر شود، زیرا هر عملی نیاز به جزای متناسب دارد.

14. عذاب از مصادیق رحمت است، زیرا با جزای متناسب، نظم خلقت حفظ می‌شود.

15. تنبیه‌های غیرمنطقی و ظالمانه نتیجه معکوس می‌دهند، زیرا با اصول تربیتی سازگار نیستند.