در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 570

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: کاوشی در تقابل صفات و عداوت

کتاب اسما و صفات الهی: کاوشی در تقابل صفات و عداوت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۰)

دیباچه

در گستره‌ی بی‌کران معارف الهی، بررسی اسمای حسنی چون سفری است به سوی شناخت حقیقت ذات باری‌تعالی و تجلیات آن در نظام خلقت. این اسما، که آیینه‌ی صفات الهی‌اند، نه‌تنها به تبیین رابطه‌ی خداوند با انسان و طبیعت می‌پردازند، بلکه راهگشای فهم پویایی‌های وجودی و اخلاقی در ساحت انسانی‌اند. در این میان، صفت «عداوت» به‌عنوان یکی از صفات جلالی، با تقابل معنوی‌اش با صفاتی چون محبت، قرابت و صداقت، جایگاهی ویژه در این منظومه دارد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه‌ی ۵۷۰، با رویکردی علمی به کاوش در مفهوم عداوت، تقابل صفات جمالی و جلالی، و ضرورت حکمت در مدیریت این صفات می‌پردازد.

بخش یکم: اصول بنیادین تقابل در اسمای الهی

ماهیت تقابل در اسمای حسنی

اسمای الهی، چون ستارگانی در آسمان معرفت، هر یک جلوه‌ای از ذات بی‌انتهای باری‌تعالی را بازمی‌تابانند. این اسما، در برخی موارد، دارای تقابل‌اند که به دو گونه‌ی لفظی و معنوی و صرفاً معنوی تقسیم می‌شوند. تقابل لفظی و معنوی، مانند «أَوَّل» و «آخِر» یا «ظاهِر» و «باطِن»، به دلیل تضاد کامل در ساختار لفظی و مفهومی، آشکار است. اما تقابل صرفاً معنوی، مانند عداوت در برابر ولایت، محبت یا صداقت، در معنا متضاد است، بی‌آنکه لفظاً متقابل باشند. قرآن کریم در آیه‌ی لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي [مطلب حذف شد] : «دشمن من و دشمن خود را به دوستی نگیرید»)، عدو و ولی را در تقابل معنوی قرار داده و پویایی این رابطه را در ساحت الهی و انسانی نشان می‌دهد. این تقابل، چون دو کفه‌ی ترازو، تعادل نظام خلقت را حفظ می‌کند و انسان را به تأمل در مدیریت این صفات دعوت می‌نماید.

درنگ: اسمای الهی دارای تقابل لفظی و معنوی (مانند أَوَّل و آخِر) یا صرفاً معنوی (مانند عداوت و ولایت) هستند که پویایی رابطه‌ی خداوند و انسان را در نظام خلقت تبیین می‌کنند.

عدم امکان تقابل صرفاً لفظی

در منظومه‌ی اسمای حسنی، تقابل صرفاً لفظی بدون همراهی معنا ممکن نیست. اگر لفظی متقابل باشد، مانند «أَوَّل» و «آخِر»، معنا نیز ناگزیر متقابل است. این اصل، چون کلیدی است که منطق درونی اسمای الهی را می‌گشاید و نشان می‌دهد که لفظ و معنا در این اسما هم‌راستا و هماهنگ‌اند. آیه‌ی لَهُ [مطلب حذف شد] : «او را نام‌های نیکو است») بر این حقیقت تأکید دارد که اسمای الهی صرفاً لفظی نبوده، بلکه حامل معانی عمیق و متعالی‌اند. این هماهنگی، چون نغمه‌ای است که از ساز هستی برمی‌خیزد و هر نتی در آن با معنای خویش هم‌نوا است.

تقسیم‌بندی اسما به جمالی، جلالی و کمالی

اسمای الهی، چون شاخسارهای درختی تنومند، به سه دسته‌ی جمالی، جلالی و کمالی تقسیم می‌شوند. اسمای جمالی، مانند «رحمن» و «مستعان»، بر لطف و رحمت الهی دلالت دارند و چون نسیمی ملایم، دل‌ها را نوازش می‌دهد. اسمای جلالی، مانند «عَدُوّ» و «قاتل»، بر شدت و قهاریت الهی تأکید دارند و چون صاعقه‌ای، در برابر کفر و ظلم فرود می‌آیند. اسمای کمالی، مانند «الله»، جامعیت همه‌ی صفات را در بر دارند و چون خورشیدی، همه‌ی اسما را در نور خویش متجلی می‌سازند. آیه‌ی وَإِنَّ اللَّهَ [مطلب حذف شد] : «و خداوند دشمن کافران است») صفت عداوت را به‌عنوان جلوه‌ای جلالی معرفی می‌کند که در دفاع از حق و حقیقت متجلی است.

جایگاه عداوت در اسمای جلالی

صفت عداوت، به‌عنوان یکی از اسمای جلالی، در خداوند به معنای دشمنی با کافران و ظالمان است که در واکنش به عمل بنده (کفر یا ظلم) بروز می‌یابد. این صفت، چون شمشیری بران، در دفاع از دین و حقیقت به کار می‌رود. همچنین، صفت «قاتل» نیز در اسمای الهی جای دارد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ [مطلب حذف شد] : «و گفتیم فرو شوید، درحالی‌که برخی از شما دشمن برخی دیگرند») عداوت را واقعیتی در روابط انسانی و غیرانسانی (مانند ابلیس و آدم) معرفی می‌کند. این صفت، در جن و حتی به‌صورت نمادین در گیاهان و جمادات (به شکل قوه‌ی دفاعی) نیز وجود دارد).

عداوت به‌عنوان صفت کمالی

عداوت، به‌عنوان جلوه‌ای از قوه‌ی غضبیه، صفتی کمالی است که خداوند برای حفظ بقای موجودات در آن‌ها قرار داده است. این قوه، چون سپری است که موجود را از اضمحلال و نابودی محافظت می‌کند. آیه‌ی مَنْ كَانَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّنَّ اللَّهَ [مطلب حذف شد] : «و هر که دشمن خدا و فرشتگان و رسولانش و جبرئیل و ميکائيل باشد، خداوند دشمن کافران است») عداوت الهی را صفتی کمالی در دفاع از حق معرفی می‌کند. در انسان، این صفت اگر با حکمت و اراده مدیریت شود، به شجاعت بدل می‌گردد، اما بدون کنترل، به وحشی‌گری و تجاوز می‌انجامد. این دوگانگی، چون دو لبه‌ی شمشیری است که می‌تواند هم حیات‌بخش باشد و هم ویرانگر.

درنگ: عداوت، به‌عنوان صفتی کمالی از قوه‌ی غضبیه، برای حفظ بقای موجودات ضروری است و با حکمت، به شجاعت بدل می‌شود، اما بدون کنترل، به تجاوز می‌انجامدند.

قوه‌ی دفاعی در تمام موجودات

قوه‌ی دفاعی، چون جویباری زلال، در همه‌ی موجودات جاری است، از گیاهان که با رشد و ترمیم از خویش دفاع می‌کنند تا انسان که با غضب و عداوت از وجود خود پاسداری می‌نماید. قرآن کریم در آیه‌ی يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا [مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای خدا تسبیح می‌گویند») بر نقش فعال هر موجود در نظام خلقت تأکید دارد. گیاهان، با التيام زخم‌هایشان، و جمادات، با مقاومت در برابر ضربه، این قوه را متجلی می‌سازند. انسان نیز، گاه چون علفی نرم و گاه چون گرگی درنده، از خویش دفاع می‌کند. این تنوع، چون نقش‌های گوناگون در تابلوی خلقت، حکمت الهی را به نمایش می‌گذارد.

شواهد قرآنی عداوت

قرآن کریم، چون آیینه‌ای صاف، عداوت را در ۳۵ مورد با لفظ «عَدُوٌّ» (با تنوین ضمه) و «عَدُوًّا» (با تنوین فتحه) ذکر کرده و آن را واقعیتی در بشر و خلقت می‌داند. آیاتی چون:


  • إنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
    تبیین: این آیه، عداوت شیطان را به‌عنوان دشمنی آشکار با انسان معرفی می‌کند.

  • الأخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ
    تبیین: این آیه، عداوت را در روابط غیرمتقین در قیامت نشان می‌دهد، درحالی‌که پرهیزگاران از آن مبرا هستند.

این آیات، چون مشعل‌های فروزان، گستردگی عداوت را در ساحت‌های گوناگون خلقت روشن می‌سازند.

جمع‌بندی بخش دوم

تحلیل کلامی و فلسفی عداوت نشان می‌دهد که این صفت، ریشه در قوه‌ی غضبیه دارد و به‌عنوان صفتی کمالی، برای حفظ بقای موجودات ضروری است. قوه‌ی دفاعی، در همه‌ی موجودات، از گیاهان تا انسان، متجلی است و قرآن کریم با ذکر مکرر عداوت، آن را واقعیتی در خلقت می‌داند. این صفت، با حکمت، به شجاعت بدل می‌شود و بدون آن، به ستم می‌انجامد. این بخش، زمینه را برای بررسی ضرورت حکمت در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش سوم: ضرورت حکمت در مدیریت عداوت

حکمت و اراده در کنترل عداوت

عداوت، چون آتشی سرکش، اگر تحت اراده و حکمت قرار گیرد، به شجاعت و دفاع مشروع بدل می‌شود، اما بدون کنترل، به تجاوز و وحشی‌گری می‌انجامد. قرآن کریم در آیه‌ی وَلَا تَعْتَدُوْا إِنَّ اللَّهَهَ لَا [مطلب حذف شد] : «و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد») بر لزوم کنترل عداوت تأکید دارد. روایتت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که می‌فرماید: «أَضَعَفُ الْأَعْدَاءِ مَنْ أَظَهَرَ عَدَاوَتَهُ» (ضعیف‌ترین دشمنان کسانی‌اند که عداوتشان را آشکار می‌کنند)، عداوت بی‌حکمت را نشانه‌ی ضعف می‌داند. حکمت، چون افسار این اسب سرکش، آن را در مسیر حق هدایت می‌کند.

درنگ: حکمت و اراده، عداوت را از نقص به کمال می‌رساند و آن را به شجاعت تبدیل می‌کند، درحالی‌که فقدان حکمت، به تجاوز و ضعف می‌انجامد.

عداوت الهی و انسانی در برابر کافران

عداوت الهی، به‌عنوان صفتی جلالی، در برابر کافران بروز می‌یابد، چنان‌که در آیه‌ی وَإنَّنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ (بقره: ۹۸) آمده است. این عداوت، دفاعی است و با رحمت الهی (سبقت رحمته على غضبه) تعدیل می‌شود. مؤمن نیز باید عداوت خود را با حکمت مدیریت کند تا به ظلم نینجامد. این تعادل، چون دری است که انسان را از وادی هدایت می‌کند.

صفات اقتضایی در برابر صفات مطلق

صفات الهی و انسانی به دو دسته‌ی مطلق و اقتضایی تقسیم می‌شوند. صفاتی مانند ظلم، همیشه مذموم، و عدالت، همیشه محمودند. اما صفاتی چون عداوت، صدق و کذب اقتضایی‌اند و بسته به موقعیت، حسن یا قبح می‌یابند. قرآن کریم در آیه‌ی وَقَاتِلُوَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تَعْتَدُوْ (بقره: ۱۹۰) بر اقتضایی بودن عداوت تأکید دارد. برای نمونه، کذب در خاموش کردن فتنه جایز است، اما صدق در ایجاد فتنه ناصواب. این اقتضایی بودن، چون رنگی است که بسته به بوم، زیبایی یا زشتی می‌آفریند.

نقد ترکیب نادرست «بسم الله القاسم الجبارین»

ترکیب «بسم الله القاسم الجبارین»، که در برخی شعارها به کار رفته، از نظر الهیاتی نادرست است، زیرا «بسم الله» از اسمای جمالی و ابتدایی است، درحالی‌که «قاسم الجبارین» از اسمای جلالی و ثانوی است. اسمای جمالی، مانند رحمن و رحیم، بدون پیش‌شرط عمل می‌کنند، چنان‌که در آیه‌ی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (فاتحه: ۱) آمده است. اما اسمای جلالی، مانند قاسم الجبارین، به گناه یا ظلم بنده وابسته‌اند، چنان‌که در آیه‌ی إِنَّا أَعْتَدْنَا [مطلب حذف شد] : «ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم») دیده می‌شود. این ناسازگاری، چون دوختن پارچه‌ای ظریف به آجری سخت، ناهمگون و غیرمنطقی است.

جمع‌بندی بخش سوم

حکمت، چون مشعلی است که عداوت را از تاریکی تجاوز به نور شجاعت هدایت می‌کند. عداوت الهی و انسانی، در برابر کافران، با رحمت تعدیل می‌شود. صفات اقتضایی، مانند عداوت، نیازمند مدیریت حکیمانه‌اند، و ترکیب نادرست «بسم الله القاسم الجبارین» ناسازگاری جمال و جلال را نشان می‌دهد. این بخش، زمینه را برای نقدهای فرهنگی و اجتماعی فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: نقدهای کلامی و فرهنگی

نقد فرهنگ دشمن‌محوری افراطی

تأکید بیش‌ازحد بر دشمن و دشمن‌محوری، چون سایه‌ای تاریک، نشانه‌ی ضعف و ترس است و به اضطراب اجتماعی می‌انجامد. روایت «أَضَعَفُ الْأَعْدَاءِ مَنْ أَظَهَرَ عَدَاوَتَهُ» عداوت آشکار را ضعف می‌داند. قرآن کریم در آیه‌ی وَلَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ [مطلب حذف شد] : «نترس و اندوهگین مباش، ما تو را نجات می‌دهیم») بر پرهیز از ترس تأکید دارد. این فرهنگ، به‌جای تقویت جامعه، آن را تضعیف می‌کند و چون بادی سرد، روح همدلی را از جامعه می‌زداید.

درنگ: فرهنگ دشمن‌محوری افراطی، نشانه‌ی ضعف و ترس است و با ایجاد اضطراب، جامعه را از همدلی و قدرت محروم می‌کند.

نقد ضعف در جذب و قدرت دافعه

فرهنگ اسلامی کنونی، برخلاف سیره‌ی نبوی که قدرت جذب بالایی داشت، دافعه‌ی قوی و جاذبه‌ی ضعیفی دارد. آیه‌ی فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «به سبب رحمتی از خدا با آن‌ها نرم‌خویی کردی») بر رحمت و جذب در سیره‌ی پیامبر (ص) تأکید دارد. این دافعه‌ی قوی، چون دیواری است که جامعه را از پیوند با دیگران بازمی‌دارد و نیازمند بازگشت به سیره‌ی نبوی است.

عداوت و محبت به‌عنوان اضداد معنوی

عداوت، در برابر محبت، قرابت و صداقت، چون دو قطب معنوی در نظام خلقت قرار دارد. آیه‌ی الأخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ (زخرف: ۶۷) نشان می‌دهد که محبت حقیقی تنها در پرهیزگاران پایدار است، درحالی‌که عداوت در دیگران غالب می‌شود. این تقابل، چون رقصی است که انسان را به سوی تعادل و حکمت دعوت می‌کند.

ضرورت تعادل در عداوت و رحمت

همان‌گونه که رحمت الهی بر غضبش سبقت دارد، انسان نیز باید رحمت را بر عداوت غالب کند، اما بدون حذف عداوت. آیه‌ی وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ [مطلب حذف شد] : «و رحمتم هر چیزی را دربرگرفت») بر گستردگی رحمت الهی تأکید دارد. این تعادل، چون پلی است که انسان را از وادی ظلم یا ضعف به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقدهای کلامی و فرهنگی، چون چراغی در تاریکی، کاستی‌های فرهنگ دینی را روشن می‌سازند. دشمن‌محوری افراطی، دافعه‌ی قوی، و فقدان تعادل میان عداوت و محبت، موانع تحقق فرهنگ اسلامی اصیل‌اند. بازگشت به سیره‌ی نبوی و مدیریت حکیمانه‌ی عداوت، راهگشای اصلاح این کاستی‌هاست. این بخش، زمینه را برای بررسی کاربردها و تأثیرات فراهم می‌کند.

بخش پنجم: کاربردها و تأثیرات عداوت

کاربرد روان‌شناختی

عداوت، در ساحت روان‌شناختی، چون نیرویی است که انسان را به دفاع از خویش وامی‌دارد. این صفت، اگر با حکمت مدیریت شود، به شجاعت و خودباوری منجر می‌شود، اما بدون کنترل، به خشم و اضطراب می‌انجامد. قرآن کریم با تأکید بر پرهیز از ترس و تجاوز، انسان را به مدیریت این صفت دعوت می‌کند. این کاربرد، چون بذری است که در خاک روان انسان کاشته می‌شود و با حکمت، به درختی تنومند بدل می‌گردد.

تأثیرات فرهنگی و اجتماعی

عداوت، در ساحت فرهنگی، اگر با حکمت همراه شود، به دفاع از ارزش‌ها و هویت جمعی منجر می‌شود، اما بدون تعادل، به دشمنی‌های بی‌حاصل و تفرقه می‌انجامد. فرهنگ دشمن‌محوری، چون سمی است که جامعه را از درون تضعیف می‌کند. بازگشت به رحمت و جذب، چنان‌که در سیره‌ی نبوی متجلی است، جامعه را به سوی همدلی و قدرت رهنمون می‌سازد.

تأثیرات اخروی

در ساحت اخروی، عداوت بی‌حکمت، انسان را به وادی عذاب می‌کشاند، چنان‌که آیه‌ی الأخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ (زخرف: ۶۷) نشان می‌دهد. اما عداوت حکیمانه، در دفاع از حق، به تقرب الهی می‌انجامد. این صفت، چون پلی است که بسته به مدیریت آن، به بهشت یا دوزخ منتهی می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

عداوت، در ساحت‌های روان‌شناختی، فرهنگی و اخروی، چون نیرویی دوگانه، هم حیات‌بخش و هم ویرانگر است. مدیریت حکیمانه‌ی آن، به شجاعت، همدلی و تقرب الهی می‌انجامد، درحالی‌که فقدان حکمت، به اضطراب، تفرقه و عذاب منجر می‌شود. فهم صحیح این صفت، راهگشای اصلاح فرهنگ دینی و رفتارهای اجتماعی است.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

صفت عداوت در اسمای حسنی، چون گوهری درخشان در میان صفات جلالی، جایگاه ویژه‌ای دارد. این صفت، که در خداوند، انسان و دیگر موجودات متجلی است، از قوه‌ی غضبیه سرچشمه می‌گیرد و برای حفظ بقای خلقت ضروری است. تقابل عداوت با محبت، قرابت و صداقت، پویایی اسمای الهی را نشان می‌دهد که در قرآن کریم با تعادل میان رحمت و غضب تبیین شده است. حکمت، چون مشعلی فروزان، این صفت را از تجاوز به شجاعت هدایت می‌کند. نقد فرهنگ دشمن‌محوری و دافعه‌ی قوی، دعوتی است به بازگشت به سیره‌ی نبوی که رحمت و جذب را بر عداوت مقدم می‌داشت. این نوشتار، با بازنمایی حقیقت عداوت در چارچوبی علمی و آکادمیک، راه را برای پژوهش‌های آتی در حوزه‌ی اسمای حسنی هموار می‌سازد و انسان را به تأمل در نقش خویش به‌عنوان مظهر صفات الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، تقابل اسمای الهی به چند دسته تقسیم می‌شود؟

2. طبق درسگفتار، کدام صفت در مقابل عداوت قرار می‌گیرد؟

3. در درسگفتار، عداوت به عنوان صفتی در چه موجوداتی به طور خاص ذکر شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، چرا صفت عداوت یک صفت کمالی محسوب می‌شود؟

5. طبق درسگفتار، چرا 'بسم الله القاسم الجبارین' نادرست است؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که عداوت و ولایت در لفظ متقابل نیستند، اما در معنا متقابل‌اند.

7. بر اساس درسگفتار، صفت عداوت در خدا وجود ندارد، زیرا ذاتاً صفت منفی است.

8. طبق درسگفتار، قوه غضبیه در همه موجودات به نوعی برای دفاع از خود وجود دارد.

9. درسگفتار می‌گوید که عداوت اگر تحت کنترل عقل و حکمت باشد، به ظلم منجر می‌شود.

10. بر اساس درسگفتار، اسمای جلالی خدا مانند قاسم الجبارین ابتدائاً به کار نمی‌روند، بلکه ثانوی هستند.

11. تفاوت تقابل لفظی و معنوی با تقابل صرفاً معنوی در اسمای الهی چیست؟

12. چرا عداوت در درسگفتار به عنوان صفت کمالی معرفی شده است؟

13. منظور درسگفتار از اینکه اسمای جلالی ثانوی هستند چیست؟

14. چرا درسگفتار ترکیب 'بسم الله القاسم الجبارین' را نادرست می‌داند؟

15. طبق درسگفتار، چگونه عداوت تحت حکمت و عقل به کمال تبدیل می‌شود؟

پاسخنامه

1. دو دسته: لفظی و معنوی، و معنوی صرف

2. ولایت و صداقت

3. انسان، حیوان، و جن

4. چون از قوه غضبیه ناشی می‌شود که برای دفاع لازم است

5. چون بسم الله صفت جمالی و قاسم الجبارین صفت جلالی ثانوی است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. تقابل لفظی و معنوی مانند اول و آخر در لفظ و معنا متقابل است، اما تقابل معنوی مانند عداوت و ولایت فقط در معنا متقابل است.

12. چون عداوت از قوه غضبیه ناشی می‌شود که برای دفاع و حفظ موجود لازم است.

13. اسمای جلالی مانند قاسم الجبارین پس از وقوع جرم یا ظلم اعمال می‌شوند، نه ابتدائاً.

14. چون بسم الله صفت جمالی و ابتدایی است، اما قاسم الجبارین صفت جلالی و ثانوی است.

15. عداوت اگر با عقل و حکمت کنترل شود، به شجاعت و دفاع مشروع تبدیل می‌شود.