در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 573

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل اسم معذّب و مفهوم عذاب در قرآن کریم

اسما و صفات الهی: تحلیل اسم معذّب و مفهوم عذاب در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۳)

مقدمه

مفهوم عذاب و اسم **معذّب**، به‌عنوان یکی از اسمای جلالی ثانوی الهی، در نظام الهیاتی اسلام جایگاهی بس عمیق و چندلایه دارد. این مفهوم، که در قرآن کریم بیش از ۳۷۱ بار ذکر شده، نه‌تنها از منظر الهیاتی، بلکه از دیدگاه‌های لغوی، فلسفی، روان‌شناختی و روش‌شناختی نیز قابل تأمل است. درس‌گفتار شماره ۵۷۳ از مجموعه اسما و صفات الهی، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل این اسم و مفهوم عذاب پرداخته و با رویکردی نقادانه، دیدگاه‌های سنتی لغت‌شناسی و تفاسیر سطحی را به چالش کشیده است. این درس‌گفتار، با تأکید بر معنای **ما یلائم** (آنچه مناسب است) برای عذاب، به تبیین جامعی از این مفهوم دست یافته و آن را از قالبی صرفاً تنبیهی به مفهومی گسترده‌تر، یعنی تناسب با اعمال انسان، ارتقا داده است.

بخش نخست: اسم معذّب و گستره عذاب در قرآن کریم

معذّب: صفت جلالی ثانوی الهی

اسم **معذّب**، به معنای عذاب‌کننده، یکی از صفات جلالی ثانوی الهی است که در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده و به‌طور خاص، عذاب کافران، منافقان و مجرمان را توصیف می‌کند. این اسم، در گستره وسیع خود، ۳۷۱ بار در قرآن کریم ذکر شده که از این میان، ۳۵ مورد (۳ بار به‌صورت اسمی و ۳۲ بار به‌صورت فعلی) مستقیماً به خداوند مرتبط است.

إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا [مطلب حذف شد] : «ما برای کافران عذابی دردناک آماده کرده‌ایم.»

از منظر الهیاتی، عذاب الهی نه امری خودسرانه، بلکه پاسخی عادلانه به اعمال انسان است. برخلاف رحمت الهی که به‌عنوان صفت اولی و بی‌قید به همه موجودات تعلق می‌گیرد، عذاب مشروط به کردار انسان است و از این‌رو، صفتی ثانوی محسوب می‌شود. این ویژگی، عذاب را به نظامی دقیق و عادلانه پیوند می‌دهد که در آن، هر عملی با نتیجه‌ای متناسب روبه‌رو می‌شود. عذاب، چونان آینه‌ای است که اعمال انسان را بازتاب می‌دهد و او را با حقیقت کردارش مواجه می‌سازد.

درنگ: اسم معذّب، صفتی جلالی و ثانوی است که عذاب را به‌عنوان پاسخی عادلانه به اعمال کافران و مجرمان توصیف می‌کند و برخلاف رحمت اولی، مشروط به کردار انسان است.

گستره عذاب در قرآن کریم

واژه عذاب، با ۳۷۱ ذکر در قرآن کریم، یکی از پرکاربردترین مفاهیم الهیاتی است. این گستردگی، نشان‌دهنده اهمیت عذاب در نظام الهی و نقش آن در هدایت و تربیت انسان است. از این تعداد، ۳۶۹ مورد به معنای عذاب به‌صورت تنبیه و آزار (عذاب الیم) و تنها ۲ مورد به معنای گوارایی (عذب طیب) به‌کار رفته است. این تفاوت آماری، گاه به سوءتفاهم‌هایی در فهم معنای عذاب منجر شده و برخی را به پذیرش معانی متضاد برای یک ماده لغوی سوق داده است.

عذاب، در قرآن کریم، نه‌تنها به خداوند، بلکه به روابط میان انسان‌ها و حتی موجودات دیگر نیز نسبت داده شده است. این عمومیت، نشان‌دهنده آن است که عذاب، مفهومی عام و فراتر از تنبیه الهی است و می‌تواند در هر رابطه‌ای که تناسب میان عمل و نتیجه برقرار باشد، مصداق یابد. عذاب، چونان قانونی جهان‌شمول، در هر کجا که کرداری ناشایست رخ دهد، سایه می‌افکند و انسان را به تأمل در اعمالش وا می‌دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

اسم معذّب، به‌عنوان صفت جلالی ثانوی، عذاب‌کننده کافران و مجرمان را توصیف می‌کند و در قرآن کریم با ۳۷۱ ذکر، جایگاهی برجسته دارد. این صفت، برخلاف رحمت اولی، مشروط به اعمال انسان است و در نظام عادلانه الهی، پاسخی متناسب به کردارها ارائه می‌دهد. عذاب، نه‌تنها به خداوند، بلکه به روابط انسانی و موجودات دیگر نیز نسبت داده شده و مفهومی عام و جهان‌شمول است. این بخش، چونان دریچه‌ای به سوی فهم عذاب، خواننده را به تأمل در نظام الهی دعوت می‌کند.

بخش دوم: معنای عذاب و مفهوم ما یلائم

عذاب: ما یلائم، تناسب با اعمال

یکی از محوری‌ترین نکات درس‌گفتار، تعریف عذاب به‌عنوان **ما یلائم** (آنچه مناسب است) است. این تعریف، عذاب را از معنای محدود شکنجه یا گوارایی فراتر برده و آن را به مفهومی جامع تبدیل می‌کند که هم عذاب الیم (مناسب اعمال شر) و هم عذب طیب (مناسب اعمال خیر) را در بر می‌گیرد. عذاب، در این معنا، نه صرفاً تنبیه، بلکه نتیجه‌ای است که با طبیعت و کردار انسان هم‌خوانی دارد.

وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا [مطلب حذف شد] : «و جزای بدی، بدی‌ای مانند آن است.»

از منظر لغوی، ماده **عذب** به معنای ملایمت و تناسب است. این معنا، هرگونه تضاد در کاربردهای عذاب (شکنجه) و عذب (گوارایی) را رفع می‌کند، زیرا هر دو مصداق، از یک ریشه مشترک، یعنی تناسب با عمل یا طبیعت، سرچشمه می‌گیرند. عذاب الیم، چونان میوه‌ای تلخ از درخت اعمال ناشایست است، و عذب طیب، چونان شهدی شیرین از گل‌های اعمال نیک. این دیدگاه، عذاب را به قانونی عادلانه و حکیمانه پیوند می‌دهد که در آن، هر کرداری نتیجه‌ای متناسب به بار می‌آورد.

درنگ: عذاب به معنای **ما یلائم** است، یعنی آنچه با اعمال یا طبیعت انسان متناسب است؛ این معنا، هم عذاب الیم (مناسب شر) و هم عذب طیب (مناسب خیر) را شامل می‌شود.

نقد معانی متضاد برای ماده عذب

لغت‌شناسان سنتی، مانند مؤلف مقاییس اللغة، معتقدند که ماده **عذب** معانی متضادی چون شکنجه و گوارایی دارد و برخی لغات را سماعی (بدون قاعده) می‌دانند. این دیدگاه، به دلیل فقدان علم اشتقاق، به پذیرش معانی متضاد برای یک ماده منجر شده است. درس‌گفتار، این رویکرد را به شدت نقد کرده و تأکید دارد که هر ماده لغوی تنها یک معنا دارد و معانی ظاهراً متضاد، از عدم فهم ریشه مشترک ناشی می‌شوند.

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ [مطلب حذف شد] : «اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، در باغی شادمان خواهند بود.»

معنای **ما یلائم**، هر دو مصداق عذاب و عذب را توضیح می‌دهد. عذاب الیم، تناسب با اعمال ناشایست است و عذب طیب، تناسب با اعمال نیک. پذیرش معانی متضاد، چونان ساختن بنایی بدون پی‌ریزی است که به فروپاشی فهم صحیح منجر می‌شود. علم اشتقاق، چونان مهندسی لغت، این اشکال را برطرف می‌کند و معنای ریشه‌ای را آشکار می‌سازد.

عذاب و روان‌شناسی: فراتر از تنبیه جسمانی

عذاب، در معنای **ما یلائم**، تنها به تنبیه جسمانی محدود نمی‌شود، بلکه عذاب‌های غیرجسمانی، مانند تحقیر یا گفتاری که قلب را می‌شکند، را نیز در بر می‌گیرد. این نوع عذاب، گاه دردناک‌تر از ضرب و زدن است و اثرات عمیق‌تری بر روان انسان می‌گذارد.

وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ [مطلب حذف شد] : «و یکدیگر را با القاب زشت خطاب نکنید.»

از منظر روان‌شناختی، عذاب‌های غیرجسمانی، مانند سرزنش یا تحقیر، می‌توانند به اضطراب، کاهش اعتمادبه‌نفس و حتی افسردگی منجر شوند. این عذاب‌ها، چونان تیری در قلب، اثری عمیق‌تر از زخم‌های جسمانی بر جای می‌گذارند. این دیدگاه، عذاب را به مفهومی چندلایه تبدیل می‌کند که نه‌تنها جسم، بلکه روح و روان انسان را نیز در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش دوم

عذاب، در معنای **ما یلائم**، مفهومی جامع است که تناسب با اعمال انسان را توصیف می‌کند و هم عذاب الیم و هم عذب طیب را در بر می‌گیرد. نقد معانی متضاد برای ماده **عذب**، بر اهمیت علم اشتقاق و فهم ریشه‌ای لغات تأکید دارد. عذاب، فراتر از تنبیه جسمانی، به عذاب‌های روان‌شناختی نیز اشاره دارد که گاه دردناک‌تر از ضرب است. این بخش، چونان پلی میان لغت و معنا، خواننده را به فهم عمیق‌تر عذاب هدایت می‌کند.

بخش سوم: اسمای اولی و ثانوی و نظام اعمال

تمایز اسمای اولی و ثانوی

اسمای الهی به دو دسته اولی و ثانوی تقسیم می‌شوند. اسمای جمالی، مانند رحمت، اولی و بالذات هستند و به همه موجودات، بدون قید و شرط، تعلق می‌گیرند. در مقابل، اسمای جلالی، مانند عذاب، ثانوی هستند و مشروط به اعمال انسان‌اند.

رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است.»

از منظر فلسفی، رحمت الهی بی‌قید است و چونان خورشیدی بر همه موجودات می‌تابد. اما عذاب و پاداش، چونان سایه‌ای از اعمال انسان، مشروط به کردار اوست. این تمایز، نظام الهی را به نظامی عادلانه و حکیمانه تبدیل می‌کند که در آن، هیچ‌کس بدون عمل به بهشت یا جهنم راه نمی‌یابد. رحمت اولی، چونان چشمه‌ای زلال، به همه می‌رسد، اما عذاب ثانوی، تنها بر کسانی جاری می‌شود که اعمالشان آن را ایجاب کند.

درنگ: اسمای جمالی، مانند رحمت، اولی و بی‌قید هستند، اما اسمای جلالی، مانند عذاب، ثانوی و مشروط به اعمال انسان‌اند.

بهشت و جهنم: نتیجه اعمال

بهشت و جهنم، هر دو نتیجه اعمال انسان‌اند و هیچ‌کس، حتی معصومان، بدون عبور از مسیر دنیا و انجام اعمال به بهشت راه نمی‌یابد. این دیدگاه، بر مسئولیت‌پذیری انسان و نقش اعمال در تعیین سرنوشت اخروی تأکید دارد.

إِنَّ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا [مطلب حذف شد] : «هیچ‌یک از شما نیست مگر اینکه وارد آن [جهان آخرت] می‌شود.»

از منظر الهیاتی، راه بهشت از دنیا می‌گذرد و هیچ موجودی، حتی انبیا و اولیا، بدون تجربه دنیا و انجام اعمال به بهشت نمی‌رسد. بهشت، چونان باغی پرثمر، تنها برای کسانی شکوفا می‌شود که بذر اعمال نیک کاشته باشند، و جهنم، چونان آتشزاری سوزان، نتیجه اعمال ناشایست است. این نظام، عدالت الهی را به نمایش می‌گذارد و انسان را به تأمل در کردارش دعوت می‌کند.

نقد دیدگاه‌های عرفانی درباره عذاب

برخی عرفا، مانند محی‌الدین ابن‌عربی، عذاب جهنم را گوارا و خوشایند توصیف کرده‌اند و معتقدند که آتش جهنم پس از مدتی به لذت تبدیل می‌شود. این دیدگاه، در درس‌گفتار به شدت نقد شده و با استناد به آیات قرآن کریم، عذاب جهنم به‌عنوان نتیجه طبیعی اعمال ناشایست و دردناک تأیید شده است.

عذاب، چونان نتیجه‌ای ناگزیر از اعمال، نمی‌تواند گوارا باشد. دیدگاه‌های عرفانی که عذاب را به لذت تبدیل می‌کنند، از منظر قرآنی فاقد اعتبارند و به دل‌نگرانی‌های غیرحکیمانه نسبت داده شده‌اند. جهنم، چونان آیینه‌ای از اعمال شر، حقیقت کردار انسان را به او نشان می‌دهد و او را با نتایج اعمالش مواجه می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

اسمای اولی، مانند رحمت، بی‌قید و به همه موجودات تعلق می‌گیرند، اما اسمای ثانوی، مانند عذاب، مشروط به اعمال‌اند. بهشت و جهنم، هر دو نتیجه کردار انسان‌اند و هیچ‌کس بدون عمل به آن‌ها راه نمی‌یابد. نقد دیدگاه‌های عرفانی، بر واقعیت دردناک عذاب جهنم تأکید دارد. این بخش، چونان نقشه‌ای از نظام الهی، خواننده را به فهم عدالت و حکمت الهی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: علم اشتقاق و نقد لغت‌شناسی سنتی

اهمیت علم اشتقاق در فهم لغات

علم اشتقاق، به‌عنوان روشی علمی برای کشف معنای ریشه‌ای لغات، برای فهم دقیق متون دینی و قرآن کریم ضروری است. فقدان این علم در میان لغت‌شناسان سنتی، به پذیرش معانی متضاد و تفاسیر نادرست منجر شده است.

اشتقاق، چونان مهندسی لغت، ریشه‌های کلمات را کاوش می‌کند و معانی ظاهراً متضاد را به یک معنای مشترک بازمی‌گرداند. برای مثال، ماده **عذب**، با معنای **ما یلائم**، هر دو مصداق عذاب و عذب را توضیح می‌دهد. فقدان اشتقاق، لغت‌شناسی را به بنایی تجربی تبدیل کرده که فاقد قواعد علمی است. این علم، چونان کلیدی زرین، درهای فهم دقیق متون را می‌گشاید و از سوءتفاهم‌های لغوی جلوگیری می‌کند.

درنگ: علم اشتقاق، برای کشف معنای ریشه‌ای لغات و رفع سوءتفاهم‌های لغوی ضروری است و لغت‌شناسی را از حالت تجربی به علمی مهندسی تبدیل می‌کند.

نقد لغت‌شناسی سنتی و سماعی بودن لغات

لغت‌شناسان سنتی، مانند مؤلف مقاییس اللغة، برخی لغات را سماعی (بدون قاعده) دانسته و معانی متضادی برای آن‌ها پذیرفته‌اند. این دیدگاه، به دلیل ناآشنایی با علم اشتقاق، به فهم نادرست لغات منجر شده است. درس‌گفتار، این رویکرد را به چالش کشیده و تأکید دارد که همه لغات قیاسی‌اند و دارای قاعده‌ای حکیمانه‌اند.

پذیرش لغات سماعی، چونان قبول بنایی بدون نقشه است که به ناپایداری فهم منجر می‌شود. لغت‌شناس، چون حکیمی آگاه، لغات را با دقت وضع کرده و هر لفظ، معانی مشخص و قاعده‌مندی دارد. ماده **عذب**، با معنای **ما یلائم**، نمونه‌ای از این قاعدیگی است که هر لغتی یک معنای ریشه‌ای دارد. لغت‌شناسی سنتی، به دلیل فقدان این دیدگاه، گاه به جمع‌آوری بدون تحلیل منجر شده و مانند کارگاهای تجربه‌گرا، نه مهندسانه، عمل کرده است.

نقد ترادف در لغات

دیدگاه سنتی که برخی لغات را مترادف می‌داند، نیز مورد نقد قرار گرفته است. درس‌گفتار تأکید دارد که هیچ دو لغتی کاملاً مترادف نیستند، زیرا هر لغت، چون موجودی یگانه، ویژگی‌های خاص خود را دارد. برای مثال، «سیف» و «صارم» یا «انسان» و «بشر»، هرکدام ظرایف معنایی خود را دارند و نمی‌توان آن‌ها را یکسان انگاشت.

ترادف، چونان اشتباه در شناخت هویت موجودات، به فهم نادرست منجر می‌شود. لغات، مانند موجودات، هر یک جایگاه ویژه‌ای خود را دارند و حکمت الهی، هیچ‌چیز را بی‌هوده خلق نمی‌کند. این دیدگاه، لغت‌شناسی را به علمی دقیق‌تر تبدیل کرده و از عمومی‌گری و ساده‌سازی پرهیز می‌کند. لغت، چونان نغمه‌ای الهی، در دستگاه خود می‌نوازد و با دیگر لغات، هماهنگی و تمایز دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

علم اشتقاق، با کشف معنای ریشه‌ای لغات، فهم دقیق متون را ممکن می‌سازد. نقد لغت‌شناسی سنتی، بر ضرورت قیاسی بودن لغات و رد معانی متضاد و ترادف تأکید دارد. این رویکرد، لغت‌شناسی را از حالت تجربی به علمی مهندسی تبدیل کرده و فهم متون دینی را غنی می‌کند. این بخش، چونان دعوتی به روش‌شناسی علمی، خواننده را به کاوش در ریشه‌های لغات هدایت می‌کند.

بخش پنجم: تخصص در علوم اسلامی و نقد همه‌فن‌حریفی

ضرورت تخصص در علوم اسلامی

علوم اسلامی، از جمله فقه، فلسفه، و ادبیات، هرکدام قواعد و روش‌شناسی خاص خود را دارند و تسلط بر آن‌ها نیازمند مطالعه تخصصی است. ادبیات، به‌عنوان علم پایه، در فهم عبارات نقش کلیدی دارد، اما دانستن ادبیات به معنای تسلط بر فقه یا فلسفه نیست.

تخصص، چونان نوری که هر علمی را در جایگاه خود روشن می‌کند، از عمومی‌گری و سطحی‌نگری جلوگیری می‌کند. ادبیات، مانند ریاضیات در علوم طبیعی، پایه‌ای است برای فهم متون، اما نمی‌توان با آن تنها به همه علوم تسلط یافت. فقه، چونان دانشی مستقل، قواعد خاص خود را می‌طلبی، و فلسفه، به‌عنوان علمی استدلالی، روش‌شناسی خود را دارد. این دیدگاه، علوم اسلامی را به سوی دقت و عمق هدایت می‌کند.

درنگ: تخصص در هر علم اسلامی، از جمله فقه، فلسفه و ادبیات، ضروری است. ادبیات علم پایه است، اما تسلط بر آن، تسلط بر سایر علوم را تضمین نمی‌کند.

نقد فرهنگ همه‌فن-حریفی

فرهنگ همه‌فن‌حریفی در حوزه‌های علمی، که در آن دانش‌آموزان با خواندن یک علم، خود را در همه علوم صاحب‌نظر می‌دانند، به شدت مورد نقد درس‌گفتار قرار گرفته است. این دیدگاه، به فهم سطحی و گاه نادرست علوم منجر شده و از پیشرفت علمی جلوگیری می‌کند.

همه‌فن‌حریفی، چونان تلاش برای ساختن بنایی عظیم با ابزارهای ساده، به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. دانشمند، مانند صنعتگری ماهر، باید ابزارهای تخصصی خود را به‌کار گیرد و از ادعای تسلط بر همه علوم پرهیز کند. این نقد، به بازسازی نظام علمی حوزه‌های دینی دعوت می‌کند و بر ضرورت تخصصی شدن علوم تأکید دارد. علم، چونان باغی پرثمر، تنها با کارد و دانش تخصصی به شکوفایی می‌رسد.

جمع‌بندی بخش پنجم

تخصص در علوم اسلامی، برای فهم عمیق و دقیق آن‌ها ضروری است. نقد فرهنگ همه‌فن‌حریفی، بر ضرورت مطالعه تخصصی و پرهیز از ادعاهای غیرعلمی تأکید دارد. این بخش، چونان دعوتی به بازنگری نظام آموزش دینی، خواننده را به سوی دانش تخصصی و حکیمانه هدایت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

اسم **معذّب** و مفهوم عذاب، در قرآن کریم با بیش از ۳۷۱ ذکر، جایگاهی عظیم در نظام الهی دارد. عذاب، به معنای **ما یلائم**، تناسب با اعمال انسان را توصیف می‌کند و هم عذاب الیم و هم عذب طیب را در بر می‌گیرد. اسمای اولی، مانند رحمت، بی‌قید هستند، اما اسمای ثانوی، مانند عذاب، مشروط به کردارند. نقد لغت‌شناسی سنتی و فرهنگ همه‌فن‌حریفی، بر اهمیت علم اشتقاق و تخصص در علوم اسلامی تأکید دارد. بهشت و جهنم، هر دو نتیجه اعمال‌اند و هیچ‌کس بدون کردار به آن‌ها نمی‌رسد.

این نوشتار، با وفاداری به محتوای درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیینی جامع و علمی و فاخر از اسم معذّب و مفهوم عذاب پرداخته است. این کتاب، چونان گنجینه‌ای از معارف الهی، خوانندگان را به تأمل در نظام عادلانه خداوند و نقش اعمال در سرنوشت انسان دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، چند بار واژه عذاب در قرآن کریم ذکر شده است؟

2. اسم عذاب در متن به چه نوع اسمی از اسمای الهی تعلق دارد؟

3. طبق متن، معنای اصلی ماده عذب چیست؟

4. چند مورد از کاربردهای واژه عذاب در قرآن به صورت اسمی یا فعلی نسبت به خداوند است؟

5. کدام کتاب لغت در متن به عنوان یکی از بهترین منابع لغوی ذکر شده است؟

6. طبق متن، عذاب به معنای شکنجه و گوارایی هر دو در قرآن به کار رفته‌اند.

7. اسم عذاب منحصراً به خداوند اختصاص دارد و انسان‌ها نمی‌توانند یکدیگر را عذاب کنند.

8. طبق متن، هیچ ماده لغوی نمی‌تواند بیش از یک معنا داشته باشد.

9. رحمت خداوند به عنوان اسم اولیه معرفی شده که بدون نیاز به عمل انسان شامل همه می‌شود.

10. متن ادعا می‌کند که عذاب به معنای ضرب یا زدن است و شدت آن به صفت‌های همراهش بستگی ندارد.

11. تفاوت اصلی بین اسمای اولیه و ثانوی الهی طبق متن چیست؟

12. چرا طبق متن، عذاب به عنوان اسم جلالی ثانوی معرفی شده است؟

13. معنای اصلی ماده عذب (ما یلائم) چگونه در بهشت و جهنم به کار می‌رود؟

14. چرا متن ادعا می‌کند که لغات نمی‌توانند چند معنا داشته باشند؟

15. چرا طبق متن، هیچ کس بدون عمل به بهشت نمی‌رود؟

پاسخنامه

1. ۳۷۱ بار

2. اسم جلالی ثانوی

3. ما یلائم

4. ۳۵ بار

5. مقاییس اللغه

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. اسمای اولیه مانند رحمت بدون نیاز به عمل انسان به همه تعلق می‌گیرد، اما اسمای ثانوی مانند عذاب وابسته به اعمال انسان است.

12. زیرا عذاب وابسته به اعمال انسان است و تنها در صورت ارتکاب گناه یا معصیت اعمال می‌شود.

13. ما یلائم در بهشت به معنای گوارایی متناسب با اعمال خیر و در جهنم به معنای عذاب متناسب با اعمال شر است.

14. زیرا هر ماده لغوی باید یک معنای واحد داشته باشد تا قیاسی و علمی باشد، نه سماعی و بی‌قاعده.

15. زیرا بهشت وابسته به اعمال خیر انسان است و رحمت اولیه الهی به تنهایی برای ورود به بهشت کافی نیست.