در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 538

متن درس




کتاب اسما و صفات الهی: تبعیت در چارچوب اسماء الحسنی

تبعیت در چارچوب اسماء الحسنی: تأملی قرآنی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۳۸)

دیباچه

مفهوم تبعیت، به‌سان نگینی درخشان در میان گوهرهای اسماء الحسنی، جایگاهی بس والا و پرمعنا دارد. این صفت، که در گستره هستی و کنش‌های انسانی چون جریانی زلال جاری است، از منظر قرآن کریم دارای ابعاد وجودی، اخلاقی و معرفتی است که هر یک چون شاخه‌های درختی تناور، به سوی کمال انسانی رهنمون می‌شوند. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۵۳۸ است، تلاش شده تا با نگاهی ژرف و رویکردی قرآنی، مفهوم تبعیت در تمامی شئون آن تحلیل و تبیین گردد.

این نوشتار، با نگاهی به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های تفصیلی، تبعیت را در دو ساحت حق و باطل، جمال و جلال، و در پیوند با آگاهی و اختیار انسانی بررسی می‌کند.

بخش اول: تبیین مفهومی تبعیت در اسماء الحسنی

تعریف تبعیت: صفتی اقتضایی و فراگیر

تبعیت، صفتی وجودی و فعلی است که چون جریانی فراگیر، در تمامی شئون هستی و کنش‌های انسانی ساری و جاری است. این صفت، به‌سان آینه‌ای که نور حق یا باطل را بازمی‌تاباند، اقتضایی است و ارزش آن به متعلقش وابسته است. تبعیت می‌تواند در مسیر حق، انسان را به سوی کمال رهنمون شود یا در وادی باطل، او را به سوی حرمان و شقاوت سوق دهد. این صفت، در موجوداتی که دارای انفعال وجودی‌اند، مانند انسان و حیوانات، نمود می‌یابد، اما در انسان، به دلیل برخورداری از اختیار و آگاهی، اهمیتی مضاعف می‌یابد.

به‌سان رودی که مسیرش را بر اساس سرچشمه‌اش می‌یابد، تبعیت نیز در همراهی و همگامی با متبوع معنا می‌یابد. این همراهی می‌تواند ارادی باشد، چون انتخاب آگاهانه انسان برای پیروی از حق، یا قهری، مانند نظم موزون عالم که موجودات را به تبعیت از اسباب طبیعی وا می‌دارد. اقتضایی بودن تبعیت، آن را از صفتی صرفاً وجودی به صفتی اخلاقی و معرفتی تبدیل می‌کند که نیازمند تمییز و آگاهی است.

درنگ: تبعیت، صفتی اقتضایی و فراگیر است که ارزش آن به متعلقش (حق یا باطل) وابسته است و در انسان، به دلیل اختیار و آگاهی، اهمیتی دوچندان می‌یابد.

تقسیم‌بندی تبعیت: حق و باطل، جمال و جلال

تبعیت، چون درختی با شاخه‌های متنوع، در دو ظرف حق و باطل و هر یک در دو وجه جمالی و جلالی تقسیم می‌شود. در ظرف حق، تبعیت جمالی در محبت و اطاعت از اوامر الهی، مانند امر به خیر، و تبعیت جلالی در اجتناب از محرمات، مانند نهی از منکر، نمود می‌یابد. در ظرف باطل، تبعیت جمالی در گناهانی با ظاهر خیرخواهانه، مانند ریا در عبادت، و تبعیت جلالی در اعمالی چون ظلم و خشونت متجلی می‌شود.

این تقسیم‌بندی، که ریشه در آیات قرآن کریم دارد، نشان‌دهنده تنوع و پیچیدگی تبعیت است. برای مثال، در ظرف حق، تبعیت جمالی چون گلی معطر است که قلب مؤمن را به سوی محبت الهی می‌گشاید، و تبعیت جلالی چون سپری استوار، انسان را از ورطه محرمات بازمی‌دارد. در مقابل، در ظرف باطل، تبعیت جمالی چون سرابی فریبنده است که انسان را به سوی گناهان لذت‌بخش می‌کشاند، و تبعیت جلالی چون آتشی سوزان، ظلم و ستم را در پی دارد.

درنگ: تبعیت در دو ظرف حق و باطل، و هر یک در دو وجه جمالی و جلالی، تنوعی گسترده دارد که نیازمند تمییز و آگاهی در انتخاب متبوع است.

بخش دوم: مصادیق قرآنی تبعیت

تبعیت از هدایت الهی

قرآن کریم، چون چراغی روشنگر، تبعیت از هدایت الهی را به‌عنوان مصداقی والا از تبعیت حق معرفی می‌کند. در این راستا، آیه‌ای از سوره بقره چنین می‌فرماید:

فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا [مطلب حذف شد] : پس هر کس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه تیره‌بخت می‌گردد.

این آیه، تبعیت از هدایت الهی را چون کلیدی برای رهایی از گمراهی و شقاوت معرفی می‌کند. تبعیت هدایی، صفتی کلی و اقتضایی است که با انتخاب آگاهانه انسان به کمال ثانوی می‌رسد. این تبعیت می‌تواند جمالی باشد، مانند اطاعت از اوامر الهی، یا جلالی، مانند اجتناب از نواهی، و در هر دو صورت، انسان را به سوی سعادت رهنمون می‌شود.

تبعیت از دین حق

آیه‌ای دیگر از قرآن کریم، تبعیت از دین حق را معیاری برای ایمان معرفی می‌کند:

وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا [مطلب حذف شد] : و جز به کسانی که از آیین شما پیروی کردند، ایمان نیاورید.

این آیه، تبعیت از دین حق را چون نشانه‌ای روشن برای ایمان معرفی می‌کند. تبعیت از دین، چه در بعد جمالی (محبت و اطاعت) و چه در بعد جلالی (اجتناب از کفر)، مصداق تبعیت حق است و بر ضرورت تمییز دین حق از باطل تأکید دارد.

تبعیت از باطل و پیامدهای آن

در مقابل، قرآن کریم تبعیت از باطل را چون مسیری تاریک و پرخطر توصیف می‌کند:

لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ [مطلب حذف شد] : از کسانی که از تو پیروی کنند، جهنم را از همه شما پر خواهم کرد.

این آیه، تبعیت از ابلیس را به‌عنوان مصداقی از تبعیت باطل معرفی می‌کند که نتیجه آن عذاب جهنم است. تبعیت باطل، چه در وجه جمالی (گناهان لذت‌بخش) و چه در وجه جلالی (اعمال خشونت‌آمیز)، انسان را به سوی هلاکت می‌برد. این آیه، چون هشداری است که ضرورت آگاهی و تمییز در انتخاب متبوع را گوشزد می‌کند.

درنگ: تبعیت از هدایت الهی، انسان را به سعادت رهنمون می‌شود، درحالی‌که تبعیت از باطل، به هلاکت و عذاب منجر می‌گردد.

بخش سوم: کمال اولیه و ثانویه در تبعیت

کمال اولیه: نفس تبعیت

نفس تبعیت، به‌سان بذری است که در وجود انسان کاشته شده و به خودی خود کمال اولیه محسوب می‌شود. انسان، به دلیل انفعال وجودی، قادر به تبعیت است، و این توانایی، چون ظرفی است که می‌تواند نور حق یا تاریکی باطل را در خود جای دهد. اما این کمال اولیه، بدون آگاهی و تمییز، ممکن است به نقص بدل شود.

کمال ثانویه: تبعیت از حق

کمال ثانویه تبعیت، در انتخاب آگاهانه حق و اجتناب از باطل محقق می‌شود. این کمال، چون گلی است که تنها در خاک آگاهی و خرد شکوفا می‌شود. انسان بدون آگاهی ممکن است به تبعیت باطل کشیده شود، چنان‌که تاریخ بشری گواه این حقیقت است که بسیاری از فسادها و جنایات، نتیجه تبعیت کورکورانه از باطل بوده است.

درنگ: تبعیت به‌سان بذری است که کمال اولیه آن در وجود انسان نهفته است، اما کمال ثانویه آن در انتخاب آگاهانه حق و اجتناب از باطل شکوفا می‌شود.

بخش چهارم: نقش آگاهی و تمییز در تبعیت

آگاهی: کلید انتخاب متبوع

آگاهی، چون چراغی است که مسیر تبعیت را روشن می‌کند. بدون آگاهی، انسان ممکن است در دام تبعیت باطل گرفتار شود، چنان‌که قرآن کریم در آیات متعدد بر اهمیت علم و خرد تأکید دارد. آگاهی به انسان کمک می‌کند تا متبوع خود را با دقت انتخاب کند، پیامدهای تبعیت را تحلیل نماید و با خردورزی، مسیر حق را برگزیند.

محضورین: آزمون انتخاب بین حق و باطل

انسان، در زندگی خویش، بارها در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرد که باید بین حق و باطل انتخاب کند. این موقعیت‌ها، که در اصطلاح به «محضورین» تعبیر می‌شوند، چون دو راهی‌هایی هستند که انسان را در برابر آزمون تمییز قرار می‌دهند. انتخاب حق، خیر و صلاح می‌آورد، اما تبعیت از باطل، چون سرابی فریبنده، به حرمان و شقاوت منجر می‌شود.

نیت فعلی و فاعلی در تبعیت

در ارزش‌گذاری اعمال، تمایز بین نیت فعلی (مرتبط با خود عمل) و نیت فاعلی (مرتبط با قصد عامل) اهمیتی بسزا دارد. برای مثال، کمک به فقیر، عملی خیر است، اما اگر با نیت ریا انجام شود، در ظرف باطل قرار می‌گیرد. این تمایز، چون آینه‌ای است که حقیقت اعمال را آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که در میان اولیاء خدا، هر دو نیت فعلی و فاعلی خیر است، که به کمال واقعی منجر می‌شود.

درنگ: آگاهی و تمییز، کلید انتخاب متبوع حق و اجتناب از باطل است، و نیت فعلی و فاعلی در ارزش‌گذاری اعمال نقش اساسی دارند.

بخش پنجم: تبعیت در نظم موزون عالم

تبعیت سببی: هماهنگی با نظم هستی

تبعیت سببی، چون جریانی است که در نظم موزون عالم جاری است. قرآن کریم در آیه‌ای از سوره کهف می‌فرماید:

فَاتَّبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ [مطلب حذف شد] : پس فرعون با سپاهیانش آنها را دنبال کرد، و آنچه از دریا آنها را فروگرفت، فروگرفت.

این آیه، تبعیت باطل فرعون از موسی (ع) را به‌صورت جلالی (با خشونت و لشکر) نشان می‌دهد که به هلاکت او منجر شد. این مصداق، چون هشداری است که پیامدهای تبعیت باطل را آشکار می‌سازد.

تبعیت ابراهیم حنیف: الگویی از تبعیت حق

در مقابل، تبعیت از ملت ابراهیم (ع) به‌عنوان مصداقی از تبعیت حق معرفی شده است:

وَاتَّبَعَ [مطلب حذف شد] : و از آیین ابراهیم یکتاپرست پیروی کرد.

این آیه، تبعیت از ابراهیم (ع) را چون مشعلی فروزان معرفی می‌کند که در ایمان، اراده و عمل، انسان را به سوی حق هدایت می‌کند.

تبعیت نبوی: خیر و رحمت الهی

تبعیت از نبی اکرم (ص) نیز مصداقی والا از تبعیت حق است:

لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ [مطلب حذف شد] : به‌راستی خدا بر پیامبر و مهاجران و انصار که در ساعت سختی از او پیروی کردند، بازگشت کرد.

این آیه، تبعیت از نبی (ص) را چون راهی روشن به سوی خیر و رحمت الهی معرفی می‌کند که با ایمان و اخلاص همراه است.

درنگ: تبعیت از ابراهیم (ع) و نبی اکرم (ص)، مصادیقی از تبعیت حق‌اند که انسان را به سوی کمال و رضوان الهی رهنمون می‌سازند.

بخش هفتم: تبعیت و تبرّی

تقابل تبعیت و تبرّی

قرآن کریم، تقابل تبعیت و تبرّی را به زیبایی توصیف می‌کند:

إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا [مطلب حذف شد] : هنگامی که کسانی که پیروی شدند، از کسانی که پیروی کردند، بیزاری جویند.

این آیه، به تقابل تبعیت و تبرّی اشاره دارد. در دنیا، برخی از باطل تبعیت می‌کنند، اما در آخرت، متبوعان از تابعان بیزاری می‌جویند. این تقابل، چون هشداری است که ضرورت تمییز در تبعیت را گوشزد می‌کند.

تفاوت تبعیت و تبرّی

تبعیت، صفتی عام‌تر از تبرّی است، زیرا در تمام موجودات دارای انفعال وجودی دیده می‌شود، اما تبرّی، صفتی خاص و ارادی است که در انسان نمود بیشتری دارد. تبعیت می‌تواند قهری یا ارادی باشد، اما تبرّی معمولاً ارادی است و نیازمند آگاهی و تصمیم‌گیری است. این تفاوت، چون نشانه‌ای از پیچیدگی‌های روان‌شناختی و اخلاقی در کنش‌های انسانی است.

تبرّی: مکمل تبعیت

تبرّی از باطل، چون بال دیگر پرنده تبعیت از حق است که انسان را به سوی کمال پرواز می‌دهد. این صفت، نیازمند شجاعت و آگاهی است و بدون آن، تبعیت از حق ناقص می‌ماند.

درنگ: تبرّی از باطل، مکمل تبعیت از حق است و نیازمند شجاعت و آگاهی است تا انسان به کمال واقعی دست یابد.

بخش هشتم: تبعیت و روان‌شناسی انسانی

تسویل نفس و تبعیت باطل

برخی انسان‌ها، به دلیل ضعف نفس یا فقدان شجاعت، به تبعیت باطل کشیده می‌شوند و با تسویل نفس، باطل را حق جلوه می‌دهند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

درنگ: تسویل نفس و جهل مرکب، انسان را به سوی تبعیت باطل سوق می‌دهند، و تبعیت کورکورانه، کمال اولیه را به نقص تبدیل می‌کند.

بخش نهم: تبعیت و حکمت عملی

تبعیت و تبرّی: صفات حکمت عملی

تبعیت و تبرّی، چون دو بال حکمت عملی‌اند که پشتوانه حکمت نظری (آگاهی و خرد) دارند. این صفات، در حوزه عمل معنا می‌یابند و ارزش آنها به دلیل و پشتوانه نظری‌شان تعیین می‌شود. انسان با تبعیت خردمندانه از حق و تبرّی از باطل، به کمال عملی و نظری دست می‌یابد.

تبعیت آگاهانه در برابر تبعیت ساده‌لوحانه

تبعیت حق، اگر آگاهانه باشد، چون گوهری درخشان است که ارزشی والا دارد، اما تبعیت ساده‌لوحانه، هرچند به حق منتهی شود، از عمق و ارزش کمتری برخوردار است. تبعیت خردمندانه، انسان را به سوی کمال واقعی رهنمون می‌سازد.

بخش دهم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

تبعیت، چون جریانی زلال در چارچوب اسماء الحسنی، یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم قرآنی است که ابعاد وجودی، اخلاقی و معرفتی انسان را در بر می‌گیرد. این صفت، به‌سان بذری است که کمال اولیه آن در وجود انسان نهفته است، اما کمال ثانویه آن در انتخاب آگاهانه حق و تبرّی از باطل شکوفا می‌شود. آیات قرآن کریم، چون چراغ‌هایی روشنگر، مصادیق تبعیت حق و باطل را در قالب‌های جمالی و جلالی تبیین کرده‌اند. تقابل تبعیت و تبرّی، نشان‌دهنده ضرورت تمییز و انتخاب آگاهانه در مسیر کمال انسانی است.

تبعیت خردمندانه از حق، انسان را به رضوان الهی و کمال واقعی هدایت می‌کند، درحالی‌که تبعیت کورکورانه یا ناآگاهانه از باطل، به حرمان و سخط الهی منجر می‌شود. این تحلیل، با تأکید بر اهمیت حکمت نظری و عملی، نقش تبعیت را در نظام اخلاقی و معرفتی اسلام برجسته می‌سازد. انسان، با بهره‌گیری از آگاهی، خرد و شجاعت، می‌تواند در این آزمون الهی سربلند بیرون آید و به سوی کمال الهی گام بردارد.

درنگ: تبعیت خردمندانه از حق و تبرّی از باطل، انسان را به سوی رضوان الهی و کمال واقعی هدایت می‌کند.
با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، 'تبعیت' به چه معناست؟

2. طبق درسگفتار، تعداد آیات مرتبط با 'تبعیت' در قرآن چند مورد است؟

3. بر اساس درسگفتار، تبعیت باطل در سوره بقره به چه کسانی نسبت داده شده است؟

4. طبق درسگفتار، کدام نوع تبعیت به عنوان کمال ثانی معرفی شده است؟

5. بر اساس درسگفتار، کدام صفت در مقابل تبعیت قرار دارد؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که تبعیت به خودی خود کمال است، اما بدون آگاهی می‌تواند مضر باشد.

7. طبق درسگفتار، تبعیت باطل همیشه با خشونت و جلال همراه است.

8. بر اساس درسگفتار، تبرّی از حق نقص و تبرّی از باطل حق است.

9. درسگفتار تأکید دارد که تبعیت بدون آگاهی ارزشی برابر با تبعیت خردمندانه دارد.

10. طبق درسگفتار، تبعیت از هوای نفس می‌تواند به تسویل و توجیه باطل منجر شود.

11. تفاوت تبعیت جمالی و جلالی طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار تبعیت را کمال اولی و تبعیت حق را کمال ثانی می‌داند؟

13. منظور از 'تسویل نفس' در درسگفتار چیست؟

14. چرا درسگفتار تأکید دارد که تبعیت بدون آگاهی مضر است؟

15. رابطه تبعیت و تبرّی در قرآن چگونه است؟

پاسخنامه

1. اسم اقتضایی عام شامل حق و باطل

2. 175 مورد

3. پیروان ابلیس

4. تبعیت حق

5. تبرّی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. تبعیت جمالی با خیر و مهربانی همراه است، اما تبعیت جلالی با خشونت یا شدت همراه است.

12. چون تبعیت به خودی خود توانایی انفعال است، اما تبعیت حق با آگاهی به خیر منجر می‌شود.

13. تسویل نفس توجیه باطل به عنوان حق برای آرام کردن نفس است.

14. زیرا تبعیت بدون آگاهی ممکن است به دنبال کردن باطل و گمراهی منجر شود.

15. تبعیت و تبرّی مقابل هم‌اند؛ تبعیت حق خیر و تبرّی از باطل حق است.