متن درس
اسما و صفات الهی: تحلیل واژه دلیل و ضرورت زبانشناسی علمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۸۴)
دیباچه
واژههای الهی، چونان نوری درخشان در آسمان معرفت، راهنمای بشر به سوی حقیقتاند. در میان این واژگان، «دلیل» جایگاهی ویژه دارد، چه آنکه به مثابه مشعلی است که تاریکیهای جهل را میزداید و مسیر علم و یقین را روشن میسازد. درسگفتار شماره ۴۸۴ از سلسله درسگفتارهای اسما و صفات الهی، به قلم و بیان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در معانی عمیق واژه «دلیل» و تمایز آن با مفاهیمی چون اماره، هدایت، ارشاد و تذکر پرداخته و با نگاهی نقادانه به لغتنامههای سنتی، ضرورت بازسازی زبانشناسی علمی را به مثابه بنیانی برای پیشرفت علوم و نظامات اجتماعی مطرح میسازد.
بخش نخست: تبیین مفهوم دلیل و جایگاه آن در معرفت الهی
تعریف واژه دلیل
واژه «دلیل» در زبان عربی، به مثابه پلی است که از چیزی به چیز دیگر رهنمون میشود. این واژه، اسمی فعلی، عام و حقی خلقی است که معنای اصلی آن «ابانه» یا اخبار از چیزی به چیز دیگر با واسطهای لفظی یا غیرلفظی، قصدی یا غیرقصدی است. دلیل، در این معنا، شیء یا فعلی است که با واسطه، انسان را به علم و یقین میرساند، نه صرفاً گمان یا ظن. برای مثال، تابلویی که در مسیر راه نصب شده و به رهگذر از بسته بودن جاده خبر میدهد، دلیلی غیرقصدی است، در حالی که اشارهای آگاهانه به بسته بودن مسیر، دلیلی قصدی محسوب میشود.
| درنگ: دلیل، به مثابه مشعلی در شب تار، با واسطهای لفظی یا غیرلفظی، انسان را به سوی علم و یقین رهنمون میسازد و از گمان و ظن متمایز است. |
این تعریف، در منطق و اصول فقه، جایگاهی بنیادین دارد، چه آنکه دلیل، ابزار اصلی دستیابی به حقیقت در استدلالهای علمی و فقهی است. آیتالله نکونام تأکید دارند که دلیل، برخلاف آنچه در برخی لغتنامههای سنتی مانند مقاویس و مصباح آمده، تنها به اطلاقات عرفی محدود نمیشود، بلکه معنای اصلی آن در «ابانه» نهفته است که با واسطه، علم را افاده میکند.
تمایز دلیل و اماره
یکی از تمایزات بنیادین در این درسگفتار، تفاوت میان دلیل و اماره است. دلیل، به مثابه کلیدی که قفل حقیقت را میگشاید، افاده علم میکند، در حالی که اماره، چونان سایهای گذرا، تنها به ظن و گمان منجر میشود. این تفاوت، نه در واسطه یا دال، بلکه در نتیجه (علم یا ظن) نهفته است. در مباحث اصولی، اخباریها به انسداد علم قائل بودند و معتقد بودند که در زمان غیبت معصوم، علم به معنای دقیق آن دستنیافتنی است و تنها اماره (ظن) در دسترس است. در مقابل، اصولگرایان، بهویژه کسانی چون مرحوم میرزای قمی، ظن خاص را معتبر میدانستند، اما ظن عام را نپذیرفتند.
این تمایز، در فقه و اصول، اهمیتی بسزا دارد، چه آنکه دلیل، مبنای احکام یقینی است، در حالی که اماره، در مواردی که یقین ممکن نیست، به کار میرود. آیتالله نکونام با تمثیلی زیبا، دلیل را به متهای تشبیه میکنند که با قدرت، هر مانعی را در هم میشکند، در حالی که اماره، در ذهنهای ساده و محدود اثر میگذارد، اما در برابر دیوارهای سخت مقاومت نمیکند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مفهوم دلیل بهعنوان اسمی فعلی و عام که افاده علم میکند، و تمایز آن با اماره که به ظن محدود است، بنیانی برای فهم دقیقتر واژگان الهی فراهم آورد. این تمایز، نهتنها در الهیات و فقه، بلکه در هر علمی که به دنبال حقیقت است، اهمیتی بنیادین دارد. دلیل، چونان نوری است که مسیر معرفت را روشن میسازد، و اماره، چونان علامتی است که تنها راهنمایی ابتدایی ارائه میدهد.
بخش دوم: هدایت، ارشاد و تذکر: مفاهیمی در قلمرو معرفت و عمل
تمایز دلیل و هدایت
هدایت، به مثابه ارائه طریق، مفهومی عملی است که میتواند ظنی یا تعبدی باشد، در حالی که دلیل، ماهیتی نظری دارد و به علم منجر میشود. هدایت، وصول به خیر یا دفع شر را هدف دارد، در حالی که دلیل، روشنگری علمی را دنبال میکند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان دادیم، خواه سپاسگزار باشد و خواه ناسپاس.») (سوره انسان: ۳)
این آیه، هدایت را بهعنوان ارائه راه به انسان، فارغ از پذیرش یا رد او، به تصویر میکشد. آیتالله نکونام تأکید دارند که هدایت، صبغهای عملی دارد و میتواند بدون علم باشد، در حالی که دلیل، به روشنی و یقین وابسته است. این تمایز، در فلسفه دین و الهیات، اهمیتی بسزا دارد، چه آنکه هدایت، مسیری عملی برای وصول به مقصد ارائه میدهد، در حالی که دلیل، بنیان نظری معرفت را استوار میسازد.
هدایت در برابر ارشاد
ارشاد، گونهای خاص از هدایت است که صرفاً ارائه خیر را در بر میگیرد، بدون در نظر گرفتن تقابل خیر و شر. ارشاد، چونان راهنمایی است که مسافر را به سوی مقصدی نیکو رهنمون میسازد، بیآنکه به موانع مسیر توجه کند. برای مثال، گفتن «این راه را بگیر» ارشاد است، اما هدایت، شامل ارائه طریق به خیر و دفع شر است. آیتالله نکونام با تمثیلی ظریف، ارشاد را به راهنمایی سادهای تشبیه میکنند که به مقصد خیر میرسد، اما هدایت، چونان راهبری است که هم خیر را نشان میدهد و هم از شر برحذر میدارد.
| درنگ: ارشاد، چونان راهنمایی ساده به سوی خیر است، اما هدایت، چونان راهبری جامع، هم خیر را نشان میدهد و هم از شر برحذر میدارد. |
تذکر و جایگاه آن
تذکر، ارائه کلامی یا بیانی است که خاص مؤمنان بوده و از طریق سخن، دلها را به سوی حقیقت بیدار میسازد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ [مطلب حذف شد] : «و تذکر ده که تذکر به مؤمنان سود میرساند.») (سوره ذاریات: ۵۵)
تذکر، برخلاف ارشاد که میتواند عملی باشد، ماهیتی کلامی دارد و به مؤمنان اختصاص دارد. آیتالله نکونام با اشاره به آیه فوق، تذکر را ابزاری برای بیداری دلهای آماده میدانند که در علوم قرآنی و اخلاق اسلامی جایگاهی ویژه دارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین مفاهیم هدایت، ارشاد و تذکر، نشان داد که هر یک از این واژگان، چونان شاخههایی از درخت معرفت الهی، نقشهای متفاوتی در راهنمایی انسان ایفا میکنند. هدایت، راهبری جامع به سوی خیر و دفع شر است؛ ارشاد، راهنمایی ساده به سوی خیر؛ و تذکر، بیداری دلهای مؤمنان از طریق کلام. این تمایزات، در فهم دقیقتر آیات قرآن کریم و کاربرد آنها در الهیات و اخلاق، اهمیتی بسزا دارند.
بخش سوم: نقد لغتنامههای سنتی و ضرورت زبانشناسی علمی
نقد لغتنامههای سنتی
لغتنامههای سنتی، مانند مقاویس و مصباح، به دلیل تکیه بر استعمالات عرفی و فقدان تحلیل علمی، معانی واژگان را چونان شاخههای درهمتنیده درختی بیصاحب، مخلوط کردهاند. آیتالله نکونام این منابع را به باغی تشبیه میکنند که بدون باغبان، گرفتار علفهای هرز و آشوب شده است. برای مثال، نسبت دادن معانی متضاد مانند «انباء» (اخبار) و «اضطراب» به یک ماده، از دقت علمی به دور است. این نقد، در لغتشناسی قرآنی اهمیتی بسزا دارد، چه آنکه تمییز دقیق معانی، بنیان فهم صحیح متون دینی است.
اشتقاق و نقش هیئتها
معنای ماده «دلّ» (ابانه) ثابت است، اما هیئتهای اشتقاقی، چونان رنگهایی بر بوم نقاشی، معانی جدیدی به آن میافزایند. برای مثال، «دلّل» اضطراب را به همراه دارد، در حالی که «استدلال» طلب دلیل را القا میکند. آیتالله نکونام تأکید دارند که این تفاوتها، ناشی از هیئتهای اشتقاقی (ثلاثی، رباعی، تفعیل، استفعال) است، نه ماده اصلی. این اصل، در صرف عربی و تحلیل واژگان قرآنی، اهمیتی بنیادین دارد.
| درنگ: هیئتهای اشتقاقی، چونان ابزارهایی در دست نقاش، معانی جدیدی به ماده اصلی میافزایند، اما معنای اصلی ماده ثابت میماند. |
نقد ادعای چندمعنایی هیئتها
کتب ادبی سنتی ادعا میکنند که هیئتهایی مانند افعال یا تفعیل، چندین معنا دارند، اما آیتالله نکونام این ادعا را نادرست میدانند. هر هیئت، چونان ظرفی مشخص، یک معنا دارد که با قرائن و زمینهها متمایز میشود. این نقد، روششناسی ادبیات عربی را به چالش میکشد و بر مهندسی دقیق زبانشناسی تأکید دارد.
ضرورت زبانشناسی علمی
زبانشناسی علمی، چونان شالودهای برای بنای علوم و نظامات اجتماعی، اهمیتی بیبدیل دارد. آیتالله نکونام زبان را به جدول شطرنجی تشبیه میکنند که اگر درست چیده شود، سایر علوم و نظامات را سامان میدهد. بدون اصلاح زبان، علوم، آموزش و حتی آییننامههای رانندگی، ناکارآمد میمانند. برای مثال، آییننامه رانندگی غیرعلمی در ایران، به تصادفات و خسارات گسترده منجر شده است. این اصل، در سیاستگذاری علمی و مدیریت اجتماعی، اهمیتی بنیادین دارد.
| درنگ: زبانشناسی علمی، چونان شالودهای برای بنای علوم، بدون آن هیچ نظامی به سامان نمیرسد. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد لغتنامههای سنتی و تأکید بر نقش هیئتهای اشتقاقی، ضرورت زبانشناسی علمی را به مثابه کلیدی برای پیشرفت علوم و نظامات اجتماعی تبیین کرد. زبان، چونان درختی است که شاخههایش باید با دقت از یکدیگر متمایز شوند تا میوههای معرفت به بار آیند. بدون این اصلاح، علوم و نظامات اجتماعی، گرفتار آشوب و کاستی خواهند ماند.
بخش چهارم: تأثیر دلیل و ابزارهای هدایت بر افراد
تفاوت تأثیر دلیل بر افراد
دلیل، چونان متهای تیز، برای ذهنهای آماده و مستعد مؤثر است، اما افراد عادی، به دلیل محدودیت ظرفیت، به هدایت، ارشاد یا اماره پاسخ میدهند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ [مطلب حذف شد] : «با آنان به شیوهای که نیکوتر است مجادله کن.») (سوره نحل: ۱۲۵)
این آیه، بر تطبیق ابزار هدایت با ظرفیت مخاطب تأکید دارد. آیتالله نکونام با تمثیلی زیبا، افراد عادی را به ظرفهای محدود تشبیه میکنند که نمیتوانند بار سنگین دلیل را تحمل کنند، اما هدایت و ارشاد، چونان آبی زلال، در این ظرفها جای میگیرد.
نقد فرهنگ عرفی و روانشناسی اجتماعی
فقدان روانشناسی و معرفتشناسی در جامعه، به سوءتفاهمهایی چون برتری عرفخورها بر مسجدیها منجر شده است. آیتالله نکونام با تشبیهی کنایی، برخی افراد را به «اشغال جمعشده توسط سیل» تشبیه میکنند که به اشتباه خود را مؤمن میدانند. این نقد، بر ضرورت معرفتشناسی و روانشناسی اجتماعی تأکید دارد تا انسانهای مستعد از غیرمستعد متمایز شوند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین تأثیر متفاوت دلیل، هدایت و ارشاد بر افراد، نشان داد که هر ابزار، چونان کلیدی است که قفل خاصی را میگشاید. دلیل برای ذهنهای آماده، هدایت و ارشاد برای افراد عادی، و تذکر برای مؤمنان، هرکدام نقشی ویژه در راهنمایی انسان ایفا میکنند. این تمایز، در روانشناسی دینی و جامعهشناسی، اهمیتی بسزا دارد.
نتیجهگیری و جمعبندی
درسگفتار شماره ۴۸۴ از سلسله درسگفتارهای اسما و صفات الهی، به قلم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، واژه «دلیل» را به مثابه مشعلی در مسیر معرفت تبیین کرده و آن را از مفاهیمی چون اماره، هدایت، ارشاد و تذکر متمایز ساخته است. دلیل، با افاده علم، راهنمای یقین است؛ اماره، با افاده ظن، راهنمایی محدود ارائه میدهد؛ هدایت، راهبری به خیر و دفع شر است؛ ارشاد، ارائه خیر بدون تقابل با شر؛ و تذکر، بیداری دلهای مؤمنان از طریق کلام. نقد لغتنامههای سنتی و تأکید بر زبانشناسی علمی، نشاندهنده ضرورت بازسازی زبان بهعنوان شالوده علوم و نظامات اجتماعی است. همانند درختی که شاخههایش با دقت از یکدیگر متمایز شدهاند، زبانشناسی علمی میتواند باغ معرفت را از آشوب و ابهام پاک سازد.
| با نظارت صادق خادمی |