متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین اسم دلیل
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۸۵)
دیباچه
در منظومه معرفتی الهیات اسلامی، اسماء الحسنی چونان ستارگانی درخشان، جلوههای ذات بیکران الهی را به نمایش میگذارند. اسم «دلیل»، به مثابه چراغی هدایتگر، در این منظومه جایگاهی والا دارد، چرا که با معنای ابانه (روشنگری) و هدایت، راه را به سوی حقیقت هموار میسازد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی، به کاوشی عمیق در مفهوم اسم «دلیل» میپردازد.
بخش نخست: مبانی لغوی و مفهومی اسم دلیل
ماهیت اسم دلیل و ویژگی تعدّی آن
اسم «دلیل» و مشتقات آن، از جمله «دلّ» و «دلالت»، در زمره اسماء متعدّی قرار دارند، به این معنا که ابراز چیزی نسبت به چیز دیگر را در خود نهفته دارند. این ویژگی، دلالت را به مثابه پلی میان دال (هدایتگر) و مدلول (هدف هدایت) معرفی میکند. دلالت، چونان نسیمی که شاخسار را به رقص درآورد، حرکتی پویا از مبدأ به مقصد را رقم میزند و در نظام هدایت الهی، نقشی محوری ایفا میکند. تعدّی در دلالت، به رابطهای فعال و هدفمند اشاره دارد که روشنگری و آگاهسازی را به ارمغان میآورد.
نقد دیدگاه دومعنایی دلالت
برخی لغویان، برای ماده «دلّ plentifuls>» دو معنای متمایز قائل شدهاند: نخست، ابانه الشیء بأمارة (روشنسازی???سازی با ماده و معنای تدلّل (اضطراب) و غنج و دلال (غنج و دلال زنان) را در بر میگیرند. اما حقیقت آن است که ماده دلالت تنها یک معنا دارد و آن ابانه است، یعنی روشنسازی و هدایت به سوی چیزی یا کسی. دیدگاه دومعنایی، که اضطراب و غنج و دلال را در معنای اصلی ماده شامل میشود، از خصوصیات باب تفعّل است و به معنای اصلی خود بازمیگردد.
| درنگ: معنای اصلی ماده «دلالت»، ابانه (روشنسازی و آگاهسازی) است و معنای تدلّل (اضطراب و غنج) از خصوصیات باب تفعّل بوده و معنای حقیقی ماده نیست. |
معنای حقیقی دلالت: ابانه
معنای اصلی دلالت، روشنسازی و آگاهسازی چیزی به واسطه چیز دیگر است. این معنا، در تمامی کاربردهای قرآنی آن مشاهده میشود و به هدایت و روشنگری اشاره دارد. برخلاف دیدگاه برخی لغویان، اضطراب و غنج و دلال، که در معنای تدلّل به کار میروند، از خصوصیات باب تفعّلاند و به معنای حقیقی ماده تعلق ندارند. این تمایز، بر وحدت معنای ماده تأکید دارد و نشان میدهد که اضطراب، نتیجه خصوصیات اشتقاقی باب تفعّل است.
بخش دوم: تبیین قرآنی اسم دلیل
قرآن کریم: مرجع اصیل معنای دلالت
قرآن کریم، به مثابه گنجینهای بیبدیل از معارف الهی، بهترین مرجع برای فهم معنای حقیقی واژگان است. کاربردهای گوناگون ماده «دلّ» در قرآن کریم، همگی به معنای ابانه و هدایت اشاره دارند. در ادامه، به برخی [مطلب حذف شد] دلالت روشن گردد.
آیه سوره سبأ (34:14)
فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ
ترجمه: «و چون مرگش را مقرر داشتیم، جز جنبندهای از زمین [موریانه] که عصایش را میخورد، مرگ او را به آنان نشان نداد.»
در این آیه، «دلّ» به معنای آگاهسازی و روشنگری است، جایی که موریانه بهعنوان دال، مرگ سلیمان را به دیگران نشان میدهد.
آیه سوره طه (20:10)
قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ
ترجمه: «گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی راهنمایی کنم؟»
در اینجا، «دلّ» به معنای راهنمایی و هدایت به سوی هدفی خاص است، که در این مورد، شیطان آدم را به سوی درخت ممنوعه هدایت میکند.
آیه سوره آل عمران (3:73)
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَنْ يَكْفُلُهُ
ترجمه: «آنگاه که خواهرت روان شد و گفت: آیا شما را به کسی که سرپرستی او را بر عهده گیرد راهنمایی کنم؟»
دلالت در این آیه، به معنای هدایت به سوی هدف مشخص (کفالت موسی) است و معنای ابانه را تأیید میکند.
آیه سوره صف (61:10)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ
ترجمه: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات دهد؟»
دلالت در این آیه، به هدایت مؤمنان به سوی عملی نجاتبخش اشاره دارد.
آیه سوره فرقان (25:45)
ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا
ترجمه: «آنگاه خورشید را بر آن دلیل [و نشانه] قرار دادیم.»
در این آیه، «دلیل» به معنای نشانهای است که خورشید برای هدایت و روشنگری در طبیعت ارائه میدهد.
آیه سوره یوسف (12:18)
فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ
ترجمه: «پس آن دو را با فریب راهنمایی کرد.»
دلّ در اینجا، به هدایت فریبکارانه یوسف و برادرش اشاره دارد، اما همچنان معنای روشنگری را حفظ میکند.
آیه سوره یوسف (12:24)
فَأَدْلَىٰ دَلْوَهُ
ترجمه: «و دلوَش را در چاه افکند.»
«ادلاء» در اینجا، به عملی اشاره دارد که به نتیجهای (کشیدن آب) منجر میشود و بهطور غیرمستقیم، معنای هدایت به سوی هدف را در بر دارد.
| درنگ: تمامی کاربردهای ماده «دلّ» در قرآن کریم، به معنای ابانه (روشنگری و هدایت) است و معنای تدلّل (اضطراب، غنج و دلال) در قرآن کریم یافت نمیشود، زیرا این معنا از خصوصیات باب تفعّل است، نه معنای اصلی ماده. |
جمعبندی بخش
بررسی آیات قرآن کریم نشان میدهد که ماده «دلّ» در تمامی موارد به معنای ابانه و هدایت به کار رفته است. این امر، وحدت معنای ماده را تأیید میکند و نشان میدهد که معانی نظیر اضطراب و غنج، از خصوصیات اشتقاقی باب تفعّلاند و به معنای حقیقی ماده تعلق ندارند. قرآن کریم، به مثابه مرجعی اصیل، معنای روشنگری و هدایت را بهعنوان جوهره اصلی دلالت معرفی میکند.
بخش سوم: نقد لغوی و روششناسی علمی
نقد استعمالات بهعنوان علامت حقیقت
در گذشته، برخی از اصولیان معتقد بودند که استعمال یک واژه در معنای خاص، علامت حقیقت آن است. اما این دیدگاه، به دلیل امکان وجود استعمالات مجازی، کنایی، یا مرتبط با ملزومات و لوازم، مورد نقد قرار گرفته است. استعمال، گاه به جای حقیقت، به معانی مجازی یا خصوصیات اشتقاقی اشاره دارد.
| درنگ: استعمال واژه در معنای خاص، لزوماً نشانه حقیقت آن نیست، بلکه ممکن است به معانی مجازی، کنایی یا ملزومات اشاره داشته باشد. برای کشف معنای حقیقی، باید ماده واژه را بهدقت بررسی کرد. |
نقد فرهنگهای لغت سنتی
فرهنگهای لغت سنتی، با ذکر معانی متعدد برای یک ماده، گاه به شیوهای غیرعلمی و عاميانه عمل کردهاند. این فرهنگها، با خلط میان معنای ماده و خصوصیات ابواب اشتقاقی، نیازمند بازنگری و تصحیح علمیاند. اصلاح روششناسی لغوی، به تولید دانش دقیقتر و علمیتر منجر میشود.
اهمیت ادبیات علمی در علوم اسلامی
ادبیات علمی، زیربنای تولید دانش در علوم اسلامی، از جمله فلسفه، فقه و جامعهشناسی است. تا زمانی که فرهنگ ادبی به سطح علمی نرسد، علوم مرتبط نیز از دقت و عمق لازم برخوردار نخواهند شد. این امر، بر ضرورت بازنگری علمی در فرهنگهای لغت و متون ادبی تأکید دارد.
| درنگ: اصلاح روششناسی لغوی و دستیابی به ادبیات علمی، بنیان پیشرفت در علوم اسلامی است، زیرا بدون فرهنگ ادبی علمی، علوم فلسفی، فقهی و اجتماعی نیز به سطح علمی مطلوب نخواهند رسید. |
جمعبندی بخش
نقد روشهای سنتی لغتشناسی و تأکید بر روشهای علمی، از ارکان اصلی تبیین دقیق معانی واژگان است. فرهنگهای لغت سنتی، با خلط معانی ماده و خصوصیات اشتقاقی، گاه معانی غیرحقیقی را بهعنوان معانی اصلی معرفی کردهاند. این نقد، همراه با تأکید بر مرجعیت قرآن کریم، راه را برای فهم دقیقتر معانی واژگان هموار میسازد.
بخش چهارم: تبیین عرفانی اسم دلیل
انواع دلالت در نظام معرفتی
دلالت، در نظام معرفتی و عرفانی، به اشکال گوناگونی چون لفظی، عقلی، طبعی، اشاری، ناطق، صامت، و حتی دلالت شیء بر نفس خود (مانند «يا من دلّ على ذاته بذاته») ظاهر میشود. این تنوع، جامعیت دلالت را در نظام خلقت نشان میدهد، که در هر شکل، به روشنگری و هدایت منتهی میشود.
تعدّی ذاتی دلالت
دلالت، ذاتاً متعدّی است و نیازمند وجود دال و مدلول است. این ویژگی، دلالت را به رابطهای فعال و پویا تبدیل میکند که بدون تعدد، مفهومی ندارد. از اینرو، دلالت شیء بر نفس خود، به دلیل فقدان تعدد، چالشبرانگیز است.
| درنگ: دلالت، ذاتاً متعدّی است و بدون وجود دال و مدلول، مفهومی ندارد. این ویژگی، دلالت را به رابطهای فعال و هدایتگر تبدیل میکند. |
چالش دلالت ذات بر ذات
عبارت «يا من دلّ على ذاته بذاته» به دلیل فقدان تعدد و تعین در ذات مطلق الهی، چالش معرفتی عمیقی ایجاد میکند. ذات مطلق، فاقد تعین، تشخص و تعدد است و از اینرو، دلالت آن بر خود، به معنای متعارف ممکن نیست. این چالش، با تمایز میان ذات مطلق و ذات مضاف حل میشود.
تمایز ذات مطلق و ذات مضاف
ذات مطلق، فاقد اسم، رسم، حیث و بیث است و قابل اشاره یا وصول نیست. این ذات، در مقام لاتعین، هیچگونه دلالت، تعین یا تشخص ندارد. اما ذات مضاف، که همان اسماء و صفات الهی است، دارای تعین و دلالت است. قرائن ادبی و علمی در عبارت «يا من دلّ على ذاته بذاته»، مانند «على» و «بذاته»، نشاندهنده ذات مضافاند.
| درنگ: دلالت ذات بر ذات، در ذات مطلق ممکن نیست، اما در ذات مضاف، که اسماء و صفات الهیاند، با تعین و تعدد همراه است و دلالت را ممکن میسازد. |
تمایز تشخص و تميز
تشخص، میتواند در وحدت باشد، اما تميز، به تعدد نیاز دارد. دلالت، مانند تميز، به دلیل نیاز به تعدد، از تشخص متمایز است. در تميز، ممکن است دو شیء بیگانه باشند و وجه شبه صوری کافی باشد، اما در دلالت، وجه شبه حقیقی میان دال و مدلول لازم است.
مظهر لاتعین و بزرگی الهی
ذات مطلق، مظهر دارد، اما مظهر آن نیز لاتعین است. بزرگی الهی، در لاتعین نهفته است، برخلاف تصورات ناسوتی که تعین را بزرگی میدانند. برخی اولیاء، به مقام لاتعین میرسند، جایی که اسم و رسم ندارند و به غیب مطلق وصل میشوند.
| درنگ: بزرگی الهی در لاتعین است، نه در تعین. اولیاء در مقام لاتعین، به غیب مطلق میرسند و از اسم و رسم فراتر میروند. |
دلالت بر توحید
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ
ترجمه: «خدا گواهی داده که هیچ معبودی جز او نیست.» (سوره آل عمران، 3:7)
این آیه، به دلالت ذات مضاف (الله) بر توحید اشاره دارد. در عبارت «يا من دلّ على ذاته بذاته»، دلالت به معنای شهادت بر توحید است، نه دلالت ذات بر ذات.
تمایز معرفت و حقیقت
معرفت انسانی از حقیقت الهی متمایز است. خداوند، مراتب و شئون گوناگونی دارد (كل يوم هو في شأن) و معرفت ما، گاه با این مراتب مطابقت دارد و گاه ندارد. تعینات الهی، از جمله اسماء و صفات، حقیقت عینی دارند و خیالات انسانی نیستند.
| درنگ: معرفت انسانی از حقیقت الهی متمایز است. تعینات الهی، از جمله اسماء و صفات، حقیقت عینی دارند و معرفت ما یا با آنها مطابقت دارد یا ندارد. |
تدليل و انواع آن
تدلیل (استدلال با دلیل)، به دو نوع تقسیم میشود: تدلیل من العالی (محبوبین، از بالا به پایین) و تدلیل من الدانی (محبین، از پایین به بالا). محبوبین، با نزول الهی، از مقام عالی به دانی حرکت میکنند، در حالی که محبین، از آثار فعلی، مانند رزق و طبیعت، به سوی حقیقت سلوک میکنند.
| درنگ: تدلیل من العالی، سلوک محبوبین است که با نزول الهی به حقیقت میرسند، و تدلیل من الدانی، سلوک محبین است که از آثار فعلی به سوی حقیقت حرکت میکنند. |
دعای عرفانی و معرفت الهی
دعای «اللهم عرفني نفسک فإنک إن لم تعرفني نفسک لم أعرف» طلب معرفت مستقیم از خداوند است. این دعا، بر ضرورت شناخت الهی بهعنوان مبنای معرفت انبیا و اولیاء تأکید دارد. کسانی که از طریق انبیا به خدا میرسند، سالکانی سادهاند، اما محبوبین، معرفت مستقیم از خداوند طلب میکنند.
| درنگ: دعای «اللهم عرفني نفسک» بر طلب معرفت مستقیم الهی تأکید دارد، که مرتبهای بالاتر از معرفت از طریق انبیا و اولیاء است. |
جمعبندی بخش
تبیین عرفانی اسم دلیل، آن را به مثابه پلی میان ذات و تجلیات الهی معرفی میکند. دلالت، در اشکال گوناگون خود، از لفظی تا عرفانی، هدایت به سوی حقیقت را ممکن میسازد. تمایز میان ذات مطلق و مضاف، معرفت و حقیقت، و انواع تدلیل، عمق معرفتی این اسم را آشکار میسازد.
نتیجهگیری کلی
اسم «دلیل»، بهعنوان یکی از اسماء الحسنی، با معنای اصلی ابانه، نقشی محوری در هدایت و روشنگری الهی ایفا میکند. بررسی آیات قرآن کریم نشان داد که تمامی کاربردهای دلالت، به معنای روشنگری و هدایت است و معانی مانند اضطراب، از خصوصیات اشتقاقی باب تفعّلاند. نقد روشهای سنتی لغتشناسی، ضرورت رویکرد علمی به فهم معانی واژگان را برجسته کرد. در بعد عرفانی، تمایز میان ذات مطلق و مضاف، چالش دلالت ذات بر ذات را حل نمود و دلالت را به شهادت بر توحید تفسیر کرد. انواع تدلیل، از من العالی تا من الدانی، عمق عرفانی این اسم را نشان داد. این اثر، با زبانی فاخر و آکادمیک، تلاش کرد تا تبیینی جامع و علمی از اسم «دلیل» ارائه دهد و بر اهمیت احیای زبانشناسی علمی برای فهم دقیق متون دینی تأکید ورزد.
| با نظارت صادق خادمی |