در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 507

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تأمل در اسماء اضحك و ابكى

اسماء و صفات الهی: تأمل در اسماء اضحك و ابكى

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه پانصد و هفتم)

دیباچه

اسماء الحسنی، چونان گوهرهایی درخشان در تاج معرفت الهی، جلوه‌های بی‌کران صفات خداوند را در آینه دل و عقل انسان متجلی می‌سازد. در این میان، دو فعل «اضحک» (خندانیدن) و «ابکی» (گریاندن)، به مثابه دو بال عاطفی، قدرت بی‌حد پروردگار را در ایجاد حالات انبساطی و انقباضی در مخلوقات آشکار می‌کنند. این نوشتار، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، به کاوش در این دو صفت قرآنی می‌پردازد. هدف، ارائه متنی علمی، آکادمیک و فاخر است که نه تنها برای پژوهشگران الهیات و عرفان، بلکه برای هر جوینده‌ای که در پی فهم ژرفای تأثیرات الهی بر روان و جامعه انسانی است، راهگشا باشد.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی اضحک و ابکی در قرآن کریم

تعریف اسماء فعلی و عام

اسماء الحسنی در قرآن کریم، به دو دسته اسامی ذاتی و فعلی تقسیم می‌شوند. اسامی فعلی، مانند «رازق» (روزیدهنده)، به افعال الهی اشاره دارند و نه به ذات خداوند. «اضحک» و «ابکی» نیز در زمره اسامی فعلی قرار می‌گیرند که به معنای خندانیدن و گریاندن هستند. این اسامی، به مثابه نسیمی که حالات عاطفی را در وجود انسان برمی‌انگیزد، قدرت خداوند را در ایجاد خنده و گریه در مخلوقات متجلی می‌سازند. همچنین، این اسامی به دلیل کاربردشان در مورد خداوند و مخلوقات، در دسته اسامی عام قرار می‌گیرند. با این حال، در قرآن کریم، این افعال تنها به صورت متعدی (با مفعول) به کار رفته‌اند و نه به صورت لازم (بدون مفعول)، که این امر بر تنزیه ذات الهی از صفات خلقی تأکید دارد.

درنگ: اضحک و ابکی، به عنوان اسامی فعلی و عام، به افعال الهی در ایجاد حالات عاطفی در مخلوقات اشاره دارند و نه به صفات ذاتی خداوند، که این امر بر تنزیه ذات الهی از صفات خلقی تأکید می‌کند.

کاربرد اضحک و ابکی در قرآن کریم

در قرآن کریم، تنها در یک آیه به صراحت از افعال «اضحک» و «ابکی» در ارتباط با خداوند سخن گفته شده است:

وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى (سوره [مطلب حذف شد] : و اینکه اوست که می‌خنداند و می‌گریاند.

این آیه، چونان چراغی در تاریکی، قدرت بی‌کران خداوند را در ایجاد حالات عاطفی در انسان‌ها روشن می‌سازد. اضحک و ابکی، به مثابه دو روی سکه خلقت، نشان‌دهنده توانایی خداوند در تأثیرگذاری بر روان مخلوقات هستند، بدون آنکه این صفات به ذات الهی نسبت داده شوند. این آیه، در کنار افعال دیگر مانند «أَمَاتَ وَأَحْيَا» (می‌میراند و زنده می‌کند)، بر شمولیت قدرت الهی در تمامی ابعاد وجودی تأکید دارد.

تمایز صفت خلقی و صفت حقی

افعال «اضحک» و «ابکی» به صورت متعدی، هم صفت خلقی (مربوط به مخلوقات) و هم صفت حقی (مربوط به خداوند) هستند. صفت خلقی، به حالاتی مانند خنده و گریه در انسان‌ها اشاره دارد که به عنوان صفات عرضی، تحت تأثیر عوامل بیرونی پدید می‌آیند. اما صفت حقی، به قدرت خداوند در ایجاد این حالات در مخلوقات دلالت می‌کند. برای مثال، همان‌گونه که انسان می‌تواند با گفتن لطیفه‌ای دیگری را بخنداند، خداوند نیز با ایجاد شرایط، خنده یا گریه را در وجود انسان پدید می‌آورد. این تمایز، چونان خطی روشن میان ذات الهی و صفات خلقی، از تشبیه خداوند به مخلوقات جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

افعال «اضحک» و «ابکی» در قرآن کریم، به مثابه جلوه‌هایی از قدرت الهی، بر توانایی خداوند در ایجاد حالات عاطفی در مخلوقات دلالت دارند. این اسامی، به عنوان اسامی فعلی و عام، نه به ذات الهی، بلکه به افعال او اشاره دارند. کاربرد این افعال در قرآن، بر تنزیه خداوند از صفات خلقی تأکید کرده و انسان را به تأمل در قدرت بی‌کران الهی دعوت می‌کند.

بخش دوم: تحلیل آماری و معنایی ضحک و بکاء در قرآن کریم

آمار وقوع ضحک و بکاء

در قرآن کریم، واژه «ضحک» در ده مورد، «بکاء» در هفت مورد و «تبسم» در یک مورد (درباره حضرت سلیمان و مورچگان) به کار رفته است. این توزیع آماری، چونان ترازویی دقیق، نشان‌دهنده تأکید بیشتر قرآن کریم بر حالات انبساطی (خنده) نسبت به حالات انقباضی (گریه) است. تبسم، به عنوان خنده‌ای بی‌صدا و معتدل، در مقابل ضحک (خنده متوسط) و قهقهه (خنده صدادار) قرار می‌گیرد. این تأکید بر خنده، چونان دعوتی است به نشاط و امیدواری در زندگی، که در نظام الهی، شادمانی مقدم بر اندوه است.

درنگ: فراوانی بیشتر واژه «ضحک» (ده مورد) نسبت به «بکاء» (هفت مورد) در قرآن کریم، بر تأکید بر شادمانی و انبساط در نظام الهی دلالت دارد.

تعریف و درجات ضحک

ضحک، به خنده‌ای متوسط اطلاق می‌شود که در آن دندان‌ها آشکار می‌گردند. اگر خنده بی‌صدا باشد، تبسم و اگر صدادار و بلند باشد، قهقهه نامیده می‌شود. این دسته‌بندی، چونان نردبانی است که درجات مختلف خنده را از اعتدال تا افراط نشان می‌دهد. تبسم، به دلیل سنگینی و اعتدال، صفتی پسندیده است، در حالی که قهقهه، به سبب سبکسری و ایجاد مزاحمت صوتی، در روایات اسلامی مذموم شمرده شده است. ضحک، به عنوان صفتی عرضی در انسان، معلول عواملی چون تعجب، تمسخر یا انبساط است.

علل ضحک در انسان

خنده در انسان، چونان گلی است که در باغ وجود می‌شکفد و از سه سرچشمه اصلی سیراب می‌شود: تعجب، تمسخر و انبساط. خنده ناشی از تعجب، مانند لَمْ أَضْحَكْ مِنْ تَعَجُّبٍ، به عقلانیت انسان بازمی‌گردد و صفتی مثبت است. خنده تمسخری، که دیگران را به سخره می‌گیرد، صفتی منفی و مذموم است، چنان‌که در آیه إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ (سوره مطففین، آیه ۲۹) به تمسخر مؤمنان توسط کافران اشاره شده است. اما خنده انبساطی، که از شادمانی و نشاط سرچشمه می‌گیرد، چونان نسیمی روح‌نواز، صفتی پسندیده و ممدوح است.

جمع‌بندی بخش دوم

تحلیل آماری و معنایی واژگان «ضحک» و «بکاء» در قرآن کریم، بر اهمیت شادمانی و انبساط در نظام الهی تأکید دارد. خنده، به عنوان صفتی عرضی، از عوامل مختلفی چون تعجب، تمسخر و انبساط ناشی می‌شود، که ارزش آن به نیت و زمینه وقوعش بستگی دارد. این تحلیل، انسان را به تأمل در تعادل میان حالات عاطفی دعوت کرده و بر اولویت نشاط در زندگی اسلامی تأکید می‌کند.

بخش سوم: ضحک و بکاء در آیات قرآنی و روایات

کاربرد ضحک و بکاء در آیات منتخب

علاوه بر آیه اصلی در سوره نجم، آیات دیگری نیز به ضحک و بکاء اشاره دارند که هر یک جلوه‌ای از این حالات را در زمینه‌های مختلف نشان می‌دهند:

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا (سوره [مطلب حذف شد] : پس [سلیمان] از سخن او [مورچه] تبسم کرد و خندید.

این آیه، تبسم حضرت سلیمان را به عنوان خنده‌ای معتدل و عقلانی در برابر سخن مورچه نشان می‌دهد، که از سر تعجب و نه تمسخر است. همچنین، در سوره مریم آمده است:

إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا (سوره [مطلب حذف شد] : هنگامی که آیات [خداوند] رحمان بر آنها تلاوت می‌شد، سجده‌کنان و گریان به خاک می‌افتادند.

این آیه، گریه عبادی را به عنوان حالتی پسندیده در برابر معرفت الهی معرفی می‌کند. در مقابل، آیه‌ای در سوره دخان به عدم گریه آسمان و زمین اشاره دارد:

فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ (سوره [مطلب حذف شد] : پس آسمان و زمین بر آنان نگریستند.

این آیه، به صورت مجازی، بر بی‌ارزشی قومی که نابود شدند دلالت دارد، چنان‌که حتی آسمان و زمین برایشان گریه نکردند. این کاربرد، چونان تلنگری است که بی‌اعتنایی هستی به نابودی گناهکاران را نشان می‌دهد.

تفسیر آیه فَليَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا

یکی از آیات کلیدی در بحث ضحک و بکاء، آیه زیر در سوره توبه است:

فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (سوره [مطلب حذف شد] : پس باید اندک بخندند و بسیار بگریند، به سزای آنچه به دست می‌آوردند.

این آیه، خطاب به منافقانی است که از جهاد با پیامبر (ص) سر باز زده و بهانه‌هایی چون گرمای هوا آورده‌اند. دستور به کم خندیدن و زیاد گریستن، نه یک قاعده کلی، بلکه هشداری است به این گروه خاص به دلیل گناهانشان (نفاق، تخلف و معصیت). تعمیم این آیه به همه مردم، چونان برداشت نادرستی از شاخه‌ای شکسته، به ترویج غمباری و نادیده گرفتن شادمانی منجر می‌شود.

درنگ: آیه فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا خطاب به منافقان است و نه قاعده‌ای کلی برای ترویج گریه بیش از خنده. تعمیم این آیه به کل جامعه، نادرست و خلاف سیاق قرآنی است.

ضحک به معنای حیض؟

در آیه‌ای از سوره هود، درباره همسر حضرت ابراهیم آمده است:

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ (سوره [مطلب حذف شد] : و همسرش ایستاده بود، پس خندید، آن‌گاه او را به اسحاق بشارت دادیم.

برخی مفسران، «فَضَحِكَتْ» را به معنای حیض شدن تفسیر کرده‌اند، زیرا حیض نشانه امکان بارداری است. با این حال، معنای اصلی ضحک، انبساط و خنده است و کاربرد آن به معنای حیض، مصداقی و نه معنای اصلی است. ضحک، چونان شکفتن گلی در باغ وجود، به انبساط و باز شدن اشاره دارد. حتی اگر در این آیه به حیض اشاره شده باشد، این معنا نیز در چارچوب انبساط قرار می‌گیرد، زیرا حیض خود نشانه‌ای از باز شدن و امکان خلقت است.

جمع‌بندی بخش سوم

آیات قرآنی مرتبط با ضحک و بکاء، جلوه‌های متنوعی از این حالات را در زمینه‌های عقلانی، عبادی و اجتماعی نشان می‌دهند. آیه سوره توبه، هشداری به منافقان است و نه قاعده‌ای کلی برای ترویج گریه. تفسیر ضحک به معنای حیض، در آیه مربوط به همسر حضرت ابراهیم، در چارچوب انبساط قرار می‌گیرد و معنای اصلی ضحک را تغییر نمی‌دهد. این تحلیل، بر اهمیت سیاق در فهم آیات و پرهیز از تعمیم‌های نادرست تأکید دارد.

بخش چهارم: ضحک و بکاء در انسان و حیوانات

ضحک و بکاء در انسان

خنده و گریه، به عنوان صفات عرضی انسان، تحت تأثیر عوامل مختلف پدید می‌آیند. خنده، چونان نغمه‌ای در سمفونی وجود، می‌تواند از تعجب، تمسخر یا انبساط سرچشمه گیرد. گریه نیز، به مثابه اشکی که از چشمه دل می‌جوشد، می‌تواند از درد، معرفت یا غم ناشی شود. در منطق اسلامی، نطق به عنوان صفت ذاتی انسان و ضحک به عنوان صفت عرضی او تعریف شده است. با این حال، ارزش این حالات به نیت و زمینه وقوع آن‌ها بستگی دارد.

ضحک و بکاء در حیوانات

گرچه ضحک و بکاء به طور سنتی به انسان نسبت داده شده‌اند، در روان‌شناسی حیوانات، حالاتی مشابه خنده و گریه در برخی گونه‌ها مشاهده شده است. این اشتراک، چونان پلی میان انسان و دیگر مخلوقات، نشان‌دهنده گستردگی صفات عاطفی در نظام خلقت است. با این حال، تحقیقات کافی در این زمینه انجام نشده و این موضوع، نیازمند کاوش‌های علمی عمیق‌تر است.

درنگ: ضحک و بکاء، به عنوان صفات عرضی، نه تنها در انسان، بلکه در برخی حیوانات نیز مشاهده می‌شوند، که این امر بر اشتراک عاطفی میان مخلوقات در نظام خلقت دلالت دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

ضحک و بکاء، به عنوان حالات عاطفی، در انسان و برخی حیوانات دیده می‌شوند و ارزش آن‌ها به زمینه و نیتشان وابسته است. این حالات، چونان آینه‌ای، جلوه‌های گوناگون خلقت الهی را منعکس کرده و بر شمولیت نظام عاطفی در هستی تأکید دارند.

بخش پنجم: تأثیرات روان‌شناختی و اجتماعی ضحک و بکاء

تأثیرات روان‌شناختی

خنده و گریه، چونان دو بال روح انسان، تأثیرات عمیقی بر روان و جسم دارند. خنده انبساطی، مانند نسیمی که غبار غم را از دل می‌زداید، نشاط و سلامت روان را تقویت می‌کند. اما خنده تمسخری یا بیمارگونه، چونان تیغی تیز، به روابط اجتماعی و روان انسان آسیب می‌رساند. گریه عبادی، که از معرفت الهی سرچشمه می‌گیرد، چونان آبی زلال، قلب را پالایش می‌کند، در حالی که گریه غمباری بیش از حد، به خمودگی و افسردگی می‌انجامد. قهقهه، به دلیل ایجاد آلودگی صوتی و سبکسری، در روایات اسلامی مذموم شمرده شده است.

تأثیرات جسمانی

شادمانی و غم، چونان دو نیروی متضاد، بر جسم انسان نیز اثر می‌گذارند. غمباری، مانند باری سنگین، ستون فقرات را خم کرده و به پیری زودرس و کاهش عمر می‌انجامد. در مقابل، شادمانی، چونان اکسیری حیات‌بخش، جسم و روان را به گشادگی و نشاط هدایت می‌کند. با این حال، خنده بیش از حد، مانند قهقهه بیمارگونه، می‌تواند به مرگ منجر شود، چنان‌که در برخی موارد گزارش شده است که افراد از شدت خنده دچار ایست تنفسی شده‌اند.

درنگ: خنده انبساطی و گریه عبادی، به سلامت روان و جسم کمک می‌کنند، در حالی که خنده تمسخری و گریه غمباری بیش از حد، به روان و جسم آسیب می‌رسانند.

جمع‌بندی بخش پنجم

خنده و گریه، به عنوان حالات عاطفی، تأثیرات عمیقی بر روان و جسم انسان دارند. تعادل میان این حالات، چونان تنظیم ترازویی دقیق، برای سلامت فردی و اجتماعی ضروری است. خنده انبساطی و گریه عبادی، به مثابه دو گوهر ارزشمند، انسان را به سوی نشاط و معرفت رهنمون می‌کنند.

بخش ششم: مدیریت حالات عاطفی در جامعه اسلامی

ضرورت مدیریت حالات عاطفی

همان‌گونه که بودجه اقتصادی یک کشور با دقت تنظیم می‌شود، حالات عاطفی جامعه نیز نیازمند مدیریت و برنامه‌ریزی است. جامعه اسلامی، چونان باغی که نیاز به آبیاری متعادل دارد، باید میان شادمانی و غم تعادل برقرار کند. تأکید بیش از حد بر غم، به خمودگی و افسردگی می‌انجامد، در حالی که شادمانی متعادل، نشاط و پویایی را به ارمغان می‌آورد.

نقد فرهنگ غمباری در جوامع شیعی

در جوامع شیعی، به دلیل تأکید بر مصائب اهل بیت (ع)، فرهنگ غمباری ترویج شده که به سلامت روان جامعه آسیب می‌رساند. مراسم عزاداری، مانند محرم و صفر، اگر بیش از حد طولانی شوند، چونان باری سنگین، روح جامعه را به انقباض می‌کشانند. در مقابل، جشن‌های دینی مانند مبعث و غدیر، چونان گل‌هایی که نیاز به نور دارند، باید تقویت شوند تا تعادل عاطفی برقرار گردد. حتی در هنر و موسیقی، غلبه غمباری، چونان سایه‌ای تاریک، بر تولیدات فرهنگی اثر گذاشته و به انقباض روحی جامعه منجر شده است.

درنگ: فرهنگ غمباری در جوامع شیعی، به دلیل تأکید بیش از حد بر عزاداری، به سلامت روان جامعه آسیب می‌رساند و نیازمند تعادل با تقویت جشن‌های دینی است.

پیشنهاد برای تنظیم حالات عاطفی

دولت‌ها و نهادهای اجتماعی، چونان باغبانانی مسئول، باید بخش‌هایی برای روان‌شناسی اجتماعی ایجاد کنند تا حالات عاطفی جامعه را تنظیم کنند. این تنظیم، مانند تنظیم بودجه اقتصادی، نیازمند برنامه‌ریزی دقیق است تا خنده‌های انبساطی و گریه‌های عبادی تقویت شوند و خنده‌های تمسخری و گریه‌های غمباری کاهش یابند. این رویکرد، جامعه را به سوی سلامت روان و پویایی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

مدیریت حالات عاطفی در جامعه اسلامی، چونان تنظیم نغمه‌های یک سمفونی، برای حفظ سلامت روان و پویایی اجتماعی ضروری است. نقد فرهنگ غمباری در جوامع شیعی، بر ضرورت تقویت جشن‌های دینی و کاهش انقباض عاطفی تأکید دارد. این رویکرد، جامعه را به سوی نشاط و تعادل رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

اسماء «اضحک» و «ابکی»، چونان دو ستاره در آسمان معرفت الهی، قدرت بی‌کران خداوند را در ایجاد حالات عاطفی در مخلوقات متجلی می‌سازند. این اسامی، به عنوان افعال متعدی، بر تنزیه ذات الهی از صفات خلقی تأکید کرده و انسان را به تأمل در نظام خلقت دعوت می‌کنند. تحلیل آیات قرآنی نشان می‌دهد که خنده، به دلیل ارتباط با انبساط و نشاط، در قرآن کریم بیش از گریه مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، ارزش خنده و گریه به نیت و زمینه وقوع آن‌ها بستگی دارد. خنده انبساطی و گریه عبادی، چونان دو گوهر ارزشمند، به سلامت روان و جسم کمک می‌کنند، در حالی که خنده تمسخری و گریه غمباری، به انقباض و افسردگی می‌انجامند.

در سطح اجتماعی، مدیریت حالات عاطفی، مانند تنظیم بودجه اقتصادی، برای حفظ تعادل میان شادمانی و غم ضروری است. فرهنگ غمباری در جوامع شیعی، که از تأکید بیش از حد بر عزاداری ناشی شده، نیازمند بازنگری و تقویت جشن‌های دینی است. این اثر، با تبیین علمی و فاخر اسماء اضحک و ابکی، گامی است در راستای شناخت ژرف‌تر اسماء الحسنی و ارائه راهکارهایی برای سلامت روان و تعادل عاطفی در جامعه اسلامی.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، چند مورد از کلمه 'ضحك' در قرآن کریم ذکر شده است؟

2. طبق متن درسگفتار، 'اضحك و ابكى' به چه معنایی به کار رفته است؟

3. کدام نوع خنده در درسگفتار به عنوان 'خنده سبک' توصیف شده است؟

4. در درسگفتار، آیه 'فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيرا' به چه گروهی اشاره دارد؟

5. کدام سوره در درسگفتار به عنوان حاوی آیه 'فتبسم ضاحكا من قولها' ذکر شده است؟

6. بر اساس درسگفتار، صفت 'ضحك' و 'بكاء' به صورت مستقیم به خداوند نسبت داده شده است.

7. طبق متن، 'ضحك' در قرآن بیشتر از 'بكاء' آمده است.

8. آیه 'فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيرا' در درسگفتار به عنوان قاعده‌ای کلی برای همه مردم تفسیر شده است.

9. بر اساس درسگفتار، خنده از سر انبساط و تعجب، اگر تمسخر نباشد، ممدوح است.

10. طبق متن، 'ضحك' در برخی روایات به معنای حیض شدن به کار رفته است.

11. تفاوت اصلی بین 'ضحك' و 'تبسم' در درسگفتار چیست؟

12. چرا در درسگفتار گفته شده که 'قهقهه' مذموم است؟

13. منظور از 'انبساط' در ارتباط با 'ضحك' چیست؟

14. چرا آیه 'فما بكت عليهم السماء و الارض' در درسگفتار به معنای مجاز تفسیر شده است؟

15. علت تأکید درسگفتار بر بیشتر بودن خنده نسبت به گریه چیست؟

پاسخنامه

1. ۱۰ مورد

2. خداوند می‌خنداند و می‌گریاند

3. قهقهه

4. منافقین

5. سوره نمل

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. 'ضحك' خنده متوسط با ظهور دندان‌هاست، در حالی که 'تبسم' خنده بی‌صدا و 'قهقهه' خنده صدادار است.

12. زیرا قهقهه به دلیل ایجاد آلودگی صوتی و مزاحمت برای دیگران، به‌ویژه در حضور افراد غمگین، نامناسب است.

13. 'انبساط' به معنای گشایش و شادمانی است که در ضحك به صورت خنده ظاهر می‌شود.

14. زیرا آسمان و زمین به معنای حقیقی گریه نمی‌کنند، بلکه این عبارت نشان‌دهنده بی‌اهمیتی نابودی قومی است.

15. زیرا در قرآن موارد 'ضحك' (۱۰ مورد) و 'تبسم' (۱ مورد) بیشتر از 'بكاء' (۷ مورد) ذکر شده است.