متن درس
مدبر: تبیین اسم فعلی الهی و جایگاه آن در تدبیر قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۶۰)
دیباچه
اسم «مدبر»، چونان نگینی درخشان در تاج اسمای الهی، جلوهای از تدبیر حکیمانه پروردگار را در اداره عالم به نمایش میگذارد. این اسم فعلی، که در قرآن کریم به صورت «یدبر» در چهار آیه کلیدی ظهور یافته، نهتنها بر پویایی و استمرار فعل الهی در مدیریت هستی تأکید دارد، بلکه با تمایزی معنادار، در وجه الهی، بار مثبت و در وجه خلقی، غالباً بار منفی را به خود میگیرد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۴۶۰، با نگاهی عمیق و موشکافانه، این اسم را در بستر قرآن کریم و روایات تبیین کرده و با نقدی صریح بر تفاسیر فلسفی و عرفانی، به بازخوانی مفهوم خلق و امر پرداختهاند. هدف، ارائه منبعی جامع است که نهتنها تبیین اسم «مدبر» را در بر گیرد، بلکه ضرورت تدبر در آیات الهی و انحصار تدبیر تکوینی در خداوند را برای مخاطبان دانشگاهی روشن سازد.
بخش نخست: ماهیت و جایگاه اسم مدبر در قرآن کریم
۱. معرفی اسم مدبر و ویژگیهای آن
اسم «مدبر»، چونان نسیمی که از دریای حکمت الهی وزیدن گرفته، یکی از اسمای فعلی پروردگار است که در قرآن کریم به صورت فعلی «یدبر» در چهار آیه (یونس: ۳ و ۳۱، رعد: ۲، سجده: ۵) ظهور یافته و فاقد صورت اسمی مستقل در متن قرآنی است. این ویژگی، بر پویایی و استمرار فعل تدبیر الهی تأکید دارد، که برخلاف اسمای اسمی مانند «رحمن» یا «رحیم»، ثبات و سکون را القا نمیکند. در روایات، این اسم به صورت فاعلی «مدبر» به کار رفته، که نشاندهنده امکان تبدیل فعل به اسم در سنت روایی است. این تمایز، چونان تفاوت میان جریان رود و ساحل آرام آن، بر فعلیت مداوم خداوند در اداره عالم دلالت دارد.
درنگ: اسم «مدبر» در قرآن کریم به صورت فعلی «یدبر» در چهار آیه آمده و فاقد صورت اسمی مستقل است، که بر پویایی و استمرار تدبیر الهی تأکید دارد. |
۲. ریشهشناسی و معانی لغوی دبر
ریشه «دبر»، چونان ریشه درختی تناور، در زبان عربی به معنای «پشت» یا «عقب» است و مشتقات آن، مانند «تدبیر» (عاقبتاندیشی و مدیریت) و «ادبار» (پشت کردن یا واپسگرایی)، معانی متفاوتی را بسته به صیغه و سیاق به خود میگیرند. «تدبیر» در مورد خداوند، به اداره حکیمانه عالم اشاره دارد، در حالی که «ادبار» در مورد مخلوقات، غالباً به معنای رویگردانی و عقبگرد با بار منفی به کار رفته است. این دوگانگی معنایی، چونان آیینهای دوسویه، انعطاف ریشه «دبر» را در انتقال مفاهیم متضاد نشان میدهد.
جمع «دبر» به صورت «ادبار» در قرآن کریم آمده و در مقابل «قبل» (جلو) قرار میگیرد، که به ترتیب به واپسنگری (نگاه به گذشته) و پیشنگری (نگاه به آینده) دلالت دارند. این مفاهیم، نهتنها معنای مکانی (جلو و پشت)، بلکه معنای زمانی (آینده و گذشته) و مفهومی (آغاز و پایان) را نیز در بر میگیرند.
درنگ: ریشه «دبر» به معنای پشت یا پایان است و مشتقات آن، مانند «تدبیر» (مدیریت حکیمانه) و «ادبار» (واپسگرایی)، معانی متضاد را در سیاقهای الهی و خلقی به خود میگیرند. |
۳. کاربرد عام و خاص مشتقات دبر
مشتقات ریشه «دبر»، چونان شاخههای درختی پربار، در زبان عربی کاربرد عام دارند و در حوزههایی مانند مدیریت (تدبیر)، نویسندگی (دبیر) و اداره (مدیر) به کار میروند. در قرآن کریم، این واژهها در مورد خداوند به صورت فعلی «یدبر» و با معنای مثبت (اداره حکیمانه عالم) ظاهر شدهاند، اما در مورد مخلوقات، غالباً با بار منفی، مانند «ادبار» به معنای پشت کردن، به کار رفتهاند. استثناهایی مانند «مدبرات» در مورد ملائکه (نازعات: ۵) و «ادبار السجود» (ق: ۴۰) با بار مثبت، نشاندهنده امکان استفاده مثبت از این مشتقات در راستای اطاعت از خداوند است.
درنگ: مشتقات «دبر» در قرآن کریم برای خداوند با بار مثبت (تدبیر حکیمانه) و برای مخلوقات غالباً با بار منفی (واپسگرایی) به کار رفتهاند، مگر در استثناهایی مانند ملائکه و سجده. |
۴. بار معنایی مثبت و منفی در قرآن کریم
در قرآن کریم، «یدبر» در مورد خداوند، چونان خورشیدی درخشان، به معنای تدبیر حکیمانه و مثبت است، اما مشتقات «دبر» در مورد مخلوقات، مانند «ادبار»، غالباً به واپسگرایی، ارتداد و نابودی با بار منفی اشاره دارند. برای مثال، در آیه زیر، نابودی نهایی قوم ظالم با «دابر» تصویر شده است:
وَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا ۚ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
(انعام: ۴۵، : «و ریشه گروهی که ستم کردند بریده شد، و سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.»)
«دابر»، جمع «دبر»، به معنای ریشه یا پایان نهایی یک قوم است و نابودی کامل آنها را نشان میدهد. در مقابل، استثناهایی مانند «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» (نازعات: ۵) به ملائکه یا نظام طبیعی عالم اشاره دارد که تحت امر الهی تدبیر میکنند و بار مثبت دارند.
درنگ: «یدبر» در مورد خداوند به معنای تدبیر حکیمانه و مثبت است، اما مشتقات «دبر» در مورد مخلوقات غالباً به واپسگرایی و نابودی با بار منفی اشاره دارند. |
جمعبندی بخش نخست
اسم «مدبر»، چونان ستارهای در آسمان قرآن کریم، به صورت فعلی «یدبر» در چهار آیه ظهور یافته و بر پویایی تدبیر الهی تأکید دارد. ریشه «دبر» با مشتقاتی مانند «تدبیر» و «ادبار»، معانی متضادی را در سیاقهای الهی (مثبت) و خلقی (غالباً منفی) به خود میگیرد. این اسم، با کاربرد عام در زبان عربی و استثناهایی مانند «مدبرات» و «ادبار السجود»، جامعیت و انعطاف معنایی را نشان میدهد. این بخش، بستری برای فهم عمیقتر تدبیر الهی و تمایز آن با رفتار مخلوقات فراهم میکند.
بخش دوم: تدبیر الهی در آیات قرآنی
۱. تدبیر الهی در آیه ۳ سوره یونس
آیه ۳ سوره یونس، چونان آیینهای زلال، تدبیر حکیمانه خداوند را پس از خلقت آسمانها و زمین و استوای بر عرش به نمایش میگذارد:
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۖ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
(یونس: ۳، : «در حقیقت، پروردگار شما خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش استیلا یافت، کار [جهان] را تدبیر میکند. هیچ شفاعتکنندهای جز پس از اذن او [شفاعت نمیکند]. این است خدا، پروردگار شما؛ پس او را بپرستید. آیا پند نمیگیرید؟»)
«یدبر الامر» در این آیه، به مدیریت جامع و حکیمانه خداوند بر تمامی امور عالم، از خلقت تا اداره آن، اشاره دارد. این تدبیر، چونان دستان هنرمندی که تار و پود هستی را میبافد، نظم و حکمت الهی را نشان میدهد.
درنگ: آیه ۳ سوره یونس، تدبیر الهی را پس از خلقت و استوای بر عرش به عنوان مدیریت حکیمانه عالم معرفی میکند. |
۲. تدبیر الهی در آیه ۳۱ سوره یونس
آیه ۳۱ سوره یونس، چونان پرسشنامهای الهی، با طرح سؤالاتی درباره صفات خداوند، بر انحصار تدبیر در او تأکید دارد:
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجَ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۚ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ ۚ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ
(یونس: ۳۱، : «بگو: چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میدهد؟ یا چه کسی مالک گوشها و چشمهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و چه کسی کار [جهان] را تدبیر میکند؟ خواهند گفت: خدا. پس بگو: آیا پروا نمیکنید؟»)
پاسخ «الله» از سوی مخاطبان، چونان اقراری ناگزیر، بر توحید در تدبیر تأکید دارد. این آیه، تدبیر الهی را در کنار رزقدهی، مالکیت سمع و ابصار، و احیای زنده و مرده قرار داده و انحصار آن را در خداوند نشان میدهد.
درنگ: آیه ۳۱ سوره یونس، با طرح پرسشهایی درباره صفات الهی، تدبیر را به عنوان ویژگی انحصاری خداوند معرفی میکند. |
۳. تدبیر الهی در آیه ۲ سوره رعد
آیه ۲ سوره رعد، چونان بوم نقاشی که معجزات الهی را به تصویر میکشد، تدبیر خداوند را در کنار خلقت آسمانها و تسخیر خورشید و ماه ذکر کرده است:
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ
(رعد: ۲، : «خدا همان کسی است که آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را تسخیر کرد. هر یک تا مدتی معین رواناند. کار [جهان] را تدبیر میکند و آیات را به تفصیل بیان میدارد، باشد که به دیدار پروردگار شما یقین کنید.»)
عبارت «یدبر الامر یفصل الایات» نشاندهنده ترتیب تدبیر (مدیریت کلان) و سپس تفصیل (بیان جزئیات) است، که بر حکمت و نظم در تدبیر الهی دلالت دارد.
درنگ: آیه ۲ سوره رعد، تدبیر الهی را به عنوان بخشی از معجزات خداوند برای اثبات ربوبیت او معرفی میکند. |
۴. تدبیر الهی در آیه ۵ سوره سجده
آیه ۵ سوره سجده، چونان سفری از آسمان به زمین، گستردگی تدبیر الهی را از آسمان تا زمین و بازگشت امور به سوی خداوند نشان میدهد:
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ
(سجده: ۵، : «کار [جهان] را از آسمان تا زمین تدبیر میکند، سپس در روزی که مقدارش هزار سال از سالهایی است که شما میشمارید، به سوی او بالا میرود.»)
مفهوم «یعرج الیه» نشاندهنده چرخه تدبیر و بازگشت به مبدأ الهی است، که تدبیر الهی را چونان جریانی مداوم و فراگیر تصویر میکند.
درنگ: آیه ۵ سوره سجده، بر گستردگی تدبیر الهی از آسمان تا زمین و بازگشت امور به سوی خداوند تأکید دارد. |
جمعبندی بخش دوم
آیات قرآنی، چونان چراغهایی در مسیر معرفت، تدبیر الهی را در چهار آیه کلیدی (یونس: ۳ و ۳۱، رعد: ۲، سجده: ۵) به نمایش میگذارند. این تدبیر، از خلقت آسمانها و استوای بر عرش تا اداره امور عالم و بازگشت آنها به سوی خداوند، حکمت و نظم الهی را نشان میدهد. هر آیه، با سیاقی خاص، بر انحصار تدبیر در خداوند و جامعیت آن تأکید دارد و راه را برای فهم عمیقتر این صفت الهی هموار میسازد.
بخش سوم: نقد تفاسیر فلسفی و مفهوم خلق و امر
۱. نقد تفاسیر فلسفی و عرفانی
تفاسیر فلسفی و عرفانی، که عالم خلق را به عالم مادی (ناسوت) و عالم امر را به عالم مجرد محدود کردهاند، چونان نقشهای نادرست، از نگاه درسگفتار مورد نقد قرار گرفتهاند. این تفاسیر، که بدون استناد کافی به قرآن کریم ارائه شدهاند، با آیه «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ» (اعراف: ۵۴، : «آگاه باشید که آفرینش و فرمان از آن اوست.») ناسازگارند. پیشنهاد شده که خلق شامل همه موجودات (مادی و مجرد) و امر به معنای احکام و قواعد حاکم بر آنهاست، که با ترتیب خلقت در قرآن (آسمانها، عرش، سپس زمین) هماهنگی بیشتری دارد.
این نقد، چونان چراغی در تاریکی، ضرورت بازگشت به متن قرآن کریم و پرهیز از تفاسیر بیاساس را روشن میسازد.
درنگ: تفاسیر فلسفی که خلق را مادی و امر را مجرد میدانند، به دلیل ناسازگاری با قرآن کریم و فقدان دلیل، نادرستاند. |
۲. معنای خلق و امر در قرآن کریم
«خلق»، چونان بوم گستردهای، شامل همه موجودات، اعم از مادی و مجرد، است و «امر»، مانند قلم نقاش، به احکام و قوانین حاکم بر آنها اشاره دارد. این دیدگاه، با تشبیهی زیبا به بازی ورق، روشن میشود: برگها (خلق) تحت قاعدهای (حکم) عمل میکنند که فراتر از خود برگهاست. آیه زیر این مفهوم را تأیید میکند:
رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ
(شعراء: ۸۳، : «پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما.»)
«حکم» در این آیه، به معنای علم و اقتدار در تصرف موجودات است، که خداوند میتواند آن را به مخلوقات اعطا کند، اما خود خلق، چونان ملک الهی، غیرقابل انتقال است.
درنگ: خلق شامل همه موجودات و امر به معنای احکام حاکم بر آنهاست، که خداوند میتواند احکام را به مخلوقات اعطا کند. |
۳. اعطای حکم به مخلوقات
خداوند، چونان پادشاهی که کلید گنجینهای را به امانت میسپارد، میتواند احکام (حکم) را به مخلوقات اعطا کند، مانند علم، معرفت یا قدرت تصرف در موجودات. این اعطا، مانند دادن کلید یک مملکت به وزیری توانمند، به معنای واگذاری مدیریت است، نه مالکیت. آیه «لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (بقره: ۲۸۴، : «آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست.») نشان میدهد که خلق متعلق به خداوند است و تنها احکام آن قابل اعطاست.
درنگ: خداوند احکام را به مخلوقات اعطا میکند، اما خلق، به عنوان ملک الهی، غیرقابل انتقال است. |
جمعبندی بخش سوم
نقد تفاسیر فلسفی و عرفانی، ضرورت بازگشت به متن قرآن کریم را روشن میسازد. خلق، شامل همه موجودات و امر، احکام حاکم بر آنهاست، که خداوند میتواند احکام را به مخلوقات اعطا کند. این دیدگاه، با آیات قرآنی هماهنگی دارد و از تفاسیر بیاساس فاصله میگیرد. تدبیر الهی، چونان جریانی حکیمانه، تمامی احکام عالم را در بر میگیرد و انحصار آن در خداوند را نشان میدهد.
بخش چهارم: تدبر انسانی و انحصار تدبیر تکوینی
۱. تدبر در آیات الهی
«تدبر» در قرآن کریم، چونان تأملی عمیق در آیینه آیات الهی، به معنای عاقبتاندیشی و استخراج معانی از قرآن کریم است. آیه زیر این امر را توصیه میکند:
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ
(نسا: ۸۲، : «آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟»)
با این حال، استفاده از «افلا» نشاندهنده کوتاهی انسانها در تدبر است. تدبر، که به قول، آیات و کتاب الهی تعلق میگیرد، برای انسان ممکن است، اما تدبیر تکوینی عالم، چونان گوهری در دستان خداوند، منحصر به اوست.
درنگ: تدبر در قرآن کریم، تأمل در آیات الهی است و برای انسان ممکن است، اما تدبیر تکوینی عالم منحصر به خداوند است. |
۲. بار منفی مشتقات دبر برای غیرخدا
مشتقات «دبر» مانند «ادبار» در مورد غیرخدا، چونان سایهای تاریک، به واپسگرایی، ارتداد و عقبماندگی اشاره دارند. برای مثال:
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ
(مدثر: ۲۳، : «سپس پشت کرد و تکبر ورزید.»)
این آیه، رویگردانی و استکبار انسانهای کافر را نشان میدهد. همچنین، در آیه زیر، عذاب ملائکه به تصویر کشیده شده است:
وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ
(انفال: ۵۰، : «و اگر ببینی هنگامی که فرشتگان جان کافران را میستانند، به چهرهها و پشتهایشان میزنند و [میگویند:] عذاب سوزان را بچشید.»)
«ادبارهم» در این آیه، به بخش عقبی بدن (پشت یا باسن) اشاره دارد و ضربه زدن به آن، نمادی از تحقیر و عذاب شدید است. این تصویرگری، با تشریح آناتومیک دقیق، نشاندهنده حساسیت این بخشها و تکنیک ملائکه در اعمال عذاب است.
درنگ: مشتقات «دبر» مانند «ادبار» در مورد غیرخدا به واپسگرایی و عذاب با بار منفی اشاره دارند. |
۳. تمایز قبل و دبر در آناتومی انسان
«قبل» و «دبر» در آناتومی انسان، چونان دو سوی یک پیکر، به ترتیب به بخش جلویی (شکم و زانو) و عقبی (پشت و باسن) اشاره دارند. این تمایز، در آیات قرآنی به صورت استعاری نیز به کار رفته است. در آیه ۵۰ سوره انفال، «ادبارهم» به بخش عقبی بدن اشاره دارد که ضربه خوردن به آن، تحقیر و عذاب را نشان میدهد. این تحلیل آناتومیک، چونان کلیدی، به فهم دقیقتر معنای «دبر» در سیاق عذاب کمک میکند.
درنگ: «قبل» و «دبر» در آناتومی انسان به بخشهای جلویی و عقبی اشاره دارند و در قرآن کریم به صورت استعاری نیز به کار رفتهاند. |
۴. تدبیر و اختیار انسان
تدبیر الهی، چونان جریانی اقتضایی، جبری نیست و انسان میتواند با اعمال خود، احکام را تغییر دهد. آیه زیر این حقیقت را روشن میسازد:
إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
(رعد: ۱۱، : «خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا زمانی که خودشان حال خود را تغییر دهند.»)
این آیه، مانند کلیدی که در دست انسان قرار داده شده، نشاندهنده اختیار او در تغییر احکام الهی از طریق اعمال است.
درنگ: تدبیر الهی جبری نیست و انسان با اعمال خود میتواند احکام را تغییر دهد. |
جمعبندی بخش چهارم
تدبر در آیات الهی، برای انسان ممکن است، اما تدبیر تکوینی عالم منحصر به خداوند است. مشتقات «دبر» در مورد غیرخدا، غالباً به واپسگرایی و عذاب اشاره دارند، و تمایز «قبل» و «دبر» در آناتومی انسان، معنای آیات را روشنتر میسازد. تدبیر الهی، اقتضایی است و انسان با اختیار خود میتواند احکام را تغییر دهد. این بخش، بر انحصار تدبیر تکوینی در خداوند و نقش تدبر انسانی تأکید دارد.
بخش پنجم: معجزات الهی و ضرورت علم و سند
۱. معجزات الهی و اثبات ربوبیت
خداوند، چونان پادشاهی که با اقتدار خود را معرفی میکند، با معجزات (مانند خلقت آسمانها و تدبیر امور) ربوبیت خود را اثبات میکند. آیه ۲ سوره رعد، با نمایش معجزات الهی، انسان را به یقین به خداوند دعوت میکند. این معجزات، مانند نشانههایی در مسیر راه، بر انحصار تدبیر در خداوند تأکید دارند.
درنگ: خداوند با معجزات خود، مانند خلقت و تدبیر، ربوبیت خود را اثبات میکند. |
۲. ضرورت معجزه برای اولیا و علما
اولیا و علما، چونان کسانی که ادعای نمایندگی الهی دارند، باید با معجزاتی مانند علم، معرفت یا قدرت، ادعای خود را اثبات کنند. ادعای بدون معجزه، مانند درختی بیریشه، بیاعتبار است. این دیدگاه، با سنت انبیا که با معجزات خود را اثبات میکردند، هماهنگ است.
درنگ: اولیا و علما باید با معجزاتی مانند علم یا معرفت، ادعای خود را اثبات کنند. |
۳. نقد علم بدون سند
فعالیت بدون علم و سند، چونان ساختمانی بدون پایه، زیانبارتر از مفید است. این اصل، مانند هشداری، بر اهمیت علم و سند در فعالیتهای دینی و اجتماعی تأکید دارد. ادعاهای بدون پشتوانه قرآنی، مانند بادی که گرد و غبار برمیانگیزد، به گمراهی منجر میشوند.
درنگ: فعالیت بدون علم و سند، زیانبارتر از مفید است و به گمراهی منجر میشود. |
جمعبندی بخش پنجم
معجزات الهی، ربوبیت خداوند را اثبات میکنند و اولیا و علما باید با معجزاتی مانند علم و معرفت، ادعای خود را تأیید کنند. فعالیت بدون علم و سند، زیانبار است و ضرورت استناد به قرآن کریم را روشن میسازد. این بخش، بر اهمیت علم، سند و معجزه در اثبات ادعاهای دینی تأکید دارد.
نتیجهگیری نهایی
اسم «مدبر»، چونان گوهری در تاج اسمای الهی، در قرآن کریم به صورت فعلی «یدبر» در چهار آیه کلیدی (یونس: ۳ و ۳۱، رعد: ۲، سجده: ۵) ظهور یافته و بر تدبیر حکیمانه و پویای خداوند در اداره عالم دلالت دارد. ریشه «دبر» با مشتقاتی مانند «تدبیر» و «ادبار»، معانی متضادی را در سیاقهای الهی (مثبت) و خلقی (غالباً منفی) به خود میگیرد. آیات قرآنی، تدبیر الهی را از خلقت تا بازگشت امور به سوی خداوند به نمایش میگذارند و انحصار آن را در پروردگار نشان میدهند. نقد تفاسیر فلسفی، خلق را شامل همه موجودات و امر را احکام حاکم بر آنها میداند، که با قرآن کریم هماهنگی دارد. تدبر در آیات الهی برای انسان ممکن است، اما تدبیر تکوینی منحصر به خداوند است. معجزات الهی و ضرورت علم و سند، راه را برای اثبات ربوبیت و ادعاهای دینی روشن میسازند. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، گامی در جهت تبیین علمی و عرفانی اسم «مدبر» و جایگاه آن در تدبیر قرآنی برداشته است.
با نظارت صادق خادمی |