در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 415

متن درس

 

اسماء و صفات الهی: تأملی در جامعیت و تمامیت قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۱۵)

بخش اول: تبیین جامعیت و تمامیت در اسماء الهی

قرآن کریم، چونان آیینه‌ای تمام‌نما، جلوه‌های اسماء و صفات الهی را با تناسبی بی‌نظیر به نمایش می‌گذارد. این کتاب آسمانی، نه‌تنها به جامعیت الهی که به تمامیت آن نیز اشاره دارد؛ مفهومی که فراتر از گردآوری صفات، استقرار و کمال نهایی را در بر می‌گیرد. در این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی تمایز میان جامعیت و تمامیت، نقش انبیا در تحقق این مفاهیم و تناسب اسماء الهی در قرآن کریم پرداخته می‌شود.

تمایز جامعیت و تمامیت

عرفان اسلامی، انسان کامل را موجودی جامع‌الصفات می‌داند که تمامی اسماء کمال را در خود گرد آورده است. با این حال، قرآن کریم فراتر از این مقام، به تمامیت اشاره می‌کند که در آن، اسماء نه‌تنها گردآوری شده‌اند، بلکه به تناسب و استقرار کامل رسیده‌اند. این تمایز در آیه شریفه أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي (مائده: ۳) به روشنی هویداست. جامعیت، چونان ساخت بنایی است که تمامی اجزای آن فراهم آمده، اما تمامیت، استقرار و استحکام آن بنا را تضمین می‌کند. عرفان موجود، به دلیل عدم بهره‌گیری کامل از قرآن کریم، گاه از رسیدن به این مقام بازمانده است.

درنگ: تمامیت، فراتر از جامعیت، استقرار و تناسب اسماء الهی را در بر می‌گیرد و قرآن کریم، برخلاف عرفان ناقص، به این مقام والا تأکید دارد.

نقش انبیا در تحقق تمامیت

انبیا، به عنوان مظاهر اسماء الهی، نه‌تنها جامع‌اند، بلکه به دلیل عصمت، تمام نیز هستند. بعثت نبی اکرم (ص) برای اتمام مکارم اخلاق، چنان‌که در حدیث شریف آمده، گواهی بر این مدعاست. عصمت انبیا، آنان را از هرگونه نقص، حتی نواقص قهری یا سهوی، مبرا می‌سازد. این تمامیت در توانایی اجرای تمامی اسماء کمال، از رحمت تا قتل، با تناسبی حکیمانه متجلی است. به عنوان مثال، حضرت داود (ع) در قتل جالوت، جلوه‌ای از اسم یا قاتل را به نمایش گذاشت که کمال او را آشکار ساخت (وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ، بقره: ۲۵۱).

تناسب اسماء الهی در قرآن کریم

قرآن کریم، اسماء الهی را با تناسبی بی‌نظیر ارائه می‌دهد. رحمت الهی با ۳۳۹ مورد، رضا با ۷۵ مورد، لعن با ۴۱ مورد، غضب با ۲۴ مورد و اکراه با ۲ مورد الهی، نشان‌دهنده تعادلی حکیمانه در صفات الهی است. این تناسب، چونان ابزارهای یک خانه است که هر یک به قدر نیاز و نه به افراط، در جای خویش قرار دارند. فقدان یک چاقو، خانه را ناقص می‌کند، اما انباشت ۵۰ چاقو، نشانه‌ای از بی‌تناسبی است. همین‌گونه، اسم یا قاتل، اگرچه کمال است، اما کاربرد آن محدود و متناسب با سایر اسماء، مانند یا رحمن و یا رحیم، است.

جمع‌بندی بخش اول

قرآن کریم، با تأکید بر تمامیت، الگویی کامل از اسماء الهی ارائه می‌دهد. انبیا، به عنوان مظاهر این اسماء، با عصمت و تناسب در اجرای صفات، تمامیت را محقق می‌سازند. تناسب اسماء در قرآن کریم، چونان خانه‌ای است که هر ابزار در آن به قدر نیاز و با حکمت قرار گرفته، و این تعادل، راز کمال الهی و دینی است.

بخش دوم: قتل به عنوان اسم کمال و نقد شبهه خشونت

یکی از چالش‌های معاصر در فهم دین اسلام، نسبت دادن خشونت به آن است. این شبهه، ریشه در سوءفهم از اسماء الهی، به‌ویژه یا قاتل، و عدم درک تناسب این اسم با سایر صفات دارد. در این بخش، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی قتل به عنوان صفت کمال در قرآن کریم و رد شبهه خشونت پرداخته می‌شود.

قتل در قرآن کریم

قتل در قرآن کریم، در پنج مورد برجسته شده است. تنها یک مورد، یعنی قتل جالوت توسط حضرت داود (وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ)، صفت کمال است، زیرا به خدا یا اولیای الهی نسبت داده شده است. است. چهار مورد دیگر، مانند وَمْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً (نساء: ۹۳) یا وَمْ قَتَلَ نَفَسْسًا بِغَيْرِ نَفَسٍ (مائده: ۳۲)، صفت نقص‌اند، زیرا به غیراولیا یا بدون مصلحت الهی نسبت داده شده‌اند. این تمایز نشان می‌دهد که قتل،، هنگامی که در راستای حکمت الهی باشد،، کمال است،، وگرنه نقص محسوب می‌شود. می‌شود.

درنگ: قتل، هنگامی که به خدا یا اولیای الهی نسبت داده شود، صفت کمال است، اما در غیر این صورت، نشانه نقص و انحراف است.

نقد شبهه خشونت در اسلام

نسبت دادن خشونت به اسلام، ناشی از جهل به معنای لغوی خشونت و عدم درک تناسب اسماء الهی است. خشونت، به معنای کندی، ناتوانی و جهل، در برابر تیزی و دقت مؤمن قرار دارد که قرآن کریم او را به آهن تیز تشبیه کرده است (المؤمن کالزبر الحدید). چاقو، قیچی و سوزن در خانه، ابزارهایی لازم‌اند، اما نه به افراط. همین‌گونه، یا قاتل در اسلام، مانند چاقویی تیز است که با تناسب و حکمت به کار می‌رود، نه به‌گونه‌ای خشن و بی‌ضابطه. ادعای خشونت، از نادانی به این تناسب سرچشمه می‌گیرد.

تمثیل خانه و تناسب ابزار

خانه‌ای را تصور کنید که فاقد چاقو، قیچی یا سوزن باشد؛ چنین خانه‌ای ناقص است، زیرا توانایی انجام امور روزمره را ندارد. اما اگر این خانه پر از چاقو باشد و فاقد کاسه یا قاشق، نشانه‌ای از بی‌تناسبی و آشفتگی است. اسلام، مانند خانه‌ای کامل، تمامی اسماء کمال را با تناسب در بر دارد. فقدان یا قاتل، مانند نبود چاقو، نقص است، و افراط در آن، مانند انباشت چاقو، نشانه انحراف.

جمع‌بندی بخش دوم

قتل در قرآن کریم، هنگامی که به خدا یا اولیای الهی نسبت داده شود، صفت کمال است، اما در غیر این صورت، نقص محسوب می‌شود. شبهه خشونت در اسلام، نتیجه سوءفهم از تناسب اسماء و جهل به معنای حقیقی خشونت است. اسلام، با تناسب اسماء، مانند خانه‌ای کامل است که هر ابزار در آن به حکمت و نیاز قرار گرفته است.

بخش سوم: نقد عرفان ناقص و فرهنگ منفعل

عرفان اسلامی، گاه به دلیل تأکید یک‌جانبه بر رحمت و دوری از اسماء مانند یا قاتل، از رسیدن به تمامیت بازمانده است. همچنین، فرهنگ منفعل برخی مؤمنان، که از اجرای احکام الهی به دلیل ترس یا ناتوانی امتناع می‌کنند، نشانه نقص است. این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به نقد این کاستی‌ها می‌پردازد.

نقد عرفان ناقص

برخی عرفا، به دلیل ضعف معرفت یا قدرت، از اسماء مانند یا قاتل دوری می‌کنند و تنها بر رحمت و رضا تأکید دارند. این رویکرد، ناقص است، زیرا انسان کامل، توانایی اجرای تمامی اسماء، از بخشش تا قتل، را با تناسب دارد. امتناع از قتل در برابر امر امام، نشانه نقص است، چنان‌که برخی عرفا از پذیرش چنین تکلیفی سر باز می‌زنند. قرآن کریم، با تأکید بر تمامیت، این نقص را برطرف می‌کند.

درنگ: عرفان ناقص، با دوری از اسماء مانند یا قاتل، به تمامیت نمی‌رسد، درحالی‌که قرآن کریم، انسان کامل را موجودی تمام معرفی می‌کند.

نقد فرهنگ منفعل

فرهنگ منفعل برخی مؤمنان، که از اجرای احکام الهی، مانند قتل در صورت مصلحت، به دلیل ترس یا ناتوانی امتناع می‌کنند، نشانه ضعف است. هابیل، در برابر قابیل، با امتناع از قتل بدون مصلحت الهی (مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِي إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ، مائده: ۲۸)، ناقص عمل کرد. در مقابل، امیرالمؤمنین (ع)، با غلاف کردن ذوالفقار به دلیل مصلحت حفظ اسلام، استثنایی حکیمانه بود، نه قاعده‌ای برای انفعال.

نقد حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، در برابر شبهات جهانی، مانند ادعای خشونت در اسلام، گاه سکوت کرده‌اند. این انفعال، به تضعیف دین و گسترش شبهات منجر شده است. شبهه‌زنندگان، با سواد ظاهری و امکانات، اسلام را خشن جلوه می‌دهند، اما حوزه‌ها، به دلیل عدم پاسخ‌گویی علمی، نتوانسته‌اند این چالش را برطرف کنند. بازسازی ادبیات قرآنی و پاسخ‌گویی به شبهات، وظیفه‌ای ضروری برای حوزه‌هاست.

جمع‌بندی بخش سوم

عرفان ناقص و فرهنگ منفعل، با دوری از اسماء کمال مانند یا قاتل، به تمامیت نمی‌رسند. حوزه‌های علمیه نیز، با انفعال در برابر شبهات، نتوانسته‌اند فرهنگ رحمانی اسلام را به‌درستی تبیین کنند. قرآن کریم، با تأکید بر تمامیت، راهگشای رفع این کاستی‌هاست.

بخش چهارم: ادبیات قرآنی و بازسازی آن

ادبیات سنتی اسلامی، گاه به دلیل نارسایی در پاسخ‌گویی به نیازهای معاصر، ناقص مانده است. بازسازی این ادبیات، با تکیه بر قرآن کریم، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این بخش، با استناد به درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی این چالش و راهکارهای آن می‌پردازد.

نارسایی ادبیات سنتی

اختلافات سنتی، مانند منازعه کوفیون و بصریون بر سر تقدم مصدر یا فعل، نشان‌دهنده نارسایی ادبیات گذشته است. این ادبیات، به دلیل فقدان تحلیل جامع، نتوانسته به نیازهای امروز پاسخ دهد. اصل کلام، در محتوا به فعل و در صورت به مصدر بازمی‌گردد. قتل، فعلی است که یا قاتل از آن گرفته می‌شود، و این تمایز، نیازمند تبیینی نوین است.

درنگ: ادبیات سنتی اسلامی، به دلیل نارسایی، نیازمند بازسازی با تکیه بر قرآن کریم است تا به نیازهای معاصر پاسخ دهد.

بازسازی ادبیات قرآنی

حوزه‌های علمیه باید با بازسازی ادبیات قرآنی، به تبیین دقیق اسماء و صفات الهی بپردازند. این بازسازی، نه‌تنها به رفع شبهات کمک می‌کند، بلکه فرهنگ رحمانی اسلام را نیز احیا می‌سازد. تحلیل تناسب اسماء، مانند یا قاتل و یا رحمن، نیازمند زبانی نوین و علمی است که هم آکادمیک باشد و هم جذاب.

جمع‌بندی بخش چهارم

ادبیات سنتی اسلامی، به دلیل نارسایی، نیازمند بازسازی با تکیه بر قرآن کریم است. این بازسازی، نه‌تنها به رفع شبهات معاصر کمک می‌کند، بلکه فرهنگ رحمانی اسلام را نیز به جهانیان معرفی می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

قرآن کریم، با تأکید بر تمامیت، الگویی کامل از اسماء و صفات الهی ارائه می‌دهد. تناسب اسماء، مانند یا رحمن، یا رحیم و یا قاتل، نشان‌دهنده حکمت الهی در خلقت و دین است. شبهه خشونت در اسلام، ناشی از جهل به این تناسب و سوءفهم از معنای خشونت است. عرفان ناقص، فرهنگ منفعل و انفعال حوزه‌های علمیه، موانعی در مسیر تبیین این حقیقت‌اند. بازسازی ادبیات قرآنی و پاسخ‌گویی علمی به شبهات، راهگشای احیای فرهنگ رحمانی اسلام است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، تفاوت اصلی بین «جامعیت» و «تمامیت» چیست؟

2. طبق درسگفتار، کدام صفت از صفات خداوند جزء صفات نقص محسوب می‌شود؟

3. کدام آیه در درسگفتار به عنوان نشانه تمامیت دین ذکر شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، چرا کسی که نمی‌تواند قتل کند ناقص است؟

5. در درسگفتار، کدام مورد به عنوان مثال قتل به عنوان صفت کمال ذکر شده است؟

6. بر اساس درسگفتار، تمام صفات خداوند از جمله یا قاتل و یا رحمن به یک اندازه و بدون تناسب در قرآن به کار رفته‌اند.

7. درسگفتار بیان می‌کند که انسان کامل باید توانایی قتل را در صورت لزوم داشته باشد.

8. طبق درسگفتار، کسی که می‌گوید اسلام دین خشونت است، دین و خدا را به درستی نشناخته است.

9. بر اساس درسگفتار، صفت یا قاتل در قرآن کریم تنها به خداوند نسبت داده شده و به انبیا نسبت داده نشده است.

10. درسگفتار تأکید دارد که چاقو و قیچی به معنای خشونت نیستند، بلکه ابزارهایی برای کمال و تمامیت زندگی‌اند.

11. تفاوت اصلی بین انسان کامل و انسان تمام در درسگفتار چیست؟

12. چرا در درسگفتار گفته شده که نبود چاقو یا قیچی در خانه نشانه نقص است؟

13. علت تأکید درسگفتار بر تناسب بین صفات یا قاتل و یا رحمن چیست؟

14. چرا در درسگفتار قتل داوود علیه جالوت صفت کمال شمرده شده است؟

15. طبق درسگفتار، چرا کسی که بیش از حد قتل می‌کند ناقص است؟

پاسخنامه

1. جامعیت به معنای جمع صفات و تمامیت به معنای استقرار و تکمیل است.

2. یا ناقص

3. اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

4. زیرا توانایی قتل برای دفاع و تکمیل زندگی لازم است.

5. قتل داوود علیه جالوت

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. انسان کامل دارای جامعیت صفات است، اما انسان تمام علاوه بر جامعیت، به استقرار و تکمیل صفات رسیده است.

12. زیرا چاقو و قیچی ابزارهای ضروری برای زندگی کامل و دفاع از خود هستند.

13. زیرا بدون تناسب بین این صفات، یا نقص ایجاد می‌شود یا زیاده‌روی که هر دو ناقص‌اند.

14. زیرا این قتل توسط خداوند تأیید شده و به داوود ملک و اقتدار عطا کرده است.

15. زیرا زیاده‌روی در قتل، مانند نبود آن، نشانه عدم تناسب و خروج از کمال است.