در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 418

متن درس

 

کتاب اسماء و صفات الهی: تأملی در تناسب جلال، جمال و کمال در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۱۸)

دیباچه

در گستره بی‌کران معارف قرآنی، شناخت اسماء و صفات الهی، چونان نوری هدایت‌گر، راه به سوی حقیقت وجود و کمال می‌گشاید. این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتار جلسه ۴۱۸ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است، با نگاهی عمیق و تحلیلی به بررسی تناسب میان اسماء جلالی، جمالی و کمالی در قرآن کریم می‌پردازد. در این منظر، خشونت به مثابه عارضه‌ای غیرذاتی و ناشی از فقدان اعتدال میان جلال و جمال معرفی شده و در برابر کمال الهی، که در تناسب این دو صفت متجلی است، نفی می‌گردد. با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های دقیق، این اثر خشونت را نه از ذات دین، بلکه از انحرافات انسانی و غلبه ناموزون جلال یا جمال می‌داند.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی اسماء الهی و تناسب آن‌ها

تقسیم‌بندی اسماء الهی

در حوزه معارف الهی، اسماء الهی به سه دسته جلالی، جمالی و کمالی تقسیم می‌شوند. اسماء جلالی، نظیر غاضب، مکره، قاتل و لائن، مظهر صلابت، قدرت و شدت الهی‌اند. اسماء جمالی، مانند رضا، نمایانگر لطافت، انعطاف و محبت‌اند. اسماء کمالی، چون رحمت، جامع جلال و جمال بوده و اعتدال و کمال الهی را متجلی می‌سازند. این تقسیم‌بندی، مبنای تحلیل تناسب اسماء در عالم هستی و انسان است، چراکه جلالی و جمالی در مقابل یکدیگر قرار دارند، اما کمالی، چونان چتری فراگیر، هر دو را در خود جای داده و به اعتدال می‌رساند.

این اسماء، چونان آینه‌هایی، صفات الهی را در مراتب مختلف هستی بازتاب می‌دهند. در حق تعالی، هیچ اسم جلالی بدون جمال و هیچ اسم جمالی بدون جلال نیست، زیرا نقص در ذات باری‌تعالی راه ندارد. این تناسب، چونان نغمه‌ای موزون، در تمام عالم هستی جاری است و تنها در عالم ناسوت و به‌ویژه در انسان، به دلیل قدرت مانور و اختیار، ممکن است از اعتدال خارج شود.

درنگ: اسماء الهی به جلالی (غاضب، قاتل)، جمالی (رضا) و کمالی (رحمت) تقسیم می‌شوند. جلالی و جمالی مقابل هم‌اند، اما کمالی جامع هر دو و مظهر اعتدال است.

کمال اسماء در حق تعالی

در ذات حق تعالی، تمام اسماء الهی کمالی‌اند، زیرا جلال و جمال در آن‌ها به‌گونه‌ای موزون و متوازن متجلی است. اسم جلالی، مانند غاضب یا قاتل، با حکمت، لطف و احسان همراه است و اسم جمالی، مانند رضا، با صلابت و جلال. برای مثال، آیه «قَاتَلَهُمُ اللَّهُ» (توبه: ۳۰، : «خدا با آنان بجنگد») یا «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» (انفال: ۱۷، : «ولی خدا آنان را کشت») قتلی را نشان می‌دهد که در ظرف عدالت و رحمت الهی جاری است. این تناسب، مانع بروز نقص، مانند خشونت یا انفعال، در ذات الهی می‌شود.

خداوند، چونان نقاشی چیره‌دست، جلال و جمال را در تابلوی هستی چنان به هم آمیخته که هیچ صفتی بدون دیگری ناقص نمی‌ماند. غضب الهی، چون تیغ جراحی، برای درمان و اصلاح است، نه برای تخریب، و رضایت الهی، چون نسیمی ملایم، با صلابت و اقتدار همراه است. این اعتدال حقیقی، مبنای کمال عالم هستی است و نشان می‌دهد که در ذات باری‌تعالی، هیچ صفتی از کمال جدا نیست.

درنگ: تمام اسماء الهی کمالی‌اند، زیرا جلال و جمال در آن‌ها متوازن است. غضب و قتل الهی با حکمت و رحمت همراه‌اند و رضا با صلابت.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین تقسیم‌بندی اسماء الهی به جلالی، جمالی و کمالی، نشان داد که این اسماء در ذات حق تعالی به‌گونه‌ای موزون و کمالی متجلی‌اند. جلال بدون جمال و جمال بدون جلال در خداوند متصور نیست، و این اعتدال حقیقی، مبنای کمال عالم هستی است. این تحلیل، زمینه را برای بررسی تناسب اسماء در عالم تکوین و ناسوت فراهم می‌آورد و نشان می‌دهد که هر انحرافی از این اعتدال، به نقص و کاستی منجر می‌شود.

بخش دوم: اعتدال در عالم تکوین و نقص در عالم ناسوت

اعتدال در عالم تکوین

عالم تکوین، که شامل فطرت و طبیعت است، مظهر کمال الهی است، زیرا جلال و جمال در آن به‌گونه‌ای متوازن‌اند. هر موجودی در این عالم، از سنگ تا گل، جلال و جمالی دارد که به اعتدال می‌رسد. سنگ، با سختی خود (جلالی)، اندازه‌ای از لطافت (جمال) دارد، و گل، با لطافتش (جمالی)، از صلابت (جلال) بی‌بهره نیست. این اعتدال، چونان قانون نانوشته هستی، نقص را در فطرت عالم نفی می‌کند.

عالم تکوین، چونان باغی موزون، هر جزء آن در جای خویش به کمال آراسته است. سنگ، با صلابت خود، چون کوهی استوار ایستاده، اما سختی‌اش بی‌حد نیست. گل، با لطافت خود، چونان نسیمی دل‌انگیز است، اما بی‌استحکام نیست، که ناله بلبل در آن اثر نکند. این تناسب، نشان‌دهنده حکمت الهی در آفرینش است که هر موجودی را به کمال خویش آراسته است.

درنگ: عالم تکوین کمالی است، زیرا جلال و جمال در آن متوازن‌اند. سنگ با سختی و گل با لطافت، هر دو به اعتدال آراسته‌اند.

نقص در عالم ناسوت و انسان

در عالم ناسوت، به‌ویژه در انسان، به دلیل قدرت مانور و اختیار، امکان انحراف از اعتدال وجود دارد. این انحراف، به دو صورت بروز می‌کند: غلبه جلال یا غلبه جمال. غلبه جلال، به قساوت و خشونت منجر می‌شود، مانند ابلیس، فرعون، نمرود یا صدام، که جلال غالب دارند و از جمال محرومند. غلبه جمال، به سستی و انفعال می‌انجامد، مانند زیبارویانی که به دلیل فقدان جلال عفیف، به فساد گرفتار می‌شوند.

انسان، چونان کشتی‌ای در دریای اختیار، گاه به صخره‌های قساوت برخورد می‌کند و گاه در گرداب سستی غرق می‌شود. ابلیس، با جلال غالب، به تکبر و قساوت رسید، اما در گوشه‌ای از وجودش، رحمی نهفته است که ظاهر می‌کند. زیباروی فاسد، با جمال غالب، به انفعال و فساد گرفتار آمده، اما گاه در دلش، جرقه‌ای از عفت و نجابت دیده می‌شود. این نقص‌ها، نه ذاتی انسان، بلکه نتیجه خروج از اعتدال نسبی است که در خلق ممکن است.

درنگ: در عالم ناسوت، غلبه جلال به قساوت و خشونت، و غلبه جمال به سستی و انفعال منجر می‌شود. این نقص‌ها نتیجه فقدان اعتدال نسبی است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش نشان داد که عالم تکوین، مظهر کمال الهی و اعتدال جلال و جمال است، اما در عالم ناسوت و به‌ویژه انسان، امکان انحراف از این اعتدال وجود دارد. غلبه جلال، به قساوت و خشونت، و غلبه جمال، به سستی و انفعال می‌انجامد. این تحلیل، زمینه را برای تمایز مفاهیم قرین‌المخرج و بررسی ریشه‌های خشونت فراهم می‌کند.

بخش سوم: تمایز مفاهیم قرین‌المخرج و ریشه‌های خشونت

تمایز مفاهیم قرین‌المخرج

یکی از چالش‌های معرفتی، اختلاط مفاهیم قرین‌المخرج است که به سوءتفاهم در تحلیل کمال و نقص منجر می‌شود. مفاهیم زیر، با وجود شباهت ظاهری، از نظر معنایی متمایزند:

  • سختی در برابر صلابت: سختی، قساوت و خشونت است، مانند رفتار ستمگرانی چون صدام، اما صلابت، شجاعت و استواری است، مانند مؤمن شجاع.
  • سستی در برابر نرمی: سستی، انفعال و ضعف است، مانند زیباروی فاسد، اما نرمی، مظلومیت و لطافت است، مانند مؤمن مظلوم.
  • انفعال در برابر مظلومیت: انفعال، فقدان فعل و ضعف است و با شجاعت جمع نمی‌شود، اما مظلومیت، با شجاعت قابل جمع است، مانند مؤمن شجاع و مظلوم.

این مفاهیم، چونان واژگان یک شعر، اگر در جای خویش قرار نگیرند، معنا را آشوبناک می‌کنند. سختی، چون تیغی بی‌حکمت، زخم می‌زند، اما صلابت، چون سپری استوار، از حقیقت دفاع می‌کند. سستی، چون بیدی در باد، فرو می‌ریزد، اما نرمی، چون شاخه‌ای انعطاف‌پذیر، در برابر طوفان می‌ایستد. این تمایز، از اختلاط مفاهیم در فرهنگ علمی و ادبی جلوگیری می‌کند و راه را برای تحلیل دقیق کمال و نقص هموار می‌سازد.

درنگ: سختی (قساوت) با صلابت (شجاعت)، سستی (انفعال) با نرمی (مظلومیت)، و انفعال با مظلومیت متمایزند. این تمایز، از اختلاط مفاهیم جلوگیری می‌کند.

ریشه‌های خشونت

خشونت، نتیجه غلبه جلال بدون جمال است و در ذات دین اسلام جایی ندارد. این عارضه، در عالم ناسوت و به‌ویژه در انسان، به دلیل فقدان تناسب جلال و جمال بروز می‌کند. قرآن کریم، با تأکید بر اعتدال الهی، مانند آیه «وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ» (طه: ۵، : «و بر عرش استوا یافت»)، خشونت را نفی می‌کند. قتل در قرآن کریم (۱۷۰ مورد، ۴ مورد الهی)، در ظرف عدالت، مانند آیه «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ» (توبه: ۵، : «مشرکان را بکشید»)، ممدوح است، اما خشونت، به معنای قساوت و ستم، محکوم است.

خشونت، چونان آتشی سرکش، از فقدان آب رحمت و لطافت جمال شعله‌ور می‌شود. ستمگران، با غلبه جلال، چون صخره‌هایی سخت، قلب‌ها را می‌شکنند، اما مؤمنان، با صلابت و نرمی، چون چشمه‌هایی زلال، حیات می‌بخشند. این تحلیل، نشان می‌دهد که خشونت، عارضه‌ای انسانی و غیر دینی است که با بازگشت به اعتدال قرآنی درمان می‌شود.

درنگ: خشونت، نتیجه غلبه جلال بدون جمال است و در اسلام جایی ندارد. قتل در ظرف عدالت ممدوح است، اما خشونت به معنای قساوت محکوم است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تمایز مفاهیم قرین‌المخرج، نشان داد که سختی، سستی و انفعال، به‌عنوان نقص، با صلابت، نرمی و مظلومیت، به‌عنوان کمال، متمایزند. خشونت، نتیجه انحراف از اعتدال جلال و جمال است و در ذات دین نفی شده است. این تحلیل، زمینه را برای بررسی کمال و نقص در افعال انسانی و نقد فرهنگ تزاید فراهم می‌کند.

بخش چهارم: کمال و نقص در افعال انسانی

کمال و نقص در قتل و فتنه

قتل و فتنه، در ظرف حکمت و عدالت، کمال‌اند، اما بدون این ظرف، به نقص و خشونت بدل می‌شوند. آیه «عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» (بقره: ۲۱۶، : «چه بسا چیزی را ناخوش دارید و آن برای شما خیر است») نشان می‌دهد که قتل در مسیر حق، مانند مبارزه با مشرکان، خیر و کمال است، اما قتل ستمگران، مانند فرعون، نقص و خشونت است. فتنه نیز، اگر برای اصلاح و مبارزه با فساد باشد، کمال است، اما بدون حکمت، به آشوب و نقص می‌انجامد.

قتل در ظرف عدالت، چون تیغ جراحی، حیات‌بخش است، اما در دست ستمگر، چون خنجری زهرآگین، مرگ‌آفرین. فتنه در مسیر حق، چون بذری است که درخت اصلاح را می‌رویاند، اما بدون حکمت، چون علفی هرز، جامعه را تباه می‌کند. این تمایز، نشان‌دهنده عقلانیت اسلام در برابر خشونت غیرعقلانی است.

درنگ: قتل و فتنه در ظرف حکمت و عدالت کمال‌اند، اما بدون آن، نقص و خشونت‌اند. این تمایز، عقلانیت اسلام را نشان می‌دهد.

نقد فرهنگ تزاید

انسان‌ها، به‌جای جست‌وجوی تناسب و کمال، غالباً به دنبال تزاید جلال (قدرت، علم، مال) یا جمال (زیبایی) هستند. آیه «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ» (تکاثر: ۱، : «فزون‌طلبی شما را سرگرم کرد») این گرایش را نکوهش می‌کند. تزاید، بدون تناسب، به نقص می‌انجامد: زیبارویی بدون جلال به فساد، و قدرتمندی بدون جمال به ستمگری می‌رسد.

انسان، چونان کودکی که به دنبال جمع‌آوری گوهرهای رنگین است، گاه از حقیقت کمال غافل می‌ماند. تزاید مال، علم یا زیبایی، اگر با تناسب همراه نباشد، چون کاخی بی‌بنیاد، فرو می‌ریزد. کمال، در تعادل جلال و جمال است، نه در فزونی یکی بر دیگری. این نقد، ضرورت بازگشت به تربیت متعادل را آشکار می‌سازد.

درنگ: تزاید جلال یا جمال، بدون تناسب، به نقص می‌انجامد. کمال، در تعادل جلال و جمال است، نه در فزونی آن‌ها.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش نشان داد که قتل و فتنه، در ظرف حکمت و عدالت، کمال‌اند، اما بدون آن، به نقص و خشونت بدل می‌شوند. فرهنگ تزاید، که انسان را از تناسب و کمال دور می‌کند، ریشه بسیاری از انحرافات است. این تحلیل، ضرورت تربیت متعادل و رعایت اصول معرفتی را برجسته می‌سازد.

بخش پنجم: نقد رفتارهای اجتماعی و تربیت متعادل

نقد رفتار رزمندگان

برخی رزمندگان، به دلیل فقدان تناسب روانی و تربیتی، در میدان جنگ به قساوت و سختی (نه صلابت) گرفتار شده و پس از بازگشت، در جامعه به خشونت ورزیده‌اند. آیه «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» (فتح: ۲۹، : «با یکدیگر مهربان‌اند») بر رحمت میان مؤمنان تأکید دارد، اما این افراد، به‌جای رحمت، بر مؤمنان شدت می‌ورزند و به «أَشِدَّاءُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» بدل شده‌اند. نبود قرنطینه و درمان روانی، این مشکل را تشدید کرده است.

این رزمندگان، چونان جنگجویانی که تیغشان از حکمت تهی شده، به‌جای دفاع از حق، زخم بر پیکر جامعه می‌زنند. جنگ، که باید میدان صلابت و شجاعت باشد، برای برخی به مدرسه قساوت بدل شده است. این نقد، ضرورت تربیت متعادل و درمان روانی را نشان می‌دهد، تا جامعه از آسیب‌های خشونت مصون ماند.

درنگ: برخی رزمندگان، به دلیل فقدان تناسب، در جنگ قساوت آموخته و در جامعه خشونت می‌ورزند. درمان روانی و تربیت متعادل، راه‌حل این مشکل است.

اصول معرفتی و دینی

شناخت عالم و دین، بدون اصول و قواعد، بی‌معناست. این اصول، شامل تناسب، تقابل، تساوی و مسارعت اسماء است. برای مثال، رحمت بر غضب سبقت دارد، چنان‌که در حدیث قدسی آمده: «سبقت رحمته غضبه». بدون این اصول، خشونت با شجاعت، سستی با نرمی، و قساوت با صلابت اشتباه می‌شود. این اصول، حتی در جوامع غیر دینی، قابل اثبات‌اند و چارچوبی جهان‌شمول برای تحلیل کمال و نقص ارائه می‌دهند.

این اصول، چونان ترازویی دقیق، هر صفت و فعلی را در جای خویش می‌سنجند. بدون آن‌ها، معرفت، چون کشتی‌ای بی‌جهت، در دریای ابهام سرگردان می‌ماند. رحمت، که بر غضب پیشی دارد، چون نوری است که تاریکی قساوت را می‌زداید و راه را به سوی کمال می‌گشاید. این چارچوب، دین را از تحریف و خشونت را از نسبت ناروا با آن مصون می‌دارد.

درنگ: معرفت و دین، نیازمند اصول تناسب، تقابل، تساوی و مسارعت اسماء است. رحمت بر غضب سبقت دارد و این اصول، خشونت را از دین نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد رفتار برخی رزمندگان، نشان داد که فقدان تناسب روانی و تربیتی، به قساوت و خشونت منجر می‌شود. اصول معرفتی، که بر تناسب اسماء استوارند، چارچوبی برای شناخت کمال و نفی خشونت ارائه می‌دهند. این تحلیل، ضرورت تربیت متعادل و مهندسی قرآنی را برای اصلاح جامعه برجسته می‌سازد.

بخش ششم: تربیت متعادل و اصلاح خشونت

تربیت متعادل، راه درمان خشونت

درمان خشونت، از طریق تربیت متعادل و مهندسی قرآنی ممکن است. حوزه‌های علمیه، به‌جای تمرکز بر ظواهر، باید با تبیین رحمت الهی و اصلاح فرهنگ، خشونت را از جامعه بزدایند. این تربیت، نیازمند برنامه‌ریزی کلان برای ترویج متانت و حذف عوامل خشونت، از افکار و قوانین خشن تا رفتارهای ناپسند است. آیه «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ» (تحریم: ۶، : «خود و خانواده‌تان را حفظ کنید»)، حوزه‌ها را به اصلاح خود و جامعه دعوت می‌کند.

تربیت متعادل، چونان باغبانی حکیم، نهال رحمت را در جامعه می‌کارد و خارهای خشونت را از ریشه برمی‌کند. این رسالت، نیازمند بازگشت به قرآن کریم و ترویج فرهنگ رحمانی است که متانت را جایگزین قساوت و نرمی را جایگزین سستی می‌سازد. حوزه‌های علمیه، چونان مشعل‌داران معرفت، باید این راه را روشن کنند.

درنگ: تربیت متعادل و مهندسی قرآنی، راه درمان خشونت است. حوزه‌های علمیه باید با تبیین رحمت الهی، خشونت را از جامعه بزدایند.

مهندسی علمی قرآن کریم

درس‌گفتار، با پیشنهادی بدیع، بر مهندسی علمی قرآن کریم تأکید می‌کند. قرآن کریم، چونان گنجینه‌ای بی‌کران، باید در آکادمی‌های علمی و پژوهشی بررسی شود تا ویژگی‌های رحمت الهی و راهکارهای درمان خشونت استخراج گردد. این مهندسی، قرآن کریم را به منبعی برای حل مشکلات اجتماعی و معنوی تبدیل می‌کند. آینده جهان، با شکوفایی قرآن کریم، از خشونت و ناآگاهی فاصله خواهد گرفت و نقش کاربردی این کتاب الهی در زندگی بشر آشکار خواهد شد.

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال، ظرفیت سیراب کردن عطش معرفت بشری را دارد، مشروط بر آنکه با نگاهی علمی و کاربردی کاوش شود. این مهندسی، نه تنها خشونت را درمان می‌کند، بلکه جامعه را به سوی تمدنی رحمانی هدایت می‌نماید.

درنگ: مهندسی علمی قرآن کریم، با استخراج رحمت الهی، خشونت را درمان و جامعه را به سوی تمدن رحمانی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر تربیت متعادل و مهندسی قرآنی، راهکارهایی برای درمان خشونت ارائه داد. حوزه‌های علمیه و آکادمی‌های علمی، با تبیین رحمت الهی و کاوش علمی در قرآن کریم، می‌توانند خشونت را از جامعه بزدایند و تمدنی رحمانی بنا کنند. این تحلیل، دعوتی است به تأمل در ظرفیت‌های قرآن کریم برای اصلاح بشر.

نتیجه‌گیری

درس‌گفتار جلسه ۴۱۸، با تحلیلی عمیق از اسماء جلالی (غاضب، قاتل)، جمالی (رضا) و کمالی (رحمت)، نشان داد که تمام اسماء الهی کمالی‌اند، زیرا جلال و جمال در آن‌ها به اعتدال رسیده است. عالم تکوین، مظهر این اعتدال است، اما در ناسوت و انسان، غلبه جلال به قساوت و خشونت، و غلبه جمال به سستی و انفعال می‌انجامد. قرآن کریم، با ۱۷۰ مورد قتل (۴ مورد الهی)، قتل را در ظرف عدالت تأیید و خشونت را نفی می‌کند. تمایز مفاهیم قرین‌المخرج، مانند سختی با صلابت و سستی با نرمی، از اختلاط معرفتی جلوگیری می‌کند. خشونت، نتیجه تزاید و فقدان تناسب است و با تربیت متعادل و مهندسی قرآنی قابل اصلاح است. این نوشتار، دعوتی است به تأمل در رحمانیت اسلام و تلاش برای احیای فرهنگ قرآنی در برابر خشونت‌های عارضی.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، کدام صفت از اسماء جلالی خداوند محسوب می‌شود؟

2. طبق متن، کدام صفت به عنوان اسم کمالی خداوند معرفی شده است؟

3. بر اساس متن، نتیجه غلبه جمال بدون جلال در انسان چیست؟

4. طبق متن، کدام ویژگی در عالم طبیعت و انسان ممکن است به افراط و تفریط منجر شود؟

5. بر اساس متن، چرا صدام به عنوان نمونه‌ای از جلال غالب معرفی شده است؟

6. بر اساس متن، تمام اسماء جلالی خداوند بدون جمال هستند و نقص محسوب می‌شوند.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که در عالم طبیعت، اعتدال حقیقی وجود دارد.

8. طبق متن، شجاعت با مظلومیت می‌تواند جمع شود، اما با انفعال جمع نمی‌شود.

9. متن درسگفتار تأکید دارد که قتل در صورتی که با حکمت و عدالت همراه باشد، می‌تواند کمال باشد.

10. بر اساس متن، جمال غالب در انسان همیشه به کمال منجر می‌شود.

11. تفاوت اصلی بین جلال و جمال طبق متن درسگفتار چیست؟

12. چرا متن درسگفتار معتقد است که اسماء جلالی و جمالی خداوند بدون یکدیگر ناقص هستند؟

13. طبق متن، چرا اعتدال حقیقی فقط در حق تعالی وجود دارد؟

14. علت اصلی گمراهی زیبارویان طبق متن چیست؟

15. چگونه متن درسگفتار تفاوت بین شجاعت و قساوت را توضیح می‌دهد؟

پاسخنامه

1. غاضب

2. رحمت

3. انفعال

4. اعتدال نسبی

5. به دلیل غلبه جلال بر جمال

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. جلال به سختی و صلابت اشاره دارد، در حالی که جمال به لطافت و نرمی مربوط است.

12. زیرا جلال بدون جمال به خشونت و جمال بدون جلال به انفعال منجر می‌شود.

13. چون تمام اسماء الهی در خداوند به صورت کامل و موزون با هم جمع شده‌اند.

14. غلبه جمال بدون جلال باعث انفعال و فساد می‌شود.

15. شجاعت با صلابت و نرمی همراه است، اما قساوت صرفاً سختی و خشونت است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده