متن درس
کتاب منازل السائرین: تبیین مراتب ولایت در سلوک عرفانی
تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و یکم -مقدمه- بخش 41)
دیباچه
درس چهل و یکم از مجموعه منازل السائرین، با محوریت تبیین مراتب ولایت، یکی از عالیترین مقامات سلوک عرفانی را کاوش میکند. این مقام، که با ورود به ساحت روح و درخشش انوار ولایت آغاز میشود، سالک را به سوی وصال الهی رهنمون میسازد. این اثر، به تبیین مراتب دهگانه ولایت، تفاوت محبین و محبوبین، و چالشها در مسیر وصال میپردازد.
بخش یکم: چیستی مقام ولایت و مراتب صعود
مقام روح: دروازه ولایت
ولایت، مقام به است که با ورود به ساحت روح آغاز میشود، جایی که سالک طعم وصال الهی را میچشد و شعاعهای نورانی ولایت بر قلبش میتابد. به تعبیر درسگفتار:
«ثَمَّ الذَّوْقَ بِالْوُصُولِ إِلَى مَقَامِ الرُّوحِ وَلَمَعَانِ أَنْوَارِ الْوَلَايَاتِ».
روح، چون کلیدی است که درِ ملکوت را میگشاید و سالک را به تجلیات الهی متصل میسازد. لمعان انوار ولایت، به مثابه برقی در آسمان معرفت، نشانهای از تجلیات اولیه است که سالک را به سوی حقیقت هدایت میکند. این مقام، نقطه عزیمت از مراتب نفسانی به سوی ساحت باطنی است، جایی که قلب، چون آینهای صیقلیافته، نور حق را بازمیتابد.
مراتب صعود: محبین و محبوبین
مراتب ولایت بر دو گونه صعود استوار است: صعود محبین و صعود محبوبین. محبین، کسانیاند که با مجاهدت و تحمل سختیها به کمال میرسند، در حالی که محبوبین، به دلیل کمال ذاتی، از ابتدا صاحب مقاماند. درسگفتار میفرماید: «محبوبين با محبّين در ذات، صفات و احوال متفاوت هستند». محبین، چون کویزبان در مسیر، با زحمت و تدرج به سوی مقصد گام برمیدارند، اما محبوبین، چون باغی بینیاز از کشت، از فیض الهی بیواسطه بهرهمند میشوند. این تمایز، دو مسیر متعالی را در سلوک عرفانی آشکار میکند: یکی از تلاش و دیگری از عطا.
بخشد وجه تمایز محبین و محبوبین
تفاوت محبین و محبوبین در نحوه دریافت حق آشکار است. محبین، در ظرف ناسوت، با سعی و بلاء به حق دست مییابند، اما در ظرف حق، ولایت تنها دادن داده میشود و گرفتن آن ممکن نیست. به تعبیر درسگفتار: «حق در ظرف ناسوت گرفتن و در ظرف حق دادن است». محبین، با تحمل بلا و تدرج، گام به گام به سوی قرب الهی پیش میروند، در حالی که محبوبین، چون ظرفهایی آماده، فیض الهی را یکجا دریافت میکنند. بلاء، که در هر دو مسیر وجود دارد، در محبین بهصورت تدریجی و در محبوبین بهگونهای عظیم و دفعی است. این تفاوت، نشاندهنده شدت آزمون در مسیر محبوبین و استقامت محبین در سلوک است.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با تبیین چیستی و مراتب ولایت، مقام روح را بهعنوان دروازه این سلوک معرفی کرد. تمایز میان محبین و محبوبین، دو مسیر متعالی را در سلوک عرفانی آشکار ساخت: محبین با تلاش و تدرج، و محبوبین با کمال ذاتی و عطای الهی. حق، در ناسوت با مجاهدت کسب میشود، اما در عالم ملکوت تنها از فیض حق اعطا میگردد. این تمایزات، پایهای برای فهم مراتب دهگانه ولایت فراهم میآورند که در بخشهای بعدی کاوش میشوند.
بخش دوم: مراتب دهگانه ولایت
لحظ: لحظه تجلی
اولین منزل ولایت، لحظ است، لحظهای کوتاه که سالک تجلی الهی را درمییابد. درسگفتار میفرماید: «لحظ، المؤذن بالالتجلی». این لحظه، چون برقی در آسمان معرفت، نشانهای از نور ولایت را به سالک نشان میدهد. لحظ، با معرفی تجلی، سالک را به سوی حقیقت حال رهنمون میسازد، اما همچنان زودگذر و محدود است. این منزل، نقطه آغاز سلوک ولایتی است که قلب را به سوی نور حق باز میکند.
وقت: گسترش تجلی با انقطاع
پس از لحظ، سالک به منزل وقت میرسد، که تجلی الهی در آن گسترش مییابد، اما با انقطاع همراه است. به تعبیر درسگفتار: «والوقت، المغلب لحکم الحال على حکم العلم». در این مقام، حال بر علم غلبه مییابد، زیرا تجلیات الهی فراتر از دانش نظری است و به تجربه باطنی وابسته میشود. وقت، چون جویباری است که گاه پرآب و گاه خشک، با تلوین و نوسانات همراه است. این منزل، سالک را به سوی ثبات در تجلی هدایت میکند، اما همچنان با انقطاع مواجه است.
صفا: پاکی از تلوین
صبا، سومین منزل ولایت، هنگامی پدیدار میشود که وقت از تلوین پاک شود. درسگفتار میفرماید: «و کلما صفا الوقت، سقط التلوین». صفا، چون آبی زلال، قلب سالک را از نوسانات نفسانی شستوشو میدهد و او را به ثبات در تجلی الهی میرساند. این مقام، نتیجه رفع تلوین است که سالک را از کثرت حالات به سوی وحدت باطنی هدایت میکند. صفا، زمینهساز سرور و اتصال مداوم به حق است.
سرور: شادی باطنی
سرور، منزل چهارم، نتیجه عدم انقطاع صفا است که سالک را در شادی باطنی غرق میسازد. به تعبیر درسگفتار: «حدث السرور بذهاب خوف الانقطاع». سرور، چون نسیمی ملایم، قلب سالک را از ترس انقطاع رهایی میبخشد و او را در اتصال مداوم به حق تثبیت میکند. این مقام، سالک را از امکان بازگشت به انقطاع محروم میسازد و او را به سوی مراتب بالاتر ولایت هدایت میکند.
استسرار: پنهان شدن حقیقت
استسرار، پنجمین منزل، مقام پنهان شدن حقیقت در باطن سالک است. درسگفتار میفرماید: «ثم السر باستسرار حال العبد عنه». در این مقام، سالک خود را در همراهی با حقیقتی متعالی مییابد، اما به دلیل لطافت و دقت آن، از فهم کامل آن عاجز است. استسرار، چون پردهای مقدس، حقیقت را در اندرون سالک نهان میسازد و او را به حیرت فرو میبرد. حیرت، نتیجه مواجهه با عظمت حقیقت است که سالک را از خودبینی به سوی توحید هدایت میکند.
نفس: نسیم رحمت الهی
نفس، ششمین منزل، مقام دمیدن نفس رحمان است که حیرت را برطرف میسازد. به تعبیر درسگفتار: «ثم النفس و هو روح یحدث بانجلاء غمام الاستسرار». در این مقام، سالک به آگاهی میرسد که حقیقت وجودش از حق است، نه از خود. نفس رحمان، چون نسیمی الهی، پردههای استسرار و استتار را کنار میزند و سالک را به وحدت وجودی رهنمون میسازد. این منزل، با ذوق و استشمام حقیقت، سالک را از خودبینی رهایی میبخشد.
غربت: تنهایی در دو دار
غربت، هفتمین منزل، مقام تنهایی سالک در هر دو عالم است. درسگفتار میفرماید: «ثم الغربة… فیکون غریبآ فی الدارین». سالک در این مقام، از خلق منقطع شده و تنها به حق متصل میگردد، اما هیچکس سخنش را نمیشنود و دستش به خلق یا ذات نمیرسد. غربت، چون بیابانی بیکران، سالک را در تنهایی عمیق فرو میبرد، جایی که نه در دنیا و نه در عقبی، همدمی جز حق ندارد. این مقام، نتیجه انقطاع کامل از غیر خدا و تمرکز بر لقای الهی است.
غرق: دوری از خلق
غرق، هشتمین منزل، مقام دوری کامل سالک از خلق است. به تعبیر درسگفتار، پس از غربت، سالک «غرق میشود یعنی دور میشود». در این مقام، سالک در ذات حق غرق شده و از همه خلق فاصله میگیرد. غرق، چون اقیانوسی بیکران، سالک را از ساحل خلق دور میسازد و او را در عمق حقیقت الهی فرو میبرد. این منزل، سالک را به سوی انقطاع عمیقتر هدایت میکند، جایی که تنها حق در نظر او باقی میماند.
غیبت: پنهان شدن از دیدگان
غیبت، نهمین منزل، مقام پنهان شدن سالک از دیدگان خلق است. درسگفتار میفرماید: «سپس غیبت پیدا میکند و غائب میشود». در این مقام، سالک چنان در حق غرق شده که از نظر خلق غایب میگردد. غیبت، چون پردهای الهی، سالک را از دیدگان خلق نهان میسازد و او را به سوی وصال کامل هدایت میکند. این منزل، بهویژه در سلوک شیعی، با انتظار و غیبت امام زمان (عج) پیوند دارد و نشاندهنده عمق انقطاع ولى است.
تمکین: استقرار در ولایت
تمکین، دهمین و آخرین منزل، مقام استقرار کامل سالک در ولایت است. به تعبیر درسگفتار: «تمکین یعنی به منزل و سکو رسیده و باب ولایت را طی کردهای». تمکین، چون قلهای رفیع، سالک را در مقام وصال تثبیت میکند و او را به صالحین ملحق میسازد. قرآن کریم میفرماید:
«رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» (سوره شعراء، آیه ۸۳، : پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما). این مقام، سالک را به ثبات و استقامت در برابر غربت، غرق و غیبت رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، مراتب دهگانه ولایت را بهصورت نظاممند تبیین کرد. از لحظ، که لحظهای کوتاه از تجلی است، تا تمکین، که استقرار کامل در وصال را رقم میزند، هر منزل سالک را به سوی حقمحوری و انقطاع از خلق هدایت میکند. لحظ و وقت، با تجلیات اولیه، سالک را به سوی صفا و سرور رهنمون میسازند؛ استسرار و نفس، با حیرت و رفع آن، او را به وحدت وجودی میرسانند؛ و غربت، غرق، غیبت و تمکین، با انقطاع کامل از خلق، سالک را به وصال الهی میرسانند. این مراتب، سفری از باطن به سوی حق را ترسیم میکنند.
بخش سوم: بلاء و چالشهای ولایت
بلاء برای ولاء
بلاء، آزمون الهی در مسیر ولایت، در مراتب غربت، غرق و غیبت به اوج خود میرسد. درسگفتار میفرماید: «البلاء للولاء مصداقش اینجاست». بلاء برای محبین بهصورت تدریجی و برای محبوبین بهگونهای عظیم و دفعی است. محبین، چون کویزبان در بیابان، با هر گام بلا را تحمل میکنند، در حالی که محبوبین، چون ظرفی پر از فیض، بلاء را یکجا دریافت میکنند. این آزمون، سالک را از خودمحوری به سوی حقمحوری هدایت میکند و او را برای وصال آماده میسازد.
غربت، غرق و غیبت: اودیه ذات
مراتب غربت، غرق و غیبت، اودیه ذات نامیده میشوند، در مقابل اودیه صفات که در مراتب پیشین قرار داشتند. درسگفتار میفرماید: «آن اودیه صفات بود و این اودیه ذات است». اودیه ذات، سالک را به انقطاع کامل از خلق و غرق شدن در ذات حق میرساند. غربت، تنهایی عمیق است؛ غرق، دوری از خلق؛ و غیبت، پنهان شدن از دیدگان. این سه مقام، چون درههای ژرف، سالک را در مسیر وصال با چالشهای عظیم مواجه میکنند.
طوبی للغرباء
حدیث شریف «طوبی للغرباء امتی» به اولیایی اشاره دارد که در آخرالزمان، در غربت و تنهایی به سلوک ادامه میدهند. درسگفتار میفرماید: «پیامبر(ص) هفت مرتبه فرمود: خوش بهحال اینان». این حدیث، ارزش سلوک در زمان غیبت را برجسته میسازد، جایی که سالک با تحمل غربت، به مقامات والای ولایت دست مییابد. غرباء، چون ستارگان در آسمان تاریک، در تنهایی خود نور حق را میتابانند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به تبیین بلاء و چالشهای ولایت پرداخت. بلاء برای ولاء، در مراتب غربت، غرق و غیبت به اوج میرسد و سالک را به سوی وصال هدایت میکند. اودیه ذات، با انقطاع کامل از خلق، سالک را در مسیر حقمحوری قرار میدهد. حدیث «طوبی للغرباء» ارزش سلوک در زمان غیبت را برجسته میسازد، جایی که سالک در تنهایی به مقامات والا دست مییابد. این چالشها، سالک را برای تمکین و وصال آماده میسازند.
بخش چهارم: ولایت شیعی و تمایزات آن
تمایز ولایت شیعی
ولایت در تشیع، با تأکید بر انتظار و غیبت، از ولایت در دیگر مکاتب متمایز است. درسگفتار میفرماید: «ولایت شیعه غیر ولایت اهل سنت است». ولایت شیعی، با پیوند به انتظار امام غایب، بعدی عمیقتر به سلوک میبخشد. ولى شیعی، متکفل امور خلق است و نمیتواند بیخیال باشد، برخلاف برخی مکاتب که به انزوا گرایش دارند. این تمایز، در مراتب غربت، غرق و غیبت برجستهتر میشود، جایی که سالک شیعی با صبر و انتظار به وصال میرسد.
انتظار و صبر در سلوک شیعی
انتظار، صفت برجسته سلوک شیعی است که با صبر و تحمل غربت، غرق و غیبت همراه است. درسگفتار میفرماید: «انتظار یعنی صبوری». سالک شیعی، چون نگهبانی در شب، با صبر و انتظار به سوی وصال گام برمیدارد. این انتظار، او را به تمکین و استقرار در ولایت هدایت میکند، جایی که به مقام اولیاء خدا میرسد. این صفت، سالک را از بیخیالی و انزوا دور نگه میدارد و او را به خدمت خلق ملزم میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به تمایزات ولایت شیعی و نقش انتظار در سلوک پرداخت. ولایت شیعی، با تأکید بر غیبت و انتظار، از دیگر مکاتب متمایز است و ولى شیعی را به خدمت خلق و صبوری ملزم میسازد. انتظار، چون چراغی در تاریکی، سالک را به سوی تمکین و وصال هدایت میکند. این تمایزات، عمق و غنای سلوک شیعی را در مراتب ولایت آشکار میسازند.
بخش پنجم: شجاعت و حالات اولیاء
شجاعت اولیاء
شجاعت اولیاء، در رهایی از خوف و طمع و عبادت خدا به دلیل اهلیت اوست. درسگفتار میفرماید: «شجاعت امیرمؤمنان این حرف است: لا خوفآ من نارک ولا طمعآ لجنتک بل وجدتک أهلاً للعبادة». این سخن، نشاندهنده مقام والای اولیاء است که عبادت را از انگیزههای نفسانی خالص کرده و تنها برای حق انجام میدهند. شجاعت، چون شمشیری بران، قلب ولى را از تعلقات نفسانی آزاد میسازد و او را به سوی حقمحوری هدایت میکند.
حالات اولیاء در مواجهه با ذات
حالات اولیاء در مواجهه با ذات حق، به تلاطم و تلاشی منجر میشود. درسگفتار میفرماید: «ذات، متلاشی میکرده است». این حالات، حتی در محبوبین چون حضرت زهرا (س) و امیرمؤمنین (ع) نیز دیده شده است. ذات حق، چون اقیانوسی بیکران، ولى را در حیرت و تلاطم فرو میبرد و او را به سوی انقطاع کامل هدایت میکند. این حالات، نشاندهنده عظمت ذات الهی و عجز ولى در فهم آن است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به شجاعت و حالات اولیاء در مسیر ولایت پرداخت. شجاعت اولیاء، در عبادت خالصانه و رهایی از خوف و طمع است که آنها را به حقمحوری میرساند. حالات تلاطم و حیرت در مواجهه با ذات حق، عظمت الهی و عجز ولى را آشکار میسازد. این ویژگیها، اولیاء را به مقامات والای ولایت و وصال هدایت میکنند.
جمعبندی نهایی
درس چهل و یکم منازل السائرین، با تبیین مراتب ولایت، یکی از ژرفترین مراحل سلوک عرفانی را کاوش کرد. این مقام، با ورود به ساحت روح و درخشش انوار ولایت، سالک را به سوی وصال الهی هدایت میکند. مراتب دهگانه ولایت، از لحظ تا تمکین، سفری از باطن به سوی حق را ترسیم میکنند. محبین، با تلاش و بلاء، و محبوبین، با عطای الهی، به این مقام میرسند. بلاء برای ولاء، در غربت، غرق و غیبت به اوج خود میرسد و سالک را به تمکین و وصال رهنمون میسازد. ولایت شیعی، با تأکید بر انتظار و صبر، از دیگر مکاتب متمایز است و ولى شیعی را به خدمت خلق و انقطاع به حق ملزم میکند. شجاعت و حالات اولیاء، در عبادت خالصانه و تلاطم در برابر ذات حق، عظمت این مسیر را آشکار میسازد.