در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 48

متن درس





منازل السائرین: تبیین باب یقظه، دروازه سلوک عرفانی

منازل السائرین: تبیین باب یقظه، دروازه سلوک عرفانی

تحلیل و تبیین باب یقظه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل و هشتم – باب یقظه – بخش سوم)

دیباچه

باب یقظه، به‌مثابه دروازه‌ای سترگ در مسیر سلوک عرفانی، سالک را از ظلمت غفلت به نور آگاهی رهنمون می‌سازد. درس چهل و هشتم از کتاب منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، با تمرکز بر این باب، به تبیین دقیق و عمیق مفهوم یقظه، تمایز آن از مفاهیم مقابل نظیر نوم، نعاس، و رقود، و خصوصیات سه‌گانه آن می‌پردازد.

بخش یکم: یقظه، مبدأ سلوک عرفانی

یقظه به‌عنوان دروازه سلوک

یقظه، به‌مثابه کلید گشایش درهای سلوک، اولین باب در مسیر عرفانی است که بدون آن، هیچ حرکت معنوی ممکن نیست: «عالَم يقظه اولين باب سلوك است و در باب سلوك بيدارى اصل راه است». انسان نائم یا غافل، چونان مسافری است که در خواب غفلت خفته و از مقصد خویش بی‌خبر است. یقظه، آگاهی ناگهانی از حقیقت وجود و رهایی از غفلت است که سالک را از انفعال به فعالیت معنوی سوق می‌دهد.

درنگ: یقظه، به‌عنوان مبدأ سلوک، دروازه آگاهی معنوی است که سالک را از غفلت به سوی معرفت و عمل عرفانی هدایت می‌کند.

ریشه‌شناسی و معنای یقظه

یقظه، از ریشه «یقظ» به معنای بیداری و توجه، در عرفان به آگاهی معنوی و رهایی از غفلت اشاره دارد: «يقظه يعنى انتباه و توجّه». برخلاف معنای عرفی «انتباه من النوم» (بیداری از خواب جسمانی)، یقظه در سلوک به معنای توجه وجودی به حقیقت الهی است. این تمایز، یقظه را از مفهومی حسّی به مقوله‌ای وجودی ارتقا می‌دهد، گویی سالک از خواب غفلت به نور معرفت بیدار می‌شود.

مفاهیم مقابل یقظه

یقظه در برابر مفاهیمی چون نوم (خواب)، نعاس (رخوت مغزی)، سنه (سستی)، و رقود (حالتی بین خواب و مرگ) قرار می‌گیرد: «در مقابل يقظه چند عنوان داريم كه عبارتند از: سنه، نعاس، رقود، نائم و نوم». این مفاهیم، درجات مختلف غفلت و انفعال را نشان می‌دهند که چونان زنجیرهایی، سالک را از حرکت در مسیر حق بازمی‌دارند. نعاس، حالتی بین خواب و بیداری است که با خماری و رخوت همراه است، در حالی که سنه، سستی و کندی در آگاهی را نشان می‌دهد.

بخش دوم: رقود، حالت غفلت عمیق

تبیین رقود و نزدیکی به مرگ

رقود، حالتی پیچیده‌تر از نوم است که نه خواب کامل است و نه بیداری: «رقود به معناى خواب نيست بلكه يعنى الاستراحة على حالة النوم». این حالت، چونان سایه‌ای سنگین بین حیات و مرگ، با غفلت عمیق همراه است. رقود می‌تواند با بیداری ظاهری همراه باشد، اما فاقد آگاهی حقیقی است، گویی فرد درازکشیده در غفلت، از حقیقت وجود بی‌خبر است.

رقود در قرآن کریم: اصحاب کهف

قرآن کریم در سوره کهف، رقود را در داستان اصحاب کهف به تصویر می‌کشد: «وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ» (الکهف: 18، : «و آن‌ها را بیدار می‌پنداشتی، حال آن‌که خفته بودند»). این آیه، رقود را حالتی معرفی می‌کند که ظاهراً بیداری است، اما در باطن، غفلت عمیقی را نشان می‌دهد. اصحاب کهف، با چشمان باز و حرکات ظاهری، در حالت رقود بودند، گویی حیات معنوی‌شان به محاق رفته بود.

درنگ: رقود، حالتی بین خواب و مرگ است که با غفلت عمیق همراه بوده و در داستان اصحاب کهف، نمادی از انقطاع از حیات معنوی است.

ویژگی‌های رقود در قرآن کریم

قرآن کریم دو ویژگی برای راقد ذکر می‌کند: اشمئزاز (نفرت) و رعب (ترس): «لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا» (الکهف: 18، : «اگر بر آن‌ها آگاه می‌شدی، از ایشان می‌گریختی و از آن‌ها پر از ترس می‌گشتی»). اشمئزاز، نفرتی غیرترس‌آلود است که از مشاهده راقد ایجاد می‌شود، در حالی که رعب، وحشتی است که از غفلت عمیق او ناشی می‌شود.

تمایز اشمئزاز و رعب

تحلیل دقیق آیه نشان می‌دهد که فرار ناشی از اشمئزاز مقدم بر رعب است: «لو اطلعت… فرارًا … و لملئت منهم رعبًا». این ترتیب، بیانگر دقت علمی قرآن کریم در تبیین حالات روانی و معنوی است. اشمئزاز، واکنش اولیه به مشاهده غفلت راقد است، در حالی که رعب، ترسی عمیق‌تر از مواجهه با این حالت است. این تمایز، رقود را به‌عنوان حالتی معرفی می‌کند که نه‌تنها برای خود فرد، بلکه برای دیگران نیز آزاردهنده است.

درنگ: اشمئزاز و رعب، دو ویژگی قرآنی رقود هستند که نفرت و ترس را در مواجهه با غفلت عمیق راقد ایجاد می‌کنند.

رقود در دنیای معاصر

رقود، فراتر از داستان اصحاب کهف، در دنیای معاصر نیز فراگیر است: «اينكه قبلا گفتيم اين مربوط به اصحاب كهف نيست و مربوط به اهل دنياست». افرادی که در غفلت عمیق به سر می‌برند، با دو صفت اشمئزاز و رعب شناخته می‌شوند. این حالت، چونان بیماری معنوی، در میان بسیاری از افراد دیده می‌شود که ظاهراً بیدارند، اما در باطن، از حقیقت الهی بی‌خبرند.

تشخیص راقد توسط اولیاء

اولیاء الهی، به دلیل بصیرت و معرفت، قادر به تشخیص راقدان هستند: «اولياء خدا راقدين را مى‌شناسند». افراد عادی، به دلیل غفلت خود، نمی‌توانند این حالت را شناسایی کنند، اما اولیاء، چونان مشعل‌داران راه حق، غفلت را از بیداری متمایز می‌سازند.

بخش سوم: خصوصیات و مراتب یقظه

نقد تعریف یقظه به‌عنوان قومه

خواجه عبدالله انصاری، یقظه را به «قیام برای خدا» تعریف کرده است: «اليقظة يعنى القومةُ لله». اما این تعریف مورد نقد قرار گرفته، زیرا قیام مرحله‌ای پس از یقظه است و نمی‌تواند معادل آن باشد. یقظه، آگاهی اولیه است که سالک را برای قیام آماده می‌کند، گویی بیداری، جرقه‌ای است که شعله قیام را می‌افروزد.

تعریف یقظه از طریق آثار

خواجه به جای تعریف مستقیم یقظه، آن را از طریق آثار و لوازمش تبیین می‌کند: «فعبر خواجه عنها از يقظه بلوازمها». این روش، مشابه تعریف حج از طریق عرفه است، که مفهوم را از طریق نتایج و نشانه‌های آن ملموس می‌سازد. آثار یقظه، چونان آیینه‌ای، حقیقت آن را برای سالک نمایان می‌کنند.

سه خصوصیت یقظه

یقظه دارای سه خصوصیت اصلی است: «فقال اليقظة هى ثلاثة اشياء». این خصوصیات، فرآیند تدریجی آگاهی را ترسیم می‌کنند:

  1. توجه قلبی به نعمات الهی: «لحظ القلب الى النعمة». سالک در این مرتبه، با قلب خویش (نفس نازل) به نعمات الهی توجه می‌کند، گویی چشمان دلش به سوی لطف بی‌کران حق گشوده می‌شود.
  2. ناتوانی در شمارش نعمات: «على الإياس من عدّها». سالک درمی‌یابد که نعمات الهی بی‌شمارند و از احصای آن‌ها ناتوان است، چونان کسی که در برابر اقیانوسی بی‌کران ایستاده و از شمردن امواج آن عاجز است.
  3. معرفت به امتنان الهی: «والتفرُّع إِلى معرفة المنّةِ بها». سالک در این مرتبه، نعمات را نه استحقاق خود، بلکه لطف و امتنان الهی می‌بیند و از طلب استحقاقی رها می‌شود.

درنگ: سه خصوصیت یقظه (توجه به نعمات، ناتوانی در شمارش و درک کیفیت آن‌ها، و معرفت به امتنان الهی) سالک را از غفلت به سوی توحید هدایت می‌کنند.

مراتب و زیرمراتب یقظه

یقظه دارای سه مرتبه اصلی است که مرتبه اول خود به چهار زیرمرتبه تقسیم شده و در مجموع به دوازده مرتبه می‌رسد: «مرتبه‌ى اول خودش چهار مرتبه مى‌شود و در نهايت به دوازده مرتبه مى‌رسد». این سلسله‌مراتب، چونان نردبانی است که سالک را از آگاهی اولیه به معرفت عمیق توحیدی رهنمون می‌سازد.

نفی استحقاق در یقظه

معرفت به امتنان الهی، سالک را از طلب استحقاقی بازمی‌دارد: «هيچ وقت در شناخت نعمت‌هاى الهى‌طلبى نداشته باشيد». نعمات، نتیجه لطف بی‌منتهای حق هستند، نه استحقاق سالک. این دیدگاه، چونان نسیمی، خودبینی را از دل سالک می‌زداید و او را به تسلیم در برابر اراده الهی سوق می‌دهد.

بخش چهارم: توجهات و معرفت در یقظه

مراتب توجه انسانی

توجه انسانی در چهار مرتبه نفسی، قلبی، روحانی، و عقلی دسته‌بندی می‌شود: «توجّه انسان يا نفسى است يا قلبى و يا روحى و در نهايت عقلانى است». توجه عقلی، با برد بلند، در معرفت الهی نقش کلیدی دارد، در حالی که توجه قلبی، در عروج کمالی اهمیت بسزایی دارد. این مراتب، چونان لایه‌های وجودی، آگاهی سالک را در مسیر سلوک تعمیق می‌بخشند.

نقش قلب و مغز در معرفت

قلب و مغز، دو مرکز معرفت انسان هستند: «انسان دو موضع معرفت دارد، مغز و انديشه در برد كوتاه فرماندهى دارند و قلب در بردهاى بلند فرماندهى مى‌كند». قلب، در معرفت‌های عمیق و بلندمدت، و مغز، در معرفت‌های کوتاه‌مدت نقش دارند. هماهنگی میان این دو، شرط سلامت معنوی است، مگر آنکه نفس اماره این تعادل را برهم زند.

درنگ: قلب و مغز، به‌عنوان مراکز معرفت، با هماهنگی خود، آگاهی معنوی سالک را تقویت می‌کنند، در حالی که نفس اماره می‌تواند این تعادل را مختل سازد.

مشاعر و توجهات در یقظه

مشاعر (حواس درونی) در یقظه، شامل توجهات نفسی، قلبی، عروقی، و عصبی هستند: «مشاعر به حالات مختلف و به خصوصيات مختلف توجهات نفسى، قلبى، عروقى، و اعصابى گفت مى‌شود». این توجهات، یقظه را به یک فرآیند چندوجهی تبدیل می‌کنند که تمامی ابعاد وجودی انسان را در بر می‌گیرد.

یقظه اولیاء در خواب

اولیاء الهی، حتی در حالت خواب، یقظه را حفظ می‌کنند: «اولياء خدا … در ظرف نوم هم، يقظه را دارند و توجهاتشان باقى است». این ویژگی، نشان‌دهنده مقام والای آن‌ها است که نفسشان از رخوت و انصراف مصون مانده و در همه حال به حق متصل است.

بخش پنجم: هدف یقظه و مسئولیت اجتماعی

هدف یقظه: رهایی از اشمئزاز و رعب

هدف یقظه، نه‌تنها رهایی سالک از غفلت، بلکه ایجاد حالتی است که در دیگران نفرت و ترس ایجاد نکند: «مؤمن، مسلم بايد بيدار شود كه دل ديگران را به هم نزند، ديگران از او ترس نداشته باشند». این هدف، یقظه را به یک مسئولیت اجتماعی و اخلاقی تبدیل می‌کند، گویی سالک با بیداری خویش، نسیمی از آرامش به سوی دیگران می‌فرستد.

درنگ: یقظه، علاوه بر رهایی سالک از غفلت، او را به اصلاح روابط اجتماعی و پرهیز از ایجاد نفرت و ترس در دیگران ملزم می‌کند.

جمع‌بندی

باب یقظه، به‌مثابه دروازه‌ای به سوی سلوک عرفانی، سالک را از غفلت به آگاهی رهنمون می‌سازد. درس چهل و هشتم منازل السائرین، با تبیین دقیق یقظه، آن را به‌عنوان مبدأ آگاهی معنوی و پیش‌نیاز معرفت توحیدی معرفی می‌کند. تمایز یقظه از مفاهیم مقابل (نوم، نعاس، سنه، و رقود) و تحلیل قرآنی رقود در داستان اصحاب کهف، عمق این مفهوم را نشان می‌دهد. رقود، با دو صفت اشمئزاز و رعب، حالتی نزدیک به مرگ است که در دنیای معاصر نیز فراگیر بوده و تنها اولیاء الهی قادر به تشخیص آن هستند. سه خصوصیت یقظه (توجه به نعمات، ناتوانی در شمارش و درک کیفیت آن‌ها، و معرفت به امتنان الهی) فرآیند تدریجی آگاهی را ترسیم می‌کنند که سالک را به سوی توحید هدایت می‌کند. نقد تعریف ماتن و تأکید بر تعریف یقظه از طریق آثار، دقت علمی این درس را برجسته می‌سازد. مراتب توجه (نفسی، قلبی، روحانی، عقلی) و نقش قلب و مغز در معرفت، یقظه را به یک فرآیند چندوجهی تبدیل می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، یقظه در باب سلوک به چه معناست؟

2. طبق متن، کدام یک از موارد زیر مقابل یقظه نیست؟

3. بر اساس متن، رقود در قرآن کریم با چه ویژگی‌هایی توصیف شده است؟

4. طبق متن، اولین مرتبه یقظه چیست؟

5. بر اساس متن، کدام ویژگی نشان‌دهنده نبود یقظه است؟

6. یقظه در متن به معنای بیداری از خواب جسمانی است.

7. رقود حالتی است که می‌تواند با حرکت همراه باشد.

8. اصحاب کهف در حالت رقود عمر طولانی‌تری داشتند.

9. توجه عقلانی در یقظه از توجه قلبی مهم‌تر است.

10. یقظه با توجه به نعمت‌های الهی و عدم استحقاق در برابر آن‌ها همراه است.

11. تفاوت اصلی بین نوم و رقود از نظر متن چیست؟

12. چرا رقود در اصحاب کهف با اشمئزاز و رعب توصیف شده است؟

13. اولین مرتبه یقظه چگونه در متن تعریف شده است؟

14. چرا متن یقظه را به قومه برای خدا تعریف نکرده است؟

15. منظور از عدم تحدید نعمت‌ها در یقظه چیست؟

پاسخنامه

1. بیداری و توجه

2. توجه

3. اشمئزاز و رعب

4. توجه قلب به نعمت‌های الهی

5. عدم وجود خواص یقظه

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. نوم حالتی است که حواس از کار می‌افتد، اما رقود حالتی بین خواب و مرگ است که با اشمئزاز و رعب همراه است.

12. زیرا رقود حالتی شبیه موت دارد که با چشم باز و بی‌توجهی همراه است و در دیگران نفرت و ترس ایجاد می‌کند.

13. اولین مرتبه یقظه توجه قلب به نعمت‌های الهی بدون شمارش کمیت آن‌هاست.

14. زیرا تعریف یقظه به قومه مناسب نیست و یقظه به توجه و آثار آن وابسته است.

15. عدم تحدید یعنی ناتوانی در شمارش کمیت و کیفیت نعمت‌های الهی و پذیرش آن‌ها به عنوان امتنان الهی.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده