متن درس
تفکر در معانی اعمال و احوال
تحلیل و تبیین باب تفکر کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۸۷- باب تفکر- بخش ششم)
مقدمه
در ساحت عرفان اسلامی، باب تفکر یکی از منازل کلیدی سلوک است که سالک را به سوی حقیقت وجود و قرب الهی رهنمون میسازد. درس هشتاد و هفتم از این باب، که در چارچوب منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری تبیین شده، به مرتبه سوم تفکر، یعنی تأمل در معانی اعمال و احوال، اختصاص دارد. این درس، با نگاهی عمیق و عرفانی، تفکر را به مثابه حرکتی آگاهانه و دقیق معرفی میکند که سالک را از خودمحوری به خدامحوری و از اعمال بیثمر به سوی اعمال متناسب با حقیقت هدایت میکند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در این درسگفتار، با بیانی موجز اما عمیق، بر ضرورت تناسب میان عمل و حال تأکید ورزیده و نقش توحید افعالی را در این فرآیند برجسته میسازند.
بخش اول: چارچوب باب تفکر و مراتب آن
تعریف تفکر و جایگاه آن در سلوک عرفانی
تفکر، در عرفان اسلامی، به معنای تأمل آگاهانه و دقیق در حقایق وجود و اعمال است که سالک را به سوی معرفت الهی و خودشناسی هدایت میکند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تفکر را حرکتی پویا و تدریجی توصیف میکنند که چون کودکی در آغاز راه رفتن، با آزمون و خطا به سوی کمال پیش میرود. این حرکت، که با پرسشگری و تأمل آغاز میشود، سالک را از سطح ظاهری اعمال به سوی باطن و حقیقت آنها رهنمون میسازد. در این درس، تفکر در معانی اعمال و احوال بهعنوان مرتبه سوم تفکر معرفی شده که پس از تفکر در توحید و صنع الهی، سالک را به محاسبه نفس و بررسی تناسب اعمال هدایت میکند.
مراتب سهگانه تفکر
باب تفکر، بر اساس منازل السائرین، شامل سه مرتبه است:
درنگ: تفکر دارای سه مرتبه است: تفکر در توحید، که به درک وحدت الهی منجر میشود؛ تفکر در صنع، که تأمل در نظام آفرینش و مخلوقات است؛ و تفکر در اعمال و احوال، که به محاسبه نفس و بررسی تناسب اعمال با حالات درونی میانجامد.
این مراتب، سیر تدریجی سالک را از شناخت خداوند به شناخت مخلوقات و سپس به خودشناسی و محاسبه نفس نشان میدهند. تفکر در توحید، سالک را به وحدت الهی رهنمون میسازد؛ تفکر در صنع، او را به تأمل در نظم و حکمت آفرینش دعوت میکند؛ و تفکر در اعمال و احوال، او را به بررسی کیفیت و تأثیر اعمال بر قلب و روحش هدایت میکند. این سیر، چون نردبانی است که سالک را از ظواهر به سوی باطن حقیقت بالا میبرد.
نقش تفکر در تسهیل سلوک
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با استناد به عبارت خواجه عبدالله انصاری: وَأَمَّا الْفِكْرَةُ فِي مَعَانِي الْأَعْمَالِ وَالْأَحْوَالِ فَهِيَ تُسَهِّلُ سُلُوكَ الطَّرِيقِ الْحَقِيقَةِ، تأکید میکنند که تفکر در معانی اعمال و احوال، سلوک به سوی حقیقت را آسان میسازد. این تفکر، سالک را از اعمال بیثمر و احوال ناسازگار دور کرده و به سوی اعمال متناسب با حالات درونی هدایت میکند. مانند باغبانی که با دقت، نهالهای متناسب با خاک و اقلیم را انتخاب میکند، سالک نیز باید با تأمل، اعمالی را برگزیند که با حالاتش تناسب داشته و او را به سوی حقیقت رهنمون سازد.
بخش دوم: تفکر در معانی اعمال و احوال
مفهوم معانی اعمال و احوال
معانی اعمال، به حقایق و جوهره اعمال اشاره دارد که فراتر از ظاهر آنهاست. احوال، نتایج درونی و معنوی اعمال هستند که در قلب و روح سالک تجلی مییابند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میفرمایند که سالک باید در هر عمل، از نماز و مطالعه گرفته تا خوردن غذا، تأمل کند که چه حالی را تولید میکند. این تأمل، چون آزمایشی علمی است که سالک با آن، تأثیر هر عمل بر احوال درونی خویش را بررسی میکند. اگر عملی حال مثبت و متناسبی تولید نکند، ارزش معنوی ندارد و ممکن است به خمودگی، یأس، یا نتایج منفی منجر شود.
اهمیت تناسب میان عمل و حال
تناسب میان عمل و حال، کلید موفقیت در سلوک عرفانی است. سالک باید بررسی کند که آیا عملش مناسب و بهجاست؟ آیا اثر مطلوب دارد؟ آیا با حال درونی او هماهنگی دارد؟ این بررسی، مانند تنظیم دقیق یک ساز موسیقی است که اگر درست کوک نشود، نغمهای ناسازگار تولید میکند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که اعمال بدون تناسب، حتی اگر بزرگ و پرزحمت باشند، ممکن است بیثمر یا حتی مخرب باشند. به عنوان مثال، عملی کوچک اما متناسب، مانند یک ذکر کوتاه با حضور قلب، میتواند اثری مضاعف بر روح سالک بگذارد، در حالی که عملی بزرگ اما ناسازگار، مانند عبادتی بدون حضور قلب، ممکن است به رکود معنوی منجر شود.
درنگ: تناسب میان عمل و حال، اصل بنیادین سلوک است. عملی که با حال سالک هماهنگ نباشد، هرچند بزرگ باشد، ممکن است بیثمر یا مخرب باشد، اما عملی کوچک و متناسب، میتواند اثری عمیق بر روح سالک بگذارد.
نقد اعمال بیحال
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره هشدار میدهند که هیچ عملی نباید بدون تولید حال باشد. عملی که حال مثبت و معنوی تولید نکند، مانند بذری است که در خاک نامناسب کاشته شده و میوهای به بار نمیآورد. این اعمال، ممکن است پس از سالها تلاش، به خمودگی، یأس، یا حتی انحراف منجر شوند. سالک باید با تفکر دقیق، تأثیر هر عمل را بر احوال خویش بررسی کند و از انجام اعمالی که فاقد روح معنویاند، پرهیز نماید.
بخش سوم: توحید افعالی و نفی خوداتکایی
فاعلیت الهی در اعمال
یکی از مفاهیم کلیدی این درس، تأکید بر توحید افعالی است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میفرمایند که اگر سالک فاعل عمل را خود بداند، عملش باطل است؛ اما اگر آن را از خداوند ببیند، حق است. این دیدگاه، ریشه در آیه قرآن کریم دارد: وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ (صافات: ۹۶، : و خدا شما و آنچه را انجام میدهید آفریده است). اقتضای عمل در انسان است، اما فاعلیت و تأثیر واقعی از خداوند است. سالک باید اعمال خود را به خداوند نسبت دهد تا از خودمحوری و طلبکاری رهایی یابد.
مراتب توحید افعالی
توحید افعالی، دارای مراتب متعددی است که آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره به سه مرتبه آن اشاره میکنند:
درنگ: توحید افعالی دارای سه مرتبه است: بحول الله و قوته أقوم و أقعد، که به وابستگی به خداوند اشاره دارد؛ لا حول و لا قوة إلا بالله، که مرتبهای بالاتر از نفی خود است؛ و لا إله إلا الله، که کاملترین مرتبه توحید افعالی و نفی کامل خود در برابر ذات الهی است.
این مراتب، سیر تدریجی سالک را از وابستگی نسبی به نفی کامل خود و اتصال به ذات الهی نشان میدهند. سالک در این مسیر، مانند مسافری است که از کوچههای تنگ خودبینی به سوی میدان وسیع توحید گام برمیدارد.
شکر به جای طلبکاری
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که سالک باید به جای طلبکاری از خداوند، شاکر باشد که توفیق عمل به او عطا شده است. این شکر، نشانه اخلاص و توحید افعالی است. به عنوان مثال، ایشان به فردی اشاره میکنند که با شکرگزاری، مشکلات دیگران را حل میکرد و آن را توفیقی الهی میدانست. این فرد، چون باغبانی بود که هر نهال خدمت را با شکر الهی آبیاری میکرد و از طلبکاری در برابر خداوند پرهیز داشت.
بخش چهارم: نقش توفیق و تناسب در اعمال
مفهوم توفیق الهی
توفیق، به معنای ایجاد تناسب و هماهنگی میان عمل و نتیجه آن است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میفرمایند که خداوند عمل و اثر را جفت و هماهنگ میکند. بدون توفیق الهی، حتی اعمال خوب ممکن است نتیجه مطلوب نداشته باشند. این مفهوم، مانند تنظیم دقیق چرخدندههای یک ساعت است که اگر درست هماهنگ شوند، زمان را به درستی نشان میدهند. سالک باید با توکل و تفکر، این تناسب را دریافت کند تا اعمالش به نتایج معنوی منجر شوند.
نقد درخواستهای بیتناسب
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره به نقد درخواستهای بیتناسب، مانند «خدا به من بده»، میپردازند و تأکید دارند که دعا و عمل باید با شرایط سالک هماهنگ باشد. این دیدگاه، با استناد به آیه قرآن کریم: رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً (بقره: ۲۰۱، : پروردگارا، در دنیا و آخرت به ما نیکی عطا کن)، بر ضرورت تناسب در دعا و عمل تأکید دارد. درخواست بدون تناسب، مانند کاشتن بذری در خاک نامناسب است که به ثمر نمیرسد.
درنگ: توفیق الهی، ایجاد تناسب میان عمل و نتیجه آن است. دعا و عمل باید با شرایط سالک هماهنگ باشد تا به نتایج معنوی منجر شود.
بخش پنجم: تجلیات و واردات قلبی
تأثیر اعمال متناسب بر قلب
هنگامی که اعمال با احوال سالک متناسب باشند، زمینهساز تجلیات الهی و واردات قلبی میشوند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تجلیات را اشراقات الهی از سوی خداوند و واردات را دریافتهای درونی سالک میدانند که در قلب او ظاهر میشوند. قلب، بهعنوان باب اصول، محل دریافت این تجلیات است که چون نوری در تاریکی، مسیر سلوک را روشن میسازد. این تجلیات، نشانههای هدایت الهی هستند که در خواب و بیداری بر سالک آشکار میشوند.
آمادگی قلب برای دریافت فیض
جهان، پر از آثار و فیض الهی است، اما ذهن و قلب سالک باید آماده دریافت آنها باشد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، این آمادگی را به کاسهای تشبیه میکنند که زیر باران قرار گرفته و آب نیسان را جمع میکند. بدون این کاسه، فیض الهی چون بارانی است که بر زمین میریزد و جز رطوبتی گذرا، اثری بر جای نمیگذارد. این آمادگی، از طریق تفکر دقیق و تناسب اعمال ایجاد میشود که قلب سالک را برای دریافت تجلیات الهی مهیا میسازد.
درنگ: قلب سالک، چون کاسهای است که باید برای دریافت فیض الهی آماده شود. تفکر در اعمال و احوال، این آمادگی را فراهم میسازد و زمینهساز تجلیات و واردات قلبی میشود.
بخش ششم: نقد تقلید کورکورانه و اعمال بیاثر
نقد تقلید بدون تفکر
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نقد تقلید کورکورانه در جوامع مذهبی و حوزوی میپردازند و تأکید دارند که اعمال بدون تفکر و تناسب، نتیجهای ندارند. تقلید از دیگران بدون تأمل در اعمال و احوال، مانند دنبالهروی از کاروانی است که مقصدش نامعلوم است. این تقلید، مانع از تحقق سلوک حقیقی شده و به رکود معنوی منجر میشود.
مثال سوتسوتک و نقد اعمال بیثمر
برای تبیین این مفهوم، ایشان به داستان طنزآمیزی اشاره میکنند که فردی پس از سالها عبادت بیثمر، به سوتسوتک پناه برد، زیرا صدایش را میشنید، اما از عباداتش اثری احساس نمیکرد. این داستان، نشاندهنده اهمیت شروع صحیح و تفکر در اعمال است. سالک باید از ابتدا با تفکر در صنع و اعمال، مسیر سلوک را درست آغاز کند تا به انحراف نیفتد. این تمثیل، مانند هشداری است که سالک را از اعمال مکانیکی و بدون روح معنوی برحذر میدارد.
بخش هفتم: اهمیت فوت و فن در سلوک
سلوک به مثابه حرفهای نیازمند مهارت
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، سلوک را به حرفهای تشبیه میکنند که نیازمند فوت و فن است. مانند مکانیکی که با مهارت، خودرویی را تعمیر میکند، سالک نیز باید با دقت و مهارت، اعمال خود را تنظیم کند تا با کمترین تلاش، بیشترین نتیجه را به دست آورد. این فوت و فن، در تفکر دقیق در صنع، اعمال، و احوال نهفته است که سالک را از رکود و بیثمری نجات میدهد.
مثال حیوانات و تناسب در آموزش
برای تبیین این مفهوم، ایشان به مثالی اشاره میکنند که حتی حیوانات سنگین مانند فیل، با رعایت اصول، میتوانند آموزش ببینند و فوتبال بازی کنند. اگر فیلی با آن جثه عظیم میتواند با تناسب، چنین کاری را انجام دهد، انسان نیز با رعایت تناسب در اعمال، میتواند در سلوک موفق شود. این تمثیل، مانند آینهای است که امکانپذیری موفقیت با رعایت اصول را به سالک نشان میدهد.
درنگ: سلوک، مانند حرفهای است که نیازمند فوت و فن است. تفکر دقیق و رعایت تناسب در اعمال، سالک را با کمترین تلاش به بیشترین نتیجه میرساند.
بخش هشتم: توکل و فنای افعال
صحت مقام توکل
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، صحت مقام توکل را در فنای افعال عبد میدانند. توکل، زمانی محقق میشود که سالک افعال خود را فانی در خداوند ببیند و همه چیز را به او نسبت دهد. این فنا، به معنای اضمحلال نیست، بلکه درک این حقیقت است که اقتضای عمل در انسان است، اما فعلیت و تأثیر از خداوند است. مانند رودی که در دریا محو میشود، سالک نیز در اراده و قدرت الهی فانی میگردد.
تعریف اختیار
ایشان تعریف رایج اختیار، یعنی انضمام اراده به قدرت، را نقد کرده و میفرمایند که اختیار، ظهور اراده از قدرت الهی است. اراده، نتیجه قدرت خداوند است و نه امری مستقل. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل خودمحوری را باز میکند و سالک را به درک وابستگی کامل به خداوند رهنمون میسازد.
بخش نهم: نقد داستانهای غیرمعتبر و سرزنش شیطان
نقد داستان شیطان و ملائکه
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نقد داستانهای غیرمعتبر، مانند عبادت ۶۰۰۰ ساله شیطان و فریب ملائکه، میپردازند و تأکید دارند که ملائکه از چنین خطایی مصوناند. این نقد، نشاندهنده اهمیت بررسی دقیق روایات و پرهیز از پذیرش داستانهای غیرمستند در عرفان است. مانند زمینشناسی که لایههای زمین را با دقت بررسی میکند، سالک نیز باید روایات را با تأمل و دقت ارزیابی نماید.
نقد سرزنش شیطان
ایشان همچنین سرزنش شیطان برای همه مشکلات را نادرست میدانند و تأکید دارند که سالک باید مسئولیت اعمال خود را بپذیرد و تناسب آنها را بررسی کند. این دیدگاه، مانند آینهای است که سالک را به محاسبه نفس و پرهیز از سرزنش عوامل بیرونی دعوت میکند.
بخش دهم: مثال ضربه علی و برتری کیفیت بر کمیت
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با اشاره به ضربه حضرت علی (ع)، تأکید دارند که عمل دقیق و متناسب، برتر از اعمال طولانی و بیثمر است. این ضربه، مانند تیری است که با دقت به هدف میخورد و رکود را میشکند. این مثال، بر اهمیت کیفیت عمل بر کمیت آن تأکید دارد و سالک را به انتخاب اعمالی دعوت میکند که با دقت و تناسب انجام شوند.
درنگ: عمل دقیق و متناسب، مانند ضربه حضرت علی (ع)، رکود را میشکند و از اعمال طولانی و بیثمر برتر است.
بخش یازدهم: قلب بهعنوان باب اصول
قلب، در عرفان اسلامی، بهعنوان باب اصول و محل دریافت تجلیات الهی معرفی شده است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره میفرمایند که وقتی سالک به قلب میرسد، به استحکام در سلوک دست مییابد. قلب، مانند کعبهای است که تجلیات جلال و جمال الهی در آن ظهور مییابد و سالک را به سوی حقیقت هدایت میکند. این مقام، نقطه عطفی است که سالک را از مبادی سلوک به سوی مقاصد والا رهنمون میسازد.
بخش دوازدهم: نقد سخندانی بدون عمل
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با استناد به کلام «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم» (مردم را با غیر زبان خود دعوت کنید)، بر برتری عمل بر سخندانی تأکید دارند. سلوک حقیقی، با عمل متناسب و آگاهانه محقق میشود، نه با سخنان بیپشتوانه. این دیدگاه، مانند هشداری است که سالک را از سخندانی بدون عمل برحذر میدارد و او را به سوی عمل با فوت و فن دعوت میکند.
بخش سیزدهم: نتیجهگیری و جمعبندی
درس هشتاد و هفتم از باب تفکر، با تمرکز بر تفکر در معانی اعمال و احوال، به تبیین نقش این تفکر در تسهیل سلوک به سوی حقیقت پرداخته است. این درس، سالک را به تأمل دقیق در کیفیت و تأثیر اعمال و احوال دعوت میکند و بر ضرورت تناسب میان آنها تأکید دارد. توحید افعالی، بهعنوان محور اصلی این درس، سالک را از خودمحوری به خدامحوری هدایت میکند و او را به درک این حقیقت رهنمون میسازد که فاعلیت واقعی از آنِ خداوند است. آیات قرآن کریم، مانند وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ و رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً، بر نقش خداوند در فاعلیت اعمال و اهمیت دعا با تناسب تأکید دارند. نقد تقلید کورکورانه، سخندانی بدون عمل، و داستانهای غیرمعتبر، نشاندهنده ضرورت دقت و آگاهی در سلوک است. تمثیلات عرفانی، مانند کاسه زیر باران، ضربه حضرت علی (ع)، و آموزش فیل، مفاهیم این درس را به زیبایی تبیین میکنند. در مجموع، این درسگفتار، چون چراغی در مسیر سلوک، راه را برای سالکان روشن میسازد و با زبانی علمی و عمیق، عمق مقام تفکر را به نمایش میگذارد.
با نظارت صادق خادمی