متن درس
منازل السائرین: اصل توقف تفکر
تحلیل و تبیین باب تفکر کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه نود و یکم -باب تفکر- بخش دهم)
مقدمه
در مسیر سلوک عرفانی، تفکر بهمثابه چراغی است که راه سالک را به سوی کمال روشن میسازد. این منزل از کتاب شریف منازل السائرین، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با دقت و عمق تبیین شده، به شرایط و لوازم تفکر در مراتب اعمال و احوال میپردازد. تفکر، حرکتی موزون و هدفمند به سوی کمال است که بدون ابزار علم، نقد رسوم و مدیریت محبتهای غیرالهی، به گمراهی یا غصه فرو میغلتد.
بخش اول: شرایط توقف تفکر بر مراتب اعمال و احوال
تبیین اصل توقف تفکر
تفکر، بهمثابه نسیمی که روح سالک را به سوی قلههای معرفت هدایت میکند، در مراتب اعمال (افعال جوارحی) و احوال (حالات نفسانی) متوقف بر سه شرط بنیادین است: استصحاب علم، اتهام مرسومات، و معرفت مواقع غير. این شروط، چونان سه پایه محکمی هستند که بنای تفکر را استوار میسازند. متن اصلی چنین میفرماید:
«وَإنَّمَا يَتَوَقَّفُ بِالْفِكْرَةِ عَلَى مَرَاتِبِ الْأَعْمَالِ وَالْأَحْوَالِ بِثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ: بِاسْتِصْحَابِ الْعِلْمِ وَاتِّهَامِ الْمَرْسُومَاتِ وَمَعْرِفَةِ مَوَاقِعِ الْغَيْرِ»
تفکر در مراتب اعمال و احوال، به سه چیز وابسته است: همراه داشتن علم، مشکوک دانستن رسوم، و شناخت موقعیتهای محبتهای غیرالهی.
این شروط، ابعاد معرفتی، نقادانه و نفسانی تفکر را در بر میگیرند. تفکر، حرکتی است که بدون این پایهها، از مسیر کمال منحرف شده و به غصه یا شیطنت میانجامد. این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
(آلعمران: ۱۹۱، : «در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند»)
این آیه، تفکر را بهعنوان ابزاری برای درک خلقت و حرکت به سوی معرفت الهی معرفی میکند. سالک باید با ابزار علم، نقد رسوم و مدیریت محبتها، این حرکت را موزون سازد.
تفکر، حرکتی موزون به سوی کمال
تفکر، چونان رقصی هماهنگ در مسیر کمال است که روح را از خاک به افلاک میرساند. این حرکت، نیازمند انضباط معرفتی و تهذیب نفسانی است. در درسگفتار چنین آمده:
«فکر گفتیم: حرکت موزون به سوی کمال است؛ اما باید علم به حرکت، علم به تحریک، علم به محرک، علم به مقوله حرکت داشته باشید که چگونه حرکت کند انسان، پس علم به مبادی حرکت غیر از خود حرکت و فکر است.»
این تعریف، تفکر را از غصه یا اندیشههای پراکنده متمایز میسازد. تفکر، حرکتی هدفمند است که با علم به مبادی حرکت و شناخت محرک، سالک را به سوی مقصد الهی هدایت میکند. بدون این علم، تفکر به پراکندگی و گمراهی میانجامد.
بخش دوم: استصحاب علم، پایه تفکر
ضرورت علم در تفکر
علم، چونان کلیدی است که درهای تفکر را میگشاید. بدون ابزار علمی، سالک در تاریکی جهل سرگردان میماند. متن اصلی چنین تأکید دارد:
«بِاسْتِصْحَابِ الْعِلْمِ»
همراه داشتن علم، شرط بنیادین تفکر است.
علم، ابزار تفکر در هر زمینهای است، چه عرفان، چه فلسفه، چه فقه، و چه امور اجتماعی. همانگونه که کاسب باید مسائل حلال و حرام را بداند، سالک نیز باید مبادی علمی سلوک را در اختیار داشته باشد. برای مثال، اگر کسی نداند پنکه چگونه کار میکند، نمیتواند درباره بهبود یا استفاده از آن بیندیشد. در عرفان نیز، سالک باید علم به حرکت، محرک و مقصد داشته باشد تا تفکرش به کمال برسد. بدون این علم، تفکر به جهل و نادانی فرو میغلتد.
علم، زیربنای عمل
علم و عمل، چونان دو بالاند که سالک را به سوی کمال پرواز میدهند. متن درسگفتار چنین میفرماید:
«فإنَّ الْعَمَلَ إنَّمَا يُعْرَفُ بِالْعِلْمِ»
عمل، تنها زمانی شناخته و ارزشمند است که بر علم استوار باشد. عملی که ریشه در علم نداشته باشد، فاقد ارزش معرفتی است. اگر سالک معرفت داشته باشد، عملش میوه این معرفت خواهد بود؛ اما اگر عملی بدون علم انجام شود، جبلی و بیارزش است. به تعبیری، معرفت، ریشه درخت عمل است، و عمل، میوه این درخت. اگر درختی میوه نیاورد، ریشهاش ناسالم است؛ و اگر عملی بدون علم باشد، ارزشی ندارد.
بخش سوم: اتهام مرسومات، نقد عقلانی رسوم
مشکوک دانستن رسوم
اتهام مرسومات، چونان غربال عقل است که رسوم غیرمنطقی را از باورهای سالک جدا میسازد. متن اصلی چنین میفرماید:
«وَاتِّهَامِ الْمَرْسُومَاتِ»
مشکوک دانستن رسوم، سالک را به نقد عقلانی و علمی دعوت میکند.
سالک باید به هر رسم و سنتی با دیده تردید بنگرد و صحت آن را بررسی کند. همانگونه که در فقه، اصل بر عدم حجیت است و هر حکم نیازمند دلیل معتبر است، در سلوک نیز سالک باید رسوم را با معیار عقل و شرع بسنجد. رسومی که منطقی و علمی نباشند، باید کنار گذاشته شوند تا تفکر سالک از تأثیر رسوم عاميانه مصون بماند.
تمثیل کوهنوردی
برای فهم بهتر این مفهوم، درسگفتار تمثیلی زیبا ارائه میدهد: سالک، چونان کوهنوردی است که برای صعود به قلههای کمال، نیازمند ابزار مناسب است. کفش کتانی که برای خیابان مناسب است، در کوه کارایی ندارد. رسوم عاميانه، مانند کفشهای نامناسب، نمیتوانند سالک را در مسیر سلوک یاری کنند. او باید ابزار و رسوم را با دقت آزمایش کند و آنچه به کار مسیر نمیآید، کنار بگذارد.
بخش چهارم: معرفت مواقع غير، مدیریت محبتها
شناخت محبتهای غیرالهی
قلب سالک، چونان باغی است که گلهای محبت در آن میرویند. اما برخی از این گلها، اگر به سوی غیر خدا متمایل شوند، راه سلوک را سد میکنند. متن اصلی چنین میفرماید:
«وَمَعْرِفَةِ مَوَاقِعِ الْغَيْرِ»
شناخت موقعیتهای محبتهای غیرالهی، سالک را از انحراف در مسیر محبت الهی مصون میدارد.
محبت به مال، فرزند، آبرو یا علم، اگر با قصد قربت به محبت الهی بازگردد، مانعی ندارد. اما اگر این محبتها با محبت الهی تعارض یابند، سالک باید آنها را مدیریت کند تا سلوکش مختل نشود. قلب، مرکز تپش محبتهاست، و سالک باید این تپشها را به سوی خدا هدایت کند.
قربت الیالله، معیار محبت
درسگفتار تأکید دارد که هر عمل، از نماز و عبادت گرفته تا خوردن و آشامیدن، اگر با قصد قربت انجام شود، ارزشمند است. اما محبتهای غیرالهی که با این قصد همراه نباشند، سالک را از مسیر حق دور میکنند. این اصل، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
(الأنعام: ۵۹، : «هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب مبین است»)
این آیه، بر جامعیت شرع تأکید دارد و نشان میدهد که هر محبت یا عملی باید در چارچوب شرع قرار گیرد.
بخش پنجم: نقد تقدم حال بر شرع
دیدگاه شارح و نقد آن
شارح متن، در تفسیر خود، دیدگاهی بحثبرانگیز مطرح میکند که حال (تجلی شهودی) بر شرع مقدم است، زیرا شهود به فنا و شرع به بقا و خدمت دعوت میکند. متن درسگفتار این دیدگاه را چنین نقد میکند:
«اما مرسومات الشریعه فبغلبه حکم الحال على حکم العلم… این حرف خیلی خطرناک است، خیلی هم غلط است، خیلی هم مشکل دارد و خیلی هم تو عرفان بدبختی به بار آورده.»
این دیدگاه، به دلیل تعارض با جامعیت شرع، مردود است. شرع، سند سلوک است و هر حال متعارض با آن، از شیطان نشأت میگیرد. حتی معصومین علیهمالسلام در حالات خود، شرع را رعایت میکردند و برای جلوگیری از قضا شدن نماز، مراقب وقت بودند. این نقد، با آیه شریفه تأیید میشود:
لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى
(النساء: ۴۳، : «در حال مستی به نماز نزدیک نشوید»)
این آیه نشان میدهد که شرع، حتی در شرایط خاص، معیار عمل است و حالات نفسانی نباید آن را نقض کنند.
تمثیل حال و شرع
برای روشن شدن این نقد، درسگفتار تمثیلی ارائه میدهد: سالک، چونان مسافری است که در مسیر کوهنوردی، نمیتواند با نعلین معمولی به قله صعود کند. شرع، مانند کفش محکم کوهنوردی است که سالک را در مسیر حفظ میکند. حالاتی که با شرع درگیر شوند، مانند نعلین نامناسباند که نه تنها به صعود کمک نمیکنند، بلکه خطرناکاند.
بخش ششم: شرع، سند سلوک
نقش شرع در سلوک
شرع، چونان ستونی است که بنای سلوک عرفانی بر آن استوار است. درسگفتار تأکید دارد:
«شریعت سند ماست»
شرع، پایه و معیار سلوک عرفانی است و بدون التزام به آن، عرفان به گمراهی و قلندری میانجامد.
شرع، چارچوب سلوک را تعیین میکند و هر دستور یا حال متعارض با آن، باطل است. این اصل، سالک را از انحرافات عرفانی مصون میدارد. بدون شرع، عرفان به مندرآوردی و گمراهی تبدیل میشود.
نقد انحرافات عرفانی
درسگفتار به انحرافات عرفانی اشاره کرده و هشدار میدهد:
«در رسومات عرفانی در تجویزات عرفانی ما در این مقوله گمراهی زیاد داریم… اگر در شرعیت نباشد عیبی ندارد، مخالف شریعت نباید باشد.»
دستوراتی مانند ذکر یا ریاضت، اگر مخالف شرع نباشند، جایزند؛ اما تغییر احکام شرعی، مانند تعداد رکعات نماز، باطل و گمراهکننده است. این نقد، بر ضرورت انطباق سلوک با شرع تأکید دارد.
بخش هفتم: ویژگیهای مربی و سالک در سلوک
نقش مربی صالح
مربی سلوک، چونان باغبانی است که نهال سالک را به سوی کمال هدایت میکند. درسگفتار چنین میفرماید:
«اگر یک مربی یک متعلم را همچین کوکش کرد که این با شریعت مشکل داشت، آن مربی را ناقص است یا گمراه است.»
مربی صالح، سالک را به وزانت، سلامت نفسانی و التزام به شرع هدایت میکند. اگر مربی، متعلم را به انزوا، وسواس یا مخالفت با شرع سوق دهد، ناقص یا گمراه است.
سلامت نفسانی سالک
سالک باید چونان درختی تنومند باشد که در طوفانهای نفسانی استوار میماند. درسگفتار تأکید دارد:
«سالک باید تحت تربیت کسی قرار بگیرد که آدم بودنش در مخاطره واقع نشود.»
سلوک باید به سلامت نفسانی، پویایی و اجتماعپذیری سالک منجر شود. انزوا، وسواس یا عقدهای شدن، نشانه گمراهی است. سالک باید انسانی سالم، متعادل و پویا باقی بماند.
بخش هشتم: نقد بیماریهای روحی و پویایی حوزههای علمیه
بیماریهای روحی و روانی
درسگفتار، ترجیح مستحبات بر واجبات را بیماری روحی میداند:
«اینها را میگویند: بیماری روحی و روانی… اگر یک طلبهای دید کارهای واجبش را نمیتواند انجام بدهد، مستحب دل میبندد، مطالعه درسیاش را نمیتواند بکند ولی مطالعه میکند، این مشکل روحی روانی دارد.»
سالک باید اولویت را به واجبات، مانند مطالعه درسی یا نماز، بدهد. گرایش به مستحبات در زمان واجبات، نشانه انحراف نفسانی است که باید درمان شود.
پویایی حوزههای علمیه
حوزههای علمیه، چونان باغهایی هستند که باید طلاب را به سوی پویایی و خدمت به جامعه هدایت کنند. درسگفتار هشدار میدهد:
«حوزههای ما خیلی زخمی دارد به خاطر همین بیماریها و امراض تربیتهای ناسالم… این آقا اول که آمده بچه خوبی بوده نرمال، طبیعی، سالم… حالا زخمی شده، بیمار شده، عفونی شده.»
حوزه باید طلاب را به سلامت نفسانی، پویایی فکری و خدمت اجتماعی تربیت کند. انحرافات تربیتی، مانند وسواس یا انزوا، به کاستی حوزه و زخمی شدن طلاب منجر میشود.
جمعبندی
منزل پنجم از باب تفکر در منازل السائرین، با تبیین سه شرط استصحاب علم، اتهام مرسومات و معرفت مواقع غير، راه سلوک عرفانی را روشن میسازد. علم، پایه تفکر و عمل است؛ اتهام مرسومات، سالک را به نقد عقلانی رسوم دعوت میکند؛ و معرفت مواقع غير، محبتهای غیرالهی را به سوی محبت الهی هدایت میکند. نقد شارح در خصوص تقدم حال بر شرع، به دلیل تعارض با جامعیت شرع، مردود است. شرع، سند سلوک است و هر حال متعارض با آن، شیطانی است. سالک باید تحت هدایت مربی صالح، با سلامت نفسانی و التزام به شرع، در مسیر کمال گام بردارد. حوزههای علمیه نیز باید با تربیت پویا و سالم، طلاب را به سوی خدمت و معرفت هدایت کنند. این درس، چونان مشعلی است که راه سالکان را در مسیر حقیقت روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی