در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 93

متن درس





منازل السائرین: تأملاتی در باب تفکر

منازل السائرین: اصول تحقق تفکر موزون

تحلیل و تبیین باب تفکر کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه نود و سوم -باب تفکر- بخش دوازدهم)

مقدمه

در مسیر سلوک عرفانی، باب تفکر از منزل‌گاه‌های بنیادین است که سالک را به سوی معرفت الهی و حرکت موزون به سمت حق رهنمون می‌سازد. این منزل، که در درس نود و سوم از مجموعه گران‌سنگ منازل السائرین مورد بررسی قرار گرفته، با تأمل در شرایط تحقق تفکر حقیقی، بر سه اصل اساسی تأکید می‌ورزد: مصاحبت علم، رفع موانع رسومات، و معرفت مواقع الغير یا عبر. این اصول، چونان چراغی فروزان، راه سالک را در وادی پرمخاطره نفس و غیریت‌ها روشن می‌کنند.

بخش اول: اصول تحقق تفکر موزون

مصاحبت علم: بنیان تفکر عرفانی

تفکر موزون، که در عرفان اسلامی به حرکت هماهنگ و هدفمند به سوی حق تعبیر می‌شود، در گرو تحقق سه شرط اساسی است که اولین آن، مصاحبت علم است. سالک عارف، برای نیل به این مرتبه، باید اعمال و افکارش را بر پایه آگاهی و بصیرت بنا نهد، نه بر جهل و نادانی. علم، چونان مشعلی است که تاریکی‌های نفس را می‌زداید و سالک را از پرتگاه‌های جهالت بازمی‌دارد. این مصاحبت، به معنای زیستن در سایه معرفت و عمل آگاهانه است که سالک را از لغزش‌های ناشی از نادانی مصون می‌دارد.

درنگ: مصاحبت علم، چونان کلیدی است که قفل‌های جهل را می‌گشاید و سالک را به سوی حرکت موزون در مسیر حق رهنمون می‌سازد.

رفع موانع رسومات: پاکسازی قلب از تعلقات

دومین شرط تحقق تفکر موزون، رفع موانع رسومات و رسوبات است. رسومات، به مثابه غبارهایی هستند که بر آینه قلب سالک نشسته و مانع انعکاس نور حقیقت می‌شوند. این رسوبات، شامل عادات، سنن و تعلقات نفسانی و اجتماعی است که سالک را در بند خود نگه می‌دارند. سالک باید چون باغبانی هوشیار، این علف‌های هرز را از بوستان دل خویش بزداید تا راه برای حرکت به سوی حق هموار گردد. این فرآیند، مشابه تصفیه‌ای است که در علوم طبیعی، ماده را از ناخالصی‌ها پاک می‌کند؛ در اینجا نیز قلب سالک از تعلقات ناسازگار پالایش می‌یابد.

درنگ: رفع رسومات، چونان پالایش آینه قلب است که سالک را از بند عادات و سنن ناسازگار رها ساخته و به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

معرفت مواقع الغير: شناخت غیریت‌ها و دفع آن‌ها

سومین شرط، معرفت مواقع الغير است که سالک را به شناخت عواملی دعوت می‌کند که قلب او را از محبت الهی منحرف می‌سازند. غیریت‌ها، چونان سایه‌هایی هستند که در مسیر نور الهی قرار می‌گیرند و سالک را به سوی پرتگاه‌های نفسانی می‌کشانند. شناخت این مواقع، به سالک توان می‌دهد تا با غيرت الهی، محبت‌های غیرالهی را از قلب خویش دور سازد. این غيرت، چونان نگهبانی است که در برابر هجوم غیریت‌ها ایستادگی کرده و قلب را به سوی محبت خالصانه الهی هدایت می‌کند.

درنگ: معرفت مواقع الغير، سالک را به هوشیاری در برابر تعلقات غیرالهی فرا می‌خواند و با غيرت الهی، قلب را به سوی حق مصون می‌دارد.

جمع‌بندی بخش اول

اصول سه‌گانه مصاحبت علم، رفع رسومات، و معرفت مواقع الغير، چونان سه ستون استوار، بنای تفکر موزون را در سلوک عرفانی تشکیل می‌دهند. این اصول، سالک را از تاریکی جهل به نور معرفت، از بند تعلقات به آزادی قلب، و از پرتگاه غیریت‌ها به قله حقیقت رهنمون می‌سازند. هر یک از این شروط، به مثابه گامی در مسیر کمال است که سالک را به سوی مقصد نهایی سلوک هدایت می‌کند.

بخش دوم: اختلاف در تفسیر عبر و غير

دیدگاه شارح: معرفت مواقع الغير

شارح منازل السائرین، در تبیین شرط سوم تفکر موزون، بر معرفت مواقع الغير تأکید می‌ورزد و آن را به معنای شناخت موقعیت‌هایی می‌داند که غيرت الهی در آن‌ها غالب می‌شود. وی در شرح خود می‌فرماید:
«وَبِمَعْرِفَةِ مَوَاقِعِ الْغَيْرِ وَالْمَوَاقِعِ الَّتِي تَغْلِبُ فِيهَا الْغَيْرَةُ مِنْ أُصُولِ أَحْوَالِ السَّالِكِينَ تَتَعَلَّقُ الْقَلْبُ بِالْغَيْرِ فِي حَالِ الْمَحَبَّةِ»
(معرفت مواقع الغير و مواقعی که غيرت در آن‌ها غالب می‌شود، از اصول احوال سالکان است که قلب در حال محبت به غير متعلق می‌شود). این دیدگاه، بر ضرورت دفع غیریت‌ها از قلب سالک در حال محبت الهی تأکید دارد. غيرت الهی، چونان سپری است که قلب را از هجوم تعلقات غیرالهی حفظ می‌کند و سالک را به حفظ اخلاص در محبت حق دعوت می‌نماید.

دیدگاه طلسمانی: معرفت مواقع العبر

در مقابل، طلسمانی، عارف برجسته، به جای غير از واژه عبر استفاده کرده و آن را به معانی وارده‌ای تعبیر می‌کند که سالک را به مرتبه‌ای بالاتر سوق می‌دهند. وی معتقد است که سالک باید معابرهایی را بشناسد که او را از حال کنونی به مرتبه‌ای والاتر می‌رسانند. این معابر، چونان پل‌هایی هستند که سالک را از وادی نفس به سرزمین حقیقت عبور می‌دهند. طلسمانی، عبر را به مثابه فرصت‌های معنوی می‌داند که سالک باید آن‌ها را غنیمت شمارد تا در لحظات سرنوشت‌ساز، به سوی کمال گام بردارد.

درنگ: اختلاف میان عبر و غير، نشان‌دهنده دو دیدگاه مکمل در سلوک است: عبر، به سوی ارتقا و حقیقت هدایت می‌کند، و غير، به سوی افول و انحراف می‌کشاند.

تحلیل اختلاف و جمع‌بندی

اختلاف میان شارح و طلسمانی، ریشه در تفاوت نگاه به موانع و مقتضیات سلوک دارد. شارح، بر دفع غیریت‌ها تأکید می‌ورزد، در حالی که طلسمانی، بر شناخت فرصت‌های معنوی (عبر) تمرکز دارد. این دو دیدگاه، چونان دو بال پرواز سالک هستند که یکی او را از سقوط بازمی‌دارد و دیگری او را به سوی اوج هدایت می‌کند. از منظر منطقی، مصاحبت علم خود به شناخت عبر منجر می‌شود؛ بنابراین، تأکید شارح بر معرفت مواقع الغير، به عنوان مانع بیرونی، با ساختار سلوک سازگارتر به نظر می‌رسد. با این حال، دیدگاه طلسمانی نیز، با تأکید بر وقت‌شناسی و بهره‌گیری از نفحات الهی، مکمل این نگاه است.

جمع‌بندی بخش دوم

اختلاف در تفسیر عبر و غير، نه تنها از غنای متون عرفانی حکایت دارد، بلکه بر پیچیدگی‌های مسیر سلوک نیز دلالت می‌کند. سالک عارف، باید هم غیریت‌ها را بشناسد و دفع کند و هم معابر ارتقا را غنیمت شمارد. این دو دیدگاه، در کنار یکدیگر، نقشه‌ای جامع برای حرکت موزون به سوی حق ارائه می‌دهند که سالک را به هوشیاری و دقت در سلوک دعوت می‌کند.

بخش سوم: شواهد قرآنی و تمثیلات عرفانی

مثال قرآنی سلیمان و اسب‌ها

یکی از شواهد قرآنی برجسته در این درس، آیه‌ای از سوره صاد است که به داستان سلیمان و اسب‌ها اشاره دارد:
«فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ»
(ص: 33، : پس به ساق‌ها و گردن‌های اسب‌ها دست کشیدن آغاز کرد). در این آیه، سلیمان، پس از مشاهده اسب‌های زیبا، فرمان می‌دهد:
«رَدُّوهَا عَلَيَّ»
(آن‌ها را به سوی من بازگردانید). این توجه به اسب‌ها، نمونه‌ای از غير است که قلب سلیمان را در لحظه‌ای از محبت الهی منحرف می‌سازد. این مثال، چونان آینه‌ای است که خطر تعلق به غیر را به سالک نشان می‌دهد و او را به هوشیاری در برابر وسوسه‌های نفسانی فرا می‌خواند.

درنگ: داستان سلیمان و اسب‌ها، چونان هشداری است که سالک را از تعلق به غیر در حال محبت الهی برحذر می‌دارد.

تفسیر «عن ذکر ربی»

در ادامه آیه، واژه «عن» در عبارت
«عَنْ ذِكْرِ رَبِّي»
(ص: 32) دو تفسیر متفاوت را پیش می‌کشد: اگر «عن» به معنای اعراض (دوری از حق) باشد، دلالت بر انحراف سلیمان دارد؛ اما اگر به معنای «لام» (برای حق) باشد، نشان‌دهنده عملی برای خدا است. مفسران، برای تبرئه انبیا از خطا، تفسیر دوم را ترجیح داده‌اند، اما درس حاضر، این آیه را به عنوان نمونه‌ای از غير به کار می‌برد تا خطر تعلق به غیر را نشان دهد. این اختلاف تفسیری، چونان دو شاخه از یک درخت، نشان‌دهنده پیچیدگی‌های فهم کلام الهی است.

مثال قرآنی ابراهیم و بت‌شکنی

مثال دیگر، آیه‌ای از سوره انبیاء است:
«فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا»
(انبیاء: 58، : پس آن‌ها را قطعه‌قطعه کرد). در این آیه، ابراهیم با غيرت الهی بت‌ها را می‌شکند و می‌فرماید:
«لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ»
(انبیاء: 57، : به خدا سوگند که پس از آنکه پشت کردید و رفتید، با بت‌هایتان حیله‌ای کنم). شارح، این آیه را به عنوان نمونه‌ای از غيرت الهی به کار می‌برد، اما درس حاضر نقد می‌کند که این آیه به غيرت اشاره دارد، نه غير، زیرا ابراهیم در حال دفع بت‌های خارجی است، نه تعلقات درونی. این نقد، چونان چراغی است که خطای خلط مفاهیم را روشن می‌سازد.

درنگ: غيرت، دفع غير است، در حالی که غير، ورود تعلقات غیرالهی به قلب سالک است؛ خلط این دو، به سوءتفاهم در سلوک می‌انجامد.

مثال قرآنی توحید افعالی

آیه دیگری که در درس به کار رفته، از سوره انفال است:
«وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى»
(انفال: 17، : و تو نینداختی آنگاه که انداختی، بلکه خدا انداخت). این آیه، نمونه‌ای از عبر است که سالک را از فعل خلقی به فعل الهی عبور می‌دهد. این عبور، چونان پلی است که سالک را از خودمحوری به توحید افعالی رهنمون می‌سازد. با این حال، درس نقد می‌کند که این آیه بیشتر به باب توحید مربوط است تا باب تفکر، اما به عنوان چاشنی مثال، قابل قبول است.

درنگ: آیه انفال، سالک را به نفی خود و نسبت دادن اعمال به خداوند دعوت می‌کند و نمونه‌ای از عبر در سلوک است.

تمثیلات عرفانی: کودک و مادر

درس‌گفتار، برای تبیین اخلاص در طلب حق، تمثیلی زیبا ارائه می‌دهد: سالک، چونان کودکی است که جز مادر خویش چیزی نمی‌خواهد. این کودک، در میان انبوهی از اشیا و افراد، تنها به دنبال مادر است و هر چیز دیگر را نفی می‌کند. سالک نیز باید با چنین اخلاصی، تنها حق را طلب کند و از هر غیرالهی، حتی اگر به زیبایی بهشت باشد، روی گرداند. این تمثیل، چونان آینه‌ای است که شدت اخلاص و تمرکز بر حق را به سالک نشان می‌دهد.

درنگ: اخلاص سالک، چونان عشق کودک به مادر است که جز حق، هیچ چیز دیگر را در قلب خویش راه نمی‌دهد.

تمثیل طنزآمیز: مرد و همسر گمشده

درس‌گفتار، با تمثیلی طنزآمیز، به نقد تعلق به غیر می‌پردازد: مردی که همسرش را گم کرده، در میان گزینه‌های دیگر، به جای جستجوی همسر، به گزینه‌های جدید توجه می‌کند. این تمثیل، چونان هشداری طنزآمیز، سالک را از انحراف به سوی غیر برحذر می‌دارد و بر ضرورت حفظ تمرکز بر حق تأکید می‌ورزد.

جمع‌بندی بخش سوم

شواهد قرآنی و تمثیلات عرفانی، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راه سالک را روشن می‌سازند. آیات سوره‌های صاد، انبیاء، و انفال، هر یک به جنبه‌ای از سلوک اشاره دارند: خطر غير، ضرورت غيرت، و اهمیت توحید افعالی. تمثیلات کودک و مادر و مرد و همسر، با زبانی ادبی و دلنشین، مفاهیم اخلاص و پرهیز از غیر را به تصویر می‌کشند. نقدهای ارائه‌شده، بر ضرورت دقت در انتخاب شواهد قرآنی و تمییز میان غير و غيرت تأکید دارند.

بخش چهارم: نقد و بررسی چالش‌های تفسیری

نقد خلط غير و غيرت

یکی از چالش‌های اساسی در تفسیر این درس، خلط میان مفاهیم غير و غيرت است. غيرت، به معنای دفع غير است، در حالی که غير، ورود تعلقات غیرالهی به قلب سالک است. درس‌گفتار، با اشاره به آیه ابراهیم (
«فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا»
)، نقد می‌کند که این آیه به غيرت اشاره دارد، نه غير، زیرا ابراهیم در حال دفع بت‌های خارجی است، نه تعلقات درونی. این خلط، چونان غباری است که بر آینه فهم کلام الهی می‌نشیند و مانع از درک دقیق مفاهیم عرفانی می‌شود.

درنگ: تمییز میان غير و غيرت، چونان کلیدی است که قفل‌های سوءتفاهم در سلوک را می‌گشاید.

نقد ضعف معرفت قرآنی

درس‌گفتار، با تأسف، به ضعف معرفت قرآنی در میان برخی علما اشاره دارد که منجر به تفسیرهای نادرست، مانند خلط غير و غيرت، می‌شود. این ضعف، چونان سدی است که مانع از جاری شدن چشمه‌های معرفت قرآنی در وادی عرفان می‌گردد. تقویت این معرفت، نیازمند آموزش دقیق علوم قرآنی و توجه به ظرایف کلام الهی است.

نقد انتخاب آیات قرآنی

برخی از آیات انتخاب‌شده توسط شارح، مانند آیه ابراهیم، با موضوع غير تناسب کامل ندارند. درس‌گفتار، با نقد این انتخاب، بر ضرورت دقت در استنادات قرآنی تأکید می‌ورزد. انتخاب آیات، چونان انتخاب گوهرهایی از گنجینه قرآن کریم است که باید با دقت و تناسب با موضوع درس انجام شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقدهای مطرح‌شده در این درس، بر اهمیت دقت در تفسیر متون عرفانی و استنادات قرآنی تأکید دارند. خلط میان غير و غيرت، ضعف معرفت قرآنی، و انتخاب نادرست آیات، چالش‌هایی هستند که سالک و عالم عرفان را به هوشیاری و مطالعه عمیق‌تر دعوت می‌کنند. این نقدها، چونان چراغ‌هایی هستند که مسیر فهم صحیح عرفان اسلامی را روشن می‌سازند.

بخش پنجم: وقت‌شناسی و اخلاص در سلوک

وقت‌شناسی: غنیمت شمردن نفحات الهی

یکی از مفاهیم کلیدی درس، وقت‌شناسی در سلوک است. سالک باید چونان شکارچی هوشیار، فرصت‌های معنوی (نفحات الهی) را غنیمت شمارد. حدیث شریف
«إِنَّ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ»
(در ایام زندگی شما نفحاتی است)، بر این حقیقت تأکید دارد که لحظات معنوی، چونان نسیم‌هایی گذرا هستند که ممکن است تا سال‌ها تکرار نشوند. سالک باید این لحظات را، چونان گوهرهایی نایاب، صید کند و از آن‌ها برای ارتقا در سلوک بهره جوید.

درنگ: وقت‌شناسی، چونان کلید گشایش درهای معرفت است که سالک را به بهره‌گیری از نفحات الهی دعوت می‌کند.

اخلاص در طلب حق

اخلاص، چونان گوهری درخشان در تاج سلوک، سالک را به طلب خالصانه حق فرا می‌خواند. درس‌گفتار تأکید می‌کند که سالک باید از بهشت و جهنم بی‌نیاز باشد و تنها حق را بخواهد. این اخلاص، چونان آتشی است که هر غیرالهی را در قلب سالک می‌سوزاند و او را به فنای در ذات الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: اخلاص، چونان نوری است که قلب سالک را از هر تعلق غیرالهی پاک کرده و به سوی حق هدایت می‌کند.

آزمایش‌های الهی در مسیر سلوک

خداوند، چونان مربی حکیمی، سالک را با اموری چون گریه، خنده، سوز، ناز، و نیاز می‌آزماید تا اخلاص او را محک زند. این آزمایش‌ها، چونان کوره‌هایی هستند که طلای وجود سالک را از ناخالصی‌ها پالایش می‌کنند و او را به سوی کمال رهنمون می‌سازند. سالک باید در این آزمایش‌ها، جز حق نجوید و از هر غیرالهی روی گرداند.

جمع‌بندی بخش پنجم

وقت‌شناسی و اخلاص، دو بال پرواز سالک در مسیر سلوک هستند. شناخت لحظات معنوی و بهره‌گیری از آن‌ها، همراه با اخلاص خالصانه در طلب حق، سالک را به سوی قله‌های معرفت و توحید هدایت می‌کند. آزمایش‌های الهی، چونان مربیانی هستند که سالک را در این مسیر تربیت کرده و به کمال می‌رسانند.

جمع‌بندی نهایی

درس نود و سوم از باب تفکر منازل السائرین، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان اسلامی، راه سالک را به سوی تفکر موزون و حرکت به سوی حق روشن می‌سازد. اصول سه‌گانه مصاحبت علم، رفع رسومات، و معرفت مواقع الغير، چارچوبی استوار برای سلوک عرفانی فراهم می‌آورند. اختلاف در تفسیر عبر و غير، پیچیدگی‌های این مسیر را نشان می‌دهد، در حالی که شواهد قرآنی و تمثیلات عرفانی، مفاهیم عمیق را به زبانی روشن و دلنشین تبیین می‌کنند. نقدهای ارائه‌شده، بر ضرورت دقت در فهم کلام الهی و متون عرفانی تأکید دارند. وقت‌شناسی و اخلاص، چونان دو ستاره راهنما، سالک را در این مسیر هدایت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، كدام يك از عوامل زير براي حركت موزون به سوي كمال ضروري است؟

2. طبق متن، معرفت مواقع غير به چه معناست؟

3. كدام مثال در متن به عنوان نمونه‌اي از غيريت ذكر شده است؟

4. بر اساس متن، عبر به چه معناست؟

5. كدام يك از موارد زير به عنوان شرط سوم فكر در متن ذكر شده است؟

6. متن درسگفتار بيان مي‌كند كه غيريت‌ها بايد در قلب سالك جايگزين محبت الهي شوند.

7. بر اساس متن، معرفت مواقع عبر به معناي شناخت فرصت‌هايي است كه سالك را به سوي حق مي‌كشاند.

8. متن تأكيد مي‌كند كه رسوبات و رسومات مانع حركت موزون به سوي حق هستند.

9. طبق متن، آيه «فجعلهم جذاذا» نمونه‌اي از غيريت است.

10. متن بيان مي‌كند كه شناخت غيريت‌ها بايد با غيرت الهي همراه باشد.

11. منظور از مصاحبت با علم در فكر سالك چيست؟

12. چرا رفع رسوبات و رسومات در سلوك ضروري است؟

13. تفاوت غير و عبر در متن چگونه بيان شده است؟

14. چرا آيه «فجعلهم جذاذا» به غيرت مربوط است نه غير؟

15. نقش غيرت الهي در معرفت مواقع غير چيست؟

پاسخنامه

1. رفع رسوبات و رسومات غيري

2. تشخيص محبت‌هاي غير الهي و دفع آن‌ها

3. دست كشيدن سليمان بر اسب‌ها

4. اموري كه سالك را به ارتقا مي‌كشاند

5. معرفت مواقع غير

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. انجام كارها با آگاهي و بصيرت به جاي جهل و ناداني است.

12. زيرا رسوبات و رسومات مانع حركت موزون به سوي حق مي‌شوند.

13. غير اموري است كه سالك را به پايين مي‌كشاند، اما عبر او را به ارتقا مي‌رساند.

14. زيرا ابراهيم با غيرت الهي بت‌ها را شكست، نه آنكه محبت غيري در دلش وارد شود.

15. غيرت الهي به سالك كمك مي‌كند تا محبت‌هاي غير الهي را از قلب خود دفع كند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده