در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 126

متن درس





تحلیل و تبیین باب ریاضت در منازل السائرین

تعریف و تقسیم‌بندی ریاضت در سلوک عرفانی

تحلیل و تبیین باب ریاضت کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۶ -باب ریاضت- بخش هفتم)

مقدمه: جایگاه ریاضت در سلوک عرفانی

باب ریاضت، به عنوان یکی از منازل کلیدی در سلوک عرفانی، در کتاب ارزشمند منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، جایگاهی ویژه دارد. این بخش، که به تهذیب نفس، تصفیه اعمال و رعایت حقوق الهی و انسانی اختصاص یافته، نقشی بنیادین در آماده‌سازی سالک برای مراحل متعالی‌تر سلوک ایفا می‌کند. ریاضت، چونان تمرینی معنوی که ماهیچه‌های روح را استوار می‌سازد، سالک را از جاهلیت، ریا و نفاق رهایی بخشیده و به سوی اخلاص، معرفت و توقیر حقوق هدایت می‌کند.

بخش نخست: تعریف و تقسیم‌بندی ریاضت در سلوک عرفانی

ریاضت: تهذیب نفس برای دستیابی به کمال معنوی

ریاضت، در عرفان اسلامی، تمرینی هدفمند برای تهذیب نفس و آماده‌سازی آن برای قرب الهی است. خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین، این مفهوم را به سه مرتبه عام، خاص و اخص تقسیم می‌کند. ریاضت عام، که موضوع این بخش است، شامل سه وجه اساسی است: تهذیب اخلاق با علم، تصفیه اعمال با اخلاص، و توقیر حقوق در معاملات. این سه وجه، چونان ستون‌های بنای سلوک، سالک را به سوی رفتار عالمانه، نیت خالص و رعایت عدالت در تعاملات هدایت می‌کنند. ریاضت، مانند ورزشکاری است که با تمرین مداوم، جسم و روح خود را برای مسابقه‌ای بزرگ آماده می‌سازد؛ مسابقه‌ای که مقصد آن، وصول به مقام قرب الهی است.

درنگ: ریاضت عام، شامل تهذیب اخلاق با علم، تصفیه اعمال با اخلاص و توقیر حقوق در معاملات است که پایه‌ای برای سلوک هر مؤمن محسوب می‌شود.

ساختار نظام‌مند منازل السائرین

کتاب منازل السائرین با ساختاری منظم و دقیق، سلوک عرفانی را در ده قسم اصلی، هر قسم شامل ده منزل، و هر منزل در سه مرتبه عام، خاص و اخص تبیین کرده است. این تقسیم‌بندی، که در مجموع سیصد منزل را در بر می‌گیرد، نشان‌دهنده عمق و نظام‌مندی عرفان خواجه عبدالله انصاری است. با این حال، جوهره سلوک عرفانی در سه منزل اصلی خلاصه می‌شود: نفی غیر (دوری از توجه به غیر خدا)، رفع طمع از غیر و خود (زهد و رهایی از تعلقات)، و رفع طمع از حق (اخلاص کامل و فنای فی‌الله). این سه منزل، مانند سه پله اصلی نردبان سلوک، سالک را به سوی قله معرفت رهنمون می‌سازند. ریاضت، به عنوان یکی از این منازل، نقشی محوری در آماده‌سازی سالک برای این سه منزل اصلی ایفا می‌کند.

درنگ: منازل السائرین با ساختاری نظام‌مند، سیصد منزل را در بر می‌گیرد، اما جوهره سلوک در سه منزل اصلی نفی غیر، رفع طمع و فنای فی‌الله خلاصه می‌شود.

مقایسه با سایر تقسیم‌بندی‌های عرفانی

در عرفان اسلامی، تقسیم‌بندی‌های مختلفی از مراحل سلوک ارائه شده است، از جمله هفت منزل، چهل منزل یا حتی هزار منزل. با این حال، تمامی این تقسیم‌بندی‌ها در نهایت به سه منزل اصلی قابل تقلیل هستند. این سه منزل، که در عرفان محبین و محبوبین نیز مورد تأکید قرار می‌گیرند، چارچوبی جامع برای فهم سلوک عرفانی ارائه می‌دهند. ریاضت، به عنوان یکی از منازل کلیدی، در این چارچوب نقشی بنیادین دارد و سالک را از مراحل ابتدایی به سوی مقامات متعالی‌تر هدایت می‌کند. این ساختار، مانند نقشه‌ای دقیق، مسیر سالک را روشن ساخته و از گمراهی او جلوگیری می‌کند.

بخش دوم: وجوه سه‌گانه ریاضت عام

تهذیب اخلاق با علم

تهذیب اخلاق با علم، نخستین وجه ریاضت عام، به معنای تنظیم رفتار بر اساس آگاهی شرعی و عقلانی است. این اصل، سالک را از رفتار جاهلانه و عامیانه بازمی‌دارد و او را به سوی خلقیات عالمانه هدایت می‌کند. اخلاق عالمانه، مانند نوری است که تاریکی جهل را از قلب سالک می‌زداید و او را به سوی رفتار آگاهانه و منطبق با شرع رهنمون می‌سازد. این وجه، مستلزم آن است که سالک رفتار خود را بر اساس علم شرعی و عقلانی تنظیم کند تا از جاهلیت و ناآگاهی دوری جوید. برای مثال، رفتارهایی که از سر بی‌علمی یا عادت‌های عامیانه سرچشمه می‌گیرند، نمی‌توانند سالک را به سوی کمال معنوی هدایت کنند.

درنگ: تهذیب اخلاق با علم، سالک را از رفتار جاهلانه و عامیانه بازمی‌دارد و به سوی خلقیات عالمانه و منطبق با شرع هدایت می‌کند.

تصفیه اعمال با اخلاص

دومین وجه ریاضت عام، تصفیه اعمال با اخلاص است. اخلاص، به معنای انجام کار صرفاً برای خدا و با تمرکز کامل، جوهره عمل صالح است. عملی که با نیت‌های متفرقه یا برای غیر خدا انجام شود، مانند آبی آلوده است که نمی‌تواند روح را سیراب کند. برای مثال، انجام همزمان چند کار، مانند غذا خوردن و تماشای تلویزیون، نشان‌دهنده فقدان اخلاص است، زیرا تمرکز و نیت خالص در عمل وجود ندارد. سالک باید هر عمل را به تنهایی و با نیت خالص برای خدا انجام دهد، مانند نمازی که با حضور قلب خوانده می‌شود یا مطالعه‌ای که با تمرکز کامل انجام می‌گیرد. این اصل، مانند کلیدی است که درهای معرفت را به روی سالک می‌گشاید.

درنگ: اخلاص در اعمال، مستلزم تمرکز کامل بر یک عمل و انجام آن صرفاً برای رضایت الهی است، بدون آلودگی به نیت‌های متفرقه.

توقیر حقوق در معاملات

سومین وجه ریاضت عام، توقیر حقوق در معاملات است که به معنای اهمیت دادن به حقوق خدا، خلق و خود است. توقیر، مانند ترازویی دقیق، مستلزم رعایت عدالت در تمامی تعاملات است. سالک باید حق هر چیز را به جا آورد و از بی‌توجهی یا کم اهمیت شمردن حقوق پرهیز کند. برای مثال، رعایت حقوق الهی در عبادات، حقوق انسانی در معاملات، و حقوق شخصی در مراقبت از خود، همگی از مصادیق توقیر هستند. این اصل، مانند چراغی است که مسیر عدالت و احترام را در زندگی سالک روشن می‌سازد.

درنگ: توقیر حقوق، به معنای اهمیت دادن به حقوق خدا، خلق و خود است که سالک را به رعایت عدالت در تمامی تعاملات دعوت می‌کند.

تمایز بین توقیر و توفیر

توقیر، به معنای بزرگ شمردن و اهمیت دادن به حقوق، با توفیر (زیاده دادن) تفاوت دارد. توفیر، که در برخی نسخه‌های نادرست متون عرفانی به اشتباه به جای توقیر ذکر شده، به معنای افزودن بیش از حق و خروج از عدالت است. برای مثال، اگر کسی به جای ادای حق دقیق، بیش از حد بدهد، این عمل توفیر است، نه توقیر. توقیر، مانند رعایت میزان دقیق در ترازوی عدالت، مستلزم انجام وظیفه با دقت و اهتمام است، بدون زیاده‌روی یا کم‌کاری. این تمایز، مانند خط‌کشی است که مرز عدالت را از بی‌عدالتی جدا می‌سازد.

درنگ: توقیر، به معنای رعایت دقیق حقوق بدون زیاده‌روی است، در حالی که توفیر، افزودن بیش از حق و خروج از عدالت را نشان می‌دهد.

بخش سوم: نقد اخلاق عامیانه و اهمیت اخلاق عالمانه

مشکل اخلاق عامیانه در خواص

یکی از چالش‌های سلوک عرفانی، گرایش حتی خواص (افراد برجسته) به رفتارهای عامیانه و غیرعلمی است. اخلاق عالمانه، که مبتنی بر علم شرعی و عقلانی است، در مقابل اخلاق عامیانه قرار دارد که از سر جهل یا عادت سرچشمه می‌گیرد. برای مثال، رفتارهایی که بدون آگاهی شرعی یا عقلانی انجام می‌شوند، نمی‌توانند سالک را به سوی کمال هدایت کنند. این مشکل، مانند غباری است که بر آینه قلب نشسته و مانع بازتاب نور معرفت می‌شود. سالک باید با تهذیب اخلاق، این غبار را از قلب خود بزداید.

درنگ: اخلاق عامیانه، حتی در میان خواص، مانع سلوک است و تهذیب اخلاق با علم، سالک را به سوی رفتار عالمانه هدایت می‌کند.

نقد داستان مجلسی و گربه

یکی از داستان‌های نقل‌شده درباره مرحوم مجلسی، که ادعا می‌کند نجات یک گربه خیس ارزش اخروی بیشتری از تألیف بحارالانوار داشته، مورد نقد جدی قرار گرفته است. این داستان، به دلیل فقدان سند معتبر و ناسازگاری با عدالت الهی، غیرعلمی تلقی می‌شود. بحارالانوار، که خدمتی عظیم به دین و شیعه بوده، مانند درختی تناور است که سایه آن بر فرهنگ شیعه گسترده شده است. مقایسه این اثر با نجات یک حیوان، مانند قیاس کوهی استوار با قطره‌ای آب است که نمی‌تواند معیار ارزش‌گذاری اعمال باشد. این نقد، بر اهمیت استناد به منابع معتبر و ارزش‌گذاری اعمال بر اساس حکمت و عدالت الهی تأکید دارد.

درنگ: داستان‌های فاقد سند، مانند داستان مجلسی و گربه، نمی‌توانند معیار ارزش‌گذاری اعمال باشند، زیرا با عدالت الهی و تأثیر عمیق بحارالانوار ناسازگارند.

عدالت الهی و ارزش اعمال

اعمال الهی، بر اساس حکمت و عدالت ارزش‌گذاری می‌شوند. تألیف بحارالانوار توسط مرحوم مجلسی، که پنجاه سال از عمر خود را صرف خدمت به دین و شیعه کرده، مانند گنجی است که معارف الهی را برای نسل‌ها حفظ کرده است. این اثر، که با نیت خالص برای خدا و نه برای منافع شخصی یا دنیوی تألیف شده، در ترازوی عدالت الهی ارزشی والا دارد. مقایسه آن با اعمال خیر ساده، مانند نجات یک حیوان، مانند قیاس ستاره‌ای درخشان با شمعی کم‌نور است. این اصل، بر اهمیت نیت خالص و تأثیر عمیق اعمال در راستای خدمت به دین تأکید دارد.

درنگ: اعمال الهی بر اساس حکمت و عدالت ارزش‌گذاری می‌شوند و بحارالانوار به دلیل تأثیر عمیق بر دین، ارزشی بی‌نظیر دارد.

تأثیر بحارالانوار بر فرهنگ شیعه

بحارالانوار، به دلیل تأثیر عمیق بر حفظ و ترویج معارف شیعه، مانند رودی خروشان است که فرهنگ دینی را سیراب کرده است. این اثر، که خدمتی ماندگار به دین و شیعه بوده، ارزشی غیرقابل مقایسه با اعمال خیر ساده، مانند نجات حیوانات، دارد. حتی نجات هزاران حیوان، نمی‌تواند با محبت به یک یتیم یا خدمت به دین در این سطح برابری کند. این اصل، مانند ترازویی است که ارزش اخروی اعمال را با دقت وزن می‌کند و تأثیر عمیق دینی را بر اعمال ساده ترجیح می‌دهد.

درنگ: بحارالانوار به دلیل تأثیر عمیق بر فرهنگ شیعه، ارزشی والا دارد که با اعمال خیر ساده قابل مقایسه نیست.

بخش چهارم: عقلانیت و آزادی در شرع

هماهنگی شرع و عقل

شرع اسلامی، با عقلانیت هماهنگ است و بسیاری از احکام آن، مانند حلال بودن بیع و حرام بودن ربا، عقلانی و ارشادی هستند. آیه شریفه ﴿سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ﴾ (الجاثية: ۱۳، : «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همه را از سوی خودش برای شما رام کرد») بر اذن عام الهی برای بهره‌مندی از نعمات تأکید دارد. احکام ارشادی، که عقل آن‌ها را تأیید می‌کند، مانند حلال بودن بیع، نشان‌دهنده هماهنگی شرع با عقل است. احکام مولوی، مانند جزئیات نماز، تنها در موارد خاص شرعی هستند و بخش کوچکی از احکام را تشکیل می‌دهند.

درنگ: شرع اسلامی با عقلانیت هماهنگ است و اکثر احکام آن ارشادی و مورد تأیید عقل هستند.

آزادی عمل در چارچوب شرع

شرع، در مواردی که صراحتاً ممنوع نشده‌اند، آزادی عمل را تأیید می‌کند. آیه شریفه ﴿سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ﴾ (الجاثية: ۱۳) نشان‌دهنده اذن عام الهی برای بهره‌مندی از نعمات است. این اصل، مانند دری گشوده است که سالک را به سوی آزادی عقلانی در چارچوب شرع دعوت می‌کند. هر چیزی که صراحتاً حرام نشده، مباح است و این آزادی، با عقلانیت شرع سازگار است.

درنگ: شرع، آزادی عمل را در مواردی که صراحتاً ممنوع نشده‌اند، تأیید می‌کند و این آزادی با عقلانیت سازگار است.

نقد سخت‌گیری بیش از حد

سخت‌گیری بیش از حد در احکام شرعی، مانند بستن کمربندی تنگ بر روح، با روح دین که مبتنی بر یسر و آزادی عقلانی است، ناسازگار است. دین، مانند نسیمی ملایم، به جای محدودیت غیرمنطقی، راهنمایی عقلانی ارائه می‌دهد. این اصل، سالک را از بندهای خودساخته رها کرده و به سوی تعادل در اجرای احکام هدایت می‌کند.

درنگ: سخت‌گیری بیش از حد در احکام، با روح دین که بر یسر و عقلانیت استوار است، ناسازگار است.

نقد اصالت الحظر

دیدگاه اصالت الحظر، که هر چیزی را بدون اذن صریح ممنوع می‌داند، مورد نقد است، زیرا با آزادی عقلانی و شرعی ناسازگار است. این دیدگاه، مانند زنجیری است که روح را در بند می‌کشد و مانع حرکت آزادانه در مسیر سلوک می‌شود. در مقابل، اصالت الاباحه، که هر چیزی را مگر آنکه حرام شود مباح می‌داند، با روح دین و عقلانیت سازگار است.

درنگ: اصالت الاباحه، که آزادی عمل را در چارچوب شرع تأیید می‌کند، با روح دین و عقلانیت سازگار است.

بخش پنجم: تصفیه نفس و اخلاص در عمل

تصفیه اعمال از ریا و نفاق

تصفیه اعمال از ریا (خودنمایی) و نفاق (دورویی)، یکی از ارکان ریاضت عام است. ریا، به خودنمایی برای کسب کمال ظاهری مربوط است، در حالی که نفاق، با ترس یا تظاهر به همراهی با دیگران همراه است. این دو، مانند غباری هستند که بر آینه عمل نشسته و مانع درخشش اخلاص می‌شوند. سالک باید اعمال خود را از این آلودگی‌ها پاک کند تا به اخلاص کامل دست یابد.

درنگ: تصفیه اعمال از ریا و نفاق، سالک را به سوی اخلاص کامل هدایت می‌کند و مانع از آلودگی نیت می‌شود.

تصفیه نفس از عجب و ریاست‌طلبی

سالک باید نفس خود را از عجب (خودبزرگ‌بینی) و ریاست‌طلبی پاک کند. این صفات، مانند زنجیرهایی هستند که روح را از پرواز به سوی معرفت بازمی‌دارند. سالک نباید به دنبال جلب توجه یا تعریف دیگران باشد، بلکه باید اعمال خود را صرفاً برای رضایت الهی انجام دهد. این اصل، مانند کلیدی است که قفل‌های نفسانی را باز می‌کند و سالک را به سوی اخلاص رهنمون می‌سازد.

درنگ: تصفیه نفس از عجب و ریاست‌طلبی، سالک را از انگیزه‌های نفسانی رها کرده و به سوی اخلاص هدایت می‌کند.

لزوم معرفت به خدا پیش از اخلاص

معرفت به خدا، مقدم بر تهذیب اخلاق و اخلاص در اعمال است. سالک باید ابتدا خدا را بشناسد تا بتواند اعمال خود را برای او خالص کند. این معرفت، مانند نوری است که مسیر سلوک را روشن می‌سازد و سالک را از شرک و جهل رهایی می‌بخشد. بدون معرفت، اعمال فاقد عمق معنوی خواهند بود، مانند درختی که ریشه در خاک ندارد.

درنگ: معرفت به خدا، مقدم بر اخلاص است و بدون آن، اعمال فاقد عمق معنوی خواهند بود.

بخش ششم: توقیر حقوق و انصاف در رفتار

توقیر حقوق الهی و انسانی

توقیر حقوق، به معنای اهمیت دادن به حقوق خدا، خلق و خود است. این اصل، مانند ترازویی است که عدالت را در تمامی جنبه‌های زندگی سالک برقرار می‌کند. برای مثال، رعایت نظافت در غذا خوردن، احترام به حقوق الهی در عبادات، و توجه به حقوق دیگران در معاملات، همگی از مصادیق توقیر هستند. سالک باید به هر چیز اهمیت دهد و از بی‌توجهی به حقوق پرهیز کند.

درنگ: توقیر حقوق، مستلزم اهمیت دادن به حقوق خدا، خلق و خود است و سالک را به رعایت عدالت در تمامی جنبه‌های زندگی دعوت می‌کند.

انصاف در گفتار و رفتار

انصاف، به معنای رعایت عدالت در گفتار و رفتار است که مستلزم خواستن همان چیزی برای دیگران است که برای خود می‌خواهید. این اصل، مانند آینه‌ای است که رفتار سالک را در برابر دیگران منعکس می‌کند و او را به رعایت عدالت دعوت می‌کند. انصاف، پایه‌ای برای توقیر حقوق است و سالک را از خودخواهی و بی‌عدالتی بازمی‌دارد.

درنگ: انصاف، مستلزم رعایت عدالت در گفتار و رفتار است و سالک را به خواستن همان چیزی برای دیگران دعوت می‌کند که برای خود می‌خواهد.

وصول به مقام لاحد عنده مطالبه

هدف نهایی ریاضت، رسیدن به مقامی است که در روز قیامت، هیچ‌کس از سالک طلبکار نباشد. این مقام، مانند قله‌ای است که تنها اولیای کامل، مانند پیامبر اکرم (ص)، به آن می‌رسند. داستان پیامبر (ص) که در هنگام وفات از طلبکاران دعوت کردند تا حق خود را مطالبه کنند، نمونه‌ای از کمال توقیر حقوق است. این اصل، مانند نوری است که مسیر سلوک را تا قیامت روشن می‌سازد.

درنگ: هدف ریاضت، وصول به مقامی است که هیچ‌کس در قیامت از سالک طلبکار نباشد، مقامی که اولیای کامل به آن دست یافته‌اند.

بخش هفتم: ریاضت عام و ضرورت آن برای مؤمن

ریاضت عام: پایه سلوک هر مؤمن

ریاضت عام، برای هر مؤمن و مسلمانی که در مسیر سلوک است، ضروری است. این ریاضت، مانند پایه‌ای است که بنای سلوک را استوار می‌سازد. هر مؤمن باید اخلاق خود را با علم تهذیب کند، اعمال خود را با اخلاص تصفیه کند، و حقوق خدا، خلق و خود را توقیر نماید. این اصل، مانند راهی است که هر مؤمن را به سوی کمال معنوی هدایت می‌کند.

درنگ: ریاضت عام، پایه‌ای برای سلوک هر مؤمن است که او را به سوی تهذیب اخلاق، اخلاص در اعمال و توقیر حقوق هدایت می‌کند.

مثال پیامبر و کمال توقیر

پیامبر اکرم (ص)، در هنگام وفات، از همه خواستند که اگر حقی بر گردن ایشان دارند، مطالبه کنند. این داستان، مانند آینه‌ای است که کمال توقیر حقوق را به نمایش می‌گذارد. پیامبر (ص)، با دعوت از طلبکاران، نشان دادند که رعایت حقوق، حتی در بالاترین مقامات معنوی، ضروری است. این مثال، مانند چراغی است که مسیر سالک را روشن می‌سازد.

درنگ: پیامبر اکرم (ص)، با دعوت از طلبکاران در هنگام وفات، نمونه‌ای از کمال توقیر حقوق را به نمایش گذاشتند.

اخلاق خاصه و مقام انقطاع

اخلاق خاصه، به مقام انقطاع و وحدت اشاره دارد که در آن، سالک به مقامی می‌رسد که هیچ‌کس از او طلبکار نیست. این مقام، مانند قله‌ای است که تنها خاص الخاص و اخص الخواص به آن می‌رسند. این مرحله، فراتر از ریاضت عام، سالک را به سوی فنای فی‌الله و رهایی از تمامی تعلقات هدایت می‌کند.

درنگ: اخلاق خاصه، به مقام انقطاع و وحدت اشاره دارد که تنها خاص الخاص به آن می‌رسند و نشان‌دهنده کمال سلوک است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

باب ریاضت در منازل السائرین، به عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی، نقشی بنیادین در تهذیب نفس، تصفیه اعمال و توقیر حقوق ایفا می‌کند. این باب، با تقسیم‌بندی به سه مرتبه عام، خاص و اخص، سالک را از مراحل ابتدایی به سوی مقامات متعالی هدایت می‌کند. ریاضت عام، شامل تهذیب اخلاق با علم، تصفیه اعمال با اخلاص، و توقیر حقوق در معاملات، پایه‌ای برای سلوک هر مؤمن است. نقد داستان‌های فاقد سند، مانند داستان مجلسی و گربه، بر اهمیت اخلاق عالمانه و ارزش‌گذاری اعمال بر اساس عدالت الهی تأکید دارد. توقیر، به معنای رعایت دقیق حقوق بدون زیاده‌روی، در مقابل توفیر قرار دارد و سالک را به سوی عدالت دعوت می‌کند. مثال پیامبر اکرم (ص) در دعوت از طلبکاران، نمونه‌ای از کمال توقیر حقوق است که هدف نهایی ریاضت را نشان می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، ریاضت عامه به چند بخش تقسیم شده است؟

2. طبق متن، تهذیب الاخلاق بالعلم به چه معناست؟

3. در متن درسگفتار، توقیر الحقوق به چه معناست؟

4. بر اساس متن، کدام یک از موارد زیر جزء ویژگی‌های ریاضت عامه نیست؟

5. طبق متن، تفاوت ریا و نفاق چیست؟

6. ریاضت عامه در متن درسگفتار شامل تهذیب اخلاق، تصفیه اعمال و توقیر حقوق است.

7. طبق متن، توقیر الحقوق به معنای زیاد دادن حقوق خدا و خلق است.

8. بر اساس متن، اخلاق عالمانه به معنای تنظیم رفتار بر اساس علم شرع و عقل است.

9. در متن درسگفتار، ریاضت عامه به عنوان ویژگی خاص الخاص و اخص الخواص معرفی شده است.

10. طبق متن، اعمال با اخلاص به معنای انجام یک کار به صورت خالص و بدون آلودگی به کارهای دیگر است.

11. سه بخش اصلی ریاضت عامه در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق متن، اخلاق عالمانه نباید عاميانه باشد؟

13. تفاوت ریا و نفاق در متن درسگفتار چیست؟

14. منظور از توقیر الحقوق در متن چیست؟

15. چرا طبق متن، معرفت به حق مقدم بر تهذیب اخلاق است؟

پاسخنامه

1. سه بخش

2. تنظیم اخلاق بر اساس علم و آگاهی

3. اهمیت دادن به حقوق خدا، خلق و خود

4. انقطاع و وحدت

5. ریا برای خودنمایی است، نفاق از ترس است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. تهذیب الاخلاق بالعلم، تصفیه الاعمال بالاخلاص، و توقیر الحقوق فی المعامله.

12. اخلاق عالمانه باید بر اساس علم و آگاهی باشد تا از جهل و رفتار ناآگاهانه دور شود.

13. ریا برای خودنمایی و کسب کمال است، اما نفاق از ترس و با لحاظ تشریک انجام می‌شود.

14. توقیر الحقوق به معنای اهمیت دادن و بزرگداشت حقوق خدا، خلق و خود است.

15. معرفت به حق لازم است تا سالک بداند برای چه کسی اعمالش را خالص می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده