متن درس
کتاب منازل السائرین: سماع هادی و حقیقت صوت الحق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۶)
مقدمه
باب سماع در کتاب منازل السائرین، اثر عارف گرانقدر خواجه عبدالله انصاری، یکی از مهمترین مراحل سلوک عرفانی را تبیین میکند که با تمرکز بر نقش هدایتگری سماع، سالک را به سوی حقیقت و وطن معنویاش رهنمون میسازد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۱۳۶، با استناد به رساله قشیریه، سماع را قضای ارواح برای اهل معرفت معرفی کرده و بر ضرورت حفظ آن از آمیختگی با لهو، فسق، و فجور تأکید میورزد. این باب، با تقسیمبندی سماع به اقسام نطقی، نفسی، و حقی، و معرفی سه طبقه از اهل سماع (ابناء الحقائق، مخاطبین قلب، و فقرای مجرد)، تفاوتهای میان سماع حقی و نفسانی را روشن میسازد. تمثیلات طبیعی، مانند دارو و نمک، به زیبایی بر اهمیت اعتدال در سماع و پرهیز از افراط و تفریط (یبوست یا لزجت روحی) دلالت دارند.
بخش اول: مفهوم سماع و نقش هدایتگری آن
سماع بهعنوان هادی معنوی
سماع، در نگاه عرفانی، مانند مشعلی است که راه سالک را به سوی وطن معنویاش روشن میسازد. این هادی، هر فرد را متناسب با مرتبه وجودی و مقصود خاص او به سوی حقیقت نفسانی یا الهی هدایت میکند. برخلاف موسیقیهای مبتذل یا لهو که ذهن را به پراکندگی میکشانند، سماع حقی مانند نسیمی است که روح را به سوی آرامش ابدی سوق میدهد. این مفهوم با آیه شریفه ﴿إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾ (الإسراء: ۹، : «این قرآن به راهی که استوارتر است هدایت میکند») همخوانی دارد، که بر نقش هدایتگری قرآن کریم به سوی راه راست تأکید میورزد.
درنگ: سماع، مانند هادی، سالک را به وطن معنویاش هدایت میکند، مشروط بر آنکه با علم و سهو همراه باشد و از آمیختگی با لهو مصون بماند.
این هدایت، در مرتبهای متعالی، سالک را از ظواهر مادی فراتر برده و به سوی شهود حقیقت رهنمون میشود. سماع، مانند کلیدی است که قفلهای قلب را میگشاید و راه را برای دریافت معانی الهی هموار میسازد.
پرهیز از آمیختگی سماع با فسق و لهو
سماع عرفانی، که قضای نیازهای روحی اهل معرفت است، باید از هرگونه آمیختگی با فسق، فجور، و حظوظ نفسانی مصون بماند. این آمیختگی، مانند آلوده شدن چشمه زلال به گل و لای است که حقیقت سماع را تیره میسازد. رساله قشیریه بر این نکته تأکید دارد که سماع اهل معرفت نباید با لهو، رقص مبتذل، و بطالت درآمیزد. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ﴾ (لقمان: ۶، : «بعضی از مردم لهو الحدیث را میخرند تا از راه خدا گمراه کنند») همخوان است، که بر پرهیز از گمراهی ناشی از لهو تأکید میورزد.
سماع، اگر با شرع و حق محدود نشود، به فتنهای تبدیل میشود که سالک را از مسیر حقیقت منحرف میکند. مانند دارویی است که اگر به مقدار مناسب مصرف نشود، به جای شفا، بیماری میآفریند.
درنگ: سماع عرفانی باید از آمیختگی با فسق و لهو مصون بماند تا به انحراف نینجامد، مانند چشمهای زلال که از آلودگی محفوظ است.
بخش دوم: اقسام سماع و طبقات اهل آن
تقسیمبندی اقسام سماع
سماع در منازل السائرین به دو قسم اصلی تقسیم میشود: سماع با شرط علم و سهو (آگاهانه و متعادل) و سماع با شرط سهو (فنا و صافی قلب). سماع حقی، که مختص اولیاست، شهود صوت الحق را در بر دارد و فراتر از حظوظ نفسانی است. این تقسیمبندی، مانند جداسازی گوهر از سنگ است که حقیقت را از ظاهر متمایز میسازد. سماع با علم و سهو، سالک را به سوی تعادل و آگاهی هدایت میکند، در حالی که سماع با سهو، قلب را به سوی فنا و انقطاع کامل به حق سوق میدهد.
این مفهوم با آیه شریفه ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ﴾ (الكهف: ۱۱۰، : «بگو من بشری مثل شما هستم که به من وحی میشود») پیوند دارد، که بر دریافت حقیقت از طریق وحی الهی تأکید میورزد.
درنگ: سماع به دو قسم با علم و سهو و با سهو تقسیم میشود؛ سماع حقی، شهود صوت الحق است که مختص اولیاست و قلب را به سوی فنا هدایت میکند.
سه طبقه اهل سماع
اهل سماع در سه طبقه متمایز قرار دارند:
- ابناء الحقائق: جویندگان صوت الحق که در سماع، به مخاطبه با حق سبحانه میپردازند و از حظوظ نفسانی دورند.
- مخاطبین قلب: کسانی که با قلب خود معانی الهی را دریافت میکنند و سماع آنها به سوی معرفت هدایت میشود.
- فقرای مجرد: سالکانی که با قطع علایق دنیوی، با قلب طیب به سماع حقی میپردازند.
این طبقات، مانند مراتب نردبانی هستند که هر یک سالک را به سوی قلهای والاتر از حقیقت رهنمون میسازند. این تقسیمبندی با آیه شریفه ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾ (العنكبوت: ۶۹، : «کسانی که در راه ما جهاد کنند، به راههایمان هدایتشان میکنیم») همخوانی دارد، که بر هدایت الهی برای مجاهدان راه حق تأکید میورزد.
درنگ: اهل سماع در سه طبقهاند: ابناء الحقائق، مخاطبین قلب، و فقرای مجرد، که هر یک با مرتبهای خاص به سوی حقیقت هدایت میشوند.
بخش سوم: حقیقت صوت الحق و تفاوت با سماع نفسانی
صوت الحق: سماع اولیا
سماع حقی، شنیدن صوت الحق از خود حق است، نه از واسطههای مادی یا دنیوی. این سماع، مانند نسیمی است که مستقیم از جانب حق میوزد و قلب طیب اولیا را به سوی شهود بیواسطه محبوب هدایت میکند. برخلاف سماع نفسانی که با حظوظ دنیوی آمیخته است، صوت الحق از هرگونه آلودگی مبراست. این مفهوم با آیه شریفه ﴿فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ﴾ (النجم: ۱۰، : «به بندهاش آنچه وحی کرد، وحی کرد») همخوان است، که بر دریافت مستقیم وحی الهی تأکید دارد.
درنگ: صوت الحق، سماع بیواسطه اولیاست که قلب طیب را به سوی شهود محبوب هدایت میکند، مانند نسیمی که از جانب حق میوزد.
اولیا، مانند ستارگان درخشان در آسمان سلوک، با قلب صاف خود صوت الحق را دریافت میکنند و از هرگونه حظ نفسانی بینیازند.
تفاوت ورودی قلب و گوش
در سماع حقی، دریافت معانی الهی از طریق قلب (واردات قلبیه) آسانتر از دریافت صوت از طریق گوش است. این امر برخلاف دنیای ناسوت است، که در آن گوش به آسانی صوت را دریافت میکند، اما قلب برای دریافت معانی سنگینتر است. در سماع حقی، قلب مانند ظرفی صاف است که معانی الهی را بیواسطه دریافت میکند، در حالی که گوش در برابر صوت الحق سنگینتر عمل میکند. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾ (محمد: ۲۴، : «آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهایی است؟») مرتبط است، که بر اهمیت تدبر قلبی در دریافت حقایق تأکید دارد.
درنگ: در سماع حقی، دریافت معانی از طریق قلب آسانتر از گوش است، برخلاف ناسوت که گوش آسانتر دریافت میکند.
بخش چهارم: سماع و مکاشفه الهی
سماع بهعنوان پلی به سوی مکاشفه
سماع حقی، مانند پلی است که سالک را از کشف اسرار به مشاهده بیواسطه محبوب هدایت میکند. این مکاشفه، فراتر از حجابهای ظاهری و باطنی، قلب را به سوی شهود حق میگشاید. برخلاف سماع نفسانی که به حظوظ دنیوی محدود میشود، سماع حقی مانند نوری است که تاریکیهای نفس را میزداید. این مفهوم با آیه شریفه ﴿وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (الأنعام: ۷۵، : «و اینگونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم») همخوان است، که بر نشان دادن حقیقت به اولیا تأکید دارد.
درنگ: سماع حقی، پلی است که سالک را از کشف اسرار به مشاهده بیواسطه محبوب هدایت میکند، مانند نوری که تاریکیهای نفس را میزداید.
بطالت در سماع و نشانههای آن
دلبستگی مرید به سماع نفسانی، مانند رقص و موسیقی مبتذل، نشانهای از باقیماندن بطالت و حظوظ نفسانی است که مانع پیشرفت در سلوک میشود. این بطالت، مانند علفی هرز است که در باغ روح روییده و رشد معنوی را مختل میکند. جنید بغدادی تأکید دارد که اگر مرید به سماع نفسانی دلبستگی نشان دهد، هنوز از بطالت رها نشده است. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ﴾ (ص: ۲۶، : «از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه میکند») مرتبط است.
درنگ: دلبستگی به سماع نفسانی، نشانه بطالت است که مانند علفی هرز، رشد معنوی سالک را مختل میکند.
بخش پنجم: رفتارهای باطل و روانشناسی عرفانی
رفتارهای باطل در سلوک
رفتارهای باطل، مانند بازی با تسبیح، انگشتر، یا ریش، نشانه عدم تمرکز و سنگینی حظوظ نفسانی است که سلوک را مختل میکند. این رفتارها، مانند بار سنگینی است که بر دوش سالک نهاده شده و او را از حرکت به سوی حق بازمیدارد. تسبیح، که ابزاری برای ذکر است، اگر به بازیچه تبدیل شود، مانند زناری است که قلب را به بند میکشد. این مفهوم با آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾ (المنافقون: ۹، : «ای مؤمنان، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند») همخوان است، که بر پرهیز از غفلت از ذکر الهی تأکید دارد.
درنگ: رفتارهای باطل، مانند بازی با تسبیح، نشانه عدم تمرکز است که مانند بار سنگینی، سلوک سالک را مختل میکند.
روانشناسی عرفانی و تحلیل رفتارها
عرفان، با تحلیل رفتارهای نفسانی مانند بطالت، ابزاری قدرتمند برای روانشناسی فلسفی و عملی ارائه میدهد که از روانشناسی تجربی پیشی میگیرد. این تحلیل، مانند آینهای است که نقصهای درونی سالک را نمایان میسازد. رفتارهایی مانند بازی با تسبیح یا انگشتر، نشانهای از پراکندگی قلب و عدم انقطاع به حق است. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا﴾ (الأعراف: ۱۷۹، : «بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم که دلهایی دارند اما با آن فهم نمیکنند») مرتبط است، که بر ناتوانی قلبهای غافل در فهم حقیقت تأکید دارد.
درنگ: عرفان، با تحلیل رفتارهای نفسانی، ابزاری قدرتمند برای روانشناسی فلسفی ارائه میدهد که نقصهای درونی سالک را نمایان میسازد.
بخش ششم: سماع و درمان درد هجران
درد هجران و ناتوانی سماع نفسانی
درد هجران از حق، مانند زخمی عمیق است که تنها با سماع حقی التیام مییابد. سماع نفسانی، مانند دارویی موقت است که نمیتواند این درد را درمان کند یا سالک را از توجه به حق غافل سازد. اولیا، مانند امام صادق و امام سجاد علیهماالسلام، با قلب طیب خود به سماع حقی دست یافتند و از حظوظ نفسانی بینیاز بودند. این مفهوم با آیه شریفه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ﴾ (الرعد: ۲۸، : «کسانی که ایمان آوردند و دلهایشان با یاد خدا آرام میگیرد») همخوان است، که بر آرامش قلب با ذکر الهی تأکید دارد.
درنگ: سماع نفسانی نمیتواند درد هجران از حق را درمان کند، مانند دارویی موقت که زخم عمیق را شفا نمیدهد.
ضعف قلب در سماع نفسانی
قلبی که به سماع صوتی و نفسانی وابسته است، مانند کودکی است که با لالایی آرام میشود و نشانه ضعف درونی است. اولیا، با قلبهای استوار خود، از این وابستگی بینیازند و سماع حقی را با قلب طیب دریافت میکنند. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾ (الرعد: ۳۳، : «هر که را خدا گمراه کند، هدایتگری ندارد») مرتبط است، که بر گمراهی کسانی که از هدایت الهی دورند تأکید دارد.
درنگ: قلب وابسته به سماع نفسانی، مانند کودکی است که با لالایی آرام میشود و نشانه ضعف درونی است.
بخش هفتم: تفاوت عوام و خواص در سماع
سماع برای عوام و خواص
سماع نفسانی برای عوام جایز و مفید است، مانند آبی که تشنگی را برطرف میکند، اما برای خواص (سالکان) مانع سلوک است، زیرا قلب را به حظوظ نفسانی مشغول میسازد. خواص، مانند اولیا، به سماع حقی بسنده میکنند و از حظوظ نفسانی بینیازند. این مفهوم با آیه شریفه ﴿وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ﴾ (غافر: ۵۸، : «نابینا و بینا برابر نیستند») همخوان است، که بر تفاوت میان مراتب آگاهی تأکید دارد.
درنگ: سماع نفسانی برای عوام جایز است، اما برای خواص مانع سلوک است، مانند آبی که برای تشنه مفید است اما برای سالک بار سنگین است.
صحیفه سجادیه و قرآن کریم: منابع سماع حقی
صحیفه سجادیه و قرآن کریم، مانند گنجینههایی بیکران، حاوی صوت و صداع همه موجوداتاند که سماع حقی را به سالک منتقل میکنند. این منابع، مانند چشمههای زلال، قلب را به سوی شهود حق هدایت میکنند. دعای کمیل و صحیفه سجادیه، مانند کلیدهایی هستند که درهای معرفت را میگشایند. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَىٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ﴾ (المائدة: ۸۳، : «چون آنچه بر رسول نازل شده میشنوند، چشمانشان از اشک لبریز میشود») مرتبط است، که بر تأثیر عمیق وحی بر قلب مؤمنان تأکید دارد.
درنگ: صحیفه سجادیه و قرآن کریم، مانند گنجینههای بیکران، صوت الحق را به قلب سالک منتقل میکنند.
بخش هشتم: اعتدال در سماع و خطرات آن
اعتدال در سماع: ضرورت توازن
سماع نفسانی، مانند دارو یا نمک است که باید به مقدار کم و با دقت مصرف شود. زیادهروی در آن، مانند ریختن نمک بیش از حد در غذا، به انحراف و لزجت روحی میانجامد، و کمبود آن به یبوست روحی منجر میشود. این اعتدال، مانند ترازویی است که قلب را در مسیر حق نگه میدارد. این مفهوم با آیه شریفه ﴿وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾ (الأنعام: ۱۴۱، : «اسراف نکنید که خدا اسرافکنندگان را دوست ندارد») همخوان است.
درنگ: سماع نفسانی، مانند نمک، باید با اعتدال مصرف شود تا از انحراف و یبوست روحی جلوگیری کند.
خطر سماع نادرست و تأثیرات رسانهای
استفاده بیرویه از صوت و موسیقی در رسانهها، مانند سمّی است که به ضعف اعصاب، مشکلات روانی، و انحرافات اخلاقی منجر میشود. این سماع نادرست، مانند طوفانی است که آرامش روح را برهم میزند. جامعهای که بدون برنامهریزی علمی به سماع نفسانی میپردازد، به سوی پراکندگی و فساد سوق داده میشود. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ﴾ (الأنعام: ۶۸، : «چون کسانی را دیدی که در آیات ما فرو میروند، از آنها اعراض کن») مرتبط است.
درنگ: سماع نادرست در رسانهها، مانند سمّی است که به ضعف اعصاب و انحرافات اخلاقی منجر میشود.
بخش نهم: سماع بهعنوان ابزار روانشناختی و امتحان
سماع و روانشناسی: سنجش عقل و ذوق
سماع میتواند بهعنوان ابزاری روانشناختی برای سنجش عقل، ذوق، و حال افراد به کار رود. مانند آزمایشی است که قلب و ذهن را در برابر صوت و معنا محک میزند. داستان امتحان کودک شاه، که با نواختن موسیقی ذوق و عقلش سنجیده شد، نمونهای از این کاربرد است. این مفهوم با آیه شریفه ﴿وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ﴾ (النساء: ۶، : «یتیمان را بیازمایید تا وقتی به سن ازدواج برسند») مرتبط است، که بر اهمیت امتحان و سنجش تأکید دارد.
درنگ: سماع، مانند آزمایشی روانشناختی، عقل و ذوق افراد را محک میزند و حالات درونی آنها را نمایان میسازد.
سه نوع شنونده در سماع
شنوندگان سماع در سه دسته قرار دارند:
- متسمع: کسی که گاهگاهی میشنود و به سماع وابسته نیست.
- مستمع: کسی که با حال و شوق به سماع گوش میدهد.
- سامع: کسی که با قلب طیب و در ظرف حق به سماع حقی میپردازد.
این تقسیمبندی، مانند مراتب نوری است که هر یک به درجاتی متفاوت از حقیقت روشن میشوند. این مفهوم با آیه شریفه ﴿وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾ (العنكبوت: ۴۳، : «و جز عالمان آن را درک نمیکنند») مرتبط است، که بر درک حقیقت توسط عالمان تأکید دارد.
درنگ: شنوندگان سماع در سه دسته متسمع، مستمع، و سامع قرار دارند که سامع با قلب طیب در ظرف حق میشنود.
بخش دهم: جمع قلب و ضرورت اعتدال
جمع قلب به سوی حق
سماع جایز است تا جایی که قلب را به سوی حق جمع کند. اگر به گناه یا پراکندگی منجر شود، مانند آتشی است که به جای روشنایی، ویرانی میآفریند. این جمع قلب، مانند تمرکز نوری در یک نقطه است که قلب را به سوی انقطاع به حق هدایت میکند. این مفهوم با آیه شریفه ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾ (فاطر: ۲۸، : «از بندگان خدا تنها عالمان از او میترسند») همخوان است، که بر خشیت عالمان در برابر خدا تأکید دارد.
درنگ: سماع جایز است تا زمانی که قلب را به سوی حق جمع کند؛ اگر به گناه منجر شود، فتنهای ویرانگر است.
نقش اولیا در سماع حقی
اولیا، مانند امام سجاد و امام صادق علیهماالسلام، با قلبهای استوار خود به سماع حقی دست یافتند و از سماع نفسانی بینیاز بودند. آنها، مانند ستارگان در آسمان سلوک، با ذکر و مناجات، قلب را به سوی حق جمع کردند. دعای کمیل و صحیفه سجادیه، مانند چشمههایی زلال، صوت الحق را به قلب سالک منتقل میکنند. این دیدگاه با آیه شریفه ﴿وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَىٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ﴾ (المائدة: ۸۳، : «چون آنچه بر رسول نازل شده میشنوند، چشمانشان از اشک لبریز میشود») همخوان است.
درنگ: اولیا با قلبهای استوار به سماع حقی دست مییابند و از حظوظ نفسانی بینیازند، مانند ستارگانی که در آسمان سلوک میدرخشند.
نتیجهگیری و جمعبندی
باب سماع (جلسه ۱۳۶) از منازل السائرین، با تبیین نقش هدایتگری سماع، آن را بهعنوان مشعلی معرفی کرده که سالک را به وطن معنویاش رهنمون میسازد. سماع حقی، که مختص اولیاست، صوت الحق را با قلب طیب دریافت میکند و از حظوظ نفسانی مبراست. در مقابل، سماع نفسانی برای عوام جایز است، اما نیازمند اعتدال است تا به انحراف نینجامد. سه طبقه اهل سماع (ابناء الحقائق، مخاطبین قلب، و فقرای مجرد) مراتب مختلف سلوک را نمایان میسازند. تمثیلات طبیعی، مانند دارو و نمک، بر ضرورت توازن در سماع تأکید دارند، در حالی که رفتارهای باطل، مانند بازی با تسبیح، نشانه پراکندگی قلب است. صحیفه سجادیه و قرآن کریم، بهعنوان منابع سماع حقی، قلب را به سوی شهود حق هدایت میکنند.
با نظارت صادق خادمی